_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (71)

بخش دوم ـ افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها 

محمد حسین سبحانی

sobhani_m_h@hotmail.com

 

افشای ابوغریب و بازتاب فرهنگ فرقه ها

پس گفتار

بطور عام و کلاسیک فرقه ها ویژگی های مشخصی دارند، ولی شاخص اساسی و بنیادی برای شکل گیری و تکامل یک فرقه ــ بخصوص یک فرقه ایدئولوژیک ــ داشتن رهبر خود خوانده و انتصابی می باشد.

رهبران فرقه ها با استفاده از عنصر " تلقین" (1)  و بکارگیری روایت های مذهبی تـحـریف شـده، نـقـش خـدا را بـرای اعـضای فـرقه ها بازی می کنند و هـر انـدازه که رهبر فرقه لازم ببیند، فرقه و اعضـای آن را به سمت خـرافات، مطلق انگاری و دو قطبی دیدن مسائل سیاسی، ایدئولوژیک به پیش می برد تا دیکتاتوری" خدای فرقه " برای مدت بیشتری تضمین شود.

در این بستر فرقه ها بطور خودجوش و آتودینامیک محصولات ایدئولوژیک، سیاسـی و فرهنگـی خود را تولید و پرورش می دهند. بعد ها این محصـولات تبدیل به " ویژگی "های یک فـرقه شده، و به صورت " روش و منش " در فـرقـه نهادینه می شوند.

یکی از ویژگی های برجسته فرقه ها "عدم انتقاد پذیری" می باشد. البته الزامأ این ویژگی از ابتدا با عناصر تشکیل دهنده فرقه آمیخته نبوده است، ولی بتدریج رهبر فرقه بخاطر منافع فردی خود آن را به تمامی اعضا و ساختار فرقه تحمیل می کند. بدین ترتیب فرقه ها از جمله فرقه رجوی برای سرکوب منتقدین خود در درون بطور آتودینامیک و درون جوش به زندان، شکنجه و قتل روی می آورند و از طرف دیگر در برخورد با منتقدین بیرون از فرقه، با بکارگیری "فرهنگ لومپنیزم" اقدام به " ترور سرد " آنها می کنند، که نگارنده از هر دو " روش و منش " فرقه رجوی بی نصیب نمانده است.

 

صدام حسین و مسعود رجوی

من بعد از هشت سال حبس در زندان انفـرادی رجوی در قـرارگاه اشرف، و نزدیک به دو سال حبس در زندان های " اطلاعات و امنیت و " ابوغریب" صدام حسین، سرانجام به فضای آزاد رسیدم.

ولی اکنون نیز در خاک اروپا به جرم افشای " زندان ابوغریب" و استمداد برای نجات جان اعضای منتقد و جداشده سازمان در عراق و همچنین نقد "استراتژی مبارزه مسلحانه" مورد تهدید فیزیکی، ترور شخصیت و حملات بیمارگونه و عصبی فرقه مجاهدین قرار گرفته ام.

هر کس می تواند دیدگاه های اینجانب را نقد یا تأیید کند و این حق دمکراتیک هر فرد یا گروهی است، ولی شما فکر می کنید که فرقه مجاهدین خلق چگونه با انتقادها و افشاگری های من برخورد کرده است؟

من بعد از خواندن نوشته ها و عکس العمل های سازمان مجاهدین علیه خودم، احساس دوگانه ای داشتم. از یک طرف احساس شرم کردم که روزگاری من یکی از مسئولین این فرقه بوده ام و از طرف دیگر وقتی می دیدم دیگر "مجاهد خلق " نیستم شور و شوق تمام وجودم را فرا می گرفت . بخشی از نوشته ها و موضع گیری های سازمان مجاهدین پیش روی شما است، و خود قضاوت کنید که چگونه " فرهنگ لومپنیزم " در آن موج می زند.

لطفا به کلمات زیر توجه کنید:

۱ ـ بریده مزدور

۲ ـ سگ درگاه آخوند ها

۳ ـ پا دوی جان به کف آخوند ها

۴ ـ آقای احمق

۵ ـ بی سواد سیاسی که "هر" را از" بر" تشخیص نمی دهی

۶ ـ خر اخمو

۷ ـ  مسخره خدا

۸ ـ مزدور ابله

۹ ـ ابله سر تا پا حماقت

۱۰ ـ سگ قلاده به گردن

۱۱ ـ مزدور حماقت پیشه

۱۲ ـ مزدوران دستمال به دست

مریم رجوی و تانک های اهدایی صدام حسین

شاید باور نکنید ولی واقعیت دارد. آری، سازمان مجاهدین خلق تمام این کلمات مؤدبانه! را فقط در یک مقاله کوتاه (2) در پاسخ به مقاله ای که اینجـانب تحـت عنوان " جایزه صلح نوبل و مبارزه مسلحانه" (3)  نوشته ام، بکار گرفته است. اکنون شما کلمات مؤدبانه! دیگری مانند معتاد خمینی، باند تبهکاراقلیت، پاسدار سیاسی، مزدور اجاره ای، دم و دنبالچه شاه و شیخ، گند گاو چاله دهان، نوکر بی اختیار، قاسملوی شیاد، دارالتجاره چی، آلت فعل وزارت اطلاعات و..... که این فرقه در گذشته و حال علیه دیگر منتقدین سیاسی و استراتژیکی خود در سطح اپوزیسیون بکار گرفته را نیز به مجموعه بالا اضافه کنید، و ببینید جامعه ایران با چه پدیده باصطلاح دمکرات منشی روبرو می باشد که قرار است برایش ارمغان آزادی بیاورد.

به فرض محال آقای رجوی توانست بر سر مردم و اپوزسیون و نخبگان سیاسی ایران کلاه بگذارد و به حاکمیت برسد.

حال پرسش این است تفکر و ایدئولوژی که هنوز قدرت را قبضه نکرده، با مخالفین و منتقدین خود در خاک اروپا و قرارگاه اشرف در عراق، با شیوه های تروریستی برخورد می کند، در زندان هایش در ایران هنگام داشتن حاکمیت سیاسی و قدرت نظامی، امنیتی چه خواهد کرد؟باید از آقای مسعود رجوی پرسید:

 اگر من " سگ قلاده به گردن " و یک " بیسواد سیاسی" هستم که " هِر" را از" بِر" تشخیص نمی دهم، پس چرا و چگونه این " بی سواد سیاسی " که ضمنا " ابله و احمق" نیز می باشد، یکی از مسئولین سازمان شما در رده ۲۳۲ شورای مرکزی بوده است؟

( به لیست اسامی مسئولین سازمان مجاهدین خلق چاپ شده در نشریه مجاهد که در صفحه ۱۲ این کتاب کلیشه شده، توجه کنید.)

پس چگونه مسئول اول فعلی سازمان شما یعنی خانم مژگان پارسایی در سطح تشکیلاتی پایین تری ( رده ۴۱۵ شورای مرکزی) قرار داشته، و در سال ۱۳۷۰ تحت مسئولیت این" بیسواد احمق" بوده است؟

پس چگونه مسئول قبلی سازمان شما یعنی خانم بهشته شادرو ( رده ۲۴۲ شورای مرکزی) هم سطح تشکیلاتی این " ابله سر تا پا حماقت" بوده است؟

من فقط یک جمله به شما به عنوان رهبر فرقه مجاهدین می گویم و مرا بس:

استراتژی خشونت طلبانه و تروریستی " مبارزه مسلحانه " دیکتاتورزا و دیکتاتور پرور است.

زیرنویس ها:

(1)  در بعضی از فرقه ها اساساً با روش هیپنوتیزم نکات مورد نظر رهبر فرقه به اعضا منتقل می شود.

(2) متن کامل مقاله سازمان مجاهدین به نقل از یکی از سایت های این سازمان.( سایت جبهه همبستگی تاریخ ۲۵ مهر۱۳۶۲ )

(3) برای مطالعه جایزه صلح نوبل و مبارزه مسلحانه به آرشیو سایت مهدیس مراجعه کنید

 

اظهار لحیه سگ درگاه آخوند ها بریده مزدور سبحانی

 در مورد جایزه نوبل و استراتژی اصلاح طلبی ( بخوانید استراتژی خفت و نوکری و دریوزگی)

 

بریده مزدور و پادوی جان به کف آخوندها محمد سبحانی در سایت ایران دیده بان اظهار لحیه فرموده اند که چرا مجاهدین در مورد جایزه صلح خانم عبادی سکوت کرده اند. این آقای احمق که حتی حروف الفبای سیاست را هم نمی داند و تمام تعجب این است که با این همه بیسوادی سیاسی چطور خط نویس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شده است (چون هر کسی اظهارات این سگ درگاه آخوند ها را می خواند) به این اندازه دستگیرش می شود که این موجودات بقول ایرانی ها هِر را از بر تشخیص نمی دهند. آن چیزی که خر اخمو را هم به قهقهه می اندازد این است که نوشته است این جایزه نوبل نشان دهنده پیروزی یک استراتژی بر استراتژی دیگر شده است (منظوراین ابله این است که این جایزه برتری استراتژی تسلیم و مزدوری ( بخوانید اصلاح طلبی) را بر استراتژی مبارزه مسلحانه ثابت کرده است؟ آیا الان انتخابات آزاد در ایران شروع شده؟ آیا شلاق و شکنجه منع قانونی پیدا کرده است؟ آیا از این به بعد هر روز توی کوچه و خیابان کسی را به دار نمی آویزند؟ آیا قاتل شهید زهرا کاظمی پیدا شده است؟ آیا رژیم آخوندی با سازمان ملل سر ساختن سلاح هسته ای به توافق رسیده است؟ آیا زنان از حق طلاق برخوردارند؟ آیا دانشجویان مفقود شده در تظاهرات دانشجویی پیدا شده اند و آیا همان یار دیرین اصلاح گرایی( هاشم آغاجری) از زندان آزاد شده است؟ آیا زنان می توانند در مسابقات فوتبال مردان به عنوان تماشاچی حضور داشته باشند و سخت تر از این می توانند روسریشان را بردارند و آیا همین خانم برنده جایزه که به روسری باور ندارد ( چون در پاریس آن را برداشته بود) می تواند در تهران بی روسری ظاهر شود. این ابله سر تا پا حماقت نوشته است که استراتژی اصلاح گرایی به مدت ۱۰۰ سال است که در ایران سابقه دارد!!! خب مسخره خدا اگر یک استراتژی ۱۰۰ سال ادامه داشته باشد و به نتیجه نرسیده که دیگر استراتژی نمی شود. لابد اصلاح طلبان قلابی و اربابان این سگ قلاده به گردن هم منتظرند تا ۱۰۰ سال بشود و بعد به نتیجه برسند. نه آقای مزدور حماقت پیشه اگر مردم از فرصتی دارند استفاده می کنند تا شعارهای خودشان را در مراسم ها و حوادث پیش آمده بدهند برای خوش آمد اربابان تو و شیخ های خندان بی ریشه نیست. آنها فقط دنبال فرصتی می گردند که کمتر دستگیر و اعدام شوند و بتوانند ابراز وجود کنند و خواسته های خودشان را به زبان بیاورند و شعارهای آنها حتی در استقبال از خانم عبادی هیچ فرقـی با شعـارهای گذشته آنها که کلیت رژیم آخوندی را نابود می خواهند، نداشت.

آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه.

زندان، شکنجه دیگر اثر ندارد.

آزادی عدالت این است شعار ملت.

و این مردم در یک خیزش عظیم توده ای در آینده ای نزدیک توی مزدور و روسای پلید تو همان شیخکان خندان ضد بشر را از خاک وطن جارو خواهند کرد و آنوقت تو خواهی دید که کدام استراتژی جواب می دهد و کدام نمی دهد.

 مرگ برمزدوران دستمال به دست حکومت جلادان

مرگ بر اصلاح طلبان قلابی

زنده باد خیزش خلق در زنجیر ایران برای عدالت و آزادی

 

 

لینک به بعضی از قسمت های قبلی کتاب روزهای تاریک بغداد

 

 قسمت 48 ـ وصیت نامه نویسی

 قسمت 49 ـ شعار نویسی علیه مسعود و مریم رجوی

 قسمت 50 ـ نامه های محبت

 قسمت 51 ـ نوری در تاریکی

 قسمت 52 ـ دولت ! ؟

 قسمت 53 ـ تخصص و مکتب

 قسمت 54 ـ شکنجه خانواده ها

 قسمت 55 ـ تلفن برای سرنخ یابی

 قسمت 56 ـ جاسوسی

 قسمت 57 ـ بخش اخباری

 قسمت 58 ـ رابطه سازمان با وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 59 ـ لو دادن معترضین به وزارت اطلاعات رژیم

 قسمت 60 ـ درد کلیه! یا درد جدایی؟

 قسمت 61 ـ خانه زعفرانیه

 قسمت 62 ـ بخش " ضاد "

 قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

 قسمت 64 ـ تو چرا زنده ای؟

 قسمت 65 ـ داستان حماد شیبانی

 قسمت 66 ـ نشست شورای مرکزی در بدیع زادگان

 قسمت 67 ـ ستاد حفاظت مسعود رجوی

 قسمت 68 ـ طرح انتقادات استراتژیک

 قسمت 69 ـ تاکتیک تشکیلاتی برای خواندن ذهن اعضا

 قسمت 70 ـ مشاهده عدم صداقت

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد