_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@hotmail.de

www.iran-ghalam.de

روضه خوانی اخلاقی با گیتار ادبی

03.03.2008

سارا ارمنی

 

روضه خوانی اخلاقی با گیتار ادبی .

ادبیات- میان مزاحمت قانون حاکمان ، و علاقمندان به کتاب .

 

دراین نوشته کوتاه هدف آنست که اشاره ای به اوضاع ادبیات درشوروی سابق درزمان خروشچف و برژنف بین سالهای 1954تا1985 بشود.

طبق آماری، درمراسم خاکسپاری استالین درسال 1953 حدود 500 نفرزیز دست و پای شرکت همگانی! له شده وازپای درآمدند . و خروشچف بعدازبقدرت رسیدن نه تنها وزیراطلاعات وامنیت استالین رااعدام نمود بلکه حدود 10 سال به افشا وجنایات استالین زدایی سیستم شوروی پرداخت . ولی با بقدرت رسیدن برژنف که خود یک نئواستالینیست بود،از ادامه دیکتاتور زدایی وتعقیب جنایت کاران استالینیستی جلوگیری شد. لئونی برژنف با نوشتن کتاب سه جلدی خاطراتش با کمک چند ژورنالیست!، نه تنها جایزه ادبی لنین درسال 1979 رااز آن خود نمود بلکه کوشید تا عضو انجن نویسندگان اتحادشوروی شود. بقول منتقدی او تنها کسی است که نه تنها کتابهایش را خود ننوشت بلکه آنان را نیزهیچگاه نخواند ! باید اشاره کرد که کنگره نویسندگان بعداز 20 سال ممنوعیت درزمان استالین ، درزمان خروشچف دوباره تشکیل جلسه داد. درزمان برژنف موج سومی از اهل قلم به خارج فرار نمودند: گروه اول دردوره بعدازانقلاب ، و گروه دوم بعدازپایان جنگ جهانی ، و گروه سوم در دهه 70 به مهاجرت پرداختند.

درسال 1960 دربعضی ازجلسات شعرخوانی حدود 30000 شنونده شرکت میکردند چون چاپ کتاب شعر بطور رسمی بامحدودیت قانونی روبرو شده بود . و بعضی ازنمایشنامه ها تا حدود 9000 بار به معرض اجرا درآمدند . آنا آخماتوا، شاعره معترض، اینگونه آثار را " ماقبل گوتنبرگی "نامید چون آنان غالبا مخفیانه دستنویس و پخش میشدند. درکنگره نویسندگان درسال 1954 دررابطه با انتقادازفضای ادبی شوروی ، نویسنده ای گفته بود که :" اجازه بدهید بیشتر بنویسیم تا بیشتر جلسه برقرار کنیم " . و خانم آخماتوا درباره بازگشتگان از اردوهای کاراجباری نوشت که : "اکنون دو گروه درچشمان همدیگر می نگرند ، گروه تعقیب شده وگروه تعقیب کننده ". و دیگری گفت که قهرمان امروزی ما ، نوسندگانی هستند که بدلیل پایداری به اصول اخلاق ، دست از نویسندگی برداشته باشند. توضیح اینکه نخستیین بار نویسنده ای بنام انبورگ درسال 1954 با نوشتن رمانی با عنوان " ذوب یخ ها و هوای آفتابی " ، دوره آزادی نسبی ادبی بعداز استالین؛ درزمان خروشچف  را این چنین نامید. نویسنده دیگری بنام دودنیسف دررابطه باادبیات شکایتی علیه نمایندگان رسمی جامعه شوروی گفته بود که انسانها تنها از طریق نان زندگی نمی کنند. شکوفایی مجدد شعر،داستان کوتاه و نوول، خصوصیت خاص ادبیات پسااستالنیستی بود چون اوبا حمایت از رمانهای تبلیغی آبروی این ژانر را برده بود. ادعا میشود که در زمان استالین میان خواننده و نویسنده سه نوع سانسور حاکم بود : سانسور ناشر ، سانسور اداره مدیریت و نظارت بر ادبیات ، و خودسانسوری نویسنده . ادبیات جنگی ولی تنها ژانری بود که سالها رونق داشت . بعداز پایان جنگ حدود 20000 رمان پیرامون جنگ منتشر شد یعنی هرسال 500 عنوان و هرهفته 10 عنوان رمان وارد بازار کتاب میشد .

  بعدازمرگ استالین اختلاف میان طرفداران ادبیات لیبرال و طرفداران مکتب رئالیسم سوسیالیستی موجب اختلاف وجدایی دونسل یعنی " پدران و پسران " شد. دررابطه باهنر سوررئالیستی ،گروهی به تولید آثاری در زمینه رئالیسم تجاری ! و سودجویانه پرداختند . در فضای غیر دمکراتیک فرهنگی،ادیبان غالبا تبدیل به کارمندان و بوروکراتهای اداری شده بودند و در مقابل تمایلات غلط فرمالیستی، عده ای به دفاع از رئالیسم و خلقی بودن ادبیات پرداختند. حتا تاسال 1989 یعنی بعداز روی کارآمدن گورباچف، بطرق گوناگون کوشش میشد تااز مکتب رئالیسم سوسیالیستی در ادبیات دفاع شود وآثاری پیرامون " صداقت در ادبیات " منتشر گردید. در دوره گورباچف بعضی، آثار خودرا که پیش ازجنگ یا دردهه 60 نوشته بودند توانستند بچاپ برسانند. غیراز آبزورد گرایان، دیگران نیز نه تنها از نظر فرم بلکه از نظر محتوا با نرم های ادبیات شوروی قطع رابطه نمودند.. درمجلات ادبی اغلب آرزوی نقدی میشد که به اصطلاح ، قادر به سلاخی گاو مقدس ادبی دولتی باشد. درادبیات مخالفین، در دهه 80 شهامت برای خلق ژانرهای جدید مانند : رمان پلیسی و رمان اروتیک نیز افزایش یافت. بعداز بیست سال ممنوعیت ، احساسات شخصی مانند : طلاق ، عشق، الکلی شدن،احساس شنگولی، و "حرامزاده گی " ،اجازه نشر درادبیات یافتند. بجای نویسندگان چپ و راست پیشین ، دراواخر ، نویسندگان بدو دسته لیبرال و سنت گرا تقسیم شدند . ازجمله نویسندگان سنت گرا ، سولژینینسین بود که متهم به : ضد کمونیست بودن ،سلطنت طلب بودن ، مخالف پلورالیسم ، و مبلغ اخلاق سنتی، شده بود. درسال 1985 کتابی باعنوان ( شوروی ضد شورایی ) منتشر شد که درآن اشاره به سه نوع آگاهی انسان در شرایط فضای بسته اجتماعی گردید، یعنی : یک جور فکر کردن ، جوردیگری حرف زدن ، و نوع دیگری عمل کردن !.

 تا دهه 70 قرن گذشته بحث و پرسش می شد که آیاادبیات توانایی آنرا دارد که درمقابل انقلاب علمی-صنعتی عکس العملی نشان دهد چون سالها درزمان شوروی نه احساسات انسانی بلکه ماشین و پروسه تولید، درادبیات مطرح میشدند و خوانندگان ازنویسندگان تقاضای بازگشت به توصیف انسان در رئالیسم روس مانند زمان : تولستوی، چخوف، تورگنیف ، و گورکی نمودند . نویسنده ای بنام روزف ، استالین و مقامات حزبی را متهم نمود که موجب سقوط اخلاق اجتماعی شده اند. گروه دیگری با اشاره به آثار : تورگنیف ، بولگانف ،داستایوسکی، و لرمانتف، خواهان طرح اصول اخلاقی درادبیات شدند،آنان غیراز موضوع بازگشت اسیران از اردوگاههای کار به وطن، انتقاد به بوروکراتیسم سیستم شوروی و وجود و رشد یک اریستوکراتی حزبی درادبیات شدند. گروهی از مهاجران در خارج به مسیحیت گرویدند و همچون گوگول طنز را مخالف عقاید و اخلاق مسیحی دانستند. درزمان حاکمیت استالین اداره سانسور کتابی منتشر کرده بود که درآن از موضوعات ممنوعه در رسانه ها و ادبیات نام برده شده بود .روشنفکران به این کتاب " تلموذ " اداره سانسور میگفتند .

  در شوروی استالنیستی،ادبیات روستای دردهه 70 قرن گذشته شکوفایی خاصی یافت. ازجمله معروف ترین نمایندگان آن،نویسندگانی مانند : راسپوتین، آستانف، و بلوف بودند. تاکید روی نیروهای اخلاقی روستایی درمقابل شهر، و شکاکی به عواقب پیشرفت صنعتی،باعث تفکر پیرامون حفظ محیط زیست شد. گرچه قبلا نویسندگانی مانند : لئولف، پلاتونف، تواردوفسکی، و شلوخف، آثاری دراین زمینه خلق نموده بودند، بعدازمرگ استالین ولی اهمیت بیستری به آن داده شد و آن یک ژانر مستقل درادبیات شد. منقدی پیرامون ضرورت احترام به فرهنگ فولکلوریک مردمی نوشته بود که اگر با تفنگ به گذشته شلیک کنید، آینده با توپ به شما جواب خواهد داد. درادبیات روستایی ، نویسندگان مقیم سیبریه نقش مهی داشتند. مبارزه باطبیعت و سرما در این ژانر جای خاصی داشت. از جمله دیگر خصوصیات این گونه ادبیات، مخالفت آن با برابری حقوق زنان بود چون در نظر آنان، از این طریق پیوندهای خانواده گی گسسته میشوند. اعتراض دیگر ادبیات روستایی، مخالفت با دخالت سیاست بلشویکی در زندگی خصوصی روستاها بود. نثر روستایی همچون نثر تاریخی از جمله نثرهای جدیدی بودند که تازه شکوفا شده بود. علاقه به موضوعات تاریخی ازسال 1970 آغازگردیده بود. همزمان درمیان حاکمان مبارزه علیه مدرنیسم درادبیات و هنر آشکارگردید. درجواب پرسش : جدیدترین موج ادبی چه نام دارد ؟ ، اهل ذوقی به طنز گفته بود : فشار جدید !

  در بین سالهای 1954-1985 یعنی درزمان حاکمیت خروشچف و برژنف ، گروهی ازشاعران هنوز تحت تعثیر نظرات سیاسی و شاعرانه مایاکوفسکی بودند . و گروهی وظیفه شاعر را آموزش خواننده میدانستند. آرسنی تراکوفسکی میگفت که نقش شاعر،برقراری پلی میان گذشته و آینده است. مرحله شعر غیرسیاسی باآثار خانم بلا آخمادولینا شروع شد که وظیفه شعر را شادنمودن خواننده نمبدانست بلکه یادآوری درد و رنج شخصی برای خواننده . ودررابطه با شعر دههای 60 و 70 بوریس اسلوسکی نوشت که : شاعر تلفن نیست بلکه کابل تلگراف است . مقاله مشهور ارنبورگ پیرامون بحث میان یک زن شاعر و شوهر فیزیکدان اش که مخالف شعر، و جانبدار علم بود، باعث موج " شاعران و فیزیک دانان " گردید. دراین سالها هنوز کسانی که به سبک ساموئل بکت و اوژن یونسکو نمایشنامه آبزورد می نوشتند، تحت پیگرد قانونی قرار میگرفتند .

  باتکیه برآثار چخوف و ادبیات دهه 20 قرن گذشته ، داستان،و داستان کوتاه، رنسانسی تازه یافت. نویسندگان غربی مانند : همینگوی، اشتاین بک ، برنارد شاو، اشتفان تسوایگ، توماس مان ، هاینریش مان ، کافکا، کامو، برشت، پیراندلو، سارتر،آگا کریستی، موراویا، و ماوریاک ، در سالهای آخر حاکمیت شوروی اجازه نشر یافتند. از جمله آموزگاران داستان کوتاه در این دوره : چخوف ، همینگوی، دسپاسوس، و هاینریش بول بودند. نثر نو رابطه خودبا ادبیات اروپایی و آمریکایی را بطور آشکار اعلان نمود . داستایوسکی دیگر دیوی ارتجاعی بحساب نمی آمد، وهمینگوی و پیکاسو دیگر درادبیات و هنر، تحقیرانه "سبک گرا " نامیده نمی شدند .

 

 

مطالب در ارتباط:

ــ ادبیات و انقلابی سکولار، همکاری ، انتقاد ، سرکشی ( آتوسا سلطان زاده )

ــ گفتگو با آیدین آغداشلو در باره فروغ فرخزاد ( رها یگانه )

ــ کودک یاغی ادبیات اتریش ( علی امینی )

ــ صلح طلب دانمارکی ( الهام رفیع زاده )

ــ داروین اسکاتلندی، جویس ایرلندی ( آذر سلطانی )

ــ دوران کودکی ام بدون ادبیات کودکان! ( آرام بختیاری )

ــ ویکتور هوگو ،و جدا ناپذیری ادبیات از سیاست ( روسیا روشن )

ــ غرب به یاد دوره رمانتیک افتاده است ( سارا ارمنی )

ــ معرفی نامزدان هفتمین دوره‌ی جایزه‌ی گلشیری ( مهیندخت قهاری )

ــ صلح جوی سوییسی، چارلز آلبرت گوبات ( الهام رفیع زاده )

ــ ۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت ( الیاس احمدی )

ــ خاطرات عاشقانه‌ی یک گدا ( نوشین شاهرخی )

ــ داستایوسکی ، و زوال شخصیت انسان دراسارت ( علی سلطانی )

ــ سقوط فرهنگ، نشانه زوال حكومت بود؟ ( آتوسا سلطان زاده )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد