_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

نقدی بر اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین و ارتش آزادی- فصل های 1و2و3

2008/07/24 – 2008/08/14

جواد فیروزمند

http://www.ariairan.com/fa/?mod=view&id=7418

 

نقدی بر" اسناد استقلال و سرفرازی مجاهدین و ارتش آزادی"

مقدمه:

نشریه مجاهد شماره 915 – 5 تیر 1387

"اسنادی که در این صفحات ملاحظه میکنید(صفحات 7 تا 14 نشریه مجاهد شماره 915) گزیده هایی است از میان چمدان بزرگی از اسناد که خواهر مجاهد مژگان پارسایی جانشین رهبری مقاومت در اشرف ، برای اطلاع هموطنانمان بویژه پشتیبانان اشرف برای (مجاهد-نشریه)ارسال کرده اند.

ناگفته روشن است که اسنادی که خوانندگان گرامی مجاهد(نشریه مجاهد) در این صفحات ملاحظه میکنند مصداق مشت نمونه خروار است.زیرا که در طول سالیان در بایگانی هر یک از قرارگاه های دوازده گانه مجاهدین و ارتش آزادی در خاک عراق کوهی از این قبیل اسناد گردآوری شده بود..."

.

 

بالاخره چمدان بزرگ جادویی مجاهدین که حاوی استقلال و نشان دهنده عدم وابستگی آنان به قدرت های جهانی و علی الخصوص 20 سال اقامت فعال در عراق و اشتراک سیاسی و استراتژیکی با صدام حسین دیکتاتور بغداد را نشان میدهد از اطاق کار خانم مژگان پارسایی در قرارگاه اشرف به نشریه مجاهد ارگان رسمی سازمان مجاهدین خلق ارسال گردید تا در معرض اطلاع هموطنان مجاهدین و پشتیبانان اشرف نشینان قرار گیرد!

جای بسی خوشحالی است که بالاخره پس از 27 سال و در سالگرد 30 خرداد انگیزه ای برای انتشار چنین اسنادی بدست آورده اند.از قرار معلوم چنین به نظر می رسد که چرخش آرام منظومه استراتژی نوین مجاهدین برخی از سیاست های کهنه اطلاعاتی آنان را دستخوش تغییراتی کرده است که بی مهابا چنین کرده اند.

اشتباه نکنیم،مجاهدین نیز به تغییر معتقدند!و این را در 30 سال گذشته و بطور خاص پس از سقوط صدام حسین در پیشگاه نیروهای آمریکایی بر اساس سیاست موازی با منافع استراتژیک در عراق و حال در معیت برخی از کشور های اروپایی برای لایروبی خط سازمان های تروریستی و بری از لیست مذکور اثبات کرده  و یا در حال اثبات هستند.اما جدای از طنز تلخی که گاها بر حس بینایی و بویایی بینندگان یا خوانندگان وضعیت قمر درعقرب آنان بطور موثر می نشیند ،رقت و ترحم نیز حسی است که وادار میکند از کنار برخی از مسائل بدون موشکافی و صرف وقت و هزینه عبوری تلخ و نگاهی غریب و نامفهوم را برگزید.

اما صحبت کردن از سند و مدرک برای تطهیر یا بیان استقلال در عراق فلک زده و آن هم در دوران صدام حسین چیز دیگری است.یک حس ملی است و غرور جنگنده البته منوط به آنکه کلام یا عمل لاحق "ستون پنجم"از فرهنگ اساطیر ملی و میهنی حذف نشود چرا که مرز بین قهرمان و خائن در تاریخ ملت ها مخدوش شده و تشابه عمل اینچنینی ما را از حقیقت قابل دسترس دور خواهد کرد.

.

جدای از اینکه اسناد مجاهدین حقیقی است یا نه باید پرسید؛ حالا چرا!؟

چرا حالا و پس از 27 سال و آن هم در سالگرد 30 خرداد!؟چه اتفاق یا اتفاقاتی در شرف وقوع است!؟این چمدان بزرگ که حاوی استقلال و سرفرازی است چرا تا کنون پنهان بوده است!؟

اگر به عنوان یک ناظر، اخبار چند ماه گذشته عراق را دنبال کرده باشیم متوجه خواهیم شد که انگیزه اصلی مجاهدین از انتشار چنین اسنادی "هموطنان مجاهدین" نبوده است چرا که نه هموطن یا هموطنانی از ایران چنین درخواستی از مجاهدین داشته اند و نه اینکه مجاهدین کسانی هستند که بخاطر هموطن یا هموطنانی چنین اسنادی را خواسته باشند رو کنند. اما نباید از حق گذشت برای انگیزه دادن به پشتیبانان(افراد بازمانده از حکومت صدام حسین و بعثی ها) عراقی اشرف نشینان ،چرا!...و ا ین انگیزه از زمانی شکل گرفت که دولت و مجلس عراق بطورجدی با عنوان کردن سازمان مجاهدین بعنوان همدستان قدیمی صدام حسین و شرکای بعثی ها در جنایت برعلیه کردها و شیعه ها، خواستار خروج بی قید و شرط مجاهدین از عراق شده بودند.و خانم مژگان پارسایی در جشن مجاهدین به یکباره وعده کشف وظهور این چمدان بزرگ جادویی را دادند تا راهی برای ماندن بیشتر در عراق باز کرده باشند.اما این چمدان هر چقدر هم که بزرگ و از نظر مجاهدین مهم نما هم شده باشد چیزی نیست که پس از 20 سال شرکت درجنایت بر علیه مردم عراق و ایران، عاملی برای تطهیر ماندگاری مجاهدین در عراق نخواهد بود .همانا که خیلی از همین مشت های نمونه خروار دروغ بوده و سیستم جعل سازی مجاهدین آن را ساخته و پرداخته است.

البته که مجاهدین پیشاپیش خود را آماده پرداخت بهای لازم کرده اند اما این دستآویز ها می تواند کافی هم باشد!؟

در حال حاضر خیل زیادی از اعضاء جدا شده از مجاهدین با چنین اسنادی سروکار داشته و یا اینکه در همان ایام مسئول یا مسئولیت بخشی از همان کارهایی را که مجاهدین بعنوان سند اعلام کرده اند را داشته اند.

بگذارید واضح تر بگویم،من و دوستانم که از اعضای قدیمی مجاهدین بودیم تقریبا در خیلی از اسنادی که مجاهدین از خود رو کرده اند یا مسئول تمامی آن کار و پروژه بوده ایم یا مسئولیت مان در مجاهدین اجازه اشراف با جزئی ترین مسائل را به ما می داد.

بنابر این وقتی با چنین اسناد اعلام شده ای از طرف مجاهدین در نشریه مجاهد شماره 915 مواجه شدم تصمیم گرفتم که با بیانی خیلی ساده یعنی بررسی و نقد چنین مسئله ای، مجاهدین را در برابر حقایق عمدا پنهان شده قرار دهم و انگیزه ای نیز جز بیان حقایق نداشته باشم.

بررسی این اسناد طبعا در یک شماره به اتمام نخواهد رسید.اما تلاش خواهم کرد با ذکر حضور خاطر از آن ایام وقایع را همان گونه که وجود داشته است بیان کنم تا همانطور که گفتم مرز بین مسائل ملی و میهنی با یک جریان "ستون پنجم"ی در فرهنگ اساطیری ملت ایران مخدوش نشده و از دفتر حقایق پاک نشود!

در فرهنگ دهخدا فرد یا فکر مستقل اینچنین معنی شده است:

"مستقل؛(ع ص) نعت فاعلی از استقلال

-والی که در کار ولایت و حکومت کردن تنها باشد و کسی را در آن شریک نکند.

-تنها به کاری استاده شونده.

-محکم و پابرجا.

-چیز استوار و قائم بنفس خود که محتاج به دیگری نباشد.

فکر مستقل داشتن

-مقلد نبودن.

-مستقل مزاج ؛ ثابت قدم و بردبار.

-صاحب استقلال."

پس اگر چنانچه سازمان مجاهدین حداقل در20 سال گذشته ،والیانی در عراق بودند که صدام را شریک اعمال خود نکرده و یا بعبارتی دیگر شریک اعمال صدام حسین نبوده اند بایستی رهبری و افرادی می داشته اند که استوار و قائم به نفس بوده و در هیچ زمینه ای محتاج صدام حسین و سرویس های امنیتی و گارد ریاست جمهوری اش نمی بودند!و اگر چنین اسنادی که مجاهدین دست به انتشار آن زده اند اسناد استقلال و سرفرازی آنان است !بایستی تعهدی بالاتر را در انظار عمومی پذیرفته باشند که ریشه در صداقت و بیان حقایق داشته باشد.همانا که اثبات خلاف چنین ادعایی نیز می تواند نشان دهنده وابستگی و عامل پیش برنده اهداف جنگی یک دیکتاتور و متجاوز به مردم ایران باشد!

در همین رابطه و از همینجا به مجاهدین اعلام میکنم که حاضرم در یک برنامه رادیو تلویزیونی و مطبوعاتی ،روی همین موضوع با نماینده یا نمایندگانتان وارد بحث شده و نه شما را بلکه حقیقت پنهان شده را به چالش بکشم.چرا که اگر مشتی از خروار چنین چمدان بزرگی اصالت نداشته باشد ،نه شما را!بلکه کلام حقیقت و حقیقت طلبی را از فرهنگ و جوهره انسانی باید زدود!!!ظرفیتی که در دنیای آزاد نشر حق و باطل باید آن را جستجو کرد!

.

اسناد استقلال مجاهدین درعراق،جعلی یا واقعی!؟

.

 

 

فصل اول:بررسی اسناد مربوط به مسکن و قرارگاه های مجاهدین در عراق

.

 

سند های ارائه شده مجاهدین راجع به مسکن و آب و برق و اجاره ؛

.

 

-سند مجاهدین؛پرداخت 101 میلیون دینار اجاره سالیانه ساختمان های دفتر مرکزی مجاهدین در بغداد

-سند مجاهدین؛اسناد پرداخت 825 میلیون و 516 هزار و 591 دینار معادل 5 میلیون و 381 هزار و 332 دلار به رشکت کل ارتباطات و پست عراق قبوض تلفن مقرهای مجاهدین در کردستان عراق،دفاتر مجاهدین در بغداد و قرارگاه های ارتش آزادیبخش ملی ایران تا نیمه مارس سال 2002

-سند مجاهدین؛اسناد ارائه شده قرارگاه های 12 گانه سازمان مجاهدین و ارتش آزادی در عراق

 

بدنه و تشکیلات سازمان مجاهدین از سال 1360 – کردستان تا کنون یعنی طی 27 سال گذشته در عراق بوده و پس از سقوط صدام حسین با نیروی کمتر از 3400 نفر در قرارگاه اشرف – واقع در استان دیالی و نزدیکی شهرک الخالص متمرکز و اسکان داده شده اند.

23 سال از مجموع 27 سال گذشته را که مجاهدین با حضور صدام حسین در عراق پذیرفته شدند،بزعم خود توانستند 12 قرارگاه رسمی دایر کنند.اما تعداد واقعی قرارگاه ها و پایگاه های سازمان مجاهدین درعراق بیشتر از عدد اعلام شده در همین اسناد می باشد.تعدادی از این قرارگاه ها که مجاهدین بعنوان قرارگاه رسمی و مستقل نام می برند در درون پایگاه ها و پادگان های نظامی ارتش عراق بوده و بجز ساختمان های واقع در بغداد مابقی قرارگاه های مجاهدین در زمین ها و مناطق وابسته به ارتش یا گارد ریاست جمهوری عراق بوده است که به تعدادی از آنها اشاره میکنم:

1.قرارگاه ذاکری

این قرارگاه در واقع همان محل استقرار فرماندهی سپاه دوم ارتش صدام حسین بوده است.گرچه که بعد از سقوط صدام حسین این قرارگاه به تصرف مجاهدین درآمد ولی از سال 1366 هجری شمسی ،مجاهدین در این محل پایگاه داشتند.

2.قرارگاه همایون

در وسط محل استقرار و فرماندهی فیلق 4 (سپاه چهارم) صدام حسین در نزدیکی شهر العماره به سمت بصره ،قرار داشت .کنترل ورود و خروج این محل با دژبانی سپاه چهارم صدام حسین بود.

3.آخرین محل استقرار و فرماندهی مسعود و مریم رجوی در اطراف بغداد

این پایگاه حدودا در 120 کیلومتری بغداد به سمت الرمادی بوده و یکی از کاخ های سابق پسر صدام حسین بود.پسر صدام حسین آن را شخصا به مسعود رجوی واگذار کرده بود.

4.قرارگاه حبیب

این قرارگاه در بصره قرار داشت و محل استقرار بخشی از نیروهای ارتش صدام حسین در جنوب عراق بود.

5.قرارگاه های سردار و ضابطی

این دو قرارگاه در حاشیه کرکوک قرار داشته و از گارد ریاست جمهوری صدام حسین تحویل گرفته شده بود.

6.قرارگاه دبس

در حاشیه کرکوک بوده ،از ارتش صدام حسین تحویل گرفته شده بود .مدتی محل اختفا و نگهداری مهمات سنگین و توپخانه ای مجاهدین بود و زمانی هم محل نگهداری اسرا و افراد جدا شده از مجاهدین.

7.قرارگاه کوت

در حاشیه شهر کوت قرار داشته و محل استقرار نیروهای ارتش صدام حسین بود.

8.قرارگاه خانقین

دژی همانند قرارگاه های سردار و ضابطی بود که در حاشیه شهر خانقین قرار داشت و متعلق به گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.

9.قرارگاه بدیع

این قرارگاه  نیز به توصیه سازمان اطلاعات و امنیت عراق از طرف گارد ریاست جمهوری به مجاهدین واگذار شده بود.

10.قرارگاه جلولا

متعلق به ارتش صدام حسین در حاشیه شهر جلولا بوده و بخشی از آن به مجاهدین واگذار شده بود.

11.قرارگاه موزرمی

متعلق به سپاه چهارم ارتش صدام حسین در شهر العماره بوده و بطور کامل به مجاهدین واگذار شده بود.

12.قرارگاه ها و پایگاه های شهری(بیش از 15 پایگاه )

این پایگاه ها از شمالی ترین ناحیه تا جنوبی ترین نقطه عراق واقع در بصره که تعداد همان ها بیش از 15 عدد می باشد توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی و گاها ارتشی به مجاهدین واگذار شده بود.مجاهدین برای بخشی از این پایگاه ها با وساطت نیروهای امنیتی صدام حسین اجاره پرداخت میکردند.تعدادی از این پایگاه ها در لیست اسناد مجاهدین و بعنوان پایگاه هایی که در بغداد بوده است قرار دارد.همانند باقرزاده ،ضابطی بغداد،جلالزاده ، و ...

پایگاه های ساختمانی واقع در سلیمانیه و کرکوک و انبارها و مراکز مخفی مجاهدین در عراق جزو آمار نیامده است.

13.قرارگاه مرزی اردن

این پایگاه از طرف ماموران امنیتی صدام حسین برای ترددات اردن به مجاهدین واگذار شده بود.

14.قرارگاه سعید محسن

به توصیه سازمان اطلاعات و امنیت عراق از طرف گارد ریاست جمهوری به مجاهدین واگذار شده بود.

15.قرارگاه حنیف

به توصیه سازمان اطلاعات و امنیت عراق از طرف گارد ریاست جمهوری به مجاهدین واگذار شده بود.

16.قرارگاه اشرف

این قرارگاه از سال 1365 توسط گارد ریاست جمهوری صدام حسین به مجاهدین واگذار شده بود.ابتدا قسمت کوچکی و سپس تمام زمین های آن به مجاهدین تحویل داده شد ولی کماکان در طی تمامی سالیان گذشته و تا زمان سقوط صدام حسین بخشی از قرارگاه اشرف محل اسکان و حضور ارتش صدام حسین بود.

.

مجاهدین با ارائه چند سند ابتدا می گویند که اولا 12 قرارگاه رسمی داشته اند اما تشریح نکرده اند که این قرارگاه ها را از چه کسانی تحویل گرفته و چگونه مسائل اجاره و هزینه آب و برق و تلفن آن را حل و فصل می کرده اند.در همین رابطه به انتشار چند سند اجاره بها راجع به اجاره سالیانه ساختمان های دفتر مرکزی مجاهدین در بغداد بسنده کرده اند.

برای خواننده اینگونه تلقین میشود که گوئیا مجاهدین تمامی قرارگاه ها و پایگاه هایشان را از مردم عراق اجاره کرده و اجاره بهای آن را نیز می پرداخته اند.البته این تناقض در سند بعدی تحت عنوان پرداختی 825 میلیون و .... به اداره کل ارتباطات و پست عراق .... دیده میشود.

.

بنظر من اگر مجاهدین می خواهند سند استقلال مسکن ،آب و برق و تلفن خود را از حکومت صدام حسین نشان دهند بایستی نام،محل و ابعاد تمامی قرارگاه ها و پایگاه های ریز و درشت شان را طی 27 سال گذشته درعراق با نقشه و متراژ قید کرده و با اسناد مشخص رسمی هزینه ها ی آن و چگونگی تامین و پرداخت آن را مشخص نمایند وگرنه انتشار و نشان دادن اسناد جعلی یا سانسور شده بیان استقلال مسکن و هزینه های مسکن آنان در عراق نمیتواند باشد!

.

از طرف دیگر باید خاطر نشان کرد که حتی یک برگ از اسناد دست اول سازمان مجاهدین در بمباران قرارگاه ها از بین نرفته است.چرا که اولا اسناد از بین رفته در قرارگاه های مذکور کپی و یکی از سه نسخه باقیمانده در آن قرارگاه می تواند باشد،دوم اینکه سازمان مجاهدین چند ماه پیش از سقوط صدام تمامی قرارگاه های شمال،مرکز و جنوب عراق را تخلیه کرده و تمام افراد، دارایی و اسنادشان را به قرارگاه اشرف منتقل کرده بودند.در قرارگاه اشرف نیز فقط چند ساختمان مورد تهاجم بمباران هواپیماها قرار گرفته بود.علاوه بر اینکه سند سوزانی مجاهدین پیش و پس از تسلیم به نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف که در روال و برنامه بسیج اطلاعاتی امنیتی آنان بود نیز نمیتواند محو کننده تمامی اسناد آنان باشد!پس استحاله نداشتن سند و نشان دادن چند ورق چروکانیده شده نمی تواند بیانگر حقانیت استقلال مسکن و آب و برق و تلفن سازمان مجاهدین در عراق باشد.

بنابر این در بررسی یکی از اسناد ارائه شده توسط مجاهدین ،جدای از تمامی حواشی آن ملاحضه میکنیم که نه تنها سند ارائه شده در زمینه مسکن و محل سکونت مجاهدین در عراق جعلی بوده ،بلکه ناقص و سانسور شده نیز می باشد.مجاهدین با سند سازی در زمینه مسکن مدعی شده اند که اجاره بها و برق و تلفن تمامی پایگاه ها و قرارگاه هایشان را خود می پرداخته اند .این مسئله فقط در مورد محور 12 یعنی پایگاه های ساختمانی مجاهدین در بغداد صدق میکند و آن هم داستان جابجایی پول توجیبی از جیبی به جیب دیگر می باشد.اما با این حال اگر بپذیریم که چنین چیزی راجع به تعداد اندکی از پایگاه ها و قرارگاه های مجاهدین صدق می کرده ، مسئله اصلی هنوز روی میز است. مجاهدین برای روشن شدن اسناد استقلال

مسکن خود در عراق بایستی نشان بدهند که به تمامی قرارگاه هایی که فوقا اشاره شده است اجاره مسکن و پول آب و برق و مالیات می پرداخته اند!

.

 

 

فصل دوم : بررسی اسناد سیستم ترابری  و خودروهای مجاهدین در عراق

.

 

اسناد ارائه شده توسط مجاهدین در زمینه واردات و خرید خودرو:

 

در نشریه شماره 915 ،مجاهدین 6 سند ارائه کرده و مدعی شده اند که تمامی خودروهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش را شخصا و با هزینه خود خریداری کرده اند.خلاصه نوشتاری این 6 سند بشرح زیر می باشد؛

 

1.نامه وزارت بازرگانی عراق در مورد وارد کردن 3500 خودرو خریداری شده توسط مجاهدین به عراق

 

جمهوری عراق

 

وزارت بازرگانی

 

20/12/2002

 

موضوع :گواهی

 

این گواهی برای سازمان مجاهدین خلق ایران صادر شده است و تایید میکند که سازمان 3500 خودرو از انواع مختلف از خارج عراق با هزینه خودش وارد کرده است.

 

با تشکر –از سوی وزیر بازرگانی

 

2.واریزی مبلغ 2.000.000 دلار از سوی مجاهدین به حساب دولت عراق بابت خرید خودروهای آیفا

 

آقای عزیز

 

بدینوسیله تایید می شود که با سفارش آقای ... در تاریخ 28 نوامبر 1988 مبلغ 2.000.000 دلار با تاریخ اعتبار 5 دسامبر 1988 به حساب زیر منتقل شده است .

 

بانک رافدین

 

شعبه خیابان فلسطین

 

بغداد

 

3.واریزی مبلغ یک میلیون و 100 هزار دلار از سوی مجاهدین به حساب دولت عراق بابت خرید خودروهای آیفا

 

آقای عزیز

 

بدین وسیله تایید می شود که با بدهکار کردن حساب شما به شماره ... در تاریخ 9 نوامبر 1988 مبلغ 1.100.000 دلار به حساب زیر منتقل کرده ایم.

 

بانک رافدین

 

شعبه خیابان فلسطین

 

بغداد

 

4.واریزی مبلغ 504 هزار و 733 دلار از سوی مجاهدین به حساب دولت عراق بابت خرید 100 دستگاه خودرو واز(اوواز روسی)

 

5.خرید 10 اتوبوس در سال 2001 جمعا به مبلغ یک میلیون و 190 هزار دلار

 

6.واریزی 89 هزار و 375 دلار به حساب دولت عراق بابت خرید خودرو آیفا

 

برای بررسی اسناد ارائه شده توسط مجاهدین ،بایستی با ساختار سیستم ترابری مجاهدین آشنا شد.به همین دلیل مقدمتا  به چگونگی ظهورو حیات سیستم ترابری بطور خیلی خلاصه و کوتاه شده می پردازیم.

 

از سال 1361-1365با تشکیل گروه های پیشمرگه ای مجاهد خلق در کردستان ایران و عراق،مجاهدین کار نقل و انتقال افراد ،بار و سلاح و مهمات خود را با خرید یا اجاره چند فقره قاطر و الاغ  انجام می دادند.پس از جنگ آلان و عقب نشینی نیروهای حزب دموکرات کردستان ایران به نوار مرزی کردستان عراق ،مجاهدین نیز که تا آنموقع تحت حفاظت منطقه ای از پوشش حزب دموکرات استفاده میکردند به مناطق ،"گلاله"،"ماوت"،"نالباریس"،"رانیه" و ... نقل مکان کردند.در این ایام بدلیل تعدد نواحی مرزی ،سازمان مجاهدین اقدام به خرید دو دستگاه خودرو جیپ لندکروز مدل 1976 و شورولت وانت بار مدل 1972 ، از اهالی منطقه کرد نشین نموده بود.با گسترش پایگاه های مرزی تا شهر سلیمانیه و کرکوک و جابجایی نیروهای پیشمرگه مجاهدین برای عملیات و ملاقات مسئولین سازمان با افسران ارتشی و اطلاعاتی صدام حسین، ترابری مجاهدین نیز گسترش پیدا کرده و تا 18 دستگاه خودرو افزایش یافت.این خودروها در چند نوع مختلف بود.تعدادی جیپ لندکروز،شورولت وانت بار،لندکروز استیشن و چند خودرو نظامی غنیمتی اعم از چیپ نظامی آمریکایی حامل تفنگ 106 و او واز یا واز روسی بود.بعد ها یک دستگاه کامیون بنز 10 تن نیز به  این  سیستم اضافه شد.

 

پایگاه های این دوران عبارت بودند از ؛جلیلی،تدین،منصوری و مقدم در منطقه گلاله و ماوت،پایگاه رادیو صدای مجاهد در کوه های مشرف به سلیمانیه ،پایگاه ابراری و ... در سلیمانیه،2 پایگاه در رانیه،2 پایگاه در نالباریس و مرز پنجوین و 2 پایگاه ساختمانی کوچک در کرکوک مربوط به رله صدای مجاهد و پشتیبانی مواد غذایی و آشپزخانه.

 

تعداد کل پیشمرگه های مجاهدین حدودا 480 نفر

 

اما ازسال 1365 و تشکیل پایگاه هایی مانند سردار و ضابطی و یک پایگاه آموزشی چریک شهری درشهرسلیمانیه و بعدا در کرکوک ،همزمان پایگاه های سعید محسن و حنیف و چند پایگاه مرزی دیگر در نواحی کوت،العماره و خانقین تاسیس شد.با گسترش عملیات های پیشمرگه ای متمرکز که آخرین و بزرگترین آن عملیاتی در نواحی مرزی پیرانشهر بود و تا قبل از تاسیس ارتش آزادیبخش،تعداد خودروهای مجاهدین بالغ بر 120 دستگاه انواع جیپ لندکروز،لندکروز،مینی بوس،واز و ... بود.

 

تا این زمان بخشی از خودروهای لندکروز استیشن توسط سیستم خرید-مالی از اردن وارد شده بود.جیپ لندکروزهای با موتور 2 اف، متعلق به حکومت جمهوری اسلامی بوده که با دزدی دریایی و جعل سند، کشتی ژاپنی حامل آنها را در یک بندر (نام آن خاطرم نیست)تخلیه کرده و به عراق منتقل کرده بودند. مینی بوس ها و تعدادی خودرو دیگر از اردن و عراق خریداری شده بود و خودروهای نظامی واز و گاز نیز بخشی غنائم و بخشی دیگر اهدایی ارتش صدام حسین بود.

 

با ورود مسعود و مریم رجوی و سایر رهبران مجاهدین در سال 1365 به عراق و نقل و انتقال کل اعضاء و هواداران مجاهدین از اقصی نقاط جهان به عراق و پس از آن در سال 1366 با تاسیس ارتش آزادیبخش ،کل نیروهای مجاهدین در قرارگاه اشرف متمرکز شدند.تا این هنگام سیستم متمرکزی بنام ترابری وجود نداشت ،اما با تاسیس ارتش آزادیبخش این سیستم نیز در ستاد لجستیک و پشتیبانی ارتش و بعدها با نام ستاد سررشته داری بعنوان یکان پشتیبانی رزمی سازماندهی و مترکز شد.و پس از عملیات های چلچراغ و فروغ جاویدان ،سازماندهی پیشرفته آن با الگو برداری از ارتش صدام حسین بصورت مدیریت های ترابری و تعمیرات در آمد.که ذیلا به یک نمونه از این چارت در بین سال های 1369 الی 1383 اشاره میکنیم:

 

 

 

 

 

 

کروکی فوق چارت کامل ارتش آزادیبخش و ارگان های تحت مسئولیت آن نیست بلکه برای نشان دادن کروکی سیستم های ترابری و تعمیرات که مسئولیت تامین و نگهداری کل خودروهای مجاهدین را بعهده داشتند آورده شده است.

 

اما قبل از اینکه به نحوه خرید و تامین هزینه خودروهای مجاهدین بپزدازیم لازم است که به 3 مقطع زمانی و البته تعیین کننده در مجاهدین اشاره کوتاهی داشته باشیم.چرا که بزرگترین عملیات ها و ماکزیمم تامین خودروهای مجاهدین در این ایام صورت گرفته است.

 

عملیات موسوم به  چلچراغ یا تصرف موقت مهران:

 

پیش از این در عملیات موسوم به آفتاب ،سازمان مجاهدین توانسته بود تعداد 15 دستگاه خودرو از ارتش جمهوری اسلامی به غنیمت بگیرد.تقریبا 3 ماه بعد یعنی در تاریخ 29 خرداد سال 1367 یکی از بزرگترین عملیات های مجاهدین با هدف تصرف مهران انجام گرفت.در پایان این عملیات غنائم جنگی زیادی به دست مجاهدین افتاد که بجز تقریبا 100 فروند زرهی و زرهپوش تعدادی از انواع خودروهای رزمی و پشتیبانی نیز به دست مجاهدین افتاد که در عملیات فروغ جاویدان و پس از آن در ارتش آزادیبخش مورد استفاده قرار گرفت.

 

خودروهای به غنیمت گرفته شده در این عملیات بشرح زیر می باشند:

 

خودرو حامل موشک انداز 107 م.م(مینی کاتیوشا)  18 دستگاه

 

خودرو حامل تفنگ 106 م.م 25 دستگاه

 

خودرو آمبولانس، کامیون ، تریلر آیفا،مینی بوس،جیپ نظامی ولندکروز و لند رور 210 دستگاه

 

جمع کل انواع خودروهای غنیمت گرفته شده در عملیات های آفتاب و چلچراغ   268 دستگاه

 

جدای از اینکه تعدادی از این خودروها بعدا بدلیل عدم وجود قطعات یدکی از رده استفاده خارج شد اما با این حال تعداد قابل توجهی خودرو نظامی به سیستم ترابری مجاهدین اضافه شد.

 

تا پیش از عملیات چلچراغ ،سازمان مجاهدین با کمبود جدی خودرو رزمی مواجه بود.بطور مشخص نیاز شدید به خودروهای آمبولانس،خودروهای حامل مینی کاتیوشا و تفنگ 106 م.م و ....داشت.به همین دلیل از یک هفته مانده به زمان عملیات ، گردان های رزمی ارتش صدام حسین با تمامی سلاح،تجهیزات و خودرو به مرکز تجمع مجاهدین آمده و تمامی امکانات خود را تحویل سازمان داده و دست خالی بر میگشتند.بنابر این قبل از عملیات چلچراغ سازمان مجاهدین بیش از 100 دستگاه خودرو حامل تفنگ 106 و مینی کاتیوشا و ... از ارتش صدام حسین در منطقه عملیاتی تحویل گرفته بود.با توجه به پیروزی مجاهدین در عملیات آفتاب و ملاقات مسعود رجوی با صدام حسین ،ارتش و نیروهای امنیتی صدام حسین (موسوم به مخابرات) برای مجاهدین در عملیات چلچراغ سنگ تمام گذاشتند.

 

عملیات موسوم به  فروغ جاویدان:

 

مجاهدین با بدست آوردن پیروزی های پیاپی در عملیات های آفتاب و چلچراغ و آن هم در مدت 3 ماه ،سرمست از غرور و بدون یک جمعبندی واقعی سیاسی – نظامی ،به مدت یک ماه خود را برای عملیاتی بزرگتر آماده می کردند.

 

یکی از مهمترین آماده سازی ها تامین و خریداری خودرو نظامی و شخصی بود.قرارگاه اشرف در طی یک ماه پس از عملیات چلچراغ شب و روز نداشت و به جرات می توان گفت که اکثر نیروها 24 ساعته کار میکردند.

 

مسعود رجوی و صدام حسین در طی این مدت 3 ملاقات داشتند.در این ملاقات ها تمامی تجهیزات مورد نیاز از طرف مجاهدین برآورد شده و قول مساعد تامین اکثرآنان از طرف صدام حسین به مسعود رجوی داده شده بود.قرارگاه اشرف و بیابان های اطراف آن تبدیل به مکان تحویل دهی سلاح،مهمات،زرهی و خودرو از ارتش صدام حسین به مجاهدین شده بود.به دستور صدام حسین ،یک لشکر پیاده از ارتش عراق با تمامی امکانات رزمی به قرارگاه اشرف نقل مکان کرده و طی 10 روز تمامی زرهی ها،سلاح ،تجهیزات و خودروهای خود را تحویل مجاهدین دادند.برای تحویل گیری این حجم از امکانات اهدایی صدام حسین ، ستاد لجستیک و پشتیبانی مجاهدین با سازماندهی و کار 24 ساعته مسئول تحویل گیری تمامی این امکانات از ارتش عراق و توزیع فوری آن به تیپ های رزمی مجاهدین  بود.

 

خودروهای اهدایی صدام حسین برای عملیات فروغ جاویدان:

 

قریب به 100 دستگاه خودرو نفربر و مهمات بر و تانکر حمل سوخت آیفا

 

خودرو آمبولانس حدودا 20 دستگاه

 

خودرو حامل تفنگ 106 م.م بیش از 40 دستگاه

 

خودرو حامل مینی کاتیوشا بیش از 40 دستگاه

 

خودرو واز 50 دستگاه

 

خودرو نفربر آیفا نو و صفر کیلومتر 100 دستگاه

 

همراه با خودروهای کامیون حامل مهمات بهمراه راننده محلی

 

علاوه بر موارد فوق سازمان مجاهدین از طریق سازمان اطلاعات امنیت عراق اقدام به خریداری 40 دستگاه خودرو دوکابین و تک کابین از بغداد نموده و روی تمامی آنها سلاح های اهدایی پدافند هوایی 2 لول 14.5 م.م را سوار کردند.

 

بالاخره عملیات موسوم به فروغ جاویدان با مجاهدینی که از طرف ارتش صدام حسین تا دندان مسلح شده بودند در تاریخ 31 تیر 1367 از نوار مرزی خانقین شروع شد.این عملیات پس از طی 4 روز درگیری گسترده و اشغال 2 شهر مرزی در تنگه چارزبر متوقف و منجر به شکست دردناک و از دست دادن 75 درصد از امکانات رزمی مجاهدین گردید.

 

خرداد 1368 و آماده سازی بزرگ:

 

حدود یک سال پس از عملیات فروغ جاویدان ،آیت الله خمینی در تاریخ 14 خرداد 1368 فوت کرد.مسعود رجوی و مجاهدین که هنوز از شکست سنگین عملیات فروغ جاویدان کمر راست نکرده بودند ،میخواستند خود را آماده پرتاب دیگر یا بخت آزمایی دیگری نمایند.مسعود رجوی عصر روز چهاردم طی یک ملاقات فوری با صدام حسین آمادگی خود و مجاهدین را برای یک عملیات دیگر اعلام کردند.اما صدام حسین این بار صبور تر بنظر می رسید.تحلیل رجوی این بود که پس از مرگ خمینی ،اوضاع داخلی ایران از یکسو توسط نیروهای هوادار مقاومت و از سوی دیگر با انشقاق در درون حاکمیت جمهوری اسلامی با  یک پرش شیر میتوان تهران را تصرف کرده و آزادی را ارزانی مردم ایران  و عراق کرد!صدام که از یکطرف بلند پروازی و از طرف دیگر خامی و توهم رجوی را در عملیات فروغ جاویدان به چشم دیده بود این بار محتاطانه عمل کرد.مقدمتا به درخواست تجهیز مجاهدین توسط ارتش عراق پاسخ مثبت داد ولی عملیات را مشروط به انفجار بحران داخلی ایران کرد.مجاهدین پس از گذشت یک سال از عملیات فروغ جاویدان مجددا در قرارگاه اشرف توسط یک لشگر پیاده ارتش صدام حسین تجهیز شدند.صدها دستگاه از انواع خودروها طی یک هفته و تا 28 خرداد 1368 به ترابری مجاهدین و ارتش آزادیبخش تزریق شد.

 

 

پس از فوت آیت الله خمینی در 14 خرداد 1368 رجوی که می خواست تنها فرصت بدست آمده برای خلق یک قربانگاه دیگر را از دست ندهد ،3 بار با صدام حسین ،طارق عزیر و عزت ابراهیم ملاقات کرد تا مجددا بتواند حمایت ارتش آنان را برای عملیات گسترده دیگری بدست آورد.اما به قول مسعود رجوی ،"سید الرئیس" (صدام حسین) لحظه طلایی را درنیافت و همین عمل باعث شد که عملیات "فروغ 2" بجریان نیافتاده و از بوجود آمدن قربانگاهی بسا عظیم تر از "فروغ جاویدان1"جلوگیری بعمل آید.

 

با اینحال صدام حسین ،مسعود رجوی را دریافت و برای آینده خود و تکمیل استاندارد نظامی یک لشگر پیاده از نیروهای مجاهدین،وارد عمل شده و اهدایی های فراوانی علاوه بر آنچه که مجاهدین قبلا دریافت کرده بودند به آنان تحویل داد.محصول این دوره ؛

 

 30 قبضه موشک انداز 122 میلی متری گراد(کاتیوشا) با خودرو حامل آن "اورال" بعلاوه 20 قبضه از همان موشک انداز با خودرو 5 تنی داک (محصول رومانی) از گارد ریاست جمهوری عراق به همراه 45 کادر و مستشار عراقی موشک اندازها در قرارگاه اشرف به مجاهدین تحویل داده شد.تا مجاهدین آنها را در تعمیرگاه های عراقی واقع در قرارگاه اشرف بهمراه نیروهای عراقی سرویس و بازسازی کرده و بکار گیرند.همچنین بیش از 75 فروند تانک چیفتن،تی 55 ،اسکورپیون،بی ام پی و ... به مجاهدین تحویل داده شد.

 

حال که یک سال از عملیات "فروغ جاویدان1" گذشته و قرارداد آتش بس نیز به امضاء رسیده ، نیروهای بیکار شده و بدون عملیات مجاهدین، می بایست بکار گرفته شوند.چرا که یاس و افسردگی و از هم پاشیدگی تشکیلاتی حاصل از شکست در عملیات فروغ جاویدان و کشته شدن بیش از 1500 مجاهد خلق، محصول جدی و تاثیر گذار ریزش تشکیلاتی مجاهدین در این دوران است.بیش از 300 عضو مجاهد خلق در این دوران ریزش کرده و تمامی مهمانسراها و بازداشتگاه های مجاهدین مملو از افراد ریزش کرده خواهان جدایی و عزیمت به کشورهای اروپایی است.

 

در فاصله 3 ماه یعنی از خرداد تا شهریور 1368 نیروهای نظامی مجاهدین در قرارگاه اشرف روی خودروها و تجهیزات تحویل گرفته شده از ارتش عراق کار می کردند. در این دوران بسیج های سرویس و تعمیرات کلیه خودروها و تجهیزات با همکاری بیش از 200  مستشار نظامی عراقی در قرارگاه اشرف برقرار بود ، اما کاری از پیش نمی رفت..تشکیلات بایستی غربیل شود!(مسعود رجوی)

 

انقلاب ایدئولوژیک شماره 2 :

 

انقلاب ایدئولوژیک اول مجاهدین در خرداد سال 1364 در اوور سواوآز(فرانسه) صورت گرفته بود.در این انقلاب ،مریم رجوی از مهدی ابریشمچی طلاق گرفته و به ازدواج مسعود رجوی درآمد.محصول ایدئولوژیکی این دوران معرفی رهبری ایدئولوژیکی مسعود رجوی بود.و همین امر باعث شد که مریم رجوی بعنوان همردیف مسئول اول مجاهدین یعنی (مسعود رجوی)در بیاید.

 

شاید برای خیلی از خوانندگان این مطلب، خلاصه نگاری رویدادهای درونی مجاهدین ناکافی بنظر برسد.اما هدف از این نگارش بیان تمامی وقایع درونی مجاهدین نیست بلکه نشان دادن برخی از واقعیت های درونی با" اسناد" در ارتباط با این" بحث" است.

 

15 شهریور 1368 همزمان با سالروز تاسیس سازمان مجاهدین خلق ایران ، پیام مسعود رجوی به اعضاء و هواداران چنین بود؛

 

چرا مریم!؟

 

واضح تر این است ؛ چرا مریم عضدانلو در سال 1364 همردیف مسئول اول (و با تغییر نام به مریم رجوی) و حال باید مسئول اول سازمان مجاهدین باشد!؟؟؟

 

استارت انقلاب دوم ایدئولوژیک در تشکیلات مجاهدین و در قرارگاه اشرف زده شد!تمامی کارهای اجرایی تعطیل شد.حال که عملیاتی برای نیرو وجود ندارد باید که به "جهاد اکبر" پرداخت!

 

در مهر ماه همین سال مریم رجوی بعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین و فهیمه اروانی بعنوان جانشین مسئول اول منسوب و اعلام بیرونی شد.و اما مسعود رجوی می بایست که بعنوان راهبر خاص الخاص عقیدتی مجاهدین میخ اش را محکم بر بدنه تشکیلات می کوبید تا در آینده نزدیک الهام گیر و در ارتباط مستقیم با امام زمان (عج) قرار گیرد! چرا که خمینی رفته بود و جهان تشیع (بزعم رجوی) در فقدان رهبری نوین ،انقلابی ،شیعه و مسلمان واقعی ! به گل خواهد نشست!!! ...و هم او بود که فریاد های "علی ع " را از چاه های کوفه در چاله میدان های قرارگاه اشرف شنیده بود که ؛" رهبری زمان و امامت زمان"_ مسلمین با رجوی است!

 

نشست های 24 ساعته انقلاب ایدئولوژیک دوم مجاهدین در قرارگاه اشرف و با حضور مستمر مسعود و مریم رجوی در دور اول تا 6 ماه طول کشید.این نشست ها در لایه ها و رده های تشکیلاتی پایین مجاهدین تا یک سال بعد ادامه داشت.بدستور مسعود و مریم رجوی ،تمامی ازدواج های مجاهدین لغو و خانواده ها از هم پاشید.هیچ زنی حق ادامه زندگی با مرد خود را نداشت.مرد ها و زن ها و بچه ها از پدر و مادر جدا شدند.تا زمانیکه طلاق ها از زبان زن و شوهر در نشست های جمعی قرائت نمیشد ، هیچ زنی حق دیدار با فرزندان خود را نداشت!بحران روانی و خلاء محبت در فرزندان خانواده ها به نقطه انفجار رسیده بود.برخلاف انقلاب ایدئولوژیک اول که تا سال 1365 مهر و موم و پرونده اش بسته شد ، این انقلاب نقطه پایانی نداشت و هم اکنون نیز پس از گذشت 20 سال پرونده اش باز و در جریان است.

 

 

 

حال بر می گردیم به معرفی یگان های ترابری و تعمیرات که از سال 1371 با الگو برداری از ارتش عراق به مدیریت های ترابری و تعمیرات تبدیل شد.

پس از سلسله عملیات های مروارید و جنگ کویت از سال 1990 تا سال 1991(یعنی از اواخر سال 1369 تا 1371 هجری شمسی) و کشته و مجروح شدن قریب به 70 تن از مجاهدین و ریزش خیلی زیاد در بدنه تشکیلات ، مسعود رجوی تصمیم گرفت که سازماندهی مجاهدین و ارتش آزادیبخش را تغییر دهد.سازماندهی جدید مجاهدین می بایست الگویی از یک لشکر پیاده مکانیزه  ارتش عراق می بود.بهمین دلیل بدون اینکه پرسنل جدیدی به مجاهدین تزریق شود ، سازماندهی تغییر کرده و مدیریت های ترابری و تعمیرات در ستاد سررشته داری تشکیل شد.

وظایف مدیریت ترابری:

.مسئول کلیه خودروهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش و عملیاتی کردن آنها (یعنی حاضر به عملیات نگه داشتن کلیه خودروها)

.مسئول سرویس و نگهداری و سرویسگاه های 20 گانه مجاهدین در عراق

.مسئول خرید خودروهای جدید برای مجاهدین و فروش خودروهای مستهلک

.مسئول گرفتن آموزش های لازم از مستشاران نظامی عراقی برای پرسنل ترابری و ارتش آزادیبخش

.مسئول طرح عملیاتی خودروهای مجاهدین  و ...

.شرکت در هماهنگی ها و مشارکت های لازم با مدیریت تعمیرات

.مسئول ....

.

 

وظایف مدیریت تعمیرات :

.مسئول عملیاتی کردن خودروهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش(یعنی حاضر به عملیات نگه داشتن کلیه خودروها)

.مسئول تعمیرات و تعمیرگاه های 20 گانه مجاهدین در عراق

.مسئول خرید قطعات و لوازم یدکی برای خودروهای مجاهدین از عراق و ....

.مسئول گرفتن آموزش های لازم از مستشاران نظامی عراقی برای پرسنل تعمیرات ارتش آزادیبخش

.مسئول طرح عملیاتی خودروهای مجاهدین  و ...

.شرکت در هماهنگی ها و مشارکت های لازم با مدیریت ترابری

.مسئول ....

اما این دو مدیریت که تحت مسئولیت ستاد سررشته داری بودند ، مسئولیت های مشترک زیادی با همدیگر داشتند.بعنوان مثال برای خرید یا درخواست هر گونه خودرو از عراق یا اردن ،کمیته های مشترکی از این دو مدیریت تشکیل میشد .بعبارتی خرید هر گونه خودرو از عراق یا اردن بایستی به تایید کمیته ای  متشکل ازاعضاء و مسئولین فنی و تخصصی  مدیریت های ترابری و تعمیرات می رسید.اعضاء ومسئولین فنی این کمیته مشترک عبارت بودند از ؛

.محمد ناصر خاکی

.محسن امینی

.طاهر سعیدی

.احمد علوی

.رحیم کیوکان

.جواد درودی

.جواد فیروزمند

.زهرا توکلی (نصرت)

.یک نماینده از مدیریت تهیه و خرید(رسول ترکمان ، خسروشاهی یا محمد علی سلامی -قدیر)

.و تعدادی دیگر

 

*بجز محمد ناصر خاکی و جواد فیروزمند که از اعضاء ثابت و فنی  این کمیته ها بودند ، بقیه افراد در مقاطع دیگر تغییر کرده و از اعضاء غیر ثابت بودند.بعبارتی دو فرد مذکور اعضاء فنی مربوط به سیستم ترابری ستاد لجستیک مجاهدین  از سال 1370 الی 1378  بودند.چرا که در مقاطع بعدی سازماندهی ها مجددا دستخوش تغییراتی دیگر شد.

.

 

کلیه خودروهای خریداری شده از سال 1368 الی 1380 هجری شمسی توسط مجاهدین در عراق:

.سال 1368 و همزمان با عملیات فروغ جاویدان 1 ؛

دوکابین و تک کابین               40 دستگاه        از بازار عراق    قیمت هر خودرو معادل 12000 دلار

جیپ لند کروز و لند کروز       150 دستگاه      وارداتی از اردن  قیمت هر خودرو معادل 14000 الی 16000 دلار

.سال 1371 همزمان و پس از عملیات جنگ کویت و مروارید

خرید 60 دستگاه انواع کمرشکن بنز و اسکانیا و کامیون(تک کابین یا دو کابین)

این کمرشکن ها برای نقل و انتقال زرهی ها و تانک های مجاهدین بکار گرفته میشد.

کلیه کمرشکن ها از بازار عراق و با پول دینار عراقی خریداری شد.

قیمت کمرشکن های تک کابین 1.600.000 الی 2.000.000 دینار عراقی برای هر دستگاه

قیمت کمرشکن های دو کابین 2.000.000 الی 3.000.000 دینار عراقی برای هر دستگاه

قیمت کامیون ها ماکزیمم تا 1.600.000 دینار عراقی  برای هر دستگاه

 

. سال 1371 الی 1372 و با تشکیل یگان اتوبوس با فرماندهی زکیه حجتی و عفت حداد در مدیریت ترابری

خرید 8 دستگاه اتوبوس اسکانیا از بازار عراق

قیمت هر اتوبوس اسکانیا 1.5 الی 3.000.000 دینار عراقی بود.

سال 1372 الی 1380 هجری شمسی

خرید 40 دستگاه  وانت بار دوکابین و تک کابین تویوتا از بازار عراق هر کدام به قیمت 20.000 الی 25.000 دلار آمریکایی

خرید 16 دستگاه خودرو استیشن جمس آمریکایی از اردن هر کدام به قیمت 40.000 دلار آمریکایی

خرید 12 دستگاه اتوبوس "ال با" از اردن هر یک به قیمت 100.000 الی 110.000 دلار آمریکایی

*خرید های خودروهای خاص سواری

 تک نمونه های دیگری نیزهمچون مدیریت حفاظت و ترددات (ح.ت) و ...  توسط برخی مدیریت های مستقل مجاهدین و ارتش آزادیبخش از عراق و اردن صورت میگرفت که از سال 1990 الی 2000 تعدادشان به 20 دستگاه نیز نمیرسد.

.

 

خودروهای اهدایی صدام حسین به رجوی:

مجاهدین یا همان ارتش آزادیبخش پس از جنگ کویت می بایست به توانمندی یک لشکر پیاده از ارتش صدام حسین می رسیدند.به همین دلیل الگوی اصلی ارتش آزادیبخش در فرم ،همانند یک ارتش کلاسیک و در محتوی و توانمندی همانند یک لشکر پیاده از ارتش صدام حسین بود.

پیش از این به بخشی از خودروهای اهدایی صدام حسین به مجاهدین اشاره شد.ستون اصلی خودروهای تشکیل دهنده  سیستم ترابری مجاهدین در عراق را خودروهای نظامی تشکیل می داد که عبارت بودند از انواع خودروهای ؛

آیفا 5 تنی ساخت آلمان شرقی

واز یا اوواز نیم تنی ساخت روسیه

کمرشکن حمل تانک 30 تا 60 تنی فاون ساخت آلمان

خودرو حامل موشک انداز کاتیوشا 122 م . م اورال- مدل گراد ساخت روسیه

خودرو حامل موشک انداز کاتیوشا 122 م .م داک- مدل آپرا ال 40 ساخت رومانی

کامیون مهمات بر 5 تنی بنز

کامیون مهمات بر 5 تا 10 تنی اسکانیا

اما با هدیه بی دریغ تانک ها و زرهپوش های سنگین و فوق سنگین صدام حسین به ارتش مجاهدین در عراق ،سیستم ترابری مجاهدین توانایی جابجایی و حمل آنان به مناطق عملیاتی را نداشت.به همین دلیل 40 دستگاه ازخودروهای حمل کننده تانک های سنگین و فوق سنگین بنام "کمرشکن فاون " ساخت آلمان از سال 1990 میلادی به مجاهدین اهدا شد.

تانک های 60 تنی چیفتن ،تی 55 – 45 تنی و توپ های زرهپوش 155 م.م با واکنش سریع و توسط همین خودروها به اقصی نقاط عراق از شمال تا جنوب جابجا شده و درمانور ها و  عملیات های مرزی مختلف مورد بهره برداری قرار می گرفت.

.

 

سازماندهی ترابری قرارگاه های 12 الی 15 گانه ارتش مجاهدین در عراق:

 

همانگونه که قبلا اشاره شد هر قرارگاه به مثابه یک ارتش برای مجاهدین تلقی میشد.این قرارگاه ها از اشرف گرفته تا جلولا و کوت و العماره و بصره و ... مستقر شده و بالنسبه سازماندهی مستقلی داشتند.جابجایی نیرو یا مانور و عملیات هر کدام از این قرارگاه ها با خودروهای همان سیستم صورت می گرفت.بطور متوسط هر یک از این قرارگاه ها بجز تانک و زرهپوش ، خودروهای زیر را در سازماندهی خود داشتند؛

خودرو آیفا برای حمل پرسنل،مهمات و آذوغه             به تعداد متوسط 25 الی 35 دستگاه

خودرو فرماندهی واز                                           به تعداد متوسط 5 الی 15 دستگاه

خودرو جیپ لندکروز                                           به تعداد متوسط 10 الی 20 دستگاه

خودرو لندکروز                                                  به تعداد متوسط 5 الی 10 دستگاه

خودرو جمس برای فرماندهی قرارگاه                      به تعداد 1 دستگاه

خودرو وانت بار دو کابین و تک کابین                     به تعداد متوسط 5 الی 10 دستگاه

انواع خودرو مهندس شامل پل و ...                         به تعداد متوسط 1 دستگاه

انواع کامیون و کمرشکن                                      به تعداد متوسط 5 الی 10 دستگاه

اتوبوس                                                            به تعداد متوسط 1 الی2 دستگاه

 

*برخی از قرارگاه ها اتوبوس و کمرشکن نداشتند و در مشارکت با دیگر قرارگاه های مجاهدین یا اتوبوس ها و کمرشکن های شرکت های شخصی عراقی استفاده می کردند.

 

مدیریت ترابری خود بیش از 150 دستگاه از انواع خودروها را به خود اختصاص داده بود.

 

مدیریت تعمیرات قریب به 120 دستگاه خودرو داشت.

 

انبار خودروهای ترابری که محل نگهداری خودروهای ذخیره عملیاتی بود قریب به 400 دستگاه از انواع خودرو ها را در انبار های قرارگاه اشرف و قرارگاه باقرزاده و سعید محسن واقع در جاده بغداد – الرمادی داشت.

 

جمع کل خودروهای یک قرارگاه به طور متوسط بین 58 الی 102 تا 120 دستگاه بود.

 

خودروهای مدیریت های گوناگون مجاهدین که اساسا نظامی نبوده و از خودروهای شخصی استفاده میکردند جزو این قرارگاه ها محاسبه نشده است.محل استقرار این مدیریت ها عمدتا در بغداد و قرارگاه های واقع در سعید محسن و اشرف بود.

 

 

با اینحال آمار کل خودروهای مجاهدین و ارتش آزادیبخش از ابتدای حضور در عراق تا سال 2001 و سرنگونی صدام حسین بدست نیروهای ائتلاف آمریکایی  هیچوقت فراتر از 2800 دستگاه نبود.که از این مجموعه ماکزیمم 500 دستگاه از انواع خودروهای شهری و شخصی از عراق و اردن خریداری شده و مابقی، اهدایی صدام حسین و گارد ریاست

جمهوری آن به سازمان مجاهدین خلق مستقر در عراق بود.

.

 

مجاهدین و ارتش عراق

 

عملیات های پراکنده یگانی و پیشمرگه ای مجاهدین در نواحی مرزی ایران و عراق ، با تاسیس ارتش آزادیبخش در خرداد سال 1366 به پایان رسید.در نشست های جمعبندی چنین عملیات هایی که با مسئولیت مسعود رجوی در قرارگاه اشرف و از ابتدای سال 1366 شروع شده بود برگ جدیدی در سازمان دهی مجاهدین ورق خورد.مسعود رجوی دریکی از همین نشست های پایانی گفت؛"در ملاقاتی که با سید الرئیس صدام حسین داشتم ،ایشان به پیروزهای پی در پی شما تبریک گفته و تاکید کرده اند که بایستی گامی کیفی در تجهیز و قوای شما برداشته شود."

 

اما حرف درونی مسعود رجوی در نشست های مربوط به لایه های تشکیلاتی بالاتریعنی فرماندهان مجاهدین این بود؛"در همین ایام با سید الرئیس ملاقاتی کشاف راجع به جمعبندی عملیات های شما داشتم.من درخواست کمک و تجهیز بیشتر شما را کردم.اما ایشان حرف بالاتری زدند.گفتند چرا نیروهای خود را در قالب یک لشکر کلاسیک بازسازی نمی کنید تا بتوانید عملیات های بزرگ تر و هماهنگ تر انجام دهید!(هماهنگ با ارتش کلاسیک عراق)؟نیروهای شما در پراکنده کاری و عملیات های کوچک آسیب پذیرتر است.شما بایستی یک ارتش کوچک تاسیس کنید!"

 

بنابر این بر اساس اسناد درونی مجاهدین، ایده تاسیس ارتش آزادیبخش ملی ایران را صدام حسین به رجوی ارائه داد.

 

گام کیفی برداشته شد تا هدایا و کمک بیشتری نسبت به قبل از صدام حسین و ارگان های تحت مسئولیت اش دریافت شود.ارتش آزادیبخش ملی ایران در 30 خرداد سال 1366 هجری شمسی در قرارگاه اشرف تاسیس و اولین گردان های کلاسیک مجاهدین با تزریق زرهی های کاسکاول و تحت آموزش و نظارت فنی مستشاران نظامی عراقی شکل گرفت.

 

گرچه که استارت همین کار در ابتدای راه ناچیز می نمود ،اما پس از عملیات موسوم به چلچراغ برای بازسازی غنائم جنگی و آموزش و راه اندازی هدایای صدام حسین به مجاهدین ، مستشاران نظامی عراقی در قرارگاه اشرف سازماندهی و اسکان داده شدند.بطور مشخص برای آماده سازی عملیات موسوم به فروغ جاویدان بیش از 200 کادر فنی و پرسنل نظامی عراقی به مجاهدین تعلق گرفت ،انواع سلاح ها سرویس و بازسازی شد.انواع زرهی های آنموقع که عمدتا نفر بر های "ام.تی.ال.بی" روسی،کاسکاول برزیلی ،پل های روسی،پدافند های ضد هوایی 14.5 م.م دولول و چهار لول روسی ،موشک انداز های 107 م.م روسی و یوگوسلاوی،خمپاره اندازهای روسی و یوگوسلاوی و ... تحت نظارت و کادر فنی و پشتیبانی یدکی همین پرسنل در قرارگاه اشرف و تعمیرگاه های ارتش عراق ،سرویس،بازسازی و آماده عملیات شد.

 

پس از شکست خونبار مجاهدین در عملیات موسوم به "فروغ جاویدان" ،"انقلاب ایدئولوژیک شماره 2 " و تجدید سازماندهی که تا اواخر سال 1368 طول کشید ، صدام حسین یک گردان از نیروهای کادر فنی تعمیراتی و سرویس و نگهداری و همچنین یک گردان مانوری آموزشی بعلاوه یگان هوانیروز را به مجاهدین اختصاص داده و دستور داد که کلیه آنان در قرارگاه اشرف مستقر شده و با تمام قوا ارتش آزادیبخش مجاهدین را در قالب یک لشکر پیاده عراقی تجهیز و آموزش دهند.

 

در این دوران نود درصد از نیروهای مجاهدین همزمان با بازسازی و سرویس و نگهداری کلیه تجهیزات و تسلیحات وارد آموزش های 24 ساعته در کلیه رسته های رزمی شدند.مسئولین ، گردانندگان و کادر های اصلی این آموزش و تسلیح ،تماما عراقی بودند.اصلی ترین رسته های آموزشی و سرویس و نگهداری بشرح زیر بود:

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی  تانک های تی 55 روسی

 

.آموزش تعمیرات تانک های تی 55 روسی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی ام تی ال بی

 

.آموزش تعمیرات ام تی ال بی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی کاسکاول

 

.آموزش تعمیرات کاسکاول

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی بی ام پی وان

 

.آموزش تعمیرات بی ام پی وان

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی ماشین آلات مهندسی اعم از لودر،بولدوزر،پل و ...

 

.آموزش تعمیرات ماشین آلات مهندسی اعم از لودر،بولدوزر،پل و ...

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو جیپ لندکروز

 

.آموزش تعمیرات  خودرو جیب لندکروز

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو آیفا

 

.آموزش تعمیرات خودرو آیفا

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو واز

 

.آموزش تعمیرات خودرو واز

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو تریلر حمل تانک و زرهپوش (کمرشکن )

 

.آموزش تعمیرات خودرو تریلر حمل تانک و زرهپوش (کمرشکن )

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی کامیون مهمات بر

 

.آموزش تعمیرات کامیون مهمات بر

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی اتوبوس

 

.آموزش تعمیرات اتوبوس

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی نفربر زرهی  ام 113

 

.آموزش تعمیرات نفربر زرهی  ام 113

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو حمل سوخت ماز روسی

 

.آموزش تعمیرات خودرو حمل سوخت ماز روسی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو موشک انداز اورال 122م.م روسی

 

.آموزش تعمیرات خودرو موشک انداز اورال 122م.م روسی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و رانندگی خودرو موشک انداز داک 122م.م رومانیایی

 

.آموزش تعمیرات خودرو موشک انداز داک 122م.م رومانیایی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری موشک انداز اورال 122م.م روسی

 

.آموزش تعمیرات موشک انداز اورال 122م.م روسی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری موشک انداز داک 122م.م رومانیایی

 

.آموزش تعمیرات موشک انداز داک 122م.م رومانیایی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری انواع خمپاره انداز های 60 ،82،81 و 120 میلیمتری

 

.آموزش تعمیرات انواع خمپاره انداز های 60 ،82،81 و 120 میلیمتری

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری انواع سلاح های سبک ، اعم از کلت،کلاشینکف ،بی کی سی و ...

 

.آموزش تعمیرات سلاح های سبک ، اعم از کلت،کلاشینکف ،بی کی سی و ...

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری پدافند هوایی 14.5 م م دو لول و چهار لول روسی

 

.آموزش تعمیرات پدافند هوایی 14.5 م م دو لول و چهار لول روسی

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری پدافند هوایی شلیکا

 

.آموزش تعمیرات پدافند هوایی شلیکا

 

.آموزش سرویس و نگهداری و بکارگیری هلی کوپتر

 

.آموزش بیمارستان صحرایی و دوره امداد گری

 

.آموزش زبان عربی در دانشگاه مستنطنیه بغداد

 

.آموزش زبان انگلیسی در قرارگاه اشرف

 

.آموزش فرماندهی تاکتیک های زرهی گردان و گردان تقویت شده موسوم به "جحفل " و "جحفل معرکه"

 

.آموزش فرماندهی  تاکتیک های ترابری

 

.آموزش فرماندهی  تاکتیک های پزشکی

 

.آموزش فرماندهی  تاکتیک های" تعمیرات و اخراجات "

 

و ده ها آموزش دیگر ره آورد چنین دورانی برای مجاهدین و ارتش آزادیبخش بود که تماما توسط فرماندهان گردان ها، تیپ ها و لشگر های عراقی و با کادر فنی بیش از 600 نفر از ارتش عراق، طی 3 سال بصورت متمرکز به مجاهدین هدیه شد.

 

در طی این دوره تمامی تانک ها،زرهپوش ها،سلاح ها و خودروهای مجاهدین بکار گرفته شد.هر یک از آموزش های فوق الذکر 3 تا 6 ماه طول کشید.بسیج گسترده ای از سرویس و نگهداری و تعمیرات کلیه تجهیزات ارتش مجاهدین همزمان و پس از پایان این دوره ها انجام گرفت.ارتش صدام حسین با حمایت مادی و معنوی تمامی امکانات مورد نیاز را در اختیار مجاهدین قرار داد تا ارتش مجاهدین به مثابه یک لشکر پیاده آموزش دیده و تا دندان مسلح برای کلیه عملیات های کلاسیک و ... آماده باشد.میلیون ها دلار هزینه تعمیرات،سرویس و نگهداری و بازسازی این وسایل بود.صدام حسین علاوه بر تقبل چنین هزینه هایی ، مستمری منظم ماهانه ای نیز به سیستم های ترابری و تعمیرات مجاهدین پرداخت میکرد.این مستمری ماهانه فقط برای "مدیریت تعمیرات" و بازسازی تجهیزات ارتش مجاهدین ماهانه بالغ بر 45 میلیون دینار عراقی در آن ایام بود.

 

حال که ارتش آموزش دیده و مجرب مجاهدین شکل گرفته بود می بایست که دشمن را در خانه به دام بیاندازد.

 

عملیات مروارید و جنگ کویت ،سال های 1990 الی 1991 میلادی

 

ارتش حاضر بجنگ مجاهدین درچنین ایامی که می رفت صدام حسین بدست نیروهای مردمی و حمله نیروهای آمریکایی سرنگون شود، پس از حمله پیشمرگه های اتحادی میهنی کردستان عراق به محل سنگر های استقرار آنها در منطقه کفری(نوژول) بخش زیادی از استان دیالی و شهر های نزدیک به استان کرکوک عراق را تا نزدیک مرزهای ایران اشغال کرده و با تانک ها ،زرهپوش ها ،موشک اندازها ، توپ ها و خودروهای اهدایی صدام حسین در جنگ با پیشمرگه های یه کتی، خانه های ساکنین مناطق کردنشین و شیعه نشین را در تقابل و پاسخ به آتش آنها گلوله باران کرده و برسر مردمانشان خراب کردند.نیروهای تا دندان مسلح مجاهدین با پشتیبانی هلی کوپترهای  اهدایی  وهوانیروز ارتش عراق کلیه راه های پیشروی شمال به سمت بغداد را سد کرده و مانع از سقوط بغداد و صدام حسین شدند.

 

پس از خاتمه جنگ ،رادیو عراق گزارش زنده ای  از سفر صدام حسین به شهر بعقوبه پخش کرد.صدام حسین در یک سخنرانی بیسابقه و برای اولین بار راجع به سازمان مجاهدین چنین گفت؛"مجاهدت و جهاد را باید از اینها آموخت.اینان مجاهدین و جان برکفانی هستند که ما را در دوران "شغب"(منظور ابتدا تا انتهای جنگ کویت است)یاری کرده و همراه و همپیمان با ما از سرزمین عربی مان در برابر اشغالگران دفاع کرده و مانع از اهداف شوم آنان شدند!"

 

از طرف دیگر در همین دوران ریزش شدید نیرو در تشکیلات مجاهدین اوج گرفته بود.چرا که تصویر دیگری از مجاهدین در چنین رزمایشی به ثبت رسیده بود.نیروهایی که برای آزادی مردم شان به مجاهدین پیوسته بودند ، اینبار می بایست  در جنگ با پیشمرگه های اتحادیه میهنی کردستان عراق با زرهپوش و تانک و نفربر از درون خانه های روستایی که به سمت آنان شلیک شده عبور کرده و خانه هاشان را روی سرشان خراب می کردند.با موشک انداز های 122 م.م همانند یک کلاشینکف روی خانه ها و جمعیت هراسان پیشمرگه ها جهنمی از آتش فرو می باریدند.دیدن اجساد له شده پیشمرگه کرد ،اعضاء سوخته مجاهدین وبرخی  مبارزین عراقی در زیر چرخ و شنی تانک ها و زرهپوش ها ی مجاهدین و آتش خمپاره و موشک پیشمرگه های کرد عراقی،آنها را به ماهیت و چهره دیگری از مجاهدین رهنمون شده بود.دیگر جایی برای ماندن و درنگ نبود!

 

هزینه های سرسام آور نگهداری ارتش و نیروهای حاضر به  جنگ مجاهدین درعراق  و اروپا:

 

لوازم یدکی زرهی ها و سلاح ها و خودروهای نظامی مجاهدین که بجز تعداد معدودی غنائم جنگی، مابقی تماما توسط صدام  حسین اهدا شده بود ، در بازار آزاد قابل خرید یا پیگیری نبود.بهمین دلیل 2 معمل خط 4 عراقی (بزرگترین تعمیرگاه های ارتش صدام حسین که در کل عراق 7 عدد بود- ارتش عراق شامل 7 سپاه بود و هر سپاه یک عدد معمل قاعده خط 4 برای تعمیر و بازسازی ترابری و تسلیحات خود داشت ) از مجموع 7 معمل موجود در کل عراق از تجهیزات جنگی مجاهدین در تمامی سال های 1990 الی 2000 پشتیبانی نمودند.همچنین در درون قرارگاه اشرف یک معمل میدان(یعنی تعمیرگاه عملیاتی – تعمیرگاه جنگی- تعمیرگاه منطقه عملیاتی) با تمامی پرسنل عراقی و امکانات و بودجه مربوطه به مجاهدین تعلق گرفته و اسکان داده شده بودند.

 

در سال های بعد هر کدام از قرارگاه های مجاهدین از شمال تا جنوب به یکی از سپاه های عراقی در محل استقرار خود وصل شده  و علاوه بر معمل میدان داخل قرارگاه اشرف ،یک معمل دیگر نیز به هر قرارگاه  تحویل داده شده بود.که علاوه بر پشتیبانی های مستقیم لجستیکی ، مبلغ 3.500.000 دینار عراقی نقد برای رسته تعمیرات و 6.500.000 دینار عراقی نیز به سایر رسته ها بصورت ماهانه به هر کدام از قرارگاه ها بعنوان بودجه تکمیلی از طرف ارتش عراق تحویل داده میشد.

 

البته که در قاموس استقلال مالی مجاهدین و مستمری ماهانه 10.000.000 دیناری برای هر کدام از قرارگاه های مجاهدین از طرف ارتش عراق پول ناچیزی بنظر برسد.چرا که اگر رده های تشکیلاتی مجاهدین را تجربه کرده و بیش از 25 سال با مجاهدین همراه شده باشید خواهید دید که ملاقات های چک و چانه زنی مالی مسعود رجوی با صدام حسین و ژنرال حبوش و ... حکایت همان پرده در افتد خیام را تداعی خواهد کرد."چون پرده درافتد نه تو مانی و نه من"(خیام)

 

گرچه که توهم و قدرت نمایی رجوی در درون تشکیلات مانع از فرو افتادن خیلی از پرده ها و اسرار شد اما گوشه های خیلی  کوچکی از آن نیز در فیلم های سری و ضبط شده توسط سازمان اطلاعات و امنیت عراق از ملاقات های رجوی با سازمان اطلاعات و امنیت عراق و ژنرال حبوش برای ثبت در تاریخ از صدام حسین به ارث گذاشته شد!

 

جدای از اینکه در درون تشکیلات نیز خیلی از افراد می دانستند چنین مراوده ای بین سازمان مجاهدین به رهبری مسعود رجوی و صدام حسین و ارگان های اطلاعاتی آن وجود دارد،فیلم های بجا مانده از چنین ملاقات هایی نشان میدهد که مجاهدین از سال 1365 هجری شمسی تا اواخر سال 1381 هجری شمسی بطور ماهانه ابتدا 15.000.000 و پس از سال 1372 هجری شمسی  30.000.000 دلار آمریکایی بعلاوه 10.000.000 دینار عراقی از سازمان اطلاعات و امنیت عراق برای مصارف داخلی در عراق و مصرف در اروپا و آمریکاتحویل گرفته اند.

 

از این میزان مستمری نقدی ، 5.000.000 دلار آمریکایی بعلاوه 10.000.000 دینار عراقی در بغداد و مابقی در کشورهای آسیایی (مانند اردن)، اروپایی و ... تحویل مجاهدین داده شده است.

 

همچنین باید اشاره کرد که مجاهدین از سال 1372 هجری شمسی تا سال 1382 سالانه  بین 5.000.000 الی 10.000.000 بشگه با اجازه صدام حسین و نظارت عزت ابراهیم از عراق به بازار آزاد جهانی بعنوان کمک هزینه تکمیلی ، نفت خام قاچاق کرده اند.یعنی چیزی معادل 1.4 میلیارد دلار آمریکایی در سال .

 

از محصول چنین مستمری هایی ،مجاهدین شرکت های عظیم و پولساز خرید و فروش ماشین در آلمان،شرکت جاده سازی و شهرسازی در انگلستان ،شرکت فروش ماشین آلات صنعتی  در اردن ،شرکت های مطبوعاتی و نشر مجله و روزنامه در نیویورک ، شرکت حمل و نقل کشتیرانی دراردن، عراق ،ترکیه ،ایتالیا ،شرکت های تجاری در سوئیس ،عراق،اردن و ... بهم

زده و سفید سازی هزینه های سرسام آور مجاهدین در اروپا و آمریکا توسط همین شرکت ها در طی سالیان متمادی انجام می شده است.

.

 

اشاره ای کوتاه به مدیریت های مالی و تهیه:

 

تاریخچه تاسیس این 2 مدیریت در ارتش مجاهدین به سال های 1370 الی 1371 هجری شمسی بر می گردد.اما پیش از این نیز ارگانی به همین نام در عراق ، اردن و فرانسه و جود داشت .کار مدیریت تهیه در واقع خرید و تامین برخی از نیازهای مجاهدین از عراق ، اردن ،اروپا و ... بود.اما این تنها ارگان خرید برای مجاهدین نبود.سیستم مالی و تهیه و خرید مجاهدین بسیار پیچیده و سری بود.

 

مدیریت "تهیه"مستقر درعراق مسئول خرید و تامین نیازمندی های غیر نظامی مجاهدین در عراق بود.مدیریت مستقر در اردن مسئول خرید اقلامی بود که در عراق قابل دسترس نبود.و مدیریت مستقر در فرانسه با مسئولیت محمد طریقت منفرد(یاسر) مسئول مالی و خرید اروپایی مجاهدین بود.

 

بجز سیستم تهیه و خرید ، سیستم مالی مجاهدین پیچیدگی خاصی داشت که تحت نظارت و مسئولیت مستقیم مسعود رجوی کار میکرد وبطور کلی به 4 دسته مستقل ازهم تقسیم می شد:

 

.مدیریت مالی مجاهدین در ارتش که در سالیان مختلف مسئولین مختلفی از جمله ؛فهیمه اروانی و ... داشت.

 

.مدیریت مالی مجاهدین با ارتش صدام حسین و استخبارات (سازمان اطلاعات و امنیت عراق) که تحت مسئولیت مهدی ابریشمچی قرار داشت.

 

.مدیریت مالی و جمع آوری اعانه و بقول مجاهدین "سیستم مالی اجتماعی".این سیستم در اکثر کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا نیز فعال بوده و هر کدام از کشورها ،مسئول مستقلی داشت که تحت مسئولیت مریم رجوی فعالیت می کرد.

 

.مدیریت مالی اروپایی مجاهدین مستقردر فرانسه که با مسئولیت محمد طریقت منفرد(یاسر) بود.

 

*روش های کار و چگونگی فعالیت این مدیریت ها بعدا توضیح داده خواهد شد.

 

بررسی اسناد سیستم ترابری مجاهدین منتشر شده در نشریه مجاهد شماره 915 :

 

سند شماره 1 نشریه مجاهد شماره 915

 

1.نامه وزارت بازرگانی عراق در مورد وارد کردن 3500 خودرو خریداری شده توسط مجاهدین به عراق

 

جمهوری عراق

 

وزارت بازرگانی

 

20/12/2002

 

موضوع :گواهی

 

این گواهی برای سازمان مجاهدین خلق ایران صادر شده است و تایید میکند که سازمان 3500 خودرو از انواع مختلف از خارج عراق با هزینه خودش وارد کرده است.

 

با تشکر –از سوی وزیر بازرگانی

بررسی سند شماره 1 :

آنچه بر این سند نوشته شده ،میخواهد نشان دهد که وزارت بازرگانی عراق تایید کرده است که در تاریخ 20/12/2002 ،مجاهدین تعداد 3500 دستگاه خودرو از انواع مختلف، از خارج و با هزینه خود وارد کرده است.تاریخ قید شده در این سند درست 3 ماه قبل از سقوط صدام حسین را نشان میدهد.چرا که صدام حسین در ماه مارس 2003 بدست نیروهای ائتلاف سرنگون شد.

سند ارائه شده سئوالات زیادی را در نظر بیننده و خواننده  بر می انگیزد؛

.آیا مجاهدین واقعا 3500 دستگاه خودرو از خارج از عراق در تاریخ 20/12/2002  وارد عراق کرده اند؟

.اگر تاریخ قید شده در سند برای تمامی سال های حضور مجاهدین در عراق بوده ، چرا چنین سندی درست 3 ماه قبل از سقوط صدام حسین صادر شده است؟

.اگر مجاهدین 3500 دستگاه خودرو از خارج وارد عراق کرده اند،این خودروها شامل چه اقلامی میشود؟چه نوع خودروهایی ؟از کدام کشورها؟از کدام گمرک؟در چه تاریخ هایی ؟و با چه قیمت هایی خریداری و وارد شده است؟

.اگر مجاهدین سند خرید 3500 دستگاه خودرو از منابع قابل اعتماد و از شرکت های نمایندگی فروش خودروها در خارج از عراق داشته اند ،چرا وزارت بازرگانی عراق به آنها تاییدیه میدهد؟این تاییدیه چه مفهومی را می رساند؟آیا اسناد رسمی شرکت های رسمی فروش خودرو مدرک قابل استنادی نیست؟

.اگر چنین خودروهایی در خارج از عراق خریداری شده ،چه کسی یا کسانی از مجاهدین آن را خریداری کرده است؟طبعا سند خرید خودرو از ژاپن، اردن ، اروپا و آمریکا واز طریق شرکت های نمایندگی آنان قابل دسترس می باشد.شرکت های خارجی که زیر بمباران نیروهای ائتلاف نابود نشده اند!؟

تمامی اقلام خارجی مجاهدین از گمرک بغداد واقع در100 کیلومتری جاده" بغدا- الرمادی" ترخیص میشد.گمرک بغداد برای ترخیص کالا سند صادر می کرد و تنها سند معتبر در عراق  نیز متعلق به گمرک بغداد بود.مسئولین ترخیص کالا از گمرک بغداد مصطفی امامی ، باقرزاده ،خسروشاهی،رسول ترکمان و تعدادی دیگر بودند.بنابر این جای تعجب است که گواهی اسناد ترخیص خودرو از گمرک بغداد را وزارت بازرگانی عراق برای مجاهدین صادر کرده باشد.

اما بر میگردیم به اصل سند!اگر به 2 جمله نوشته شده به زبان عربی نگاه کنید متوجه می شوید که سند وزارت بازرگانی عراق چند کمبود جدی دارد؛اسناد و برگه های تمامی وزارت خانه های عراق با آرم و مهر مخصوص بود و این برگه فاقد چنین شناسه هستند.

تاریخ قید شده در زیر امضاء با تاریخ قید شده در بالای برگه و نوشته های سمت چپ را نگاه کنید.در بالای برگه عدد 2002 تایپ شده و اعداد نشان دهنده ماه و روز دستنوشته می باشد .اما همین تاریخ در زیر امضاء "وزاره التجاره"فرق دارد و فقط عدد 12 که نشان دهنده روز می باشد با دست نوشته شده است.

از وزیر و وکیل عراقی گرفته تا سرباز و سرگروهبان عراقی قبل از امضاء اسم و فامیل ثلاثی کامل و منصب خود را  می نوشتند.در این سند که به نام "وزاره التجاره "عراق صادر شده ، نام کامل و منصب امضاء کننده مشخص نیست.بعبارتی هیچ یک از وزارت خانه های عراقی در هیچ مقطعی سند بی نام و نشان اینچنینی را در ایام حکومت صدام حسین صادر نمی کردند!

همانطور که قبلا در همین بخش اشاره شد.آمار کل خودروهای مجاهدین با احتساب خودروهای بنز ضد گلوله مسعود رجوی ، هیچ وقت فراتر ازعدد 2800 دستگاه نرفت.و از این مجموعه بر اساس تاریخ و گواهان حاضر و ناظر قریب به 2000 دستگاه خودرو ، اهدایی صدام حسین  به سازمان مجاهدین خلق در مقاطع مختلف بود.

حال اگر مجاهدین می خواهند سند استقلال سیستم ترابری خود را روی میز گذاشته و بعبارتی پاسخگو باشند، بایستی به سئوالات و ابهامات اشاره شده در این بحث با استناد به منابع واقعی و موثق (اسناد مربوط به شرکت های فروشنده و خریدار) خود را از چنین مسئله ای تبرئه کنند .وگرنه، "خانه از پای بست ویران است!"

البته بنظر می رسد که گواهی نقد و بررسی "سیستم ترابری" به اندازه کافی دقیق و قوی هست و چیزی که عیان است همانا وابستگی تمام عیار به ارتش صدام حسین از ابتدای حضور مجاهدین در عراق  تا انتهای حکومت صدام حسین است. و چنین سند سازی هایی آنان را از یک واقعیت تاریخی ولی تلخ نمی تواند برهاند.

.

 

اسناد شماره 2 الی 5 نشریه مجاهد شماره 915

2.واریزی مبلغ 2.000.000 دلار از سوی مجاهدین به حساب دولت عراق بابت خرید خودروهای آیفا

آقای عزیز

بدینوسیله تایید می شود که با سفارش آقای ... در تاریخ 28 نوامبر 1988 مبلغ 2.000.000 دلار با تاریخ اعتبار 5 دسامبر 1988 به حساب زیر منتقل شده است .

بانک رافدین

شعبه خیابان فلسطین

بغداد

3.واریزی مبلغ یک میلیون و 100 هزار دلار از سوی مجاهدین به حساب دولت عراق بابت خرید خودروهای آیفا

آقای عزیز

بدین وسیله تایید می شود که با بدهکار کردن حساب شما به شماره ... در تاریخ 9 نوامبر 1988 مبلغ 1.100.000 دلار به حساب زیر منتقل کرده ایم.

بانک رافدین

شعبه خیابان فلسطین

بغداد

 

4.واریزی 89 هزار و 375 دلار به حساب دولت عراق بابت خرید خودرو آیفا

 

5.واریزی مبلغ 504 هزار و 733 دلار از سوی مجاهدین به حساب دولت عراق بابت خرید 100 دستگاه خودرو واز(اوواز روسی)

بررسی اسناد شماره 2 تا 5 :

سند های 2 تا 5 نشان میدهد که مجاهدین برای خرید 100 دستگاه خودرو نیم تنی "واز" روسی 504.733 دلار و خرید خودروهای 5 تنی آیفا به تعداد نامعلوم و قید نشده از دولت عراق به میزان 3.189.375 دلار به حساب دولت در بغداد و توسط بانک الرافدین واریز کرده اند.

همانطور که قبلا اشاره شد ،تعداد 100 دستگاه خودرو آیفا به همراه 50 دستگاه خودرو واز هنگام آماده سازی مجاهدین برای عملیات فروغ جاویدان، از طرف ارتش عراق به سازمان مجاهدین تحویل داده شد.مابقی خودروهای واز نیز به مرور و در مقاطع مختلف در قرارگاه اشرف تحویل مجاهدین شد.اما تعداد خودروهای آیفای مجاهدین در عراق قریب به 800 دستگاه و خودرو واز قریب به 200 دستگاه بود.

مجاهدین در سند هایی که ارائه داده اند مشخص نکرده اند که این میزان پول را مابه ازاء چه تعداد خودرو به حساب دولت عراق واریز کرده اند.

تناقض آمار و ارقام واقعی خودروهای مجاهدین در عراق با اسناد ارائه شده از طرف مجاهدین بیانگر ضعف جدی آنها در چفت و جور کردن همین اسناد با چیزی است به نام حقیقت!

بعبارتی مجاهدین با ارائه این اسناد مدعی هستند که علاوه بر 3500 دستگاه خودرویی که از خارج خریداری کرده و وارد عراق نموده اند، به میزان قابل توجهی نیز خودرو نظامی از ارتش و دولت عراق دریافت کرده و هزینه آن را نیز پرداخت کرده اند.

اما در همین رابطه باید پرسید که مابقی خودروهای نظامی چطور؟25 دستگاه تانکر سوخت ماز روسی،50 دستگاه خودرو حامل موشک انداز122 م.م کاتیوشا،خودروهای تریلر فاون آلمانی (با ظرفیت 30 تا 60 تن برای حمل و نقل زرهی و تانک های فوق سنگین)،خودروهای پل متحرک کراز روسی،20 دستگاه خودرو 5 تنی مهمات بر بنز آلمانی و  البته و صد البته بیش از 1400 فروند تانک و زرهپوش تی 55 ،بی ام پی وان، کاسکاول و ... چطور؟مجاهدین آنها را چگونه تامین و خریداری کرده اند؟

خودروهای فوق الذکر در یک پروسه مشخص بعنوان هدیه تصرف شهر مهران در عملیات چلچراغ شخصا توسط صدام حسین به مسعود رجوی اهدا شده و در همان ایام توسط رانندگان و افسران عراقی به قرارگاه اشرف منتقل شده و تحویل نمایندگان مجاهدین داده شد.

طنز تلخ و اما غم انگیزی است. نیرویی مانند مجاهدین که زمانی سودای رهایی مردم ایران از هر گونه قید و بند و ستم استثماری و استعماری به سر داشت، در عراق توسط صدام حسین بلعیده شده و حال با سقوط آن دیکتاتور و با اوراقی بنام و آدرس بانک الرافدین بغداد شعبه خیابان فلسطین ، میخواهند از تراژدی وابستگی تمام عیار به صدام حسین و سازمان اطلاعات و امنیت آن اعاده حیثیت کنند!چیزی که با گذشت زمان حقانیت نوشته این حقیر، هرچه بیشترو بیشتر تر به اثبات خواهد رسید!

.

 

سند شماره 6 نشریه مجاهد شماره 915 :

6.خرید 10 اتوبوس در سال 2001 جمعا به مبلغ یک میلیون و 190 هزار دلار

بررسی سند شماره 6 :

به عکس 10 دستگاه اتوبوسی که مجاهدین منتشر کرده اند خوب توجه کنید.این ها، همان اتوبوس های بنز "ال با" ی خریداری شده از اردن در سال 2000 میلادی است.موتور این خودروها برزیلی و بدنه و اطاق آن ساخت اردن بود.اما نه به تعداد 10 دستگاه،بلکه مجاهدین در سال 2000 میلادی با فرستادن یک اکیپ فنی به همراه نفرات سیستم خرید ، تعداد 12 دستگاه اتوبوس از اردن خریداری کرده و  به بغداد منتقل کردند.

همچنین همانطور که قبلا اشاره شد تعداد 8 دستگاه اتوبوس اسکانیا نیز از بازار عراق خریداری کردند.آری مجاهدین  در طی 11 سال تعداد 20 دستگاه اتوبوس از عراق و اردن خریداری کرده و هزینه آن را نیز پرداخت کردند.اما  این هزینه ها و مابقی هزینه های نجومی را چگونه و ازکجا و با چه سند و مدرک دقیق و قابل استنادی تامین و پرداخت کردند!؟

اما سئوال اینجاست که نشان دادن عکس 10 دستگاه اتوبوس  بی آرم و بی نام و نشان و بدون پلاک ، سند معتبری از یگان اتوبوس ونشان دهنده  استقلال حمل و نقل سیستم مجاهدین در عراق است!؟اذعان به بمباران هوایی قرارگاه ها طی روزهای سرنگونی صدام حسین در عراق نمیتواند محرکه جالبی برای پنهان کاری اسناد واقعی و نشان دادن اسناد جعلی در نشریات و سایت های سازمان مجاهدین باشد.سند استقلال خودروها و زرهی های مجاهدین از ارتش صدام حسین با نشان دادن چند ورق پاره جعل شده نمیتواند بیان انعکاس های واقعی مطلوب بیرون از مجاهدین باشد.

مجاهدین برای چرخش و دگردیسی از یک ارتش خصوصی به سمت یک نهاد سیاسی و مسالمت آمیز در اروپا و آمریکا بایستی بهای سیاسی ،استراتژیکی و ایدئولوژیکی لازم را بپردازند!و کمترین بها، انتشار اسناد واقعی بیش از 20 سال زندگی مشترک با خانواده صدام حسین در عراق است!آیا چنین شهامتی در آنها وجود دارد!؟

 

فصل سوم :نقد و بررسی اسناد تسلیحات و مهمات مجاهدین در عراق

 

1."سند پرداخت 8 میلیون دلار از سوی مجاهدین به دولت عراق به ازای دریافت 4 میلیون  دینار عراقی در سال 1987 (فروردین 1366) طبق نرخ دولتی"

 

نقد و بررسی سند تبدیل ارز:

شکل سند، نشان دهنده تبدیل 8 میلیون دلار آمریکایی به 4 میلیون دینار عراقی در سال 1987 میلادی است.اما باید دید که این سند در محتوی بیانگر چه چیزی است؟

بنظر نمی رسد که این سند منافاتی با زندگی چند هزار نفر و مخارج آن در عراق داشته باشد.چرا که حتی اگر واقعی بودن سند مفروض باشد،بیان استقلال یک گروه سیاسی هم پیمان با صدام حسین در عراق نیست!

اما وصل کردن این سند به پرداخت هزینه های اعلام شده مجاهدین به ارتش عراق نیز حکایت دیگری دارد که در آینده به آن می پردازیم.

2.اسناد خرید تسلیحات و مهمات از ارتش عراق :

الف."رسید  پرداخت 11.014.000 دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به وزارت دفاع عراق بابت خرید سلاح و مهمات"  

 

ب. "رسید پراخت 11 میلیون و 925 هزار دینار از سوی مجاهدین به ارتش عراق بابت خرید کلت کمری و موشک انداز آر پی چی 8 "

 

 

ج."رسید پرداخت 3 میلیون و 277 هزار و 167 دینار و پرداخت 83.975 دلار از سوی ارتش آزادیبخش ملی ایران به ارتش عراق بابت خرید 85 قطعه سلاح و مهمات و تجهیزات نظامی."

 

 

 

نقد و بررسی اسناد خرید سلاح و مهمات :

سند اول مربوط به سال 2000 و سند دوم مربوط به سال 2001 و اواخر عمر حکومت صدام حسین است.و اما سند سوم مربوط به سال 1992 میلادی است که سه امضاء کننده دارد.

اما قبل از هر چیز باید پرسید که "علی قادری" بعنوان پرداخت کننده پول از طرف مجاهدین و فردی بنام "عمر"،"مسئول امور نظامی" از طرف عراقی کیست؟

معرفی علی قادری :

حسین داعی الاسلام با نام مستعار "علی قادری"از مسئولین بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین است و هم اکنون نیز در عراق و در قرارگاه اشرف بسر می برد.او از معاونین تیپ های عملیاتی مجاهدین بوده و با همین سمت نیز در عملیات موسوم به فروغ جاویدان شرکت داشت.علاوه بر حسین ،بقیه اعضاء خانواده او نیز از مسئولین و فعالین مجاهدین در عراق و ... می باشند؛ فاطمه داعی الاسلام و زهرا داعی الاسلام دو خواهر حسین داعی الاسلام  با سمت شورای رهبری مجاهدین و حسن داعی (حسن داعی الاسلام) برادرش از مسئولین لابی مجاهدین در آمریکا می باشد.

علی قادری یا همان حسین داعی الاسلام از سال 1371 به بعد در بخش روابط خارجی مجاهدین (در عراق)تحت مسئولیت مهدی ابریشمچی و عباس داوری قرار داشته و با سازمان اطلاعات و امنیت عراق موسوم به "مخابرات " همکاری نزدیک و جدی داشت.مسئولیت او همینگونه مراودات با سازمان اطلاعات و امنیت عراق است که نمونه آن را در سند ارائه شده از طرف مجاهدین مشاهده کردید.

معرفی طرف عراقی بنام "عمر" (مسئول امور نظامی)

بخش "روابط خارجی" سازمان مجاهدین در عراق که مسئول ارتباط با سازمان اطلاعات و امنیت عراق بود در پایگاهی بنام "جلالزاده واقع در بغداد مستقر شده و تحت مسئولیت مهدی ابریشمچی و عباس داوری اداره می شد.

تصویر ماهواره ای از منطقه "ساحه الفردوس"(میدان فردوس) که بخش زیادی از پایگاه های مجاهدین در بغداد از جمله پایگاه جلالزاده (دفتر  مجاهدین در بغداد)،در این منطقه قرار داشت. از سال 1371 زمانی که ساکنان عرب نشین و گروه های عراقی حملاتی به این پایگاه ها انجام داده بودند و بخاطر جلوگیری از خروج و فرار اعضاء معترض ، دور تا دور ساختمان های این منطقه را دیوار های بتونی 4 متری پیش ساخته نصب کرده بودند تا هر گونه ورود و خروجی بجز درب اصلی، غیر ممکن باشد!آثار این دیوار ها در عکس ماهواره ای که با خط چین زرد رنگ مشخص شده دیده می شود.

 

 

پایگاه جلالزاده تنها پایگاه علنی سازمان مجاهدین تا سال 1371 بود که بعنوان دفتر رسمی سازمان مجاهدین در بغداد تلقی می شد.پس از آن نیز این دفتر همچنان برای مجاهدین حفظ شد اما در مقاطع مشخصی نیز خالی از سکنه بود.پایگاه جلالزاده ، یک ساختمان 5 طبقه بزرگ بود با 2 ورودی که به خیابان های شمال شرق و جنوب غرب ساختمان منتهی می شد.درب شمال شرق مربوط به ترددات مجاهدین و درب جنوب غرب ساختمان متعلق تدارکات مجاهدین و افسران اطلاعات و امنیت عراق بود.در همسایگی دیوار به دیوار ظلع جنوب عربی ساختمان جلالزاده یک ساختمان کوچک دیگر نیز قرار داشت که متعلق به سازمان اطلاعات و امنیت عراق بود.بین این دو ساختمان یک درب تردد کوچک وجود داشت که برای ارتباط سریع مسئولین مجاهدین و عراقی کارگذاری شده بود.(فیلم تحویل گیری پول از سازمان اطلاعات و امنیت عراق توسط مجاهدین در همین ساختمان بصورت مخفی فیلم برداری شده که رابط تحویل گیرنده از طرف مجاهدین نیز "احمد باطبی با نام مستعار رحیم است.)بعبارتی تردد مسئولین روابط خارجی مجاهدین از پایگاه جلالزاده (دفتر مجاهدین) به ساختمان اطلاعات و امنیت عراق که بصورت روزانه و فعال بود از همین درب انجام میشد تا نمود بیرونی نداشته و کسی از خیابان ، چنین تردداتی را مشاهده نکند.

مسئول ساختمان اطلاعات و امنیت عراق در جوار ساختمان دفتر مرکزی مجاهدین در بغداد(جلالزاده) فردی بنام "عمر" بود.درجه نظامی این فرد "مقدم"(سرهنگ) بوده که بعد ها تا درجه سرتیپی ترفیع داشت.اما مجاهدین او را در درون روابط خود بنام "افسر عمر"خطاب می کردند.

"افسر عمر" ،افسر همطراز و در واقع مسئول ارتباط با مهدی ابریشمچی و عباس داوری از طرف سازمان اطلاعات و امنیت عراق بود.

مجاهدین ،تمامی درخواست های اوکی شده و به تصویب رسیده در ملاقات های رجوی با مسئولین عراقی را از طریق "افسر عمر" پیگیری و به انجام می رساندند."افسر عمر"مسئول اجرایی و هماهنگ کننده ارگان های عراقی با مجاهدین بود.اما او نیز افسر مافوقی داشت بنام "احسان" که جزو افسران عالیرتبه سازمان اطلاعات و امنیت عراق بوده و رابط مسعود رجوی با ارگان ها و وزارت خانه های عراقی بود.

حال پس از معرفی "علی قادری"(حسین داعی الاسلام) و افسری بنام "عمر" می پردازیم به اسناد ارائه شده از طرف مجاهدین در زمینه خرید سلاح و مهمات!

همانطور که ملاحظه میکنید،هر 3 سند ارائه شده ، دستخط یک ماشین تایپ دستی قدیمی واز کار افتاده ای است که هیچ مرجع عراقی قبل از سقوط صدام حسین از چنین فرمولی برای ارائه سند استفاده نمیکرده اند.اسناد رسمی عراقی اولا سیاه و سفید نبوده و رنگی بوده و دوما با آرم نهاد های صادر کننده در سربرگ سند همراه بوده است. و مهم تر اینکه تمامی اسناد رسمی عراقی از نوع چاپی افست و فیلم وزینگ بوده است.

اما خارج از شکل اسناد که در چند برگ معمولی ساده سازی شده ، محتوی و درونمایه اسناد آن هم با نام و امضاء چند عراقی که قبلا با مجاهدین در ارتباط بوده و یا با مجاهدین کار می کردند ، خنده دار و نزدیک به شوخی می نماید!

چرا که اسناد واقعی بجا مانده از مجاهدین (اعضا و مسئولین جدا شده از مجاهدین بعنوان سند زنده و فیلم های مخفی ملاقات مسعود  رجوی و روسای سازمان اطلاعات و امنیت و استخبارات عراق) گویای گوشه ای از حقایق وابستگی تام و تمام رهبران مجاهدین به عراقی ها و بطور خاص صدام حسین در زمینه تسلیح و تدارکات مالی از طرف عراقی ها بوده است!

در همین زمینه برای روشن شدن بخشی از زوایای پنهان وابستگی تسلیحاتی مجاهدین به عراقی ها  متن پیاده شده ویدئوی بخشی از ملاقات مسعود رجوی و سپهبد "صابر الدوری" مسئول اداره "مخابرات"(سازمان اطلاعات و امنیت) عراق  در سال 1991 را از نظر می گذرانیم؛

 

گزیده ی متن پیاده شده از ویدئوی ملاقات مسعود رجوی با سپهبد "صابر الدوری" مسئول سازمان اطلاعات و امنیت عراق در سال 1991 (پس از اتمام جنگ کویت):

.........

رجوي‌: براي‌ اينكه‌ به‌ ساير مطالب‌ برسيم‌، چه‌قدر وقت‌ دارم‌؟ ما نمي‌خواستيم‌ مزاحم‌تان‌ بشويم‌؛ مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ مطالبم‌ را بگويم‌. شما تا كي‌ وقت‌ داريد؟

صابر: من‌ امروز كاملاً در اختيار برادر مسعود هستم‌.

رجوي‌: تا نصف‌ شب‌؛ باشد؟ (خندة حضار) مي‌خواهم‌ به‌ مسائل‌ نظامي‌ بپردازم‌. يادتان‌ هست‌ كه‌ ما قبل‌ از جنگ‌، با دكتر سبعاوي‌ ملاقاتي‌ داشتيم‌ و من‌ در آن‌ جلسه‌ خواستار ملاقات‌ با شما شده‌ بودم‌. يادتان‌ هست‌؟ مسائلي‌ در آن ملاقات‌ مطرح‌ كردم‌. [البته‌] من‌ نمي‌خواهم‌ بگويم‌ كه‌ خيلي‌ چيزها حالي‌ام‌ است‌؛ در واقع‌ مي‌خواهم‌ بگويم‌ كه‌ اين‌ رژيم‌ را خوب‌ مي‌شناسم‌؛ چون‌ دشمن‌ من‌ است‌! سه‌ سال‌ بعد از آتش‌بس‌ ما يك‌ چيزي‌ از شما خواستيم‌: اينكه‌ ما را از نظر نظامي‌ آماده كنيد. يا شما با آن‌ رژيم‌ صلح‌ مي‌كنيد و به‌ ما مي‌گوييد سلاح‌هاي‌تان‌ را پس‌ بدهيد و يا اينكه‌ هم‌ شما و هم‌ ما به‌ آمادگي‌ نظاميان‌ جهت‌ مقابله‌ با رژيم‌ نيازمند خواهيم‌ بود. من‌ اين‌ مطلب‌ را به‌طور مفصل‌ براي‌ آقاي‌ رئيس‌جمهور نوشتم‌ و خواهش‌ كردم شما هم‌ حتماً اين‌ نامه‌ را بخوانيد...........

رجوي‌: ببينيد كدام‌ يك‌ از نكاتي‌ را كه‌ مي‌گويم‌، مي‌توانيد انجام‌ دهيد. 

صابر: آيا منظورتان‌ درخواست‌هاي‌ نظامي‌ است‌ كه‌ قبلاً براي‌ ما ارسال كرده‌ايد؟

رجوي‌: نظر شما به‌ قطعات‌ درخواستي‌ است‌؟

صابر: ليست‌هاي‌ درخواستي‌ شما به‌ دست‌ من‌ رسيد.

رجوي‌: آن‌ ليست‌ به‌ درخواست‌ها و كمبودهاي‌ ما و لوازم‌ آموزشي‌ مربوط است‌؛ منظور وسايلي‌ نبوده‌ كه‌ در عمليات‌ آتي‌ به‌ آن‌ احتياج‌ داريم‌. 

صابر: من‌ درخواست‌هاي‌ شما را براي‌ وزارت‌ دفاع‌ ارسال‌ مي‌كنم‌ و با آنها مشتركاً روي‌ آن‌ كار مي‌كنيم‌ و نياز شما را تأمين‌ مي‌كنيم‌. 

رجوي‌: آيا امكان‌ دارد كه‌ باقي‌ مهمّاتي‌ را كه‌ تصويب‌ كرديد، به‌ ما بدهيد؟ از زمان‌ مرگ‌ خميني‌ به‌ بعد مقدار مهمّاتي‌ را كه‌ يك‌ كميسيون‌ تصويب‌ كرد، هنوز به‌ ما نداده‌اند؛ كما اينكه‌ ليستي‌ كه‌ خود شما در دسامبر گذشته‌ [1990] تصويب‌ كرديد، به‌ ما داده‌ نشده‌ است‌. متقاضي‌ هستيم‌ كه‌ اين‌ مقدار كه‌ تصويب‌ شده‌ و مقدار زيادي‌ از آن‌ را داده‌اند، مابقي‌ آن‌ را نيز به‌ ما بدهند.

صابر: من‌ نمي‌دانم‌ كدام‌ مورد مهمّات‌ مورد بحث‌ است‌؛ ولي‌ به‌ عنوان‌ يك‌ اصل‌ بايد بگويم‌ كه‌ هرچه‌ نزد ماست‌، مال‌ شماست‌. برادر مسعود بداند كه‌ در اين‌ شرايط وضعيت‌ ما غيرعادي‌ است‌ و كارخانه‌اي‌ براي‌ ساخت‌ مهمّات‌ و تجهيزات‌ نظامي‌ نداريم‌. 

رجوي‌: اين‌ را هم‌ مي‌دانم‌ كه‌ كسي‌ به‌ شما نمي‌فروشد و مي‌دانم‌ كه‌ اگر بخواهيد بخريد پول‌ نداريد؛ چون‌ فروش‌ نفت‌ قطع‌ شده‌ است‌. من‌ اين‌ را مي‌گويم‌ و تصميم‌ ديگر با خود شماست‌.

صابر: من‌ به‌ برادر مسعود مي‌گويم‌ كه‌ متأسفم‌. ما درخصوص‌تأمين درخواست‌هاي‌ شما كوتاهي‌ نمي‌كنيم‌؛ و اين‌ دستور سيد الرئيس‌ است‌ نه‌ حرف‌ من‌! اين‌ مسئله‌ براي‌ ما كه‌ نظامي‌ هستيم‌ و بيدار و شاهد هستيم‌ روشن‌ است‌ كه‌ وقتي‌ مجاهدين‌ بيدار هستند، رفسنجاني‌ و بقيه‌ درايران‌ مي‌لرزند. 

رجوي‌: متشكرم‌. پس‌ من‌ مي‌خوانم‌ و شما بنويسيد و هر كدام‌ امكان‌ داشت‌ تهيه‌ شود...

صابر: من‌ حاضرم‌؛ بفرماييد. ما يكي‌ هستيم‌!

رجوي‌: مهمّات‌ باقي‌ مانده‌  كه‌ قبلاً گفتم‌؛ دوم‌  آموزش‌هايي‌ براي‌ قطعات‌ تانك‌ و آموزش‌ خلباني‌ ارتش‌  كه‌ يك‌ ضرورت‌ است‌  از شما درخواست‌ كرديم‌؛ ليست‌ آن‌ را به‌ شما تقديم‌ كرده‌ايم‌ و موافقت‌ آن‌ هم‌ رسيد. اين‌ درخواست‌ها را به‌ آقاي‌ علي‌ داديم‌. خصوصاً روي‌ آموزش‌ خلباني‌ تأكيد مي‌كنم‌. 

صابر: منظور شما خلبانان‌ گذشته‌ است‌؟ 

رجوي‌: بله‌؛ همان‌ خلبانان‌ آموزش‌ ببينند تا تمرين‌ و آموزش‌ آنها يادشان‌ نرود؛ اين‌ چيز جديدي‌ نيست‌. نكتة بعدي‌...

صابر: منظور شما چيست‌؟ آموزش‌ و استمرار تمرين‌ آنها؟

رجوي‌: بله‌؛ تأكيد روي‌ آن‌ تمرين‌ و آموزش‌ خلباني‌اي‌ است‌ كه‌ قبلاً داده‌ايم‌؛ فقط يادآوري‌ كردم‌ كه‌ در جريان‌ باشيد. 

صابر: مشكلي‌ نيست‌؛ انجام‌ مي‌شود.

رجوي‌: نكتة بعدي‌، برج‌هاي‌ ديده‌باني‌ است‌ كه‌ شما دستور آن‌ را داده‌ بوديد. 

صابر: بله‌؛ چيزي‌ براي‌ من‌ فرستاديد ولي‌ من‌ سؤال‌ كردم‌ كه‌ اين‌ برج‌ها كجاست‌ و چگونه‌ است‌؟ در جبهة مياني‌ است‌ يا در تمام‌ جبهه‌ها؟

رجوي‌: فقط در محدودة سپاه‌ دوم‌ است‌. 

صابر: مشكلي‌ نيست‌. 

.............

صابر: من‌ از برادر مسعود سؤال‌ ديگري‌ دارم‌: چه‌ امكاناتي‌ در اين‌ ماه‌ اخير به‌ شما داده‌ايم‌؟

رجوي‌: هيچ‌ امكان‌ زرهي‌ به‌ ما نداده‌ايد؛ حتي‌ يكي‌. 

صابر: در ليستي‌ كه‌ من‌ در دست‌ دارم‌، بيش‌ از 500 مورد است‌. 

رجوي‌: آيا ممكن‌ است‌ اين‌ ليست‌ را بيان‌ كنيد. 

صابر: تعداد 500 قبضه‌ مسلسلBKT، 50 قبضه‌ مسلسل‌ CBKC، 57 قبضه‌ مسلسل‌ دوشكا C12، 4 قبضه‌ خمپاره‌، 2 دستگاه‌ جرّثقيل‌ متحرّك‌، 5 دستگاه‌ خودرو 2BRM، ده‌ قبضه‌ ضدّهوايي‌ 23 ميلي‌متري‌ و...

رجوي‌: اضافه‌ بر آن‌، 25 قبضة توپ‌ از ما تحويل‌ گرفتيد. 

صابر: اي‌ كاش‌ نمي‌گرفتيم‌؛ چون‌ به‌ دست‌ آمريكايي‌ها افتاد. 

رجوي‌: همچنين‌ برخي‌ از تسليحات‌ كه‌ سپهبد محمد گفته‌ بود از سپاه‌ دوم‌ به‌ ما بدهند؛ مانند گرينوف‌ يا توپ‌ 23 ميلي‌متري‌؛ كه‌ تصويب‌ شد ولي‌ هنوز به‌ ما نداده‌اند.

صابر: نه‌؛ اين‌ تصويب‌ شده‌ و مشكلي‌ ندارد. 

رجوي‌: در هر حال‌ من‌ مطمئن‌ هستم‌ كه‌ چيزي‌ را از ما دريغ‌ نمي‌كنيد. از شوخي‌ها كه‌ بگذريم‌، من‌ مطمئن‌ هستم‌ كه‌ اگر فرصتي‌ پيش‌ بيايد و درخواست‌ را مطالعه‌ كنيد، راه‌حلي‌ پيدا خواهيد كرد  ان‌شاءالله‌‌. 

صابر: برادر مسعود مطمئن‌ باشد كه‌ ما رفتاري‌ نمي‌كنيم‌ كه‌ شما طرف‌ ديگر باشيد؛ ما يكي‌ هستيم‌ و اين‌ چيزي‌ است‌ كه‌ سيد الرّئيس‌ هميشه‌ ما را به‌ آن‌ تذكر مي‌دهد و يادآوري مي‌كند.........

 

همانطور که ملاحظه کردید اسناد باقیمانده از ملاقات های حضوری مسعود رجوی و سران سازمان اطلاعات و امنیت عراق (که تا بحال گوشه ای از آن انتشار یافته) روشنگر بخشی از عکس آن چیزی است که امروز مجاهدین تحت عنوان "استقلال مجاهدین در عراق" اقدام به اننتشار آن نموده اند! باید دید که تحریف حقایق تاریخی در روابط و مناسبات مجاهدین با سران حکومت صدام حسین می تواند بیش از 20 سال زندگی مجاهدین بر سر سفره صدام حسین را وارونه کند!؟

 

پس از انتشار اولین سری "اسناد استقلال و سرفرازی  مجاهدین و ارتش آزادی " در نشریه مجاهد شماره 915 – 5 تیر1387،بنظر می رسید که رهبران مجاهدین در اورسوراووآز بدنبال راهی برای یک دگرگونی و برون رفت از یک بحران جدی تشکیلاتی و سیاسی(به مثابه هست و نیست سازمان) هستند.از همین رو با زبانی قابل فهم تر از گذشته می خواهند با مخاطبان خود رابطه برقرار کنند!ولی متاسفانه انگیزه سودجویانه از انتشار و حرف زدن از استقلال همه جانبه مجاهدین در عراق ، چوب خشک نشاء شده در بیابان بی آب و علفی را می ماند که نه تنها امکان بقا برای خود ندارد بلکه امکان استفاده از چنین زیستی را در عراق به آنها نمی دهد.چرا که اگر چنین سند رو کردن هایی جدا از تمامی مناقشات سیاسی  بود میتوانست در زمان و مکانی مناسب تحیر بر انگیز نیز باشد(البته مشروط به حقیقی بودن)،اما وقتی تنها و تنها بدلیل دفاع و جلوگیری از عقب نشینی در عراق است،مضافا بر علیه آنها بوده و بیش از پیش رهبران مجاهدین در اوور سور او وآز را آچمز خواهد کرد!

 

در مقدمه منتشر شده از همین سری اسناد ، مسعود رجوی چنینی نویدی داده است؛" قضاوت در‌باره آزاديخواهي و اصالت و استقلال اين مقاومت در صلاحيت مردم و تاريخ ايران است. پيوسته گفته‌ايم و تكرار مي‌كنيم كه به‌غايت استقبال مي‌كنيم تا رودرروي مردم ايران از جواديه تا نازي‌آباد و از كرانه‌هاي ارس و خزر تا خليج فارس، درباره جزء ‌به‌جزء، نكته به نكته، دينار به دينار و مو به موي هرآن‌چه در مبارزات چهل و دوساله انجام داده يا نداده‌ايم حساب پس بدهیم"

 

انتشار زودرس چنین اسنادی که مسعود رجوی وعده آن را به مردم "جوادیه و نازی آباد تا کرانه های ارس و خلیج فارس" داده بود شاید دلیل تغییر همان رویکرد باشد ! اما متاسفانه خلف وعده شده و چنین "ارزشی" نیزدر مجاهدین عامل به معامله گذاردن با مجلس و سیاسیون عراقی و بخشی از همان خط "موازی با سیاست آمریکا در منطقه" است که طبعا کاهش عیار داشته و میخی را بر تابوت اشرف در عراق نخواهد کوبید!

 

اگر چه به قول مجاهدین، این اسناد تک به تک و دینار به دینار منتشر نشده ولی چمدانی است پر توان و باز گوکننده چنان استقلالی در عراق و طی دوران حکومت صدام حسین ! پس ادامه می دهیم؛

 

همانطور که درمتن سخنان سپهبد صابر الدوری با رجوی آمده ؛ به دستور صدام حسین ،عراقی ها با مجاهدین بایستی "ندار" باشند.چرا که یک "هدف مشترک"داشته و "سرنوشت شان بهم گره خورده است".همین 2 جمله "هدف و سرنوشت مشترک " در عراق گویای چند کتاب حرف است که بماند برای بعد.اما بعنوان شروع یک بحث جدید باید از مجاهدین پرسید؛پول خرید تانک های تی 72 ،هلی کوپتر ،و انبوهی سلاح و مهمات درخواستی رجوی برای عملیات های گوناگون از ارتش و سازمان اطلاعات امنیت عراق را با چه هزینه ای پرداخت کرده و چگونه؟مجاهدین بگونه ای سند سازی کرده اند که گویا از ارتش عراق اسلحه و مهمات خریداری کرده اند!ولی واقعیت چیز دیگری است.همانی که مجاهدین از بیان حقایق پشت پرده چنین تدارکات تسلیحاتی و مالی واهمه داشته و نه تنها به مردم "جوادیه و نازی آباد"بلکه به مردم خود (یعنی اعضاء و هواداران سازمان ) نیز دروغ می گویند.

 

همکار سابق نگارنده  که  طی سال های 1365 الی 1369 یکی از مسئولین "تسلیحات و مهمات "مجاهدین در عراق بوده می گوید از نزدیک و رو در رو در زمینه تسلیحات و مهمات با ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت عراق مراوده داشته و بخشی از تسلیحات اهدایی صدام حسین به رجوی را نیز در عراق تحویل گرفته و در قرارگاه های اشرف و... از آنها نگهداری و در عملیات های مختلف بین یگان های رزمی مجاهدین  توزیع نموده است.که به گوشه هایی از آن می پردازیم:

 

سال 1363 – 1364 ، عملیات های چریک شهری:

 

بین سال های قید شده ، سازمان مجاهدین در سلیمانیه و کروکوک اقدام به ایجاد پایگاهی بنام "چریک شهری" نمودند.این پایگاه که تحت مسئولیت "امرالله جزی" و مهدی کتیرایی(ساسان) اداره می شد ، مسئول تربیت واحد های چریک شهری برای اعزام به عملیات های تهران و سایر شهرهای ایران بود.واحد های چریک شهری 2 الی 4 نفره سازماندهی شده و از همان جا بعنوان یک تیم عملیاتی در اطاق و یا خانه ای مستقل زندگی کرده و دوره های آموزشی خود را می گذراندند.انواع سلاح هایی که واحد های عملیاتی چریک شهری مجاهدین در این پایگاه ها آموزش می دیدند عبارت بود از؛ انواع کلت ،کلاشینکف،بی کی سی،آرپی جی 7 ،آرپی جی 18 ،انواع بمب های دست ساز و ...

 

در سال 1364 تعداد بیش از 400 قبضه کلت برتا با خشاب 15 گلوله ای ساخت ایتالیا برای تسلیح واحد های چریک شهری از ایتالیا خریداری و با همدستی ارگان های اطلاعاتی صدام به پایگاه های مجاهدین وارد شد.خرید این سلاح ها توسط مجاهدین از طریق مافیای ایتالیا و تحت مسئولیت محمد طریقت منفرد(یاسر) انجام شده و به سیستم نظامی مجاهدین تزریق شد.اما بقیه سلاح های مورد نیاز مجاهدین مانند ، کلاشینکف و بی کی سی و انواع آرپی جی ساخت کشورهایی مانند کره شمالی،سوریه،چین و روسیه بود که توسط ارتش صدام حسین به  مجاهدین اهداء شده بود.

 

سال 1365 – عملیات پیرانشهر:

 

برای چنین عملیات گسترده ای که در منطقه پیرانشهر صورت گرفت و آخرین عملیات گردانی مجاهدین در منطقه کردنشین ایران و عراق بود ، ارتش عراق سنگ تمام گذاشته و در این عملیات علاوه بر تحویل دهی 12 واحد خمپاره 120 میلیمتری و گلوله های آن به واحد های عملیاتی مجاهدین ، بیش از 30 واحد خمپاره زن عراقی با کادر و مهمات  ، یک گروهان موشک انداز کاتیوشا با کادر و مهمات ،یک گردان توپخانه122 و 130 میلیمتری چینی و روسی با کادر و مهمات یک گردان تانک با کادر و مهمات و ... نیز در اختیار مجاهدین قرار گرفت تا عملیات مزبور به پیروزی مجاهدین بیانجامد.

 

عملیات موسوم به آفتاب(7/اسفند/1365 –منطقه فکه):

 

مجاهدین علاوه بر رفع کمبود های ضروری از طرف ارتش عراق نیاز شدید به مهمات توپخانه ای داشتند.توپخانه مجاهدین که بیش از 30 قبضه توپ 122 میلیمتری و 130 میلیمتری بود با کمبود جدی مهمات مواجه شده و ارتش عراق تا روز قبل از عملیات نتوانسته بود آن را تامین کند.به همین دلیل عملیات با 3 روز تاخیر شروع شد.اما تاخیری بجا و با پشتیبانی بسیار قوی.ارتش عراق برای جبران چنین خطایی در تاخیر که به مسائل اطلاعاتی و سیاسی آنها بر می گشت متضمن تسلیح و پشتیبانی خیلی قوی برای مجاهدین شدند.یک گردان توپخانه عراقی با کادر و مهمات در منطقه عملیاتی تحویل مجاهدین شد که به فرمان مجاهدین بوده و با دستور آنان شلیک و یا خاموش می شدند.همچنین ، یکی از همکاران سابق نگارنده یک روز قبل از اجرای عملیات ،برای تحویل گیری 18 تریلر30 تنی از انواع مهمات های جنگی و توپخانه ای ،به تنهایی از قرارگاه عملیاتی به قرارگاه اشرف بازگشته و در آنجا به همراه "مهدی کتیرایی"(ساسان) و یک فرد دیگر این حجم از مهمات را در قرارگاه اشرف از نیروهای عراقی  تحویل گرفته و به منطقه جنگی هدایت کردند.این میزان از مهمات از بغداد ارسال شده بود.

 

عملیات موسوم به چلچراغ(18 ژوئن 1988 میلادی):

 

نگارنده و همکاران سابق او در این عملیات نیز از افراد تحت مسئول مخابرات و ستاد لجستیک بوده و در تحویل گیری مهمات و تسلیحات از ارتش عراق برای مجاهدین شرکت داشته است.این بار نیز ارتش عراق تاخیر جدی در تسلیحات و مهمات رسانی به مجاهدین داشت.طوری که یک گردان کامل با توپ و سلاح و پدافند هوایی و مهمات مورد نظر به قرارگاه عملیاتی مجاهدین در منطقه مرزی آمده و تمامی سلاح ها و مهمات خود را درست روز قبل از عملیات تحویل مجاهدین دادند.البته این میزان تسلیحات و مهمات برای رفع کمبودهایی بود که ارتش عراق قول آن را داده ولی در زمان تعیین شده نتوانسته بود آن را تامین کند.چرا که اساس سازماندهی عملیاتی مجاهدین برای عملیات موسوم به چلچراغ، خودروهای رزمی "کاسکاول" برزیلی و" ام تی ال بی " و "بی ام پی وان" و توپ های 130 ملیمتری  روسی بود که پیش از عملیات توسط ارتش عراق به اندازه کافی تجهیز شده بودند.

 

عملیات موسوم به فروغ جاویدان(25 ژوئیه 1988 میلادی) :

 

همانطور که قبلا نیز اشاره شد ، در این عملیات که گسترده ترین علمیات نظامی مجاهدین در نوار مرزی ایران تلقی میشود، ارتش عراق علاوه بر تجهیز انواع سلاح های سبک و نیمه سنگین و سنگین ، توپ، تانک و ... یک گروهان هوانیروز و 2 پایگاه هوایی با هواپیماهای شکاری و بمب افکن اعم از میگ، میراژ و ... را در اختیار مجاهدین قرار داده و در صحنه عملیات نیز مورد استفاده قرار گرفت.این عملیات تا دندان مسلح ره به پیروزی نبرد و منجر به توقف جدی مقطعی در ماشین جنگی مجادین و بازنگری مجدد در روابط صدام با مجاهدین شد!در این عملیات نه تنها مجاهدین ، بلکه صدام حسین نیز شکست خورده و آتش بس را پذیرفت!

 

 

عملیات موسوم به مروارید(سال 1991-1990 ):

 

این عملیات که به عملیات کردکشی نیز معروف شده ، یکی از بزرگترین عملیات های مجاهدین در داخل خاک عراق می باشد.پس از حمله عراق به کویت و اشغال بخش هایی از خاک عربستان توسط ارتش عراق،آمریکا به مقابله با آن برخاسته و در یک ضد حمله فراگیر، ارتش عراق را از مرز های جنوبی تا بغداد وادار به عقب نشینی کرد.در این ضد حمله قریب به 75 درصد ارتش عراق و توانایی رزمی آن از بین رفت.فرصت و زمان مناسبی بود تا صدام برود!از همین رو نیروهای معارض شیعی و کرد از جنوب و شمال با نیروهای مردمی ،شهر به شهر پیشروی کرده و بدون هیچ گونه مقاومت جدی ابتدا میخواستند خود را به دروازه های بغداد رسانده و پس از آن کار حکومت صدام حسین را یکسره کنند.اما یک مانع بسیار جدی و تا دندان مسلح بر سر راه آنان قرار گرفت.

پس از حمله پیشمرگه های اتحادیه میهنی کردستان عراق به منطقه استقرار مجاهدین در نوژول_کفری ،نیروهای ارتش مجاهدین بلافاصله و با یک ضرب الاجل 24 ساعته ، از قرارگاه خود خارج شده و در چند محور اقدام به پیشروی در منطقه و رویارویی با نیروهای معارضین ضد حکومت صدام حسین کرد.مسعود رجوی آن را یک عملیات تدافعی خواند ولی مشخص بود که وسعت این عملیات بیش از یک تدافع عادی است .مسیر های مواصلاتی شهرهای طوزخورماتو،سلیمانبک،کفری و چند شهر دیگر در جاده بغداد-کرکوک،جنوب شرقی سلیمانیه،الخالص،بعقوبه،سعدیه،جلولا و خانقین توسط تانک ها و زرهپوش های مجاهدین اشغال شد.نیروهای درهم شکسته ارتش صدام حسین وقتی چنین صحنه هایی از ارتش مجاهدین را مشاهده کردند ، به آنان پیوسته و علاوه بر اینکه امکانات باقیمانده خود رادر اختیار مجاهدین قرار دادند، خود نیز بهمراه آنان با پیشمرگه های کرد در خانه خود جنگیده و خانه هاشان را برسرشان خراب کردند.

در این عملیات که اکثر اعضا و کادرهای نظامی مجاهدین تحت نام ارتش آزادیبخش شرکت داشتند بیش از 2500 فروند تانک و زرهپوش و موشک انداز کاتیوشا، توپ و ... در اختیارشان بود(نیروهای مجاهدین نزدیک به 4500 نفر بود).سلاح هایی که تا یک سال قبل از این عملیات به مجاهدین اهدا شده و آموزش های لازم نیز توسط مستشاران عراقی  به آنان داده شده بود.حال زمان آن فرا رسیده است تا آموزش های تئوریک را عملی کرد! که دشمن به پای خود آمد به گور!!!(بخشی از پیام مسعود رجوی به مجاهدین برای شروع این عملیات)

هدف نگارنده از بحث ، بیان چگونگی این عملیات ها و دامنه آن نیست بلکه نشان دادن لحظات تاریخی،علل و ضرورت هایی است که منجر به تسلیح بیشتر مجاهدین از سوی ارتش عراق شده است!

نیروهای مجاهدین در شهرهای کفری و طوزخورماتو (جبهه اول)،در منطقه جلولا و خانقین(جبهه دوم) در خالص و بعقوبه (جبهه سوم) راه پیشروی نیروهای معارض کرد و شیعه عراق را پس از حمله آنان بسته و راه ورود آنان به بغداد را سد کردند.چیزی که عنقریب بود به زندگی صدام و حکومت دیکتاتوری او در عراق پایان دهد، توسط مجاهدین و ارتش آزادیبخش به حالت عادی برگشت و صدام حسین از این معرکه رهایی یافت!

رهبری مجاهدین در این عملیات به نیروهای بی خبر از همه جای خود دروغ گفت همانگونه که معترضین به این عملیات نیز با دستور رجوی به زندان و شکنجه محکوم شدند از جمله نگارنده این مطلب که مجاهدین به دروغ هیچ وقت واقعیت آن را بیان نکرده و به دروغ های دیگری متوصل شدند.مسعود رجوی در نشستی قبل از این عملیات عنوان کرد که این نیروهای رژیم است که وارد عراق شده و میخواهند بغداد را سرنگون کنند.ولی واقعیت چیز دیگری بود و در عمل هم چیز دیگری دیده شد.نیروهای شرکت کننده در این عملیات از طرف معارضین عراق ، نیروهای رئیس جمهور فعلی عراق یعنی آقای جلال طالبانی بنام "یه کتی" نیروهای مسعود بارزانی بنام حزب دموکرات کردستان عراق و نیروهای حزب الدعوه و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق بودند.بخشی از این نیروها سالیان سال بود که در ایران مستقر بوده و از طرف حکومت جمهوری اسلامی ایران حمایت می شدند.با اینحال مسعود رجوی و رهبران مجاهدین خوب می دانستند که اگر پای این نیروها به بغداد برسد و صدام سرنگون شود دیگر جایی برای آنها در عراق وجود نخواهد داشت و به همین دلیل برای تزریق غیرت انقلابی به مجاهدین ، آنان را نیروهای "رژیم" قلمداد کرد تا ارتش آزادیبخش مجاهدین برای اولین بار در یک عملیات تقریبا مشترک و در داخل خاک عراق و در کنار نیروهای درهم شکسته ارتش عراق قرار گرفته و بر علیه مردم عراق بجنگند!نیروی محرکی که کار خود را نیز بخوبی انجام داده و در انتهای عملیات  پیام تبریک و تهنیت از جانب صدام حسین دریافت کرد!

مجاهدین در این عملیات ،نیروها و امکانات باقیمانده از سپاه دوم عراق  در منطقه جلولا و خانقین را با تمامی تو پ و تانک و زرهپوش به خدمت گرفته و با همکاری سازمان اطلاعات و امنیت و گارد ریاست جمهوری در هم شکسته عراق ، بیش از 30 هلی کوپتر عراقی را با خلبان و کادر فنی در اختیار گرفتند.مجاهدین در آنموقع فقط 3 خلبان و هلی کوپتر جنگی داشتند که از اهدایی های صدام حسین به مسعود رجوی بود.

این میزان سلاح و مهمات دریافتی از ارتش عراق و به خدمت گرفتن آن در عملیاتی موسوم به مروارید، به گفته مجاهدین و اخبار منتشره از آنان در نشریه مجاهد بیش از ده ها هزار نفر کشته از طرف مقابل گرفت .جدای از اینکه عدد و رقم اعلام شده برای بزرگنمایی بوده و تحریف شده ، اما نیروی کشته شده در این عملیات از مردم و نیروهای معارض بود که به نام "نیروهای مهاجم رژیم" نامگذاری شده بود!

مجاهدین در این عملیات پیروز شده و یکی از مهمترین عواملی بود که صدام حسین را مجددا بر تخت دیکتاتوری عراق بازگرداند.صدام حسین نیز از مجاهدین تشکر لازم و کافی را کرده که رسما از رادیو عراق با صدای خود صدام حسین در اواسط سال 1991 پخش شد.پس از این عملیات ، مسعود رجوی با صدام حسین و عزت ابراهیم و اعضاء هیئت دولت و اعضاء ارشد حزب بعث دیدار داشته و قول کمک های تسلیحاتی و مالی فراوانی از آنان گرفت.بخشی از این وعده ها در نوار ویدئویی بجا مانده از ملاقات مسعود رجوی با سپهبد صابر ،  موضوع بحث و پیگیری آنان است که نوار آن جدا گانه منتشر شده و به اطلاع عموم رسید.از این پس ، سازمان مجاهدین علاوه بر کمک های تسلیحاتی ماهانه 30.000.000 (میلیون) دلار آمریکایی از سازمان اطلاعات و امنیت عراق دریافت خواهند کرد.5.000.000 دلار آمریکایی در عراق و 25.000.000 دلار آمریکایی در خارج از عراق!

پس از این ، یعنی از سال 1991 الی 2003 میلادی که صدام سرنگون شد، دیگر هیچ عملیات بزرگی توسط مجاهدین انجام نگرفت.چرا که مجاهدین باید آموزش های تکمیلی خود را نزد مستشاران عراقی گذرانده و بیش از پیش تجهیز شده و برای عملیات نهایی آماده می شدند.صدام حسین تاکید کرده بود که نیروهای مجاهدین فقط یک بار دیگر می توانند عملیات بزرگ انجام دهند و آن هم عملیات سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی است!

بنابر این نیروهای مجاهدین وارد آموزش های سنگین و بسیار گسترده  شدند.مانور های زیادی در منطقه مرزی انجام شد.مجاهدین روز به روز از نظر نظامی آموزش دیده تر و مجهز تر می شدند.هدف رسیدن به توانایی یک لشگر پیاده مکانیزه همانند گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود!

اما در کنار آن و پس از این مرحله ، مجاهدین بایستی وارد عملیات های کوچک مرزی و تروریستی در داخل ایران می شدند.واحد های عملیاتی مجاهدین تیم بندی و گروه بندی شده و بصورت  جدی به قرارگاه های مرزی و سایر نقاط عراق اعزام شده و توسط ارتش و سازمان اطلاعات و امنیت عراق اسکان داده شدند.پس از اتمام چند دوره از آموزش ها و پس از تصفیه خونین درونی در سال 1373 ، مجاهدین یا همان ارتش آزادیبخش در قرارگاه ها یی خارج از اشرف مستقر شدند.قرارگاه اشرف و نیروهای آن به قرارگاه های 12 تا15 گانه مجاهدین در جلولا، خانقین،سعدیه،بغداد،کوت،العماره،بصره و ... تقسیم شده و در محل های تعیین شده مستقر شدند.

مجاهدین از قرارگاه های جدید ، بعنوان پایگاه هایی برای علمیات در نواحی مرزی و اعزام واحد های عملیاتی تروریستی به داخل ایران بین سال های 1374 الی 1381 استفاده کردند.تمامی امکانات این پایگاه ها و قرارگاه توسط ارتش عراق و سازمان اطلاعات و امنیت عراق تامین شد.سازمان صنایع ملی عراق و دیگر سازمان های وابسته نظامی در این دوران به خدمت مجاهدین در آمدند.کمیته ها و اطاق های عملیات مشترک مجاهدین و سازمان اطلاعات و امنیت تشکیل شد.از این پس عملیات ها با پشتیبانی تسلیحاتی و مالی کامل ولی با لیست مشترک می بایست انجام می شد.عملیات ترور صیاد شیرازی به سفارش صدام حسین و عملیات ترور لاجوردی بعنوان هدف هم ارز مجاهدین توسط نیروهای اعزامی مجاهدین از همین پایگاه ها و محصول همان اطاق عملیات مشترک مجاهدین و سازمان اطلاعات و امنیت و ارتش عراق بود!

حال می پردازیم به بررسی مابقی سند های ارائه شده توسط مجاهدین در زمینه تسلیحات و مهمات،

4.سند"رسید پرداخت 286.500.000 دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به صنایع نظامی دولت عراق بابت خرج های پرتابی 6000 گلوله تانک های چیفتن که مجاهدین در عملیات فتح مهرات(عملیات موسوم به چلچراغ) به غنیمت گرفته بودند".

 

 

5.سند"رسید پرداخت 10 میلیون دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به صنایع نظامی عراق بایت خرید چاشنی و خرج های پرتابی گلوله های چیفتن".

 

6.سند"رسید پرداخت 223 میلیون دینار از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به ارتش عراق بابت نصب خمپاره انداز 120 میلیمتری بر روی خودروهای زرهی ام 113 ارتش آزادیبخش که در عملیات فتح مهران (عملیات موسوم به چلچراغ)به غنیمت گرفته شده بود".

با مشاهده سند های شماره 4 تا 6 که در نشریه مجاهد شماره 915 تیر ماه 1387 منتشر شده ، اینطور به خواننده و مشاهده کننده سند تداعی می شود که مجاهدین چند قلم درخواست کار روی زرهی ها و سلاح هایی از ارتش عراق و صنایع نظامی عراق داشته اند که خود در عملیاتی موسوم به "فتح مهران" به غنیمت گرفته  و هزینه آن را نیز خود پرداخته بودند.

عناوین اعلام شده از طرف مجاهدین تا اندازه ای درست است.چرا که نفر بر های ام 113 ، نصب خمپاره انداز ها و گلوله های چیفتن توسط ارتش عراق آماده سازی و تحویل آنان شده است.البته اگر توانایی نظامی و علم و دانش آن را اگر خود مجاهدین داشتند بدشان نمی آمد که خود اینکار را انجام بدهند !چرا که نیروهای بیکار درون قرارگاه اشرف برای اینگونه کارها می بایست بکار گرفته می شدند.و بیکاری نیرو یعنی مسئله دار شدن و پس از آن نیز ریزش نیرو را بدنبال داشت.با اینحال ارتش عراق و صنایع نظامی عراق این خدمت را به مجاهدین کرد ولی بحث پول و میزان آن که به میان می آید مسئله وارونه می شود.چرا که نفر بر های ام 113 و تانک های چیفتن که نزد مجاهدین بود تماما توسط مجاهدین به غنیمت گرفته نشده بود و بخشی از آنها غنائم خود ارتش عراق از ارتش ایران بود که توسط ارتش فدائیان صدام به مجاهدین اهداء شده بود.(پس از عملیات کویت و لرزه سرنگونی بر حکومت صدام حسین ، حزب بعث با همکاری گارد ریاست جمهوری، تصمیم گرفت که نیروی جدیدی را تحت عنوان "فدائیان صدام حسین" سازمان دهی و مسلح کنند.این نیرو عمدتا با سلاح های به غنیمت گرفته شده از ارتش ایران تسلیح و سازماندهی شدند.)

اما بحث پول و پرداخت پول توسط مجاهدین برای این گونه پروژه ها! همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، علاوه بر چندین "معمل میدان"(تعمیرگاه صحرایی) عراقی با کادر و امکانات تعمیراتی و آموزشی که سرتاسر عراق در اختیار مجاهدین قرار گرفته بود، صنایع نظامی و برخی از سازمان های نظامی وابسته دیگر نیز در ارتباط با مجاهدین بوده و برای آنان کار می کردند.برای چنین مراوداتی ، ارتش عراق با توافق سازمان اطلاعات و امنیت عراق به میزان قابل توجهی پول دیناری و دلاری برای تعمیرات و بازسازی سیستم نظامی مجاهدین بصورت ماهانه و سهمیه بندی تعلق گرفته بود که میزان آن در هر ماه تقریبا 132 میلیون دینار عراقی(132.000.000) بود.این میزان پول بین 12 قرارگاه تقسیم شده و ماهانه حدود 11.000.000 دینار عراقی به هرکدام از قرارگاه های مجاهدین در عراق پرداخت میشد.

نحوه پرداخت پول:

اوایل این میزان  پول بصورت سرجمع شده از طرف سازمان اطلاعات و امنیت عراق به حساب روابط عمومی مجاهدین در عراق با مسئولیت مهدی ابریشمچی و عباس داوری در بانک رافدین شعبه فلسطین واریز میشد.چک آن بصورت خرد شده به ستاد سررشته داری و لجستیک تحویل داده میشد.سیستم مالی ستاد سررشته داری و لجستیک این چک را به حساب خود در بانک رافدین واریز کرده و پرداخت هزینه ها توسط این سیستم انجام میشد.

با تشکیل قرارگاه های 12 گانه مجاهدین در نقاط مختلف عراق و پراکندگی نیروها ، تصمیم گرفته شد که این میزان پول نیز بصورت چک وجه حامل بین قرارگاه ها تقسیم شود.به همین دلیل چک پول از طرف رابط سازمان اطلاعات و امنیت عراق مستقر در قرارگاه مربوطه به نماینده ستاد سررشته داری و لجستیک در همان قرارگاه تحویل داده میشد.

نماینده مورد  نظر از طرف مجاهدین چک را تحویل گرفته و یا بصورت نقد آن را برای هزینه های بازسازی تسلیحاتی و ترابری خرج می کرد و یا اینکه به حساب خود در بانک رافدین واریز کرده و از طریق بانکی ، وجه نقد را به خرج می رساند.

از آنجا  که بخشی از هزینه های بازسازی تسلیحات و مهمات و کل ارتش مجاهدین نقدی بوده ، پرداخت چنین هزینه هایی در ارتباط با صنایع نظامی و .... عراقی نیز که در ارتباط و خدمت ارتش مجاهدین بودند، به این شکل هزینه میشد.اما منبع پول و این هزینه همان چک ها و شماره حساب هایی بود که بین مجاهدین و سازمان اطلاعات و امنیت  و ارتش عراق رد و بدل می شد.

نگارنده ، سالیان متمادی یکی از افراد  تحویل گیرنده چنین چک هایی از نمایندگان سازمان اطلاعات و امنیت عراق در بخش مربوط به ترابری بود!

 

ادامه دارد

 

 

 

 

 

 ..................................................................................................................................

اسناد منتشره در نشریه مجاهد شماره 915 به تاریخ 5 تیر 1387 تحت عنوان" اسناد استقلال و سرفرازي مجاهدين و ارتش آزادي"  

 

 

 

 

 سایت "نشریه مجاهد آن لاین" : http://www.mojahedonline.com/newspaper/2/557/7

 

 

مطالب در ارتباط:

ــ همزمان با سفر ملک عبدالله به عراق روزنامه العرب الیوم اردن گزارش داد:عراق بزودی مسئولیت کنترل پادگان اشرف را بر عهده می گیرد ( سایت ایران قلم )

 ــ دعوت به جنگ و تجاوز: خیانت یا سیاست ؟ ( احمد تقوایی )

ــ آیا مشعل المپیک " صلح " را فروزان نگه می دارد؟ ( سایت ایران قلم )

ــ هشت درس ماندلا برای سیاستمداران ( مجله تایم ـ ریچارد استنگل )

ــ وارونه نگاری های سازمان مجاهدین خلق ایران ( مهدی خوشحال )

ــ  روشنگر پشت پرده های آهنین درگذشت ( سایت ایران قلم )

ــ نامه سرگشاده  به خانم آن سینگلتون و آقای مسعود خدابنده ( محمد حسین سبحانی )

ــ استخدام سیاهی لشگر از آژانس های سینمایی برای شرکت در تظاهرات مجاهدین ( نسرین بصیری )

ــ فواید گفتگوی صلح با ایران ( لو فیگارو )

ــ سخنرانی مسعود رجوی قبل از آغاز عملیات " فروغ جاویدان" ( سایت ایران قلم )

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد