_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

kanoon@iran-ghalam.de

info@iran-ghalam.de

www.iran-ghalam.de

مصاحبه سایت ایران قلم با خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق ـ قسمت دوازدهم

آیا استثمار جنسی آخرین حلقه فروپاشی فرقه هاست؟

30.07.2010

مقدمه:

سایت ایران قلم در نظر دارد با توجه به حضور خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق در اروپا ، مصاحبه ای را در چند قسمت با ایشان انجام دهد. طبعاً با توجه به جایگاه تشکیلاتی ایشان در شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق و همچنین ارتباط نزدیک وی با مسعود رجوی رهبری این سازمان، تجربیات و دیدگاه های ایشان  می تواند در شناخت ماهیت فرقه مجاهدین خلق و همچنین اهداف استراتژیکی این سازمان در آینده  بسیار مؤثر باشد. از خوانندگان درخواست می شود در صورتیکه سؤالی در ارتباط با مسائل مربوط به سازمان مجاهدین  دارند آن را به آدرس اینترنتی هیئت تحریریه سایت ایران قلم ارسال کنند تا با خانم سلطانی مطرح شود.  با تشکر

iran-ghalam@hotmail.com

 

 

لینک به قسمت اول مصاحبه : دلایل سیاسی ، تشکیلاتی مسعود رجوی برای اصرار بر ماندن در عراق

لینک به قسمت دوم مصاحبه : وقتی صاحب سلاح باشد، سلاح هم هست

لینک به قسمت سوم مصاحبه : نگاهی دیگر به کودکان خاکستری

لینک به قسمت چهارم مصاحبه : نگاهی به پیام 30 دی ماه 1388 مسعود رجوی

لینک به قسمت پنجم مصاحبه: برای " ناکرده " هایتان ( از من ) پوزش بطلبید

لینک به قسمت ششم مصاحبه: آنچه در دل اوست، یک نکته بیش نیست

لینک به قسمت هفتم مصاحبه :  زنان  و استثمار مضاعف ، به مناسبت 8 مارس

لینک به قسمت هشتم مصاحبه :  ازدواج های اجباری آن روی سکه طلاق های اجباری

لینک به قسمت نهم مصاحبه : چه علاوی چه مالکی، برای رجوی آن صبو بشکست و آن پیمانه ریخت

لینک به قسمت دهم مصاحبه: حمایت فرقه مجاهدین از کارگر و بزرگداشت روزجهانی کارگر!؟؟

لینک به قسمت یازدهم مصاحبه : پاسخ خانم سلطانی به خانواده ها ـ  فرار از فرقه راه رهایی

لینک به قسمت دوازدهم مصاحبه : آیا استثمار جنسی آخرین حلقه فروپاشی فرقه هاست؟

 

در این جلسات مریم رجوی دائما می گفت فکر می کنید که بعد از این عقد چی است برای شما و یکی از خانم ها گفت که من برایم واقعی نمی شود و با همسرم مقایسه می کنم بعد مریم گفت که شما عاشق نیستید و قیمت عشق مسعود به شما یک جانبه است و من می فهمم وگرنه چرا شما تا حالا کاری نکردید و ما نمی دانستیم که چکار باید بکنیم ما که همه جور جسما و روحا در ا ختیار رهبری هستیم دیگه چکار باید کرد. تقریبا یکسال بعد دیدم که مریم در جلسه گفت که شما چگونه زنی هستید که مسعود را می بینید ولی خود را برایش هلاک نمی کنید که اتاق خواب او بروید و با او بخوابید. و با او یکی شوید من احساس کردم که آب شدم و پتکی توی سرم خورد یعنی چه امکان ندارد. برای کنجکاوی بیشتر خواستم خود را شیفته این موضوع بدانم. می خواستم بدانم که بلاخره آیا موضوع بیش از این هم جنسی هم می شود یا فقط ایدئولوژیک و آزمایش است  تا اینکه اولین بار بعد از برنامه رقص رهائی که تقریبا از ساعت 10 شب تا 1 شب بود و جلسه تمام شد به من گفتند که بعد از تمام شدن حوض به مقر نرفته بلکه خواهر مریم با من کار دارد و به دفتر مریم بروم بعد از مراجعه به دفتر مریم با گفتن این کلمه که امشب شب زفاف تو و شب معراج تو است قدر شناس قیمتی باش که مسعود برایت داده یا همانند من و در سطح من و بیش از من بعد از این معراج با مسعود یکی می شوی و بار مسئولیت به دوش می کشی و خودت را عاشق ترین می دانی ویا اگر خوب نفهمی و ناسپاسی کنی از دور خارج می شوی و همچون جسدی می شوی در تشکیلات و روی میز ما خواهی ماند. بنابر این سعی کن که قیمتی که برایت داده شده است را درک کنی و در کار و مسئولیت ماده کنی بعد من را با لبخندی به سمت مجموعه ای که اتاق خواب مسعود بود راهنمائی کرد من در حالیکه شوکه شده بودم و سر درد عجیبی گرفته بودم باز فکر می کردم که این آزمایش است اما آن شب تا صبح و شبهای مشابه او را یک مرد عادی و یک ملاقات جنسی محض یافتم و از نظر من پلیدی که با تمام این برنامه رنگ و لعاب ایدئولوژیک به آن زده می شده  و من عمق یک فرقه واپس گرا را دیدم که اینگونه همه چیز افراد را در قید و بند خود نگاه می دارد. احساس می کنم که همانجا هر چی که از سازمان و بنیانگذاران و مقاومت و راه سرخ حنیف و مبارزه بود در درونم تبدیل به مشتی خاکستر شد اما سعی کردم خودم را نگهدارم. و شاید تصمیم به فرار از همانجا در من قطعی شد. با خود فکر می کردم اینهمه شبانه روز به دستور تشکیلاتی و نشستهای موسوم به سرویس تشکیلاتی توی سر برادرهای تحت مسئولمان می زنیم و خون آنها را توشیشه می کنیم که چرا نگاه چپ به کسی کردی و طلاق و فشار و فشار و به قول مسعود که همیشه سفارش می کرد و دستور می داد که سه تیغ را بایستی دائما این مردها بالای سر خود احساس کنند تیغ انتقاد و کار کشیدن از جسم آنها تبر و تپانچه و می گفت که دلسوزی برای برادرهای تحت مسئول یعنی هم خوابگی با آنها و اینها عین جملات مسعود است که به ما درس شقاوت و سنگین دلی می داد و اما در جلسات بعدی حوض شورای رهبری به محض اینکه می گفتند حوض شورای رهبری با خود فکر می کردم و به دیگران نگاه می کردم که آیا نوبت کی است تا توسط مریم بصورت خصوصی به اتاق خواب مسعود دعوت شود و دعا می کردم که من نباشم و این جلسات با شکل و صورتهای متفاوت ولی یک محتوی جریان وار ادامه داشت و برداشت من از همه این ها حل شدگی و ذوب بی بازگشت در رهبری بود و بعد ها فهمیدم استثماری در شکلی بسا پیچیده تر و کاملتر از زن بود. پس از آن نشستهای متوالی با مریم داشتیم که باید لحظه به لحظه واکنشهای درونی مان  را صحبت می کردیم و می نوشتیم و مریم عبور هر کس را از حوض شورای رهبری اوکی می کرد و بعد از آن حتما ارتقا درجه و مسئولیت داشت. همیشه قبل از این جلسات و هر بار توسط گیتی گیوه چی توضیحات امنیتی داده می شد که این موضوع باید کاملا محرمانه می ماند و به هیچ کس صحبتی نمی شد البته همه این مراسم رقص رهائی کاملا سکرت بود و حتی دو شورای رهبری هم سطح  حق نداشتند در اینگونه موارد با هم صحبت کنند. تمامی حفاظت را هم از زنان شورای رهبری در همین سطح می گذاشتند البته اساسا همه زنهائی که در حفاظت بودند رده شورای رهبری داشتند ولی به هیچ عنوان حتی برای حفاظت ورودی مقر هم از برادران با بالاترین رده هم استفاده نمی شد.

من با سه تا از شورای رهبری بنامهای ش-ح و ز- ش ب- ر حول این جلسات بخصوص بعد از سقوط صدام و مدتی که این جلسات تعطیل شده بود حرف می زدیم و یکی از اینها که سطح مسئولیت بالائی هم داشت می گفت که خودش بغیر از موارد تکی چند نفری با برخی نفرات هم ستادی اش هم خوابگی با مسعود داشته است و میگفت که مریم رجوی به این ملاقات با مسعود می گفته معراج جمعی

من به او گفتم که چرا من را در چنین ترکیبی صدا نکرده اند و گفت که تو حتما کمتر با کسی اصطلاحا گیس و گیس کشی داشتید و وقتی این کینه ها و حسودی ها بین دو زن یا چند زن شورای رهبری بالا می گرفت همگی آنها به اتاق خواب مسعود دعوت می شدند و او با همگی شان می خوابید. اما من به شخصه هیچگاه شاهد چنین صحنه هائی نبودم او در ادامه می گفت توجیه مریم سر این به اصطلاح معراج جمعی این بود که بین یک یا چند زن شورای رهبری اصطلاحا گیس و گیس کشی به معنی دعوا و حسادت اوج می گرفت انجام می شده و مریم می گفته این ملاقات با این شکل و شیوه مسئله حل کن است.

رقص رهائی هر ماه انجام می شد و بعد از هرکدام باید در حضور مریم همه لحظات و واکنشهای ذهنی و احساسی مطرح می شد و در کاغذ نوشته به مریم می دادیم. و بعد از هر ملاقات با مسعود باید ورودیه می دادیم و در یک برگ هر تناقض یا حرف نگفته ای داشتیم می نوشتیم و می دادیم. اما بعضا بین چند تا حوض شورای رهبری یا چند رقص رهائی یک بار به اتاق خواب مسعود دعوت می شدم. توجیه مریم در تکرار این جلسات این بود که مثل نماز و ذکر خدا که بایستی تکرار شود اینها نیاز است و بایستی تکرارشود.  

حول فلسفه این حوضها و ملاقاتها ساعتها و ساعتها کار توجیهی و نشست انجام می شد که بخشی از آن شامل حفاظت اطلاعات اینگونه جلسات بود و حتی یادم هست که در همین مجموعه نشستها رجوی می گفت که نابودی ما فقط در صورت ضربه ایدئولوژیک است و ضربه یعنی ربوده شدن شورای رهبری و فاش شدن اسرار سازمان چرا که هیچ اندیشه عادیگرایانه ای نمی تواند ذوب ایدئولوژیک شما زنان را بفهمد و خلاصه از این بحثها زیاد می کرد ویکبار هم می گفت که اگر کسی از شورای رهبری ببرد و برود بگوید هیچ کس باور نخواهد کرد و به او می خندند و خود اون نفر مارک دروغ گو خواهد خورد. اما اگر این تعداد از زنان در سطح شما یعنی حوض رفته شورای رهبری زیاد شود آن موقع سقوط ایدئولوژی ما خواهد بود چون کسی درک نخواهد کرد. و هر چند که من در دستگاه عادی ازدواجم با مریم را هم که طلاق ایدئولوژیک از شریف گرفته بود ندادم اما اینبار فرق خواهد کرد و برای همین قیمت فوق العاده ای روی زنانی که این سطح را داشتند از نظر امنیت و حفاظت اعمال می شد.

اولین دفعات و بعد ها هم بصورت دیدن نوار یا تکرار این سلسله نشستها انجام می شد در بیشتر این نشستها مریم رجوی به ما می گفت به اندازه من به همه شما توسط رهبری پرداخت شده است و من باز هم با شما جنگ دارم باز هم به جنگ من بیائید و بگوئید مریم چرا؟ و خلاصه بحث در مجموع روی دو محور بود یکی نوشتن و دادن باز هم درون خود و هر آنچه که در احساس و روان و روح ما می گذشت و کار کشیدن از جسم و به قول خود مریم نبرد ایدئولوژیک در دفاع از رهبری با خون و نفس و که تبلورش در کار کشیدن خصمانه و بدون یک اپسیلون دلسوزی برای افراد تحت مسئولیت و هر کس دیگر و به قول خودش بی شکاف برای رهبری بود. بعد هم بهینه کردن و به قول مریم آب بندی این زنان در مقابله با مردها آب بندی باشید.

من همیشه فکر می کردم که همه اینها فقط برای امتحان و تست است. تست ذوب شدن در آرمانهای مسعود رجوی تا اینکه خودم با تمام وجود لمس کردم که نه یک پارامتر مهم وجود دارد و آن درغلطیدن مسعود رجوی به سکس و ارضای عاطفی آن سوی سکه قدرت طلبی و کیش شخصیت است

 

سایت ایران قلم:

در سخنرانی شما در سمینار پاریس و همچنین گفتگوهایی که در حاشیه این سمینار داشتید در مورد فساد و استثمار جنسی  در فرقه  مجاهدین خلق اشاره کردید و بطور مشخص مسعود رجوی رهبری این فرقه را به چالش کشیدید و از روابط  جنسی وی  با زنان مطلقه اعضای مجاهدین خلق که با توجیه ایدئولوژیک انجام می شده ، پرده برداشتید. ابتدا لازم می دانم از شما بخاطر جسارت و شهامتی که در بیان این حقایق تلخ و سخت داشتید ، تشکر کنم . در مرحله بعد  فکر می کنم امید به اینکه این حقایق باعث توقف یا کاهش استثمار جنسی ، ایدئولوژی رجوی از زنان رنج کشیده و اسیر در قلعه اشرف خواهد شد ،  شما و ما و سایر دوستان را مصمم تر می کند که در مورد استثمار جنسی که در این فرقه توسط رهبری آن سیستماتیک صورت می گرفته ، روشنگری بیشتری کنیم. بعضی از سوالاتی که در این مورد وجود داشته  شفاهی یا کتبی در اختیار شما قرار گرفته است. می خواستم خواهش کنم توضیحات بیشتری را  در مورد استثمار جنسی توسط مسعود رجوی در این سازمان بفرمایید.

 

خانم بتول سلطانی:

در مورد این سوالات برای شخص من بسیار مشکل است که بخواهم توضیح بدهم حتی وقتی در ذهنم مرور می شود بسیار سنگین است .بخصوص که الان بیشتر عمق استثمار آن را می فهمم. بهرحال خدا را شکر می کنم که به من این موقعیت را داده است که بتوانم اکنون از آن پدیده های پنهان تشکیلات رجوی پرده بردارم و حاضرم دست بر روی قرآن مجید گذاشته و در برابر هر دادگاهی سر گفته هایم شهادت دهم .

موضوع این بود که بعد از اینکه زمستان  1376 در جمع بزرگ شورای رهبری توسط مسعود و مریم رجوی در قرارگاه بدیع زادگان به من رده شورای رهبری ابلاغ شد یک سلسله نشستها برای این گروه که تازه شورای رهبری شده بودند شروع شد. در این میان مسئول برگزار کننده نشستهای به اصطلاح دیگ مهوش سپهری بود. از بین کسانی که این رده بهمان ابلاغ شده بود بجز تعدادی که در جریان این نشستها ok نشده و به اصطلاح از بحث رهبر عقیدتی و عشق تمام عیار به مسعود خوب عبور نکرده بودند ما را برای نشست مریم رجوی صدا کرد و گفتند که از کوران این مرحله عبور کرده ایم. مشخصا یادم است گفتند که حمام رفته و کاملا تمیز باشید و تمامی لباسها و روسری بایستی نو و تمیز باشد. به ما  گفته شد حتی به کسانی که با یکدیگر ابلاغ رده شده بودیم ، چیزی نگوئیم  چون که شاید همگی از مرحله قبلی رد نشده باشند و در این مراسم نباشند. گفته شد که این حوض شورای رهبری است و رقص رهائی با مسعود است . برای من این تأکید معنی خاصی  داشت و استرس عجیبی وجودم را فراگرفته بود داشتم دیوانه می شدم رقص چی است بسیار کنجکاو بودم که آیا مسئولم که آن موقع فائزه محبت کار فرمانده قرارگاه 4 بود چه واکنشهائی دارد. بلاخره ساعت موعود فرا رسید و من خودم را بهمراه تعداد زیادی شورای رهبری در محل رهبری در قرارگاه بدیع یافتم. دیدم از بین کسانی که به آنها شورای رهبری ابلاغ شده بود تعدادی نبودند همه منتظر نشستیم و از طرف دفتر رهبری سازمان ، قسمتی که کارهای اداری و خدماتی مسعود رجوی و مریم رجوی را انجام می دهند. کسی آمد و به هر کس یک بسته داد که در آن حوله و وسایل حمام و آرایش بود و گفت هر کس که خود را تمییز نکرده است الان می توانند از فرصت استفاده کند و همینجا حمام برود چون باید که از هر نظر پاک و تمیز و وضو گرفته باشید. دائما فکر می کردم که یعنی چه ، نه این امکان ندارد،  مگه بدن ما را مسعود می خواهد ببیند؟  چرا اینقدر اصرار می شود دائما با خودم کلنجار می رفتم که این یک تست است و آزمایش دیگر. بعد از آماده شدن کلیه افراد صدایمان کردند و به سالنی موسوم به سالن X وارد شدیم . این سالن  بسیار مرتب و تمییز و تزئین شده بود و کف آن ملافه های سفید پهن را بر روی قالی تثبیت کرده بودند . همه سالن به رنگ سفید بود . دو مبل سفید هم وسط آن قرار داده بودند .  جلوی این دو مبل یک میز که در آن قرآن و آئینه و شمع هائی که روشن بود بهمراه یک جعبه که بعدا متوجه شدم گردنبندهای طلا  در آن است و یک کیک بزرگ چند طبقه قرار داشت بعد با یک هیاهوئی مریم و مسعود با لباس راحتی که معمولا خانواده ها در خانه می پوشند یعنی لباسهای نرم و پیژامه و آستین کوتاه و بدون جوراب وارد شدند مریم موهایش را آرایش کرده و بدون روسری بود مسعود روی مبل نشست و مریم مثل همیشه روی مبل کنار مسعود ننشست و رفت بالای سر مسعود ایستاد و مبل کنار مسعود خالی بود یکی از خانم ها از مریم رجوی سوال کرد که چرا نمی نشیند و صندلی خالی است.  مریم با لبخندی گفت که این برای شماها و دیگر زنهای مسعود است من کمی از کلمه زن مسعود جا خوردم بعد من متوجه شدم که یکسری از افراد مثل مریم روسریشان را برداشته اند.

 

سایت ایران قلم:

آن موقع شما چه احساس و تصوری از موضوع  داشتید؟ آیا فکر می کردید که واقعا شما و سایر زنان عضو شورای رهبری سازمان مورد استثمار جنسی قرار می گیرید؟ یا حداقل این تصور در ذهن شما پیش نمی آمد؟

 

خانم بتول سلطانی:

نه ، من در آن موقع چنین احساسی را نداشتم که انگیزه مسعود رجوی  از این روش های فرقه گرایانه ، انگیزه های جنسی  است. فکر می کنم که سایرین هم در آن موقع چنین برداشتی داشتند. ولی هاله ای از ابهام ، ترس، خجالت و پرسش در درونم وجود داشت،  در آن لحظات قلبم به شدت می طپید و نمی دانستم چه برنامه ای در کار است. با خود می اندیدشیدم که می خواهند ببینند ما که می گوئیم امضا به مسعود به عنوان رهبر عقیدتی مان داده ایم  آیا حاضریم او را بعنوان همسر بپذیریم و این یک آزمایش است و جنبه عملی ندارد. کم کم جمعیت آرام گرفت و مسعود گفت مریم اینها چی می خواهند ؟ من را برای چه آوردی اینجا ؟  مریم رجوی گفت که مراسم عقد این زنان با شماست. سپس  مسعود رجوی آیه هائی را از قران خواند از جمله اینکه گفت فتبارک الله احسن الخالقین،  صفی تا تهران،  و یکبار هم گفت که لاحول ولا قوه الی بالله و یک سوره بلند دیگر را هم خواند و گفت که این سوره احزاب است که مربوط به زنان امیر المومنین می باشد و بعد مریم گفت یکی یکی بیائید روی این مبل و بله بگوئید و مسعود خطبه عقد را می خواند و بعد از گفتن بله مسعود از داخل جعبه یک گردنبند طلا به گردن هر زنی می انداخت و دیده بوسی انجام می شد. وقتی همه عقد شدند بین همگی نفرات یک برگ کاغذ سفید سایز A4 پخش شد و مسعود گفت تناقضاتتان را هر چه هست به مریم بدهید این کاغذ را سیاه کنید و درون و ضمیر خود را پاک مثل الان این کاغذ سفید کنید. من تناقضات جنسی شما را می خواهم هر آنچه که تا بحال نتوانسته اید بگوئید و سختتان بوده است. و همه مشغول نوشتن شد یادم هست که یک نفر بود گفت که صفر صفر است و هر چه داشته نوشته و گفته است.  مسعود گفت محال است.   مریم رجوی هم گفت شما الان عقد و زن مسعود هستید و به هرحال هر زنی بعد از ازدواج حتما حرف و نگفته ای برای شوهرش دارد.  مسعود رجوی اون خانم و بعضی دیگر از خانم ها که همین موضع را داشتند صدا زده و در گوشی با آنها از نزدیک حرف می زد. در این تعدادی از خانم ها وضعیت به هم ریخته ای پیدا کردند و با گریه عنوان می کردند که موضوع هائی  بوده که سالیان در دلشان نگهداشته اند و اذیتشان می کرده است و خلاصه همه شروع کردند به حرف زدن که تقریبا یک تعداد هم صحبت کردند و سر هر کدام هم مسعود یا مریم حرف می زدند بعد چند نفر از دفتر همان نفرات که کارهای خدماتی و اداری مسعود و مریم رجوی را انجام می دهند میز را برداشتند و شیرینی پخش شد و گفتند که وسط را خالی کنید وقتی وسط خالی شد با اشاره شهرزاد صدر یک آهنگ تند از بیژن مرتضوی که هنوز طنین آن در ذهنم است پخش شد و در برابر چشمان حیرانم متوجه شدم که زنان ارشد شورای رهبری به وسط ملافه ها که خالی  بودند ، آمده و در حال در آوردن لباسهایشان هستند.  مسعود می گوید بله لباسهای شرک و جاهلیت را در آورید و این حوض شما است که بایستی در آن شیرجه بزنید و اینجا یگانه شوید تا در تمام صحنه های رزم دیگر و کار و مسئولیت مثل کوه استوار باشید . در این حین نفراتی از دفتر هر نفر که لباسهایش را در می آورد جمع کرده و همگی را در نایلونی قرار می دهند و درب آن را بسته و روی آن با ماژیک نوشته و می بردند و نفر مشغول رقص می شد و همینطور نفرات رو به زیاد شدن بودند و مریم به همه می گفت که لباس شرک و ریا را بکنید و با مسعود نزدیک شوید و یگانه شوید و همینطور متوجه شدم که مریم و چند نفر دیگر از جمله گیتی گیوه چی و فائزه محبت کار و دیگران به دقت بقیه را زیر نظر دارند و تعدادی از اعضای ارشد مشغول صحبت و متقاعد کردند نفراتی هستند که در در آوردن لباس مکث دارند و یکی دو نفر هم را هم از جلسه خارج کردند.

در این بین یک توقف کوتاهی به جلسه داده شد و مریم سخنرانی کوتاهی کرد و گفت شما که هنر نکرده اید شما امضا ایدوئولوژیک و آرمانی داده بودید به مسعود و هر مقطع یا سرفصلی دوباره می دهید پس کسر رهائی برای شما چیست این رقص رهائی شما ست شما باور نداشتید که مسعود شوهر شماست وگرنه شما یادتان هست فیلمهائی حتما دیده اید یک عقد کافی بود برای یک زن که تا ابد خودش را در حریم شوهرش ببیند.اگر سقف ایدئولوژیک امضا به رهبر عقیدتی سقف این سالن است سقف ازدواج و زناشوئی این میز است شما درک و فهم نادرستی دارید برای این است که الان بعضی سختتان است لباس زیر در بیاروید وگرنه شیرجه می زدید. این حوض مسئله از خود شما حل می کند وگرنه یک زن چشم ندارد زن دیگری را ببیند و با این مکانیزم شما حاضرید برای همدیگر جان بدهید و همدیگر را دوست دارید و حسادتهای زنانه و قالی از زیر پای همدیگر کشیدن جای خودش را دوست داشتن همدیگر می دهد و خیلی تشویق می کرد که ما صحنه های دیده بوسی و عشق بازی مسعود با زن دیگری را نگاه کنیم. آخر جلسه همه یک بسته دیگر از مسعود هدیه گرفته و جلسه تمام شد. اولین جلسه که 5 ساعت به طول انجامید ساعت 4 صبح تمام شد و ما همگی به مقرهایمان برگشتیم . پس از آن سلسله نشستهائی با خود مسعود و همینطور با مریم رجوی آغاز شد.

 ادامه دارد

 

مطالب دیگر از بتول سلطانی:

ــ متن کامل سخنرانی خانم بتول سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین  در مورد فساد جنسی مسعود رجوی در سمینار پاریس 

ــ مصاحبه های منتشر نشده بنیاد خانواده سحر با خانم بتول سلطانی ، بخش های اول، دوم و سوم  

ــ ملاقات هیئتی از شرکت کنندگان در سمینار پاریس با آقای دکتر ابوالحسن بنی صدر 

ــ دومین پیام صوتی پیام خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین به  قربانیان اسیر در قلعه اشرف

ــ نامه سرگشاده خانم بتول سلطانی به دفتر نمایندگی دفتر سازمان ملل در بغداد

ــ پیام صوتی خانم سلطانی عضو سابق شورای رهبری مجاهدین به خانواده ها وقربانیان اسیر در اشرف 

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد