_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran-ghalam@hotmail.com

www.iran-ghalam.de

ورود به دوران فروپاشی و اضمحلال نهایی

فرقه سرگردان مجاهدین

 

 

میلاد آریایی

20.09.2012

 

ابعاد شکست و بحرانی که بعد از تخلیه پادگان اشرف بر سر رجوی و همراهانش آوار شده است قطعاً به بررسی طولانی مدت احتیاج داشته وابعاد آن غیر قابل وصف و غیر قابل تصور است، سازمانی که همه چیز را از دست داده است و سرافکنده تاریخ ایران زمین باقی‌مانده ، درست در زمانی که نیم قرن پیش در ایران متولد شده بود می‌رود که در خاک عراق به گور تاریخی اش سپرده شود
ورود این سازمان به دوران فروپاشی و اضمحلال نهایی که نقطه آغازش اتفاقاً از عراق رقم خورده است بسا شگفت‌آور است
بحرانی دائم التزاید، ادامه دار و همراه با شرمساری بی شمار. البته این سرنوشت تمام کسانی است که دل در گرو حمایت خارجی و نه توده مردم تحت ستم سپرده اند ، آنانی که چشمشان پیوسته به دستان اجنبی دوخته شده است و زندگی‌شان پیوسته تابعی از تغییرات قدرت هاست بنابراین سرنوشت سازمان مجاهدین به رهبری مادالعمر رجوی بهتر از این نمیبایست میشد
او خیلی خون ریخت وبالاترین جفا را نیز در حق یاران پیشین و اعضای ناراضی خود کرد که به وی پشت کرده بودند او از سلف تاریخی خویش استالین درس‌ها یاد گرفته و تجربه‌ها آموخته است. ولی این‌ها هم برایش دردی را دوا نکرد اکنون چشم انتظار این مانده است که از لیست تروریستی آمریکا بیرون آمده و اجازه داده شود فعلاً در خاک عراق باقی‌مانده تا رئیس جمهور جدید آمریکا انتخاب شود و در تنور جنگی خانمان سوز دمیده شده و آنان به خدمت گرفته شود و خواب و خیال هایی از این سنخ پیوسته رجوی را قلقلک میدهدو او باز هم نا امیدانه میداند و میگوید «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من ..» او هنوز هم در فکر داشتن ناو جنگی است و پریشان حالی های بیشمار که از حوصله این نوشته خارج است
به زعم انان تلاش دارند دمکراسی !! را با زور اسلحه آمریکایی و بمب اسراییلی برای هموطنان ایرانی به ارمغان آورند و در این میان به تکه استخوانی شاید قناعت کنند . در آن زمان باز چون گذشته مخالفان فکری و عقیدتی خویش را به گلوله بسته و دیکتاتوری نوینی را سامان وسازمان دهند .اینها رؤیا ها و خواب‌هایی است که رجوی در خلوت خود میبیند .
ولی واقعیت چیز دیگری است جهان مدت هاست به گونه دیگری در مسیر تغییر است و تحولاتش خارج از فهم رجوی و شورای دست آموزش است دوران افسانه دمکراسی به زور اسلحه گذشته است
مردم ایران تغییر میخواهند ولی هرگز به دنبال انقلاب دیگری که سرلوحه اش خون و خونریزی است نیستند
جامعه روشن‌فکر ایران دمکراسی را در پناه آگاهی و سپس آزادی اجتماعی طلب میکند و هرگز به دنبال فرقه ها نبوده و نیست و بسیار آینده‌نگر تر از آن است که رجوی کوتوله را به عنوان آلترناتیو خود بشناسد . دانشجویان و فرهیخته گان ایرانی هر چیزی را میپذیرند الا مجاهدین را در هر قامت وهر رنگ و هر لباسی که درایند بسرعت تشخیص شان داده و
جامعه رها شدگان از این جریان ضد ملی و خشونت طلب در صف اول این زورآزمایی است

زمان برای شرمساری های بیشتر و شکست های افزون تر برای رجوی در راه است ولی آنچه شکرش واجب است اینکه به هر تقدیر پروسه جابجایی قربانیان و گروگانهای رجوی بدون خونریزی به اتمام رسید و پادگان اشرف که نزدیک به ربع قرن جنایات بسیاری در آن طراحی ، سازماندهی و اجرا گردید برای همیشه تعطیل و به تاریخ پیوست

این پیروزی قطعاً شایان تبریک به مردم ایران و همچنین ثمره ای از تلاش‌های خانواده‌ها و رها شدگانی است که قبل از هرچیز بهترین زمان عمرشان را برای این پیروزی هزینه کرده و تاریخ معاصر ایران در آینده سپاس مند آنان خواهد بود .

میلاد آریایی
20 سپتامبر 2012
 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تفاهم احتمالی رجوی با امپریالیست ها!!

( از نظر سازمان حفظ جان رجوی از اوجب واجبات است)

 

 

میلاد آریایی

04.09.2012

 

شرایط برای رجوی و همسر سوم اش مریم قجر عضدانلو بیش از گذشته بغرنج می‌شود ، رجوی ها  دیر یا زود همچون همه دیوانگان و دیکتاتورهای کوتوله که سازمان خود را محیطی برای اعمال دیکتاتوری و عقده‌های فروخورده، دیده بودند بر دیوار سخت واقعیت سر خواهد کوبید و بور و سرافکنده تاریخ ایران زمین باقی خواهند ماند .در ا ین میان البته مثل ده‌ها تجربه در سالیان گذشته تنها و تنها حفظ جان خودش در محور امور قرار داشته است و تمام این وقت کشی ها برای انتقال افراد به کمپ جدید برای این بوده که برای رجوی بشکلی کاملاً مخفیانه و البته با توافق وزارت خارجه آمریکا جایی دنج و بدور از هیاهو برایش تأمین و ادامه زندگی و حیات خفیفانه میسر گردد.

 

پادگان اهدایی صدام حسین بعد از ربع قرن تخلیه خواهد گشت و به فراموشی خواهد رفت و اسیران ایدئولوژیکی و بردگان و گروگان های رجوی در سرزمینی که نفرین شده است در رؤیای آینده خویش باز هم دراندیشه آب سراب میجویند. در این میان تاریکی های زندگی رجوی افزون و افزون تر می‌شود . شکست های باز هم بزرگ‌تری در انتظار او و ایدئولوژی استثمارگرانه و اندیشه ارتجاعی اش خواهد بود.

 

اگر چه درچنین شرایط خرد کننده و تحقیر کننده ای ، میتواند فجایع باز هم بزرگتری از گذشته رقم بخورد  و در این شک نباید کرد تاآنجایی که به رجوی و اندیشه خشونت زا و خشونت زی وی بر میگردد او خواسته و میخواهد جابجایی مسالمت آمیزافراد را به خون آغشته گردد تا با این خون ها صورت خود را سرخ کرده و از خون های به زمین ریخته شده تغذیه کند.اما برای رجوی جزی مهم‌تر از حفظ جان و جابجایی بی درد سر و بدون دستگیری اش نیست .

 

ولی تا آنجایی که به ما رها شدگان و خانواده‌های داغدار این عزیزان برمیگردد هرگز نخواسته ونخواهیم خواست که خونی حتی از دماغ کسی جاری شود پس بنابراین قابل پیش‌بینی است که در این روزها و شب‌ها رجوی چون مار به خود میپیچد و بایست هر لحظه منتظر نیش عقرب گونه او بود . از سویی دیگر تلاش‌ها و رنج‌های رها شدگان و صدها خانواده آرزومند و قلب های دردمند در ایران به ثمر می‌نشیند . پروسه پذیرش پناهندگی و آغازی جدید برای همه اسیران قابل تصور است . رجوی بیش از گذشته همه چیز را باخته و از دست داده است .

 

پس از ترک سلاح و ترک اصلی‌ترین پایگاه اش در جهان و سپس چند صباحی دورتر  ترک مخفیانه خاک عراق و سفر پنهانی به سوی سوییس ویا  نروژ و شاید سرزمینی  در شاخ آفریقا ! ، دور از انتظار نیست اما باید بداند و آگاه باشد که دادگاهی عادلانه در فراسوی او انتظارش را بکشد . اگر چه در دادگاه تاریخی مردم ایران رجوی حکم ا ش را گرفته است و اکنون سرخورده و شکست‌خورده ننگ تاریخی خود را مزه مزه میکند .

 

 مزدوری و مزدورپروری حاصل اش برای رجوی جز لعنت تاریخی از جانب مردم ایران نبوده  است،  کافی است که به کامنت های هموطنان مان در باره این سازمان که هر از گاهی در فضای مجازی اعلام می‌شود و پرده از درجه نفرت بی مانند در باره این سازمان مجاهدین وشخص رجوی  بر میدارد،  توجه کرد تا به این حقیقت اذعان نمود که در کمتر موردی این چنین مردم ایران یک صدا و یک سخن از نفرت خود در باره این سازمان سخن به میان آورده و مریم و مسعود رجوی را مزدوران دیگر کشورها و قدرت طلب و … برای عام و خاص  معرفی مینمایند .

البته برای ما رها شدگان که بر اساس تشخیص به‌موقع  و شانس های بدست آورده ،و بر اساس توانایی خود هر چه زودتر صفوف این سازمان را ترک کرده‌ایم موفق تر بوده‌ایم و بر اساس اصول وانسانیت ، توانسته ایم گذشته خود را نقد نموده و در کنار مردمان قرار بگیریم و از طی چنین مسیری بسا خرسند که خوشایند مردم ایران بوده و شکر گذار خداوندی هستیم که بر ما منت گذارده است  .

 

این همه ما را در مسئولیت تاریخی که همانا افشای فرقه خشونت طلب مجاهدین با رهبری فاسد زن پرست آن است ، بیشتر و بیشتر راغب گردانده و در این مسیر از یاری مردم مان در ایران بهره ور  و اجر تاریخی و الهی بهره مند خواهیم برد .

 

به امید بهروزی یاران

 و پیروزی همراهان

 

همچنین  .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سماجت ها ، لجاجت ها و رجوی ها
 

 

میلاد آریایی
20.08.2012


در شرایطی که جامعه بین الملل شناخت هر چه دقیق تری از فرقه خشونت زا و خشونت زی مجاهدین به رهبری رجوی بدست آورده و در این فرایند صحت نظر رها شدگان از این سازمان هر چه بیشتر به اثبات میرسد.
در شرایطی که مسعود رجوی بن بست استراتژیکی خود را در زمان حیات اش، نظاره گر است. سماجت ها و لجالت های کودکانه رجوی راه به جایی نمی برد و رسوا برانگیز تر از گذشته مجبور میشود به قوانین بین المللی بویژه نطرگاههای سازمان ملل و نماینده اش «مارتین کوبلز » سر بسپارد.
از گذشته های دور رجوی تنها شعار میداد و با کلمات بازی میکرد و بخت برگشتگان سیاسی که اینک نام اعضای سازمان مجاهدین را یدک میکشند را فریب میداد و تنها به کمک بیگانگان و تکه استخوانی بود که برایش در کسوت حمایت سیاسی و مالی از تشکیلات مجاهدین در عراق داشتند دل خوش کرده بود و تا هم امروز هم از آن دل نکنده است. اما به نظر نگارننده رجوی خودش بیش از هر کس دیگری بر پوچی و سرانجام ناپذیری نظرگاهایش اشراف داشته و دارد ولی شهامت پذیرش شکست در وجود او نیست .
او که اکنون بیش از یک دهه است که همچنان مخفی است و قادر نیست در انظار عمومی ظاهر گردد او سزافکنده ذوب شدن تشکیلات جهنمی اش را شاهد است و هیچ چیزی بالا تر از این برای وی سنگین و دردآور تر نیست.
پذیرش خروج گروه 400 نفره دیگری از اشرف به کمپ ترانزیت لیبرتی جرعه دیگری از جام زهری است که رجوی جرعه جرعه آن را تا به آخر سر خواهد کشید . او در عین حال که نمیخواهد بپذیرد که در حال نوشیدن جام زهری است که تا نابودی کامل تشکیلات اش وی را همراهی خواهد کرد، از سویی دیگر میخواهد چهره خود را همچنان با سیلی های پیاپی سرخ نگاه داشته تا بیش از این رسوای عام و خاص نگردد

اما از پیش گفته و تاکید کرده بودیم که پذیرش ورود جامعه جهانی به مسایل مجاهدین و حضو 25 ساله اش در خاک عراق شکست بزرگ استراتژیکی بود که نشان دهنده این است که هر سرکشی و قلدری مجاهدین سریعا سر از بالاترین مجامع حقوقی جهانی درآورده و این برای مجاهدین خیلی بیش از گذشته سنگین تمام میشود طوری که انسان را به یاد شعار قدیمی می اندازد که « مجاهدین زیر بار زور نمی روند مگر اینکه سمبه خیلی پر زور باشد » این داستان حکایت امروز و فردای مجاهدین و رهبر ورشکسته و در هم شکسته آنان است که هر روز مجبور به اتخاذ موضعی است که با مواضع دیروز اش در تضاد و مقابله است .
به هر صورت اگر چه با تاخیر چند ماهه مسعود رجوی میپذیرد بقیه اعضای این سازمان از اشرف پایگاه تاریخی اهدایی صدام حسین به تشکیلات این جریان آن را ترک کنند تف سر بالایی که بر ریش رجوی پدیدار میشود و رجوی چاره ای ندارد که این مسیر را تا پایان « نقشه راه » شده با چک و لقد بپیماید.

بنابراین باز هم به مسئولین جامعه جهانی بویژه « مارتین کوبلز» هشدار میدهیم آنچه به رجوی بر میگردد به خونین کشاندن این پروسه جابجایی است و آنچه یک پیروزی بزرگ برای خانواده قربانیان این سازمان ، رها شدگان و هم چنین اعضای اسیر این سازمان محسوب میشود طی شدن پروسه جابجایی قریانیان این سازمان بشکلی کاملا مسالمت آمیز و بدور از خشونت است . آن چیزی که هرگز رجوی نمی خواهد آن را بپذیرد .
 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد