نامه ای از زبان یک تیرباران شده سال 1350 به مسعود رجوی

(قسمت پایانی)

 اشتباهات استراتژیک وبازگشت ناپذیر سازمان

08.10.2010

میلاد آریایی ـ ایران قلم

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

وقتی گذشته را مرور میکنم بیشتر متوجه میشوم که چگونه مسیر سازمان بواسطه بی مسولیتی های تو در مسیری چنین واژگون طی طریق نموده است. از آموزش های کادر اولیه سازمان در پایگاههای فلسطین گرفته تا مزدور رسمی محافل اسراییلی شدن راه بسیارو طولانی در وابستگی و خیانت طی شده است.

شناخت ما و بینانگذاران از امپریالیسم آمریکا آن نبوده و نیست که تو اکنون سر از پا نشناخته دیوانه و شیدای یک قرار ملاقات برای شنیدن و خودفروشی سیاسی در چنین محافلی هستی و از هر زاویه ای به گذشته نگاه کنیم به قطعیت و یقین سازمانی که اکنون نام مجاهدین را یدک میکشد فرسنگ ها از آرمان های نخستین آن فاصله گرفته و مسیری که هم اکنون در آن طی طریق میکند مسیری توام با خیانت به ملت ایران و ایران زمین است مسیری که پیوسته  در مرداب بیگانگان بیشتر وبیشتر فرو رفته و به اسم مبارزه با حکومت ایران به هر خواری و ذلت تن میدهد و به نظر میرسد بر آن نقطه پایانی متصور نیست .اکنون بطور سر فصلی و خیلی خیلی خلاصه مسیر طی شده مرور میکنم.

سی خرداد، اشتباه استراتژیک اول سازمان

جامعه ایران اکنون 30 سال پس از انقلاب علیه دیکتاتوری شاه بخوبی دریافته است که حرکات تند ورادیکال و خشونت طلبانه پیوسته وی را از رسیدن به خواسته های بر حق اش دور نگه داشته است، لذا از همین رو است که در هر حرکت اجتماعی بخش اصلی و سازمانده این حرکات که همانا دانشجویان هستند بشکل خیلی علنی تلاش میکنند نام ومنش خود را هر چه بیشتراز حرکات خشونت طلبانه بویژه از نام و آرمان مجاهدین و اندیشه اش دور نگه داشته وجلوی هرگونه سو استفاده این سازمان از تحرکات آزادی خواهانه را بگیرند والبته این تلاش بطور آگاهانه و پیش برنده صورت میگیرد . این نتیجه سالها تجربه نسل جوان ایران زمین است که خود رااز هر گونه وابستگی بخصوص از نوع وابستگی به دول عربی چون دیکتاتور بغداد صدام حسین و آلت فعل بیگانگان شدن دور نگاه دارد و گرنه نسل جوان میداند همه تلاش ها و خون هایی که بر زمین میریزد پایمال شده و به هدر میرود.

از همین روست که روشنفکران  مذهبی، لاییک وحتی چپ و مارکسیست مرز روشن و پر رنگی را با عملکرد و نگرش سازمان مجاهدین رسم کرده اند و این نشان از خطای بزرگ استراتژیکی میدهد که در سی خرداد سال 1360 بشکلی عجولانه و سراسیمه سازمان ما آغازگر آن بود.

عملیات بمب گذاری و ترور دسته جمعی حزب جمهوری هم کاری از پیش نبرد و اطلاعات درز پیدا کرده از منابع امنیتی نشان میدهد که عملیات انفجار حزب جمهوری هم عملیات مهندسی شده یک قدرت خارجی ولی البته بدست و بواسطه افراد سازمان ما ( جواد قدیری ) صورت گرفت و همه اینها نشان از کجروی راهی داشت که 30 خرداد آغاز خونین آن  بود و تو پیشنهاد دهنده اصلی  و مبتکر آن بودی ولی جامعه ایران آن را پس زد و حتی وصیت نامه سعادتی در زندان که بر این خطای بزرگ انگشت میگذاشت تو را هوشیار نکرد و همان باعث شد که در گرداب نابود کننده تری به نام عراق  قدم بگذاریم. 

وابستگی به عراق اشتباه استراتژیک دوم سازمان و گامی بازگشت ناپذیر

اگربه یاد داشته باشی  در آستانه اعدام حنیف نژاد  محمد رضا شاه 3 درخواست مشخص از حنیف نژاد داشت تا مانع از اعدام شدن وی گردد در صدر این خواسته های شاه اعلام وابستگی به دولت عراق بود.

ولی  این ننگ را "حنیف نژاد" هرگز نپذیرفت و همین باعث اعدام وی گردید او بنیانگذار این جریان بود و زنده بودن اش شاید مسیر دیگری را برای این سازمان رقم میزد. اما تو نه تنها بشکل علنی با دیکتاتورترین مرد عرب صدام حسین با صدها گور دسته جمعی دست دوستی و اتحاد دادی بلکه تا آنجا پیش رفتی که نقشه ترور رهبران ایران را از سازمان امنیت این کشور دریافت و توسط اعضای سازمان به اجرا میگذاشتی. فرسنگ ها فاصله بین دیدگاههای حنیف نژاد با تو که فرصت طلبانه رهبری این جریان را از آن خود کردی از دید مردم ایران دور نیست. نفر دوم سازمان در آن زمان که علی زرکش بود با اقدام ورود به خاک عراق به مخالفت برخواست و با مقلمه ای که تو آن را استراتژی ارتش آزادیبخش میخواندی موافق نبود ولی همین کافی بود که تو وی را استالین وار تا حذف کامل وی در تشکیلات و سپس مرگ مشکوک در حمله به ایران همراهی و طراحی کنی.

این فصل از تاریخچه سازمان شاید بتوان گفت اصلی ترین خطای استراتژیک سازمانی بود که برای همیشه در تاریخ ایران زمین مرد و مردم ایران دیگر آنرا قابل اعتماد خود ندیدند و نخواهند دید .   

جاسوسی برای اسراییل گامی مهم در سراشیب خیانت واشتباه سوم سازمان

پس ازگذشت ربع قرن و متجاوز از 25 سال از ورود به عراق  به قطعیت میتوان گواهی داد که استراتژی گمراه کننده ای به نام ارتش آزادیبخش که نابود کننده بخش عظیمی از پتانسیل برای تغییر در ایران را به نابودی کشاند اکنون به تمامیت در عراق شکست خورده است و همه تلاش های نا فرجام تو که سرپوشی برای پوشاندن وابستگی به صدام حسین و دولت عراق بود بر همگان عیان گردیده است، اما شهوت قدرت  در وجود ات قوی تر از آن است که تو را به هوش آورد وهمچنان خاموشی ناپذیر است و تا جایی که حتی نقش هایی که جاسوسان شناخته شده و پیشانی سفید سرویس های اطلاعاتی از آن ابا دارند را با اشتیاق پذیرفته ای وانعکاس مطبوعاتی این اطلاعات کسب شده از جانب اسراییل به سازمانی  سپرده شده است که زمانی دشمن اسراییل بود و در پایگاههای فلسطین آموزش می دید و وجود خودت را بنگر که چگونه فاصله بین رزم و آموزش در چنین پایگاههایی تا نقطه کنونی را شهاب وار طی کرده ای و رهبری تو سازمان آن روز را به  نقطه حضیض کنونی رسانده است .

اگر چه سعی کردم خلاصه وار همه 30 سال گذشته را در کوتاهترین بیان ممکن برایت باز کنم، هر چند که شرح هرکدام از اشتباهات نابود کننده فوق دهها صفحه را میتواند به خود اختصاص دهد. در پهنه اجتماعی مدت هاست که حرفی برای گفتن نداریم و پشت سر حوادث بدنبال زیستن درشکاف مخالفت غرب با ایران گذاران زندگی میکنیم .قطعا مرگ برای تو نیز سرنوشتی اجتناب ناپذیر خواهد بود و منجلابی که تا پیشانی تورا در ربوده است تجربه خونباری است که 3 نسل قربانی آن بوده اند  تجربیاتی که البته برای تاریخ سیاسی این سرزمین و دنیای معاصر بسا گرانقدر و تجربه آموز است.

سخن کوتاه میکنم و همچنان که گفتم در سر پل صراط به انتظار تو میمانم تا گواهی باشم بر آنچه تو به تزویر وریا بر سرنسل ما آوردی . تو بودی که تشنه لب قدرت همچون استالین  رقیبان احتمالی خود را یک به یک از صحنه تشکیلات حذف کردی و حتی تا آنجا پیش رفتی که  به محاکمه نزدیکترین یاران ات چون  "مهدی افتخاری"  در برابر چشمان بهت زده همگان نشستی وشرمگینانه آنکه با انواع اتهامات جنسی وی را در وجوداش خرد و تا مرز جنون پیش بردی و در همان زمان با همسر قانونی وی "محبوبه جمشیدی" که  وی را به عنوان افسر گارد حفاظت خود بر گزیده بودی به اسم محرمیت ایدیولوژیک!  چه مرزهایی از شقاوت را طی نکردی .

 فکر میکنم تاریخ پاسخ شایسته و اتو دینامیک پشت پا زدن به اصول را در مورد تودر زمان زنده بودن ات  به زیبا ترین شکل ممکن پرداخت کرده است، باشد تا در محکمه ای تاریخی مردم ایران در باره تو و آنچه که به اسم مذهب و انقلاب و آزادی برسرنسلی از پر شور ترین جوانان این مرز وبوم آوردی  به قضاوت نهایی بنشینند .

مطالب در ارتباط:

ــ ذهن بیمار رجوی وانقلاب ایدئولوژی مجاهدین( علیرضا میرعسگری )

ــ کانون ایران قلم نسبت به تهدیدات تروریستی فرقه مجاهدین علیه خانم بتول سلطانی هشدار می دهد ( ایران قلم )

ــ مجاهدین خلق از کجا تا به کجا؟ ( حامد صرافپور )