_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon-ghalam@iran.de

www.iran-ghalam.de

فیلسوفان هم زندگی خطرناکی داشتند

02.04.2008

لاله امبلی

Meister (Johannes)  ECKHART 1260 – 1328

فلسفه مسیحی،عرفان و تکرارحرف ها

فیلسوفان هم زندگی خطرناکی داشتند

 

 درسال 1327 میلادی ،زمانیکه اکهارت ،فیلسوف،عارف، و روحانی منتقد مسیحی، عازم دادگاه تفتیش عقاید سازمان انگیزاسیون کلیسای مرکزی اروپا بود،دربین راه ربوده شد و از آنزمان  تاکنون مرده یا زنده وی هیچگاه یافت نشد. حلاج پیش ازاودرسال 922 میلادی "انالحق" گویان در شرق نیز به قتل رسیده بود. دادگاه تفتیش عقاید کلیسا بعداز دوسال محاکمه و پرونده سازی مغرضانه،اورا غیابا محکوم به سکوت کرد و رد 28 نظریه اوپرداخت. وی همچون حلاج میگفت که همه ما خدا هستیم و خدا همه ما میباشد !. اکهارت گرچه ازخانواده ای اشرافی برخاسته بود، بقول مورخین چپ، عرفان دهقانی،ضدفئودالی و مردمی اش موجب شده است که تاکنون یکی از پرخواننده ترین و مهمترین عارفان مسیحی بشمار آید. فلسفه پانته ایستی و ابن رشدی اوآنزمان نه تنها درمیان زنان اهل اندیشه بلکه درمیان مردم عادی مذهبی نیز رواج وسیعی داشت. اوسالها مددکار اجتماعی و روانی راهبه های مقیم صومعه های مسیحی بود. گرچه قرنها خواننده فکرمیکرد که فلسفه رشته ای است برای مردان، اکهارت ولی 650 سال پیش با سخنرانی های مسیحی خود بین زنان نیزهوادارانی برای فلسفه عارفانه یافت. او میگفت که خدا هم خالق و هم مخلوق، نه تنها ابدی بلکه یکی هستند.

  آنزمان گویا خطر عرفان برای کلیسای مسیحی به اهمیت خطر آزاداندیشی بود. اکهارت تمایلاتی روشنگرانه نسبت به بکارگیری عقل در بحث هایش داشت. او نه تنها نویسنده ای پرخواننده برای مطالعه بلکه معلمی برای زندگی عملی بود. وی میگفت که ارزش آموزگار زندگی هزاربار بیشتراز یک معلم نظری است. واقعه مهم زندگی او درگیری اش با کلیسای رسمی و دولتی آنزمان بود. منابع مکتب اسکولاستیک (فلسفه مدرسین) همچون آثار: ارسطو،ابن سینا،ابن رشد،میمندی،غزالی، و آگوستین، منبع فکری و نظری او نیز بودند. وی همچون ابن سینا میگفت که هر شیئی در جستجوی هستی فریاد میزند و تقاضای هستی می نماید. اکهارت توانایی خاصی داشت که روی ممبر کلیسا به زبان مردم سخنرانی کند.توسط او نخستین بار واژههای فلسفی وارد زبان تودهها شدند. خلاقیت واژه سازی او موجب شد که "زبان مفهومی" بوجود آید و درزبان آلمانی برای نخستین بار امکان طرح موضوعات فلسفی و صوری ممکن گردند .

  مخالفت بافعالیتهای ضدمردمی کلیسا وادعای قابل شناخت بودن جهان موجب شدند که اورانماینده افکارابدی بحساب آورند. اکهارت به مقدار مهم و سرنوشت سازی دررونق عرفان مسیحی نقش داشته است. درپایان دوره اسکولاستیک،فلسفه میرفت تاازخدمت به دین آزادگرددو مقوله بحث خدا که برای متفکران سدههای میانه نقشی مرکزی درفلسفه داشت،بااستقلال فکری انسان درعصرجدید، الاهیات نیزرشته ای مستقل گردید. وی میگفت که دررابطه عرفانی،روح و خدا نیازی به واسطه گی کلیسا ندارند،گرچه آنهایی که بطور فشرده خودراباموضوعات روحی مشغول میکردند،ازواقعیات دور

می افتادند. وی مدعی بود که شناخت عرفانی درجهان ممکن میباشد. درزمان او مکتب اسکولاستیک و عرفان فلسفی باهم سازگاری داشتند. فلسفه اودارای سیستم عظیمی نیست بلکه میان دو قطب روح و خدا درنوسان است و ریشه عمیق مذهبی دارد. باکمک آثاراو خوانندگان نه تنها باتجربه و مشاهدات عرفانی بلکه باالاهیات نظری و ایده آلیستی آشنا میشدند. او اتهام کفروارتداد دادگاه تفتیش عقاید را سوء تفاهم و غرض ورزی گروهی ازپدران مقدس کلیسا دانست . اکهارت چون فلوطین یک هستی شناس نوافلاتونی و عارفی هستی شناس بود. غیرازهستی شناسی میتوان اورا یک اخلاقگرای روحانی و خداشناس نیزبشمار آورد.

  درفرهنگ غربی،عرفان واژه ای یونانی و به معنی چشم ها را بستن ودرعالم خلسه فرورفتن است. خدا درزبان یونانی "تئو" و درزبان لاتین "دیوس" ! به معنی صدازده و فریادشده است. درطول سدههای میانه فیلسوفان مذهبی کوشیدند تااز خدای انتقام جوی آرکائیک یونان باستان ، خدایی ازادیان سامی که مدعی رحمان و رحیم است،را به بیچاره گان معرفی نمایند. چون اکهارت میگفت که هرکسی میتواند فرزند خداگردد، اورا پایه گذار "فردگرایی مذهبی" نیزبشمارمی آورند. درسنت مسیحی خدا نه تنها ازنظرماهیت بصورت روح فهمیده میشود بلکه آنراروح مطلق نیز میدانستند. اکهارت میگفت که راه بسوی خدابرای کسانی بازاست که درفقر زندگی کنند واز لذتهای مادی این جهانی بگذرند. او اوج "مشاهدات عرفانی" رادروحدت انسان باخدا میدانست. ازنظراو روح میتواند باخدا وحدت نماید،اگرانسان ازگناه رهاگردد؛ گناهانی که انسان را ازخدا جدانموده اند. درجای دیگری وی مدعی بود که جهان اطراف را نمی توان باکمک مفاهیم عقلگرا درک نمود. اومشاهدات عرفانی را نتیجه بازگشت از وابستگی به جهان ؛هم از نظر احساسی و هم از نظر روشنفکری میدانست . اکهارت باتکیه برایدههای مکتب ایده آلیسم قرون وسطایی میگفت که خدا،هستی نیست بلکه فکر و تفکر است، همه موجودات یک صدای خدا هستند، همه اشیاء خود خدا میباشند، ماهیت خدا، زندگی انسان است و زندگی انسان،ماهیت خدا است. این نظرات شبه پانته ایستی او اساس اتهام اشتراک دینی به وی بود. وی مینویسد که برای وحدت باخدا: باید سکوت کرد تا او حرف بزند،درد کشید تا اواثر بگذارد.او عزلت و جدایی از شهوات نفسانی را مقدمه ورود به عالم عرفان میدید.

   درحالیکه مایستر اکهارت را سوسیالیستها (عارف دهقانان) دانستند، ناسیونال سوسیالیستها اورا (عارفی عملگرا) نامیدند، گرچه او یک مسیحی عمیق و عالمی جهانوطن بود. نازیها برای سیاه لشکر توده ای خود به او لقب (مغزعرفان آلمانی) دادند. درقرن 19 که اهل نظر به اهمیت آثار اکهارت پی بردند، ایده آلیستها و فاشیسم نیزکوشیدند تااورا ازآن لشکر خودنمایند. امروزه اشاره میشود که هیچ فیلسوف قرون وسطایی نوافلاتونی مانند او به درک نظرات افلاتون نایل نیامد. اوغبراز تعثیر روی فیلسوفانی مانند: کوئس، و فرانس بادر، روی فیلسوفان قرن بیست مخصوصا روی هایدگر اثرگذاشته است. بجای ارسطوگرایی و منطق ارسطویی، مایستر(یوهانس) اکهارت بیشتر نوافلاتونی و آگوستین گرا است. غیرازاو سنتز افکار قرون وسطایی را میتوان در کمدی الاهی دانته ملاحظه نمود. طبق تحقیقات جدید اودر علوم : فلسفه، الاهیات، دانش، و روان درمان اجتماعی، جذابیت خاصی یافته است. درزمانیکه شناخت طبیعی اهمیت یافت،او فراموش شد و در دوره رمانتیک و ایده آلیسم آلمانی،او علاقمندانی مانند : فیشته، شلینگ، و هگل یافت. فلسفه عرفانی اورابعدها میتوان درآثار این سه فیلسوف مشهور ملاحظه کرد. ارسطو و آگوستین نیز همچون او خدارا فکر و تفکر میدانستند.

مایستر اکهارت اشاره میکند که چون عزلت موجب نزدیکی انسان به خدا میشود،او همیشه در سخنرانی هایش از مزایای : تنهایی،عزلت، و فلسفه عارفانه صحبت کرده است. وی مینویسد که خدا بطور مستور درعمق روح انسان وجوددارد،اگرانسان بدرون روح خودبرود،میتواند رابطه مستقیم باخدابرقرار کند،چون انسان تمام حقایق رابطور اساسی دردرون خود مخفی نموده . اکهارت خواهان تولد خدادرانسان بود. جمله امری معروف او :" بمیر و بشو ! " بود. درنظر اکهارت پیرامون خدا نمیتوان نظری تجربی رابیان کرد، چون خدا طبیعتی غیرطبیعی است. منقدین می پرسند اگر انسان :تنها باشدو ازهمه چیز بگذردوبدون: خواسته،مالکیت، و دانش گردد، سرانجام او به کجا خواهد کشید !؟ .

                  از جمله مهمترین آثار اکهارت : همدردی الاهی، دعاها، تفسیرهایی بزبان لاتین، و کتابی سه بخشی، هستند.

مطالب در ارتباط:

ــ آرامگاه عاشقان ، زیارتگاه روشنفکران

ــ 'نویسنده دروغ واقعی می‌گوید'

ــ گفتگوبا منیر روانپور ـ نویسنده دروغ واقعی میگوید

ــ دومین فیلسوف سوسیال دمکراسی غرب

ــ وقتی مهندس ریاضیدان ، فیلسوف شود

ــ رمان‌های جنایی آلمانی در صدر لیست کتاب‌های پرفروش جهان

ــ آشنایی با فیلسوف معاصر آلمانی آکسل هونِت Axel Honneth 

ــ یادی از یک شاعر رمانتیک غرب ( آذر سلطانی )

ــ سارتر ؛ فلسفه از طریق ادبیات

ــ ۳۰ سال انتظار برای چاپ کتابی از فریدون آدمیت ( الیاس احمدی )

ــ خاطرات عاشقانه‌ی یک گدا

ــ داستایوسکی ، و زوال شخصیت انسان دراسارت

ــ سقوط فرهنگ، نشانه زوال حكومت بود ؟

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد