_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

کتاب کالبدشکافی یک جریان ایدئولوژیک

قسمت بیست و پنجم  

 

25.02.2008

مولف: آنتونی گسلر

مترجم : آر. فورشتنزر

منبع :Mojahedin.ws

 

فصل 24/ تاریخچه بی ارزش

پس از تابستان دشوار 2003 دیگر چیزی از سازمان مجاهدین باقی نمانده است. آنها هدف اقدام قضایی جنایی در فرانسه قرار گرفتند. آنها در فرانسه رسما به عنوان گروه تروریستی خطرناك برای نظم عمومی طبقه بندی شده اند. ممنوعیت رسمی، از هر گونه فعالیت شورای ملی مقاومت در ایالات متحده جلوگیری می كند و اتحادیه اروپا هیچ قصدی برای برداشتن محكومیت خدمتكاران سابق صدام حسین ندارد. مبارزان این گروه ‌كه پس از سقوط دیكتاتور بغداد از داشتن پایگاههای قبلی شان محروم شدند، در اردوگاهی تحت نظارت ارتش آمریكا در حال پوسیدن هستند. دیگر ارتش آزادیبخش ملی وجود ندارد. اما مهمتر اینكه رسانه های اروپایی از نزدیك به آنها نگاه می كنند و تناقضها و ماهیت فرقه گونه آنها را مورد تأكید قرار می دهند. همه روزنامه های فرانسوی در توصیف فرقه شخصیتی، نظم آهنین، سركوب داخلی كه مجاهدین را ترسیم می كنند، اتفاق نظر دارند. در این شرایط ورود به دفاتر سردبیری و به دست آوردن بیانیه های حمایتی از مسئولین منتخب، مانند گذشته آسان نیست. علاوه بر این، اكثر كسانی كه اجازه می دادند اسامی شان توسط مجاهدین خلق مورد استفاده قرار گیرد اكنون از هر گونه طومار یا بیانیه حمایتی از مجاهدین با دقت دور مانده اند. اینها دوستانی هستند كه وقتی گرگ پشت درهایشان زوزه می كشد "با باد می روند".

"امروز، مهمانان سابق صدام حسین هرگز تاریخچه ای به این پستی نداشته اند ... به نظر می رسد كه روزهای باشكوه مجاهدین خلق برای همیشه تمام شده اند. سازمان، تحت نظارت شورای ملی مقاومت ایران در اورسوراواز اكثر نیروهایش را در روزهای پس از انقلاب 1979 جذب كرد. از آغاز، آنها حمایت خود را بر تلاش ارتباطی شدید، هدف قرار دادن رسانه های غربی و رد سیستماتیك خط مشی های ملاها قرار داد. مسعود رجوی تأكید می كرد كه ما برای دموکراسی می جنگیم. اما كلمات زیبای مجاهدین بسیاری از هوادارانشان را دلسرد كرده است." (239) خطر بزرگ برای مجاهدین از درون است. سازمان در خطر انفجار درونی قرار دارد كه به معنای جواز مرگش خواهد بود. مبارزان این گروه، كه از منبع خود جدا شده اند، ممكن است سؤال درباره رهبری را آغاز كنند. می توانیم ببینیم كه نقش قدرتمند آنها هنوز در خودسوزیها قرار دارد. اما انتقاد در حال افزایش است. این امر چه آسیبی خواهد داشت؟ مخالفان سیاسی ایرانی آنها در غرب زبان تندی دارند و به تناقضهای مجاهدین اشاره می كنند. "فرقه مسعود و مریم خواستار ایجاد یك جمهوری اسلامی دیگر است. جمهوری اسلامی آنها با كلمه دموكراتیك همراه است. آنها می خواهند دفتر آقای خمینی و پست آقای خامنه ای را به مسعود رجوی بدهند. اگر رژیم جمهوری اسلامی خود را ضدامپریالیست می خواند، سازمان رجوی در اعلام عمومی وابستگی خود به ارتجاع و امپریالیسم هیچ شرمی ندارد. این سازمان، برای عكسهایی كه بعد از هزار حقه با سناتورهای آمریكایی برداشته، ادعای افتخار دارد." (240

برخلاف ادعاهای یكنواخت شان، مجاهدین خلق از حمایت ایرانی ها بهره مند نیستند. آنها ادعا می كنند از حمایت 65 درصدی بهره مند هستند. این ادعا هیچ مبنای واقعی ندارد. آنها اكنون خودشان را بدون امید به ایجاد یك شورش مردمی در داخل ایران، منزوی می بینند: "ایرانیها، از جمله مخالفان رژیم، نسبت به این جنبش كه خاطره یك سازمان تروریستی را به دوش می كشد، و به علاوه توسط بدترین دشمن ایران صدام حسین حمایت و مسلح شد، تنفر دارند." (241) یك روز بعد از انتخاب آقای خاتمی به عنوان رییس جمهور در سال 1997، سازمان فدائیان (اقلیت) گفت كه كار مجاهدین به عنوان یك نیروی نماینده تمام است. "جمهوری اسلامی همه قوایش را جمع كرد تا حضور جمعی نسبتا زیاد را ارائه كند، و نتیجه بگیرد كه آرا نشانه اعتماد به نظام، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی بود. دیگر اسلامگرایان كه رؤیای دموکراسی اسلامی دارند(!) اقداماتی را در جهت مخالف انجام داده اند. این دیگر اسلامگرایان نمی توانند هیچگونه واقعیتی علیه امیال خودشان را قبول كنند. امیالی كه به خودی خود با یكدیگر در تناقض هستند. سازمان مجاهدین مشاركت نسبتا وسیع مردم در انتخابات را رد می كند. به گفته این گروه و شورای ملی مقاومت دستگاههای دولتی این اعداد را ساخته اند تا با مجاهدین و رییس جمهورش رقابت كنند. طبق یك پژوهش انجام شده توسط مجاهدین، دو سوم از مردم از رییس جمهور مجاهدین خلق، مریم رجوی، حمایت می كنند(!) تحلیلگران مجاهدین امور را صرفا این گونه می بینند: جمهوری اسلامی آراء برای رییس جمهور خودش را بالا برد تا با آراء مجاهدین رقابت كند! روشن است كه این نوع تحلیل - اگر نمونه ای از كار آنها باشد - بی ارزش است و شایسته توجه ما نیست. این تحلیلها آنقدر بچه گانه هستند كه فقط به درد مجاهدین و هوادارانشان می خورند. در تفكر مجاهدین، هر گاه مسعود یا مریم سوار هواپیما می شوند یا جایی فرود می آیند، مرحله و گام جدیدی به سوی جلو آغاز می شود. سفر آخر مریم رجوی به نزدیكی خاك وطن به عنوان مرحله جدیدی برای نیروهای مسلح از كار افتاده مجاهدین ترجمه شد. بدون این نوع تحلیل، چطور مجاهدین می توانند نیروهایشان را امیدوار كنند به این كه مهر تابان و رییس جمهور ایران آنها را به تهران رهنمون خواهد شد؟ مجاهدین و همه نیروهایش كه می خواهند بدون مشورت با مردم و ارزش قائل شدن برای عقیده آنها برایشان تصمیم گیری كنند، به وضعیت شرمگینی گرفتار خواهند شد كه اكنون در آن قرار دارند. مجاهدین انتخابات را بایكوت كردند و فعالیتهایی را برای سرنگون كردن رژیم طراحی كرده اند. تحلیلهای آنها بر هیچگونه دانشی از شرایط كنونی و نحوه تغییر آن مبتنی نیست، بلكه بر نیازها و شرایط خودشان پایه گذاری شده." (242)

 

آغاز  ِ پایان

افول طولانی كه برگشت ناپذیر به نظر می رسد اكنون بطلان ناپذیر نیز هست. اما طی ماهها و سالهای آتی مجاهدین به سختی خواهد توانست مشكل آفرین باشد. آنها هنوز می توانند زندگیها را بشكنند و جوانی را گمراه كنند كه از گرفتار شدن در اعتقاد به وعده های آنها رنج خواهد برد. این امر چنین خواهد بود، ‌حتی اگر بسیاری از ایرانیها بدانند كه با چه چیزی سر و كار دارند. "این نوع چسبیدن به كشور و عدم رنجش از رژیمی كه آنها را به تبعید فرستاد (به آنها فرصت داد تا موفقیت را پیدا كنند) نیز موفقیت اندك اپوزیسیون در تبعید را توضیح می دهد. فقط مجاهدین خلق بخشی از جوانان در تبعید را بسیج می كند، به خصوص در اروپا. اما فرقه گرایی و استفاده آنها از تروریسم و عمل مسلحانه اكثریت تبعیدیها را به هراس می اندازد." (243) مجاهدین خلق به طور طبیعی، اعتراض می كند، به حسن نیتش سوگند می خورد و بر اراده آزاد ستیزه جویانش تأكید می كند. "تصور این امر دشوار است كه مجاهدین یا هوادارانشان كه در شهرهای مختلف اروپا، ایالات متحده یا آسیا زندگی می كنند را بتوان به انجام دادن كاری مجبور كرد ... حداقل، مؤلفان گزارش می گویند كه مجاهدین تبلیغات به این گستردگی را انجام می دهد و بدین طریق دهها هزار هم میهن یا دوست خود را هیپنوتیزم كرده و مجبورشان می كند برای راهپیماییها در مقیاس بزرگ در سراسر دنیا تجمع كنند." (244)

این كلمات در مقایسه با تحلیل موشكافانه واقعا توخالی هستند. حامد كادام، چوپانی در روستای عربی بیوخارا نزدیك اردوگاه اشرف می گوید:  "مجاهدین عجیب هستند. آنها با هیچ كس سخن نمی گویند. آنها قاطی نمی شوند." گروه اپوزیسیون مسلح همچنین از عدم اعتبار در میان مردم ایران رنج می برد، گرچه ادعا می كند كه 65 درصد از آن حمایت می كنند. "جوانان تهران (اكثر هواداران تغییر در رژیم) مجاهدین را شكلی از افراط می بینند كه جداسازی جنسی را ترویج می كند و به ارزشهای كمونیستی با آثاری از بنیادگرایی اشاره می كند (زنان مبارز آنها بدون استثنا روسری به سر دارند). به منظور پاك كردن تصویر خود در كشورهای خارجی، سازمان نیم صفحه تبلیغاتی را در روزنامه های آمریكایی خریداری كرد و حتی 150 امضا از اعضای كنگره را جمع آوری نمود. این عملیات رسانه ای مانع از مداخله ارتش آمریكا در عراق نشد.‌" (245) مریم رجوی مجبور است در برابر سیستم قضایی فرانسه قرار گیرد، مگر این كه رویداد قابل توجهی مانع از آن شود. اما همسرش مسعود كجا است؟ به گفته پایگاه اینترنتی "ایران - اینترلینك" كه توسط اعضای سابق مجاهدین كه از آن جدا شده و تلاش می كنند به افراد دیگر مثل خودشان كمك كنند اداره می شود، رجوی بدترین سرنوشت ممكن را برای افراد خودش طراحی كرده بود.

 

نور امید

سال گذشته، ایران اینترلینك برنامه مسعود رجوی در صورت حمله آمریكا را فاش كرد. "بر اساس این برنامه اعضای كارآمد مجادین وارد اروپا شدند. طبق تخمینها 300 نفر، و بیشتر ... رجوی به خوبی این واقعیت را دریافته بود كه مجاهدین نمی تواند در عراق بدون حمایت صدام حسین زنده بماند. بنابراین، كارآمدترین اعضایش را به اروپا قاچاق كرد تا سازمان را در غرب بازسازی كند. بخش دیگر از برنامه ترك كردن دیگر اعضا در عراق و استفاده از آنها به عنوان ابزار تبلیغاتی، و اجرای حملات انتحاری علیه ایران بود. اما حملات بمباران آمریكا مجاهدین را وادار به تسلیم و قبول بازداشت و خلع سلاح نمود.‌" (246) با این فرض كه مجاهدین خلق ایران جذب نیرو را متوقف كند، آیا آن صدها ستیزه جویی كه وجود خود را فدای یك هدف گمشده كردند علیرغم این فاجعه ادامه خواهند داد؟ نادره افشاری دقیقا می داند كه مریم و مسعود چطور پیروانشان را در خط نگه می دارند. "با قدرت تكرار داستانهای ابراهیم و اسماعیل، و نیز اشعار عرفانی، اعضای سازمان اعم از زن و مرد غرایز خود را می كشند و احساساتشان را سركوب می كنند. این راهی است برای برقراری ارتباط شاگرد - استادی با مسعود و مریم رجوی ... مسعود وانمود می كند كه با خدا و معصومین اسلام ارتباط دارد. او خودش را یك قدیس می داند. او می خواهد اعضا اعتقاد داشته باشند به این كه هر كس در سمت او باقی بماند به بهشت خواهد رفت.‌" (247)

چطور می توانیم این فرض را بدون استناد به مائو تسه تونگ كامل كنیم. او در مغزشویی و در علم منزوی كردن كل ملت كارشناس بود. "در آنچه به ما مربوط می شود، خواهد یك فرد را در بر گیرد یا یك حزب، یا یك ارتش یا یك مكتب، فقدان دشمن علیه خودمان را چیز بدی می دانم. این بدان معنا است كه با دشمن اتحاد داریم. اگر توسط دشمن مورد حمله قرار گیریم چیز خوبی است چرا كه ثابت می كند كه یك خط مرزبندی بین خودمان و دشمن كشیده ایم. اگر به نحو خشونت آمیز به ما حمله كنند، در ترسیم ما با تیره ترین رنگها و بدنام كردن آنچه انجام می دهیم، باز هم بهتر است. این ثابت می كند كه مرزبندی مشخصی بین دشمن و ما وجود دارد و نیز ما در كار خود بسیار موفق شده ایم." (248) دیگر اعضا از كجا خواهند آمد؟ از میان آنهایی كه در بیابانهای عراق بدون سرپناه رها شده اند. آنها كم تر از 4000 تن هستند و می توانند به راحتی به زادگاه خود برگردند. فیگارو گزارش می دهد. "ایران، از جانب خود برای مجاهدین عفو اعلام كرده است. عبدالرضا رمضان زاده سخنگوی دولت ایران اعلام كرد كه دولت ایران آماده است از آنها در خاك خود استقبال كرده و آنان را مورد عفو قرار دهد." (249) در همین حال، كودكان، اعضا، مادران، پدران و خواهران و برادران، حتی گاهی همسران و كودكان ترك شده، راه خانه را پیش گرفته اند تا سرانجام بتوانند دوباره به عزیزانشان ملحق شوند. "حدود 300 خانواده از اعضای مجاهدین اخیرا در مقابل دفاتر مجاهدین در بغداد تجمع كردند تا خواستار آزادی فرزندان خود از سازمان رجوی شوند." (250) احتمالا كابوس برای خوش شانس ترها رو به اتمام است.

 

اخراج مجاهدین

طی سال 2003، كه یقینا برای مجاهدین سال رفتن به سوی جاده پایان است، چرخ سرنوشت علیه میل رجوی حركت كرد. این مرد دید كه تور در اطرافش محكمتر می شود. و سرنوشت نهایی او احتمالا مانند متحد قدیمی اش صدام حسین خواهد بود. صدام حسین در تاریخ 13 دسامبر 2003 دستگیر شد، در حالی كه در سوراخ موش در خانه ای در الدور مخفی شده بود.سیدالرییس اكنون به خاطر جنایاتش محاكمه خواهد شد. شریكهایش در حال لرزیدن هستند. برای رجوی هم همین است. آژانسهای مطبوعاتی در نوامبر- دسامبر 2003 گزارش دادند كه شورای حكومتی انتقالی عراق تصمیم گرفته 4000 عضو باقیمانده مجاهدین خلق ایران در عراق را تا پایان 2003 اخراج كند. این شورا سازمان را تروریستی در نظر می گیرد. اعلامیه آنها بدین شرح است: "شورای حكومتی عراق به اتفاق آراء به اخراج مجاهدین خلق ایران در عراق تا پایان سال رأی داد چرا كه آنها به عنوان سازمانی تروریستی سابقه ای سیاه دارند." شورای حكومتی نشان داد كه تصمیم گرفته دفاتر جنبش را تعطیل كرده و از انجام هر گونه فعالیت اعضا قبل از ترك كردن عراق جلوگیری كند. "این شورا همچنین تصمیم گرفت كه سلاحها و پول این سازمان را توقیف كرده و برای قربانیان رژیم فاشیست قبلی غرامت بپردازد. افراد و مؤسسات عراقی حق دارند اتهاماتی را علیه این سازمان ابراز كنند - به خاطر جنایاتی كه انجام داده - و از اموالی كه سازمان در داخل و خارج كشور نگهداری می كند طلب خسارت نمایند." (خبرگزاری فرانسه، 9 نوامبر 2003)

 

محمدعلی ابطحی، یكی از مشاوران رییس جمهور ایران، این تصمیم را بر مبنای نقش مجاهدین در سركوب شیعیان و اكراد در زمان صدام حسین دانست (خبرگزاری فرانسه، 11 نوامبر 2003) این سؤال به قوانین بین المللی مربوط می شود و رفع آن دشوار است. مجاهدین كه توسط عراق و آمریكاییها (كه كشور را كنترل می كنند) برچسب تروریستی خورده، گزینه های اندكی دارد. یك متخصص تروریسم فكر می كند كه : رهبران مجاهدین خلق فرمان یك دوره را كه "مرحله صبر" و "بسیج قضایی" می نامند صادر كرده اند. این به حقوقدانان كمك می كند كه در كسب وضعیت پناهندگی سیاسی - به منظور ورود قانونی به اروپا - به اعضای مجاهدین كمك كنند. آنها به صورت گروههای كوچك پنج یا شش نفره تحت پوشش سازمانهای خیریه به كشورهای میزبان می روند. مجاهدین خلق در حال سازماندهی مجدد خود برای تبدیل شدن به یك ماشین مبارزه سیاسی است. این سازمان دوست دارد خود را در حالی نشان بدهد كه مبارزه مسلحانه را ترك كرده، اما در حقیقت قادر به تفكر به شیوه ای غیر از این نیست. اكنون آنها می خواهند مردم سایه صدام حسین را فراموش كنند." در هر صورت، هیچ پناهگاهی برای مجاهدین خلق وجود ندارد و دولتهایی كه مرزهای خود را بر روی آنها باز می كنند مجبور خواهند بود دائما هوشیار باشند. در غیر این صورت، قلمرو ملی آنها به پایگاههایی برای فعالیت و زیر پاگذاشتن كشورهای میزبان تبدیل خواهد شد. به گفته پل برمر، حاكم غیرنظامی آمریكایی در عراق، اعضای جنبش اپوزیسیون ایرانی، مجاهدین خلق، به ایران اخراج نخواهند شد. سه كشور میزبان توسط كمیسون عالی سازمان ملل در امور پناهندگان و شورای حكومتی عراق انتخاب شده اند. پل برمر در تلویزیون عراق گفت: ما می خواستیم كمیسیون پناهندگان در جابجایی مجاهدین به سه كشور همكاری كند. ما با شورای حكومتی همكاری می كنیم تا مقصد آنها و نحوه خروجشان سازماندهی شود. (خبرگزاری فرانسه 20 دسامبر 2003).

در تاریخ 23 دسامبر، 60 عضو از مجاهدین در ژنو علیه حكم اخراج راهپیمایی كردند. "تظاهركنندگان، در مقابل دفتر كمیسیون عالی سازمان ملل برای پناهندگان، اعتراض كردند تا مداخله این كمیسیون را خواستار شوند. سخنگوی این كمیسیون، كریس جانوسكی، خاطر نشان كرد كه این امر در اختیارات كمیسیون نیست چرا كه این افراد در عراق وضعیت پناهندگی ندارند ... هوان مارتینز سخنگوی كمیته بین المللی صلیب سرخ در پاسخ به سؤالی گفت كه مجاهدین تحت حفاظت كنوانسیون چهارم ژنو قرار دارند. این باعث می شود كه یك قدرت اشغالگر نمی تواند افراد را علیرغم خواسته شان اخراج كند، مگر برای امنیت كشور تهدیدی وجود داشته باشد" (خبرگزاری فرانسه) سربازان جنگ كثیف صدام حسین علیه كشورخودشان، سربازان ارتش آزادیبخش مسعود رجوی، از سلاحهایشان علیه مردم عراق نیز استفاده كردند. شورای حكومتی عراق اتهامات بسیار مشروحی را علیه سازمان اعلام كرده است. این اتهامات بسیاری از تحلیلها و اشارات ارائه شده در این اثر را در كنار هم می آورند. تروریستها و فرقه گراها، مجاهدین خلق، همانند بسیاری از جنبشهای از نوع آنها، به دست فراموشی تاریخ سپرده خواهد شد. آینده ایران ناگزیر بدون آنها تصمیم گیری خواهد شد.

منابع

 

239 -. Delphine Minoui, op. cit.
240
-. Kar, op. cit.
241
- Mouna NaIm, op. cit.
242.
- L’opposition, les elections et Ia perspective des evolutions futures”, Contre-courant, organ of the Foreign Section of the Fedayin Organisation (Minority), 16 october 1997
243
-. Farhad Khosrokhavar and Olivier Roy, op. cit.
244.
-  Democracy Betrayed”, op. cit.
245
-. Delphine Minoui, op. cit.
246
-. Massoud Radjavi abandonne les membres des Moudjahidin en lrak” www.iran-interlink.org
247
- Nadéré Afshari, op. cit.
248
-. Mao Tsé-toung, “To be attacked by the enemy is a good thing”, 26 May 1929
249
-. Delphine Minoui, op. cit.
250
-. www.iran-interlink.org- september 2003

 

 

 ــ گفتگوی دو فعال حقوق بشر در سوئیس

 ــ لینک به  معرفی و اهمیت کتاب " کالبدشکافی یک جریان ایدئولوژیک "

ــ لینک به قسمت اول

ــ لینک به قسمت دوم

ــ لینک به قسمت سوم

ــ لینک به قسمت چهارم

ــ لینک به قسمت پنجم

ــ لینک به قسمت ششم

ــ لینک به قسمت هفتم

ــ لینک به قسمت هشتم و نهم

ــ لینک به قسمت دهم

ــ لینک به قسمت یازدهم

ــ لینک به قسمت سیزدهم

ــ لینک به قسمت چهاردهم

ــ لینک به قسمت پانزدهم و شانزدهم

ــ لینک به قسمت هفدهم و هیجدهم

ــ لینک به قسمت نوزدهم و بیستم

ــ لینک به قسمت بیست و یکم ( ارتش مورچه ها )

ــ لینک به قسمت بیست ودوم ( فرقه مریم )

ــ لینک به قسمت بیست و سوم ( جداسازی زوجها )

ــ لینک به قسمت بیست و چهارم ( استفاده از رسانه ها )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد