_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون قلم"

www.iran-ghalam.de

روزهای تاریک بغداد (64)

تو چرا زنده ای؟

لینک به قسمت 63 ـ شریعتی زدایی

محمد حسین سبحانی

Sobhani_m_h@hotmail.com

از موارد دیگری که برای سازمان در بخش " ضاد" اهمیت اساسی داشت، سابقه زندان افراد بود. سازمان در صورتیکه افراد تازه وارد، سابقه زندانی بودن در زندان های رژیم جمهوری اسلامی را داشتند، روی وی انرژی ویژه می گذاشت. سازمان اعتقاد داشت فردی که در زندان های رژیم به سر برده است، بر اثر فشارهای زندان دارای توانمندی های ویژه فردی و اجرایی و پتانسیل رهبری می شود و خود را مانند "قهرمان" می پندارد که توانسته سال ها شرایط سخت زندان های رژیم را به ویژه بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تحمل کند.

از نظر رهبری سازمان، ویژگی های رهبری طلبی و احساس قهرمان بودن برای فرد در درون تشکیلات سَم محسوب می شد، و اعتقاد داشت که این ویژگی باعث رشد روحیه طلب کاری و زیاده خواهی وی از سازمان خواهد شد.

رهبری سازمان روی کسانی که سـابـقـه زنـدان در ایران داشتند، کار ویژه انـجام می داد. ابتدا باید این افراد خُرد و شکسته می شدند و ویژگی ها و توانمندی هایشان توسط خودشان لِه می شد تا جواز ورود به سازمان را دریافت کنند.

کلیه افرادی که سابقه زندان داشتند، باید ابتدا به این پرسش، پاسخ می دادند که چرا رژیم آنها را اعدام نکرده است؟

رهبری سازمان به فرد نمی گفت، ما خوشحال هستیم که تو توانسته ای از زندان های رژیم جان سالم به در ببری، بلکه می پرسید:

"تو چرا زنده ای؟"

فردی که سالها در زندان رژیم جمهوری اسلامی بسر برده بود و با رویای پیوستن دوباره به سـازمـان سـال ها حـبس را تحمل کرده بود، در این لحـظه دچار شـوک می شد.

آن دسته از اعضای سازمان که بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ به زنـدان های رژیم جمهوری اسلامی افتاده بودند، از دگردیسی و سقوط سیاسی و اخلاقی سازمان در بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ اطلاع نداشتند و در ذهن آنان سازمان مجاهدین هنوز همان سازمان " فاز سیاسی " بود و سال ها، زندان را با همان تصور گذشته از سازمان مجاهدین سپری کرده بودند. ولی دیگر سازمان فعلی با سازمان قبل از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ تفاوت اساسی کرده بود، و یا ماهیتش در شکل عریان تر شده بود.

گزارشات زیادی را در "سـتاد امـنیت" خوانده بودم که فرد بر اثر این گونه برخوردهای سازمان دچار شـوک شـده بـود و نمی دانست در برابر پرسش های سازمان مبنی براینکه:

چرا رژیم تو را اعدام نکرده است!!؟

یا چرا هنوز زنده ای!!؟ چه پاسخی بدهد.

بد نیست در این مورد به خاطراتی از آقای حسن صادقیان از اعضای قدیمی سازمان مجاهدین اشاره کنم.

وی بعد از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ توسط رژیم جمهوری اسلامی دستگیر شد. وی حدود پانزده سال به اتهام همکاری با سازمان در زندان های رژیم جمهوری اسلامی در حبس بود. همسر اول وی بعد از حدود ۱۰ سال به دلیل اینکه دیگر دوری حسن را بیش از این نمی توانست تحمل کند، از وی طلاق گرفت. سرانجام حسن صادقیان بعد از پانزده سال حبس، در سال ۱۳۷۵ از زندان رژیم جمهوری اسلامی آزاد شد و بعد از حدود یک سال با یکی از هواداران مجاهدین ازدواج کرد. او بعد از چند ماه به همراه همسرش برای پیوستن به مجاهدین با پیک سازمان به عراق آمد. ولی او بعد از پانزده سال سپری کردن زندان، باید در محل " بخش پذیرش " (1) به سازمان تازه پاسخ می داد که چرا هنوز زنده است؟

که همین مسئله منجر به جدایی وی از سازمان و انتقال وی به زندان ابوغریب شد. سازمان نیز همسرش را که یک تیپ عادی هوادار محسوب می شد، به زور و با فریب و نیرنگ در عراق نگاه داشت و برای بار دوم حسن صادقیان را بدین گونه از همسرش جدا کردند.

بنابراین افراد تازه وارد که سابقه سیاسی و حبس در زندان داشتند، مجبور بـودند یا روش " درگیری و تضاد " را با سازمان پیش گیرند و یا از دوره چندین ساله پروسه چندین ساله پروسه خود، ضعف و سستی بتراشند و یا حتی ضعف های جزئی احتمالی ( که برای هر کس که پروسه چندین ساله زندان و شلاق را پیموده باشد، امری طییعی است.) را به عمد بزرگ نمایی کرده، و بیان کنند.

رهبری سازمان مجاهدین می خواست فرد را بخاطر ضعف های جزئی احتمالی در درون زندان رژیم جمهوری اسلامی، به درون خود ببرد. رجوی آن چنان ضعف های جزئی احتمالی فرد را برجسته و بزرگ می کرد که هویت و شخصیت انسانی و مبارزاتی او تحقیر شود. این بحث به مرور آنقدر تلقین و تکرار می شد که فرد به شرایطی می رسید که تصور می کرد که:

"شاید واقعاً خیانت کرده است که رژیم او را در زندان زنده نگاه داشته و اعدام نکرده است!!"

سازمان بدین ترتیب فرد را در جایگاه تدافعی قرار می داد، تا فرد با دست های خودش لباس " قهرمان" را از تنش در بیاورد و بر تن رجوی کند. سازمان بر خلاف سرودی که ساخته بود، احتیاج به" قهرمانان در زنجیر" نداشت. سازمان مجاهدین بعد از سال ۱۳۶۴ فقط یک " قهرمان " داشت و اساساً " انقلاب ایدئولوژیک " در سال ۱۳۶۴ شکل گرفت تا فقط یک " قهرمان " وجود داشته باشد و همه اعتراف کنند، تنها " قهرمان " دوران (2) مسعود رجوی است و بس.

زیرنویس ها:

(1) بخش پذیرش محلـی بود کــه افراد جدیدالورود به این بخش منتقل می شدند تا بعد از ارزیابی سیاسی، تشکیلاتی و دیدن نوارهای آموزشی به درون مناسبات منتقل شوند.

(2)  در مورد ضعف های مسعود رجوی در زندان شاه مطالب زیادی نوشته شده است که یکی از نتایج آن لغو شدن حکم اعدام او توسط ساواک بوده است. دستخط هایی از مسعود رجوی بعد از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از اسناد باقی مانده ساواک به چاپ رسید که حاکـی از لو دادن علـی اصغر بدیع زادگان و ناصر صادق توسط وی بوده است. اما سازمان مجاهدین تمامی آنها را به تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی نسبت داد و پاسخ نداد که چرا مسعود رجوی به اسامی بعضی از اعضای سازمان در بازجویی های کتبی اش اشاره کرده است.

( برای اطلاعات بیشتر دراین مورد می توانید به کتاب " مجاهدین در آئینه تاریخ " نوشته مهندس علی اکبر راستگو مراجعه کنید.)

اخیراً کتاب خاطرات آقای لطف الله میثمی از اعضای اولیه سازمـان مجاهدین خلق را مطالعه می کردم که وی نیز به ضعف های مسعود رجوی در بازجویی هایش اشاره کرده است؟

در صفحه ۱۶ کتاب خاطرات لطف الله میثمی تحت عنوان " آنها که رفتند " می خوانیم.

« بعد از مدتی مرا (آقای لطف الله میثمی) از زندان قزل قـلعه از طریق اتوبان پارک وی به زنـدان اوین بردند. در آنجا مـرا در راهرو روبروی اتاق بازجو نشاندند. لباس مشکـی دامادی که از آمریکا خریده بودم به تن داشتم. آن روز ها چشم بند نبود، کتم را روی سرم انداخته بودند اما چون کت من آستر نداشت، از پشـت آن هـمه چیز را می دیدم. مسعـود رجوی را کمالـی ( از شکنجه گران ساواک) باز جویی می کرد. او را خوابانده بود و می زد، مسعود هم یک به یک اسم کوچک بچه ها را می گفت.

کمالی به مسعود می گفت:

" تو چرا نمی روی شمال شهر تا وضع رفاه آنجا را ببینی و فقط جنوب شهر را می بینید؟"

مثل اینکه مسعود چیزهایی گفته بود که او در جوابش چنین می گفت. بعد ها در ( بند ) عمومـی زندان اوین از مسعود پرسیدم:

در آن روز، تو که نمی دانستی چطوری لو رفتی و چه کسانی دستگیر شده اند و در خانه ای که تیم خودت بود دستگیر شدی، چطوری اسامی دیگران را می گفتی؟

مسعود گفت: بعد فهمیدم که آنها لو رفته اند.

« مسعود از دست من ناراحـت شد. وی توقع نداشت با بی اعـتمادی با او برخورد کنم، اما جواب قانع کننده ای نداد.»

 

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد