_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@zahoo.de

www.iran-ghalam.de

نامۀ حسین نژاد به نمایندۀ ویژّۀ دبیر کل ملل متحد در عراق:
از شما می خواهم فقط نامه ام را به دخترم در کمپ لیبرتی برسانید


حق ارتباط با افراد، بسیار بیشتر از اینکه حق رهبران
MKO باشد، در درجۀ اول حق ما خانواده های ساکنان لیبرتی است


23.10.2013
علی حسین نژاد


جناب آقای نیکولای ملادینوف نمایندۀ دبیر کل ملل متحد و رئیس هیأت همیاری ملل متحد در عراق (یونامی)، با سلام،
اینجانب علی حسین نژاد از ساکنان کمپ لیبرتی در بغداد که در ماه آوریل سال ۲۰۱۲ از این کمپ به کمک هیأت یونامی که از کمپ دیدار می کرد بیرون آمدم و اکنون در فرانسه می باشم از شما تقاضا دارم نامه ای را که به دخترم زینب حسین نژاد در کمپ لیبرتی در بغداد نوشته ام به دست او برسانید تا او بتواند با من و خواهرش که در ایران زندگی می کند تماس بگیرد.
شمارۀ ثبت دخترم زینب حسین نژاد در لیست پناهجویان کمیساریای عالی پناهندگان ۳۵۰ و شمارۀ ثبت اینجانب ۹۲۰ می باشد و هر دو دارای گذرنامۀ پناهندگی فرانسه صادر شده در سال ۱۹۸۸ و کارتهای اقامت و پناهندگی در فرانسه صادر شده در سال ۱۹۸۶هستیم. دخترم با آنکه شماره تلفن خواهرش (دختر دیگرم در ایران) را دارد و ۹ سال پیش یکبار با او تماس گرفته و دیگر تا کنون هیچگونه تماسی با خواهرش نگرفته است دو خواهری که هرگز در عمرشان همدیگر را ندیده اند. ما نگران سلامتی او هستیم و با توجه به عواطف خانوادگی به هیچوجه امکان پذیر نیست که فردی حتی اگر در زندان باشد با اختیار خود و با وجود امکانات با افراد درجه یک خانواده اش تماس نگیرد لذا این بی خبری و عدم تماس و ارتباط و لو با نامه و تلفن نشان از وجود اجبار و زور و فشار علیه دخترم و یا مغز شویی و تلقینات فرقه ای ضد خانواده روی او در نزد تشکیلات سازمان مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی است. بنابراین از جنابعالی درخواست دارم که با فشار بر مسئولان
MKO در کمپ لیبرتی و با هماهنگی مقامات ذیربط عراقی نامه ای را که من یعنی پدرش به او نوشته ام به دست او برسانید چرا که بر اساس قوانین اولیۀ حقوق بشری وبین المللی حق هر انسان است که با جهان بیرون خود ارتباط داشته باشد و همۀ سخنان را بشنود و حق هر کسی بویژه افراد یک خانواده می باشد که حرفش را به گوش دیگران برساند. دختر من همیشه زیر تلقینات و شستشوی مغزی رهبران این سازمان قرار داشته و اظهارات او مبنی بر خودداری از دیدار با من یعنی پدرش و خواهرش خواست واقعی او نیست چرا که او در حکم زندانی و اسیر یک تفکر فرقه ای است که به طور یک جانبه به او تزریق و تلقین شده است. خواست و اراده وقتی متعلق به خود فرد می شود که مبتنی بر آزادی او و با امکان دسترسی او به بیرون خود و به خانوادۀ خود و امکان دسترسی دیگران بویژه افراد درجه اول خانواده اش به او باشد تا مشخصا در این مورد من بتوانم دخترم را از خطرات باقی ماندن در عراق و در نزد این فرقه و از ماهیت واقعی آن آگاه کنم و او را راضی به بیرون آمدن از عراق پرخطر و ترور و بحران زده و بازگشت به محل اقامت و پناهندگی سابق خود در اروپا نمایم.
رهبران
MKO مانع دیدار و صحبت من با دختر بزرگم زینب حسین نژاد (۳۵ ساله) حتی وقتی هر دو در داخل سازمان و در کمپ اشرف بودیم می شدند و تنها سالی یک بار در عید نوروز (عید سنتی اول سال ایرانی – ۲۱ مارس) به مدت فقط یک تا دو ساعت به ما اجازۀ دیدار و صحبت می دادند آنهم تحت کنترل و مراقبت مستمر توسط مسئولین سازمان از جمله کنترل صحبتها با ترفندهای مختلف تشکیلاتی. ولی در عید نوروز سال ۲۰۱۲ حتی این دیدار را نیز از ما دریغ کردند و مانع دیدار و صحبت من با دخترم در کمپ اشرف که هر دو در آنجا بودیم شدند. لذا اکنون من نزدیک سه سال است که دخترم زینب را که هم اکنون در کمپ لیبرتی بسر می برد ندیده ام و از او هیچ خبری ندارم. سال گذشته من و خواهرش از طریق دفتر کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و نیز وزارت حقوق بشر عراق من تلاش کردیم دیداری با او داشته باشیم و مسـئولان کمیساریا به این منظور او را به محل مصاحبه های کمیساریا با افراد لیبرتی در نزدیکی این کمپ آوردند ولی به خواسته و دستور رهبران سازمان و از بیم مؤاخذه توسط آنان از هر گونه دیدار و حتی انجام یک تماس تلفنی هم با من و هم با خواهرش خودداری کرد تا اینکه مجبور شدند او را به داخل کمپ برگردانند، و خواهرش هم که برای دیدار اولین بار عمرش با من و خواهرش از ایران به عراق آمده بود با چشم گریان و بدون اینکه موفق به دیدار و صحبت با او حتی از فاصلۀ دور گردد به ایران بازگشت.
آقای ملادینوف عزیز،
اینجانب ضمن حمایت از تلاشهای آنجناب برای حل مسالمت آمیز مسألۀ ساکنان کمپ لیبرتی از جنابعالی می خواهم ضمن تلاش برای متقاعد کردن کشورهای آزاد جهان برای پذیرش ساکنان کمپ لیبرتی به عنوان پناهنده در خاک کشورشان بویژه مجروحین و بیماران و نیز آنهاییکه طی دو دهۀ گذشته و یا بیشتر از قبل دارای مدارک اقامت و پناهندگی در کشورهای اروپا و آمریکا می باشند و تعدادشان به نزدیک یک سوم ساکنان بالغ می شود بر فشارهای مشروع و قانونی و بین المللی بر سران
MKO برای رها کردن اسرا و گروگانهای این فرقۀ ضد انسانی بیفزایید که از جملۀ مهمترین و مؤثرترین راه کار برای این امر اختصاص دادن محلی در نزدیکی کمپ لیبرتی در عراق و محل اقامت افراد منتقل شده به آلبانی برای خانواده های اسیران این فرقه جهت دیدار با عزیزانشان و اعمال فشار بر سران MKO برای واداشتن آنان به صدور دستور تشکیلاتی جهت دیدار و ارتباط ولو با تلفن و نامۀ افراد با خانواده هایشان و متوقف ساختن تبلیغات و سمپاشی و تهمت زدن علیه خانواده ها و قطع ایجاد فضای منفی علیه عواطف خانوادگی در داخل سازمان و کمپ و در اذهان افراد و امکان دادن به افراد برای استفاده از تلفن و انترنت و رادیو و تلویزیون و روزنامه می باشد چرا که این حق ارتباط با افراد، بسیار بیشتر از اینکه حق رهبرانMKO باشد، در درجۀ اول حق ما خانواده های این عزیزان یعنی ساکنان کمپ لیبرتی می باشد.
با تشکر و آرزوی موفقیت برای آنجناب و یونامی.
علی حسین نژاد
پاریس – ۱۵ اکتبر ۲۰۱۳

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

زمینه سازان و جاده صاف کنهای واقعی کشتارها در اشرف و لیبرتی: مخالفین ومنتقدین یا مسئولین سازمان مجاهدین؟

نقش روابط خارجی مجاهدین در عراق در دشمن تراشی و تحریک و بهانه دادن به رژیم و مزدورانش در عراق با دخالت مستمر در امور این کشور

 


23.09.2013
به قلم: قربانعلی حسین نژاد عضو قدیمی و مترجم ارشد بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین خلق در عراق
 

ghorbanali1329@gmail.com


معصومه ملک محمدی مسئول بخش روابط خارجی سازمان مجاهدین خلق در عراق و عباس داوری (رحمان) معاون و مشاور ملک محمدی و طراح و مغز متفکر اصلی روابط خارجی در مجاهدین

 


معصومه ملک محمدی که هم اکنون در لیبرتی است و از ۲۰ سال پیش تا کنون مسئول بخش روابط خارجی و در زمان صدام حسین مسئول ارتباط با دولت عراق بود، بعد از سرنگونی صدام حسین نیز همچنان به عنوان مسئول روابط خارجی سازمان در اشرف یعنی روابط با عراق و عراقیها و آمریکاییهای اشغالگر باقی ماند و همراه با دستیار و مشاورش عباس داوری (رحمان) مشغول دخالت روزانه در امور عراق و تلاش برای ایجاد تفرقه و بهم زدن اوضاع عراق و تقویت دسته بندیهای ضد دولت عراق و جلوگیری از هرگونه ائتلاف و وحدت برای تشکیل دولت آشتی ملی و دامن زدن به اختلافات و درگیریهای داخلی و جاسوسی علیه مقاومت عراق در برابر آمریکاییها به سود آمریکایی ها و دادن اطلاعات مقاومت عراق به آمریکاییها و جعل اطلاعیه و بیانیه به فارسی ترجمه شده به عربی!! به اسم عراقیان و درست کردن امضاهای تقلبی و جعل آمار و ارقام دروغین مبنی بر حمایت ۵ میلیون و ۳ میلیون عراقی و... از باقی ماندن سازمان در عراق که بعد با اخراج از اشرف معلوم شد هیچ حمایتی نداشته اند به علاوۀ گروه سازیها و ایجاد جمعیتها و تشکلهای موهوم عراقی که مطلقا وجود خارجی نداشتند و تبلیغ پولی آنها با بیانیه های جعلی حمایت از باقی ماندن در عراق در مطبوعات آن کشور وو... بودند، و همین دخالتها و کارهای جعلی به اسم عراقیان که مردم و دولت و حتی اپوزیسیون آن کشور خوب می دانستند که این حرفهای سازمان مجاهدین است و نه مردم عراق (مانند درخواست باقی ماندن ارتش آمریکا در عراق و پروژۀ تألیف و ترجمۀ کتابهای داستان و پخش آنها در میان نوجوانان و جوانان عراق بوسیلۀ آمریکایی ها مبنی بر اینکه حمله به آمریکاییها تروریسم و کار رژیم ایران می باشد و آمریکایی ها می خواهند کشورتان را از نفوذ رژیم ایران نجات بدهند و باید در عراق بمانند وو...) و پی بردن عراقیان به این اقدامات خائنانه و کثیف بود که آنها بویژه دولت و نیروهای عراقی را دشمن مجاهدین و از آنها بیزار کرد بطوریکه کار به جلسۀ پارلمان عراق در اعتراض به این دخالتها و نشان دادن نشریۀ مجاهد عربی در تلویزیون توسط سخنگوی دولت عراق کشید که طی آن با خواندن عناوین نشریه مبنی بر خیمه شب بازی خواندن انتخابات عراق و دخالتهای دیگر در امور عراق و نشان دادن عددها و حروف فارسی و رد پای اصطلاحات مجاهدین خاص فرهنگ ایرانی و فارسی در بیانیه های صادر شده به اسم عراقیان که در مطبوعات عراق آگهی پولی کرده بودند و... فضای دشمنی و ضدیت با حضور سازمان در عراق به علت کارهای خلاف قوانین آن کشور که از رهبری سازمان سر می زد ایجاد شد و دست دولت و نیروهای عراقی و رژیم ایران را برای کشتار مجاهدین و جنایتهایشان در این ده سال بویژه کشتار اخیر در اشرف باز نمود. خودخواهی ها و توهینهای معصومه ملک و معاونش عباس داوری در بخش روابط حارجی به شعور عراقیان در این ده سال اخیر بود که اینهمه دشمن در عراق برای مجاهدین تراشید بطوریکه موقع اخراج از اشرف و اینهمه کشتارها و جنایتها علیه افراد سازمان و ساکنان اشرف مطلقا از دفاع و حمایت عشایر و قبایل و شیوخ و رؤسای آنها به عنوان همسایه های اشرف که اکثرا هم مسلح هستند خبری نشد علیرغم اینکه آنهمه سالها در اشرف تغذیه شدند و مهمانیها و جشنهای پرخرج و پولهای هنگفت به آنها داده شد با انبوهی وقت و انرژی زنان و مردان اشرف و با کارهایی شاق و پر رنج و زحمت برای عشایر و شیوخ آنها که بعضیهایشان نیز به زنان اشرف طمع می کردند.
لذا علاوه بر جنایتکاران مالکی و خامنه ای دست رهبری سازمان مجاهدین با خط و خطوط وسیاستهای یاد شده اش در رابطه با عراق و تحولات و دولت آن بویژه مسئولین بخش روابط خارجی آن و در رأس آنها معصومه ملک محمدی نیز بر خونهای ریخته شده در اشرف آغشته است زیرا کار این بخش به مسئولیت معصومه ملک محمدی و دستیارش عباس داوری دشمن تراشی و عامل برافروختن کینه ها و دشمنیها در میان عراقیان و نیروهای آنها و دولت عراق علیه مجاهدین بوده و با توهینهایشان به عراقیان و پروژه های دخالت روز مره شان در امور عراق و تلاشهایشان و اعلام بسیجهایشان برای سرنگون کردن دولت عراق (از جمله پروژه سین چهل یعنی سرنگونی دولت مالکی در چهل روز!!! در سال ۱۳۸۶) و جاسوسیهایشان علیه عراقیان به سود نیروهای آمریکایی تماما به دستور شخص رجوی و در اجرای رهنمودهای او موجب کشیده شدن هر چه بیشتر دولت عراق و حتی احزاب دیگر مخالف دولت و کردها که در دولت سهیم بودند به سوی رژیم آخوندی و همدستی بیشتر با رژیم علیه مجاهدین گردید.
اینجانب که به مدت ۲۵ سال در قرارگاههای مختلف سازمان در عراق و بیشتر در اشرف و بغداد در بخش روابط خارجی سازمان بودم بارها در این ده سال اخیر یعنی بعد از سرنگونی دولت سابق عراق و اشغال این کشور توسط ارتش آمریکا نتایج و آثار منفی این پروژه های ضد عراقی و دخالتهای آشکار و با مباهات!! در امور داخلی و کشمکشها و اختلافات مذهبی و ملی و سیاسی عراق بر روی سرنوشت مجاهدین و تبدیل شدن این تقلبها و گروه سازیها و تبلیغات و فعالیتهای غیر قانونی مداخله جویانه بر ضد خود ما یعنی ساکنان اشرف آنهم از نوع و با سبک همان تبلیغات که در اروپا و آمریکا می کردند و تبلیغ عربی حمایتها از مجاهدین توسط سران اروپا و آمریکا بویژه جنایتکاران جنگی ارتش و اطلاعات آمریکا که در میان ملت عرب بویژه عراقیان به علت جنایتهایشان در حق آنها منفور هستند را به خانم معصومه ملک محمدی و مسئول بخش روابط خارجی و دستیارش آقای عباس داوری یادآور می شدم و با نامه های متعدد حتی به خود مسعود رجوی خطر این نوع دخالتها و نامه ها و بیانیه ها با فرهنگ مجاهدین و به سبک تبلیغات غربی یعنی دشمنان عرب و عراق و برگزاری مراسم و جشنها به مناسبتهای مذهبی شیعی و دعوت شیعیان عراق به اشرف و راه انداختن سینه زنی و نوحه خوانی آنها در مسجد اشرف و خواندن زیارت عاشورا در برابر آنها توسط مجاهدین آنهم با بلندگو که صدایش را مردم اطراف تا کیلومترها می شنیدند زیارتی که آشکارا ابوبکر و عمر و عثمان در آن مورد لعن قرار می گیرند و به هیچوجه خود شیعیان عراق به علت حضور سنی ها این زیارت را نمی خوانند و به خلفای راشدین لعنت نمی فرستند، و دامن زدن به اختلافات بین شیعه و سنی با دعوت از سنی ها از سوی دیگر و در مناسبتهای مذهبی و تشویق آنها به نماز خواندن در پشت امام شیعه یا بر عکس در مسجد اشرف!! به عنوان ایجاد وحدت بین شیعه و سنی در عراق!! وو... بله خطر این کارها بر روی جان و مال مجاهدین در اشرف را یاآور می شدم و حتی یک بار در نشست داخلی پنجاه نفرۀ روابط خارجی در اشرف بلند شده ضمن اعتراض به معصومه ملک محمدی که حرف مسعود رجوی مبنی بر اینکه عراقیان وحشی هستند و همان عربهایی هستند که دخترانشان را زنده به گور می کردند و... تکرار می کرد خطر این کارها و دخالتها و جعلیات فریبکارانه به اسم عراقیان و توهین به آنها و به شعور آنها را یادآور شدم ولی در جواب و به جای توجه به انتقادهایم با داد و فریادهای رایج معصومه ملک محمدی و عباس داوری و دشنامهایشان در همان نشست روبرو شدم.
بنابراین از رهبری سازمان مجاهدین و بویژه نوچه هایش در خارجه که مخالفان سیاستهای رهبری سازمان و منتقدینش را زمینه سازان کشتارهای اشرف و لیبرتی وانمود می کنند باید پرسید با توجه به این دخالتهایتان در امور داخلی عراق و پروژه های ضد عراقی و دشمن تراشیهایتان در عراق آیا زمینه سازان و جاده صاف کنهای واقعی برای مالکی و خامنه ای برای کشتار مجاهدین شما بودید و هستید و یا مخالفان و منتقدین همین خط مشیهای غلط و ضد مجاهدی و سیاستهای دشمن تراشی شما در عراق که تنها و تنها به جیب رژیم و مزدورانش در عراق ریخت و چاقوهای آنها را بر گلوی مجاهدین تیز تر کرد؟ کدام؟!.

 

 

 

نامه سرگشاده دفتر ایران قلم در پاریس به آقای پروفسور بلومفیلد

 



غلامعلی حسین نژاد ـ غفور فتاحیان

دفتر ایران قلم در پاریس

۲۱.۰۸.۲۰۱۳

جناب آقای پروفسور لینکلن پی . بلومفیلد ـ واشنگتن ـ آمریکا،

با سلام و احترام

از موضوع و محتوای کتابی که در دفاع از سازمان مجاهدین خلق ایران به اسم شما منتشر شده است اطلاع یافتیم. متأسفانه این کتاب فاقد گواهیها و مشاهدات عینی بسیاری از افرادی است که دهها سال در قرارگاههای این سازمان در عراق حضور داشته و کار کرده اند می باشد. ما گروهی از جداشدگان از این سازمان که هر یک ۲۰ تا ۳۰ سال در تشکیلات این سازمان بوده ایم شاهد سرکوب هر گونه فکر و اندیشۀ مخالف و منتقد سیاستهای رهبری این سازمان با تحقیر و توهین و شکنجه و زندانی کردن و حتی قتل افراد بوده ایم.

ما گواهی می دهیم و به اطلاع آنجناب و جامعۀ بین المللی می رسانیم که این سازمان دیگر سالیان متمادی است که یک سازمان مبارز برای تحقق آزادی و دموکراسی در ایران نیست بلکه یک فرقه با اعتقادات و اجبارات و تابوهای فکری و ذهنی مغایر با اصول و عرفها و نُرمهای انسانی و جهانی است. به عنوان مثال رهبری این سازمان فقط برای حفاظت خودش در عراق و ضمن تلاش و اصرار برای باقی ماندن در آنجا و جلوگیری از فروپاشی تشکیلاتش همچنان از تمام علائق و عواطف و دیدارها و حتی ارتباطات خانوادگی چه با نامه و چه با تلفن و وسایل ارتباطی امروز جهانی در این عصر ارتباطات جلوگیری می کند و در این سازمان تماس افراد با خانواده هایشان حتی آنها که در داخل کمپ سازمان هستند و خبر یافتن آنها از همدیگر و استفاده از رسانه ها نه تنها انترنت و تلفن و موبایل و مطبوعات و کانالهای تلویزیونی بلکه حتی داشتن و گوش دادن رادیو و خواندن کتاب و نوشتن آنچه فرد خودش می خواهد هم ممنوع است.

ما شاهد بودیم که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان کمپ لیبرتی خواستار خروج و رهایی از جهنم عراق و رفتن به کشورهای ثالث می باشند و هرگز نمی خواهند به کمپ اشرف برگردند.

به اطلاعتان می رسانیم که گروهی از ایرانیان خارج کشور و در محور آنان تعدادی از افراد خانواده های ساکنان کمپ لیبرتی در عراق که مقیم فرانسه هستند به دنبال حملۀ موشکی جنایتکارانۀ اخیر به کمپ لیبرتی و کشته و زخمی شدن تعدادی از ساکنان این کمپ طی اعلام یک کمپین خواستار انتقال این افراد از عراق به کشورهای ثالث شده اند. این گروه در اطلاعیه ای که در این مورد صادر کرده اند و مورد استقبال و امضای گسترده از سوی ایرانیان بویژه افراد خانواده ها در داخل و خارج ایران قرار گرفته است موضع رهبری سازمان مجاهدین خلق بویژه مریم رجوی را مبنی بر درخواست انتقال افراد از لیبرتی به اشرف که آنجا را قتلگاه سابق مجاهدین توصیف کرده اند و خط سازمان مبنی بر باقی ماندن در عراق را به شدت مورد انتقاد و اعتراض قرار داده و آن را همسویی با خواست رژیم جمهوری اسلامی دانسته اند و رهبری مجاهدین را به بازی با جان افراد کمپ لیبرتی و استفاده از آنها به عنوان کالا و برگ معامله متهم کرده اند.

باید صدای مظلومانه این افراد را به گوش جهانیان رساند و از همه مهمتر این واقعیت را بر همگان آشکار ساخت که رهبر فرقه ای مجاهدین خلق مسعود رجوی و دیگر سران این فرقه در عراق و خارجه نه تنها نماینده و سخنگوی ساکنان کمپهای لیبرتی و اشرف نیستند بلکه خود تهدید اصلی آنها می باشند و هر گونه به رسمیت شناختن آنها و گفتگو با آنها همدستی با سران این فرقه در اعمال سرکوب و نقض حقوق و آزادیهای این افراد می باشد. خانواده های دردمند و رنج کشیدۀ این افراد، علیرغم تحصن بیش از سه سال در عراق، هم چنان بعد از سالیان دراز از دیدار با عزیزان خود محروم هستند.

همچنین اوضاع امنیتی، ایمنی، رفاهی، درمانی، روحی و جسمی ساکنان با توجه به کارشکنی ها و ممانعت های مسئولین فرقه فوق العاده وخیم است.

اغلب اعضا، که گرفتار فوبیای ناشی از عملکرد سیستماتیک و طولانی مدت مانیپولاسیون ذهنی در محیطی ایزوله هستند، بر خلاف میل خود در آنجا نگاه داری میشوند.

دسترسی به افراد ساکن در اردوگاه با توجه به ممانعت های فرقه و مماشات مسئولین ذی ربط، حتی از جانب نزدیکانشان هم، غیرممکن است.

کنترل شدید و مطلق رهبری فرقه بر ساکنان اردوگاه لیبرتی همچنان بعد از ده سال از سقوط صدام حسین ادامه دارد.

یکی از اولیه ترین حقوق شناخته شده بین المللی برای هر فرد در هر کجای دنیا، حتی برای خطرناک ترین زندانیان، حق دیدار و ارتباط با افراد خانواده و اقوام نزدیک است. این حق مسلم سالهاست که از ساکنان اردوگاه لیبرتی که همچنان تحت سلطه و سیطره مخرب روانی مسعود رجوی و سران دیگر این فرقه بسر می برند کاملا سلب شده است. این دقیقا کارکرد مانیپولاسیون مخرب فرقه ایست که سالهاست بر روی اعضای فرقه رجوی در محیط های ایزوله ای همچون پادگان اشرف و اردوگاه لیبرتی (و حتی در خانه های جمعی در غرب همچون مقر اقامت مریم رجوی در اورسورواز در حومۀ پاریس که همانند یک پادگان نظامی است) اعمال می گردد.

ناظران ملل متحد در عراق می گویند: "ساکنان اردوگاه و بستگانشان حق دارند با یکدیگر در ارتباط باشند. در عین حال افراد آزادند تا تصمیم بگیرند که آیا می خواهند چنین ارتباطی داشته باشند یا خیر. این حق انتخاب باید به خود فرد داده شود و موضوع به خودش مربوط می شود".

مشکلی که در حال حاضر وجود دارد همین "حق انتخاب" است که معلوم نیست حقیقتا وجود دارد یا نه. باید مطمئن شد که انتخابی آزادانه و مختارانه صورت می گیرد و فاکتورهای روانی، که از تکنیک های بکارگیری و اعمال آن ها در محیط های ایزوله فرقه ای به مدت طولانی آگاه هستیم، دخیل نیستند.

مقامات ملل متحد اذعان دارند که افراد در داخل اردوگاه با شنیدن نام اعضای خانواده خود وضعیت عصبی عجیبی پیدا کرده و فورا حالت تدافعی می گیرند. کاملا بر اساس کارکردهای کنترل ذهن مخرب فرقه ای مشخص است که این افراد در برابر واژه "خانواده" کاملا مغزشوئی شده و ناخودآگاه آن را مترادف با شیطان می پندارند و از آن فاصله می گیرند.

در ذهن افراد در داخل اردوگاه آن قدر فوبیای خانواده، بر اساس یک تکنیک کنترل ذهن مخرب فرقه ای، کاشته شده است که فورا در برابر پیشنهاد ارتباط با خانواده (مترادف با ارتباط با شیطان) واکنش نشان داده و عقب می کشند. رجوی خوب می داند که دیدار با خانواده و زنده و بیدار شدن عواطف و احساسات در فرد و مطلع شدن از اوضاع خارج از اردوگاه بلافاصله تأثیرات مغزشوئی را از بین برده و راه فراری برای ذهن مسدود و بسته فرد به سوی آزادی و رهائی فراهم می نماید.

از نظر سران این فرقه هر کس در پشت دیوارهای لیبرتی به کمک آنان آمده و حتی افراد خانواده های ساکنان کمپ و پدر و مادرهای پیر ۸۰ تا ۹۰ ساله از جانب وزارت اطلاعات ایران فرستاده شده است، و در عراق از نخست وزیر عراق نوری مالکی گرفته تا نماینده دبیرکل ملل متحد مارتین کوبلر تا حتی سفیر آلمان در عراق از رژیم ایران دستور می گیرند و صرفا آمده اند تا آن ها را ببندند و تحویل ایران بدهند تا بعد شکنجه و اعدام شوند.

اطلاع داریم که هر زمان ناظران ملل متحد وارد لیبرتی می شوند با اقدامات خصمانه و شعارهای مرگ بر کوبلر و مرگ بر مالکی و همچنین انداختن آب دهان به سمت آنان مواجه می گردند. کاملا طبیعی است که این افراد رفتار شایسته و نرمالی ندارند و از قبل در یک روند مانیپولاسیون ذهنی برای چنین اقداماتی آماده گردیده اند. در چنین شرایطی فرد حتی می تواند بدون هیچ دلیل و منطقی صرفا بنا بر یک دستور از جانب مسئول اقدام به خودسوزی هم بکند.

این گونه رفتارها این فایده را برای رجوی دارد که وارد شدن ناظران به اردوگاه و دسترسی آنان به افراد را فوق العاده مشکل می سازد. تهاجم موشکی به اردوگاه نیز مزید بر علت شده و رجوی با تراشیدن دلایل امنیتی حداکثر سوء استفاده را از این بهانه به عمل می آورد و مانع ورود ناظران ملل متحد می شود.

مسعود رجوی مانند تمامی رهبران فرقه ای تاریخ خوب می داند که از چه ترفندهائی استفاده نماید تا به خواسته های خود برسد. بطوریکه از زمان حمله موشکی، به صورتی کاملا غیر منطقی و به بهانه نبودن امنیت، مصاحبه های ساکنان با کمیساریای عالی ملل متحد برای پناهندگان را بایکوت کرده و صرفا خواهان بازگشت به اشرف می باشد در حالیکه این یک خواستۀ غیر ممکن است و در کمپ اشرف تا زمان حضور آنها در نتیجۀ حملات تروریستی و درگیری با نیروهای عراقی چند برابر کشته و زخمی در لیبرتی کشته و زخمی داده اند و آنجا بسیار نا امن تر از لیبرتی است.

مسئولین سازمان با توسل به هر وسیله ممکن از دیدار نمایندگان ملل متحد با ساکنان لیبرتی ممانعت به عمل می آورند. حتی یک فرد را به جای فرد دیگری برای مصاحبه می فرستند. افرادی که با ناظران ملاقات می کنند ادعا می کنند که هیچ کارت شناسائی ندارند حال آن که به هیچ عنوان چنین نیست چون هر زمان که لازم باشد حتی گذرنامه اروپائی هم رو می کنند. مواردی بوده که از گذرنامه فردی که در اشرف فوت کرده به عنوان کارت شناسائی برای انتقال فرد دیگری به لیبرتی استفاده شده است.

همچنین تمامی ساکنان لیبرتی روند درخواست حفاظت را طی کرده اند. زمانی که ناظران ملل متحد می خواهند برای انگشت نگاری یا عکس برداری و غیره وارد اردوگاه شوند سازمان عده ای را جلو انداخته و دست به شورش و اغتششاش می زنند و مانع از انجام وظیفه ناظران می گردند.

بر اساس قوانین بین المللی، صلیب سرخ جهانی مسئول رساندن نامه های بستگان به ساکنان است. اما در هیچ شرایطی افراد تنها نیستند تا این نامه ها به آن ها داده شود. در مواردی گویی که پاکت نامه حاوی باکتری آنتراکس (سیاه زخم) باشد حتی حاضر به لمس کردن آن هم نیستند که معلوم است از عواقب این کار در داخل تشکیلات به شدت واهمه دارند. واکنش ها آمیخته ای از ابراز تنفر همراه با ترس است که حالت غیر عادی فرد را به خوبی نشان می دهد.

آنچه بر کسی پوشیده نیست اینست که فرقه رجوی خط قرمز مطلقی بین ساکنان لیبرتی و بیرون از اردوگاه کشیده است و این به تنهائی اثبات می کند که سازمان مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی یک فرقه مخرب کنترل ذهن است. برای همگان روشن است که ترس رجوی از دیدار اعضای فرقه اش با خانواده های شان بالاتر از ترس وی از هر چیز دیگری است. دلیل آن هم واضح است. همان طور که همه دانشمندان علوم فرقه ای متفق القول هستند این امر منجر به جداشدن های بیشتر و باز هم بیشتر و حتی دشمنی آنان با رجوی خواهد شد و لذا رجوی ترجیح می دهد که هر روز موشک و خمپاره بر سر پیروانش ببارد اما پیروانش دیداری با بستگان و اقوام شان نداشته باشند.

خانواده ها به شدت نگران سلامت جسمی و روحی عزیزان شان هستند. آنان از زمان سقوط صدام حسین یعنی به مدت ۱۰ سال است که در تلاشند تا خبری از عزیزان خود بدست آورند. آیا باید نشست و منتظر ماند تا رجوی آنان را یک به یک به کشتن دهد؟

اطلاع داریم که مواردی هست که ساکنان اردوگاه از دسترسی به امکانات درمانی و پزشکی محروم می شوند. ساکنان با بیماری های مختلف دست به گریبانند اما مسئولین فرقه مانع از دسترسی آنان به پزشک و بیمارستان می گردند. این کار به این علت صورت می گیرد که رهبری فرقه می خواهد کشته بدهد و گناه را به گردن دولت عراق بیندازد و به این شکل باج خواهی کند.

از این گذشته بسیاری از انواع نقض شدید پایه ای ترین حقوق انسانی در داخل اردوگاه رخ می دهد. هر یک از جداشدگان و نجات یافتگان داستان های فراوانی از سوء رفتار از جانب مسئولین سازمان در داخل اردوگاه دارند. همگی آنان متفق القول می گویند که در داخل اردوگاه کوچکترین تصویر واقعی از دنیای بیرون نداشته اند. برخی حتی با پذیرش خطر شکنجه و اعدام اقدام به فرار کرده اند. کنترل شدید حرکات، اعمال محدودیت ها و ممنوعیت های روابط و ارتباطات شخصی، تحقیر و توهین و وارد کردن اتهامات واهی، و سرکوب های جسمی و روانی و جنسی در داخل اردوگاه لیبرتی توسط مسئولین فرقه همچنان ادامه دارد. ساکنان تحت ضوابط فوق العاده شدیدی که در هیچ پادگان نظامی اعمال نمیشود زندگی میکنند به صورتی که بعضی علنا آرزوی مرگ دارند.

یک نگرانی خیلی جدی درخصوص وضعیت ساکنان اردوگاه لیبرتی و تأمین اولیه ترین حقوق انسانی آنان وجود دارد. بسیاری از این افراد مغایر با اراده آزاد خود در آنجا و تحت سلطه فرقه نگاه داشته می شوند. اگر چه خود این افراد صحبت از اراده آزاد می کنند اما معنی حق انتخاب آزاد در یک سازمان فرقه ای بسته کاملا روشن است. این واقعیت در گزارش روزنامه آمریکائی نیویورک تایمز به قلم الیزابت روبین با عنوان "فرقه رجوی" به تاریخ ۱۳ ژوئیه ۲۰۰۳ آمده و در گزارش سال ۲۰۰۹ RAND (انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکا وابسته به وزارت دفاع این کشور) با عنوان "مجاهدین خلق در عراق، یک معمای سیاسی" هم به طور مفصل و مستند و با نقل قولهای متعدد از افراد جدا شده از این سازمان که سالها در قرارگاههای آن بوده اند تشریح شده است.

زمانی که افراد برای مصاحبه با ناظران ملل متحد فرستاده می شوند به آنها دیکته می شود که چه بگویند و چه نگویند و این افراد که تحت مانیپولاسیون ذهنی شدیدی قرار دارند جرأت نمی کنند حرف های خودشان را بزنند. نگرانی اصلی رجوی در حال حاضر جداشدن های بیشتر و از هم پاشیدن سازمانش است. از زمان حمله موشکی ۹ فوریه ۲۰۱۳ رجوی مانع از ورود ناظران به داخل اردوگاه شده و حتی تظاهرات خصومت آمیز علیه آنان به راه انداخته است.

اخبار رسیده حاکی است که رجوی علیرغم مانورهایی که میدهد و رجز هائی که می خواند در حال از دست دادن کنترل بر بخش قابل توجهی از افراد مستقر در لیبرتی است. او صراحتا گفته است که اجازه نخواهد داد آنان عراق را ترک کنند و تاکنون عمدا تمامی امکانات جابجایی به کشور ثالث را از بین برده است که همین امر موجب نارضایتی در داخل اردوگاه شده است.

از طرفی اطلاعاتی در دست است که فرقه رجوی نفرات خود در آمریکا و اروپا و استرالیا را تحت عنوان خانواده به مجامعی مانند دفاتر ملل متحد یا پارلمان ها می فرستد تا خود را به جای خانواده کسانی که در لیبرتی هستند جا بزنند و مسئله امنیت آنان را مطرح نمایند و بعد خواهان بازگشت آنان به اشرف شوند. آیا خانواده های واقعی خواهان خروج عزیزان خود از عراق می گردند یا خواهان بازگرداندن آنان به اشرف که در نتیجه بیشتر قربانی شوند؟ کدامیک؟

اعضای زن سابق این فرقه که از آن جدا شده اند در مجامع اروپا و در مصاحبه با رسانه های مختلف شمه ای از کنترل فرقه ای درون تشکیلات و جنایات و زندانی کردنها و حتی مرگهای زیر شکنجه و قتلهای سری مخالفان در داخل قرارگاههای سازمان در عراق و تجاوزات جنسی شخص مسعود رجوی رهبر فرقه به تعداد زیادی از زنان سازمان را برملا ساخته اند. آیا هنوز ثابت نشده است که این یک فرقه مخرب کنترل ذهن است؟ آیا نسبت به نقض شدید اولیه ترین حقوق انسانی در داخل اردوگاه توسط رهبران فرقه رجوی تردیدی وجود دارد؟

موارد متعددی بوده است که فردی که یک روز به ناظران ملل متحد مراجعه کرده و خواهان خروج شده است دیگر پیدایش نشده و حتی بعدا طرح درخواست از جانب خودش را انکار کرده است!!

ناظران ملل متحد خود بهتر از هر کس دیگری می دانند که از زمان ورود به اردوگاه تا زمان خروج توسط مسئولین فرقه اسکورت و مراقبت می شوند و خوب می دانند که رهبری فرقه مانع خروج افراد از اردوگاه و ارتباط آنان با ناظران می شود.

برخی افراد به عنوان تنبیه در اتاق هایی که برای این کار معین شده است زندانی می شوند یا توسط یکی دو نفر دیگر تحت کنترل شدید ۲۴ ساعته قرار می گیرند. نشست های سرکوب روانی و تفتیش عقاید با عنوان "عملیات جاری" و نشستهای فحش و دشنام به یکدیگر به عنوان «نشست دیگ» و نشستهای تحقیر و شکستن شخصیت انسان با مجبور کردن افراد به نوشتن و خواندن احساسات و افکار یا حرکات جنسی خودشان در برابر دیگر دوستانشان تحت عنوان «نشست غسل یا شستشو» همچنان برگزار می شوند که در آن رفتار های تهدید آمیز و توهین و تحقیر و متهم کردن فرد به انواع جرائم به صورت سیستماتیک و روزمره ادامه دارند.

ناظران بارها اذعان کرده اند افرادی که برای مصاحبه می آیند مشخص است که تحت فشار عصبی هستند و رفتار عادی ندارند و طبق آن چه که برای شان دیکته شده عمل می کنند و حرف می ز نند و همه تقریبا یک سری جملات کلیشه ای را تکرار می کنند. در برخی جلسات افراد در برابر دریافت نامه ای از بستگان رفتار منطقی داشته و آن را خوانده و خوشحال بوده اند اما بعد از بازگشت به اردوگاه نامه های تند و تیزی نوشته و فرستاده اند که چرا نامه جاسوسان ایران را به دست شان داده اند!!

اشتباهی که هنوز تکرار می شود اینست که تصور می گردد فرقه رجوی دارای یک سیستم اعتقادی است. همه متخصصین میگویند که عضویت در یک فرقه ربطی به پذیرش یک سیستم اعتقادی ندارد بلکه موضوع به رابطه ظالمانه و برده وار رهبری فرقه با قربانیان آن بر اساس کارکردهای روانی بر می گردد. رهبران فرقه ها خوب می دانند که چگونه ذهن افراد را کنترل کنند و از تکنیک های روانی و حتی فیزیکی برای مانیپولاسیون آنان استفاده می نمایند.

افراد در این سازمان تحت کارکردهای روانی فرقه ای آنقدر با کارکردهای تفکر صحیح بیگانه شده اند که قادر نیستند منطقی فکر کنند و شرایط پیرامون خود را تجزیه و تحلیل نموده و تصمیم بگیرند. به آنان یک احساس مصنوعی قوی مانند تمامی پیروان فرقه ها داده شده است که از همه برتر و بالاترند و این نعمت را از رجوی دارند و باید تا ابد شاکر او باشند و او را تقدیس و ستایش کنند.

لازم به یادآوری است که طبق أمار اعلام شده از سوی یونامی (هیأت نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق) و لیستی که خود سازمان مجاهدین خلق ایران تسلیم یونامی کرده است ۹۵۰ نفر از افراد کمپهای اشرف و لیبرتی دارای مدارک پناهندگی و اقامت سالیان در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا هستند. این افراد غالبا تحصیلات خودشان را در این کشورها به دستور رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران در سالهای دهۀ ۸۰ قرن گذشته رها کرده و به عراق رفته و آنجا مانده اند و در حقیقت با انواع ترفندهای فرقه ای و تشکیلاتی رهبری این سازمان و در حالیکه ارتباطشان به طور کامل با جهان خارج و حتی افراد خانواده شان از بیش از ۲۵ سال پیش تا کنون قطع شده است و همانند بقیۀ افراد به علت ممنوعیت ازدواج در سازمان مجاهدین بدون همسر و فرزند می باشند در عراق گیر افتاده اند.

از نظر رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران هر گونه ارتباط با افراد خانواده فرد را تشویق به جدا شدن از سازمان می کند و به این علت و برای بی خبر نگهداشتن افراد از اخبار و اوضاع بیرون سازمان و اطاعت محض و مطلق آنها از رهبری و حرفها و خطوط و تحلیلهای سیاسی و فرقه ای او هر گونه تماس انترنتی و تلفنی و مراسلاتی و استفاده از تمام وسایل ارتباط نوین وحتی داشتن رادیو و گوش دادن به آن و مطالعۀ ازاد کتاب و حتی ارتباط و صحبت آزادانه با همدیگر بکلی برای افراد سازمان ممنوع است و وسایل مدرن ارتباطی تنها در اختیار مسئولان بالا و رهبران سازمان قرار دارد.

رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران علیرغم هشدارهای مکرر نیروهای اپوزیسیون ایرانی و منتقدین و ایرانیان دلسوز در خارج کشور تمام تلاششان و لابی گیری هایشان در جهت نگهداشتن قربانیان خود در عراق این کشور سراسر قتل و ویرانی بوده و می باشد به جای اینکه این تلاشها رو به کشورها و دولتها برای اعمال فشار بر آنان جهت پذیرفتن این افراد به عنوان پناهنده و بیرون بردن آنها از عراق باشد.

اما در مورد منبع مالی سازمان به اطلاع جنابعالی می رسانیم که صدام حسین در دیدار مسعود رجوی با او در سپتامبر سال ۲۰۰۰ سهمیۀ سازمان از نفت عراق را از روزی ۷۰ هزار بشکه در روز به روزی صد هزار بشکه افزایش داد یعنی ۳ میلیون بشکه در ماه به ارزش بیش از ۹۰ میلیون دلار در ماه به قیمت نفت در آن موقع به علاوۀ میلیونها بشکه در مواقع اضافه تولید از محل یادداشت تفاهم بین المللی نفت در مقابل غذا که به صورت کوپن به خارج عراق منتقل و توسط تشکیلات سازمان در خارج به فروش می رفت. نامۀ ستاد مالی سازمان به وزیر نفت عراق در اکتبر سال ۲۰۰۲ را مبنی بر درخواست تحویل سهمیۀ ۶ ماه آیندۀ سازمان از نفت عراق به صورت یکجا به علت وجود تحلیلهای بین المللی مبنی بر احتمال شروع جنگ در۶ ماه آینده در آن موقع یعنی مقدار ۱۸ میلیون بشکه نفت با تیتر «درخواست ۱۸ میلیون بشکه نفت سهمیۀ ۶ ماه آینده» ما خودمان ترجمه کردیم که به علت مخالفت اولیه وزارت نفت با پرداخت یکجای این مقدار، شخص مسعود رجوی ناچار به انجام ملاقاتهای مکرر با وزرای نفت و صنایع و اطلاعات عراق شد و سرانجام توانستند کوپنهای سهمیۀ ۶ ماه از نفت عراق یعنی ۱۸ میلیون بشکه را یکجا شش ماه قبل از شروع جنگ و حملۀ آمریکا از دولت وقت عراق بگیرند تا بتوانند قبل از بسته شدن راهها و عدم امکان خروج از عراق و افت و محدودیت فروش و قیمت نفت عراق در نتیجۀ جنگ کوپنهای مذکور را به دفاترشان در اروپا منتقل کرده و در بازارهای جهانی بفروشند. همه ساله هم مسعود رجوی در ۱۴ ژوئیه در پیام تبریکش به صدام حسین به مناسبت سالگرد روی کار آمدن حزب بعث در عراق که ما خودمان آن پیامها را به عربی ترجمه می کردیم از صدام حسین خواستار افزایش سهمیۀ نفت سازمان می شد. این همان منبع درآمد میلیاردی و تمام نشدنی رجوی با سرمایه گذاریهای کلان آن در اروپا و آمریکا و حتی کشورهای عربی از جمله خود عراق در کارخانه ها و هتلها و سینماها و رستورانها و شرکتها و بانکهای خصوصی توسط افراد و شرکتهای پوششی است.

بنابراین ما اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین خلق از شما می خواهیم که به مطالب و گفته ها و نوشته هایی سران این فرقه که برای تبلیغ و ترویج افکارشان و دست یافتن به اهداف جنگ طلبانه و ضد انسانی شان به شما داده شده است به هیچوجه اعتماد نکنید و این گواهیها و حقائق و اظهارات ما را که گوشۀ بسیار ناچیزی از وضعیت کمپهای سازمان مجاهدین در گذشته و اکنون و جنایات و اعمال ضد انسانی و نقض شدید حقوق بشر توسط سران این سازمان می باشد در نوشته های خودتان در رابطه با ایران و سازمان مجاهدین خلق به صورت نقل قول از ما درج کنید. پیشاپیش از توجه و همکاری شما در این زمینه سپاسگزاریم.


دفتر کانون ایران قلم در پاریس


قربانعلی حسین نژاد

غفور فتاحیان

۲۱ اوت ۲۰۱۳

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه دفتر کانون ایران قلم در پاریس به نخست وزیر آلبانی

 

پناهجویان پناهنده به کشورتان را دریابید

 

 

 

دفتر کانون ایران قلم،12یولی2013، پاریس

 

جناب آقای سالی بریشا نخست وزیر محترم کشور آلبانی، با احترام ما گروهی از جدا شدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران که از مقرهای این سازمان در عراق و مشخصا اشرف و لیبرتی بیرون آمده ایم و اکنون در فرانسه هستیم نگران وضعیت دوستانمان که اخیرا در دو سری از کمپ لیبرتی به کشور شما منتقل شده اند هستیم. رهبری سازمان مجاهدین خلق ابران با ترفندها و بهانه های مختلف از اعلام اسامی افرادی که از کمپ لیبرتی در عراق به کشور شما منتقل می شوند خودداری می کند و مانع اعلام آن از سوی سازمان ملل و طرفهای درگیر موضوع می شود در حالیکه خانواده های ساکنان لیبرتی در ایران و خارج حق دارند از سرنوشت فرزندانشان بعد از دهها سال بی خبری مطلع شوند و هدف رهبری سازمان از جلوگیری از انتشار اسامی محروم کردن خانواده ها از ارتباط با فرزندانشان برای بیرون آوردن آنان از اسارت این سازمان می باشد سازمانی که مدتها است که دیگر نه یک نیروی سیاسی بلکه یک سکت و فرقه به شمار می رود. از طرف دیگر رهبری سازمان مانع دستیابی افراد منتقل شده به وسایل ارتباطی و تماس با خانواده هایشان می شود و تنها که خودسان را از تشکیلات این سازمان جدا کرده اند توانست اند به وسایل ارتباطی دست یابند. ما با دوستانمان در آلبانی که مخالف رهبری این سازمان بودند و بلافاصله بعد از رسیدن به آلبانی از این سازمان جدا شده اند در تماس هستیم. آنها می گویند که رهبری سارمان شخصی به نام حسن نایب آقا را به عنوان نفر در تردد و فردی به نام محمود هاشمی را به عنوان نفر ثابت ار فرانسه به آلبانی برای اداره امور تشکیلاتی آنجا فرستاده و آنها هرگونه ارتباط با خانواده و بیرون را برای افراد تشکیلاتی که می خواهند همچنان در تشکیلات سازمان باشند ممنوع کرده اند.


لذا ما خواست انتقال یافتگان از عراق بعنی پناهجویان ایرانی به کشورتان را که مهمانان مردم آلبانی هستند مبنی بر راه ندادن شکنجه گران و سرکوبگران این فرقه به محل استقرار پناهندگان و به این کشور به اطلاع آنجناب به عنوان رییس دولت آلبانی می رسانیم زیرا آنها از فرانسه می آیند و نماینده ساکنان لیبرتی در عراق نیستند و هدفشان جلوگیری از ارتباط پناهندگان با خانواده هایشان در داخل و خارج ایران و با دنیای بیرون مانند آنچه در لیبرتی حاکم است می باشد.


دفتر کانون ایران قلم در پاریس اول یونی 2013
قربانعلی حسین نژاد و غفور فتاحیان

 


 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گردهمایی تریکادروی پاریس و فعالیت جوانان فرانسوی بساط فرقه رجوی در ویلپنت را با شکست مواجه کرد

 

 

دفتر کانون ایران قلم، بیست و نهم ژوئن 2013، پاریس

 

در خبر ها آمده بود که در خیمه شب بازی فرقه رجوی در سالن ویلپنت پاریس ، تعدادی از جوانان شجاع فرانسوی در هنگام سخنرانی مریم رجوی اقدام به پخش بروشورهای افشاگرانه علیه فرقه رجوی کرده اند. آنها با پخش بروشور در داخل سالن ویلپنت پاریس به هنگام نمایش خیمه شب بازی رجوی ها ، این فرقه را دچار شوک شدید کرد. این جوانان فرانسوی شجاع که مخالف فرقه گرایی می باشند فعالیت خود را در قالب یک فیلم ویدئویی در یوتیوب به زبان فرانسوی به نمایش گذاشته اند که در لینک زیر قابل مشاهده است.


http://www.youtube.com/watch?v=l_gn5rwvDGg

Benachrichtigungssymbol


همچنین در گردهمایی گروهی از ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩﻩ ﻭ ﺟﺪﺍ ﺷﺪﮔﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎﻥ ﻓﺮﻗﻪ ﺭﺟﻮﯼ روز جمعه 21 ماه ژوئن در میدان تری کادرو یا حقوق بشر پاریس در محکومیت و افشای نیرنگ و فریبکاری این فرقه با برگزاری گردهمایی ساختگی غیر ایرانی و ضد ایرانی و ﺍﻓﺸﺎﯼ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻓﺮﻗﻪ ﺍﯼ سازمان موسوم به ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ و ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﭘﺎﻓﺸﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﻭ ﺟﻠﻮﮔﯿری از خروج افراد و ﺗﺎﮐﯿﺪ ﺑﺮ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺛﺎﻟﺚ، بساط ننگین فریب و نیرنگ فرقه رجوی در ویلپنت پاریس را با شکست مفتضحانه ای روبرو ساخت و آنرا بکلی از رونق ساختگی غیر ایرانی و ضد ایرانیش که سردمداران فرقه برایش انتظار داشتند تهی کرد.

ﺩﺭ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ مخالفان رجوی در تریکادروی پاریس ﭘﻨﺎﻫﺠﻮﯾﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻠﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﮐﻪ توسط سران فرقه رجوی ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﮔﺮﺩﺵ ﻭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻫﺰﯾﻨﻪ ﺳﻔﺮ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﮔﺴﯿﻞ شده بودند ﺑﺎ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺗﺠﻤﻊ ﻣخالفان رجوی ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺗﻮﺿﯿﺤﺎﺗﯽ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻥ ﻫﺪﻑ ﺍﯾﻦ ﺁﮐﺴﯿﻮﻥ شدند ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺍﻓﺸﺎﮔﺮﯼ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻭ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮﯼ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺮ ﺑﺎﺯﺩﯾﺪ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﮔﺬﺍﺷﺖ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺟﺪﺍﺷﺪﮔﺎﻥ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﺑﯽ ﺍﻃﻼ‌ﻉ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﯾﺐ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺩﺭﻭﻏﯿﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﻏﯿﺮﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻣﻠﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺷﺎﻣﻞ ﭘﻨﺎﻫﺠﻮﯾﺎﻥ ﺳﻮﺭﯼ، ﺁﻓﺮﯾﻘﺎیی، افغانی، ﮐﺮﺩ ﻋﺮﺍﻗﯽ ﻭ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪﺍﻥ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺍﺭﻭﭘﺎﯼ ﺷﺮﻗﯽ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﮐﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺁﮐﺴﯿﻮﻥ ﺁﻣﺪﻧﺪ و ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻗﻮﻝ ﺗﻮﺭ ﭘﺎﺭﯾﺲ ﮔﺮﺩﯼ! ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﭘﻮﻝ ﺩﺭ ﺍﺯﺍﯼ ﺷﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺭﺍ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ.
اﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺮﺍﻕ ، ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻋﻀﻮ ﺍﺗﺤﺎﺩﯾﻪ ﺍﺭﻭﭘﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﺍﺭﮔﺎﻩ ﺍﺷﺮﻑ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺍﻧﻔﺮﺍﺩﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎﯼ ﺛﺎﻟﺚ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺁﻭﺭﻧﺪ ، ﺍﺯ ﺭﻫﺒﺮﺍﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻓﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﻋﺮﺍﻕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺍﺱ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﮑﺎﻧﺎﺕ ﺣﻘﻮﻕ ﻭ ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﮑﺎﺭ ﮔﯿﺮﻧﺪ. ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎﻥ ﻓﺮﻗﻪ ﺭﺟﻮﯼ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺟﺎ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﻭ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ...
ﻣﺎ ﺿﻤﻦ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﻗﺼﯿﻢ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻣﻠﯽ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﻭ ﺍﺯﺝ ﻧﻬﺎﺩﻥ ﺑﺮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺁﮔﺎﻫﺎﻧﻪ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﺍﻧﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻭ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭ ﺧﺎﻧﻢ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻭ ﺁﻗﺎﯾﺎﻥ ﯾﻐﻤﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﺼﺪﺍﻗﯽ ، ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻋﻀﺎﯼ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﻓﺮﻣﺎﯾﺸﯽ ﺭﺟﻮﯼ ﻭ ﻣﻨﺘﻘﺪﯾﻦ ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺄﺳﯽ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﺟﺪﺍﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺟﺮﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ ، ﺍﺳﺘﻘﻼ‌ﻝ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﯼ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﺗﺸﮑﻠﯽ ﺩﻣﮑﺮﺍﺗﯿﮏ ﻭ ﺍﺧﻼ‌ﻕ ﻣﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻨﺪ ... ما ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ فاقد هرگونه پایگاه مردمی در داخل ایران می باشد و ﺁﻟﺘﺮﻧﺎﺗﯿﻮ ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﺭﮊﯾﻢ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺪﯾﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﻧﺪ ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺍَﻋﻤﺎﻝ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﺁﻣﯿﺰ ﻭ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺘﯽ ﻭ ﺳﻨﮓ ﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﻭ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﻪ ﺗﻌﻮﯾﻖ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ..
و بدینگونه بند و بساط مربم رجوی افشا شده و بسیاری از آن اکثریت نود و هشت درصد غیر ایرانی آن گردهمایی ساختگی نیز از شرکت در آن خودداری کردند.
انتقال اخبار این گروهمایی مخالفان رجوی توسط خبرنگاران رسانه های فرانسوی و رساندن خواسته های مشروع شرکت کنندگان که در قطعنامه آنان به زبانهای مختلف متبلور شده به گوش مسئولین دولت فرانسه و جامعه بین المللی بوبژه مقامات فرانسه و عراق و آلبانی آنان را با ماهیت فرقه ای این سازمان به ظاهر سیاسی و دلایل کارشکنیهای این فرقه در تلاشهای بین المللی برای انتقال اسرای این فرقه به کشورهای ثالث و به دنیای آزاد و ترفندهای سران فرقه رجوی برای حفظ ساختار تشکیلات فرقه ای شان ولو با به کشتن دادن اسرایش در عراق و یا حتی به بند کشیدن مجددشان در کشور آزاد آلبانی بیش از پیش آشنا ساخت.
در قسمتی از قطعنامه گردهمایی ایرانیان آزاده و جداشدگان از فرقه رجوی و خانواده های اسرای این فرقه آمده است:
ما ﺿﻤﻦ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎﯼ ﺿﺪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻣﺠﺎﻫﺪﯾﻦ ﺧﻠﻖ ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﺑﯿﻦ ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﻭﺳﺮﮐﻮﺑﯽ ﻭ ﺍِﻋﻤﺎﻝ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﺮﺍﻋﻀﺎﯼ ﺍﺳﯿﺮ ﺩﺭ ﺍﺷﺮﻑ ﻭ ﻟﯿﺒﺮﺗﯽ ، ﺧﻮﺍﻫﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺎﺭﺍﺿﯿﺎﻥ ﻓﺮﻗﻪ ﺭﺟﻮﯼ ﻭ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺍﻣﺖ ﻣﻨﺘﻘﺪﯾﻦ ﺑﯽ ﻋﺪﺍﻟﺘﯽ ﻭ ﻇﻠﻢ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺎ ﻣﺤﻘﻖ ﺷﺪﻥ ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﭘﺎﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﻧﺸﺴﺖ».


مسئولین دفتر کانون ایران قلم در پاریس
قربانعلی حسین نژاد
غفور فتاحیان

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه دفتر کانون ایران قلم در پاریس به نخست وزیر آلبانی

پناهجویان پناهنده به کشورتان را دریابید

 

 

دفتر کانون ایران قلم، پانزدهم یونی 2013، پاریس

 

جناب آقای سالی بریشا نخست وزیر محترم کشور آلبانی، با احترام ما گروهی از جدا شدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران که از مقرهای این سازمان در عراق و مشخصا اشرف و لیبرتی بیرون آمده ایم و اکنون در فرانسه هستیم نگران وضعیت دوستانمان که اخیرا در دو سری از کمپ لیبرتی به کشور شما منتقل شده اند هستیم. رهبری سازمان مجاهدین خلق ابران با ترفندها و بهانه های مختلف از اعلام اسامی افرادی که از کمپ لیبرتی در عراق به کشور شما منتقل می شوند خودداری می کند و مانع اعلام آن از سوی سازمان ملل و طرفهای درگیر موضوع می شود در حالیکه خانواده های ساکنان لیبرتی در ایران و خارج حق دارند از سرنوشت فرزندانشان بعد از دهها سال بی خبری مطلع شوند و هدف رهبری سازمان از جلوگیری از انتشار اسامی محروم کردن خانواده ها از ارتباط با فرزندانشان برای بیرون آوردن آنان از اسارت این سازمان می باشد سازمانی که مدتها است که دیگر نه یک نیروی سیاسی بلکه یک سکت و فرقه به شمار می رود. از طرف دیگر رهبری سازمان مانع دستیابی افراد منتقل شده به وسایل ارتباطی و تماس با خانواده هایشان می شود و تنها که خودسان را از تشکیلات این سازمان جدا کرده اند توانست اند به وسایل ارتباطی دست یابند. ما با دوستانمان در آلبانی که مخالف رهبری این سازمان بودند و بلافاصله بعد از رسیدن به آلبانی از این سازمان جدا شده اند در تماس هستیم. آنها می گویند که رهبری سارمان شخصی به نام حسن نایب آقا را به عنوان نفر در تردد و فردی به نام محمود هاشمی را به عنوان نفر ثابت ار فرانسه به آلبانی برای اداره امور تشکیلاتی آنجا فرستاده و آنها هرگونه ارتباط با خانواده و بیرون را برای افراد تشکیلاتی که می خواهند همچنان در تشکیلات سازمان باشند ممنوع کرده اند.

 


لذا ما خواست انتقال یافتگان از عراق بعنی پناهجویان ایرانی به کشورتان را که مهمانان مردم آلبانی هستند مبنی بر راه ندادن شکنجه گران و سرکوبگران این فرقه به محل استقرار پناهندگان و به این کشور به اطلاع آنجناب به عنوان رییس دولت آلبانی می رسانیم زیرا آنها از فرانسه می آیند و نماینده ساکنان لیبرتی در عراق نیستند و هدفشان جلوگیری از ارتباط پناهندگان با خانواده هایشان در داخل و خارج ایران و با دنیای بیرون مانند آنچه در لیبرتی حاکم است می باشد.


دفتر کانون ایران قلم در پاریس
قربانعلی حسین نژاد و غفور فتاحیان

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامۀ مسئولین دفتر کانون ایران قلم در پاریس به آقای پاسکال دگویم نمایندۀ پارلمان فرانسه

 

 

تحریریه ایران قلم، اول یونی 2013

 

جناب آقای پاسکال دگویم Pascal Deguilhem نمایندۀ مجمع ملی فرانسه،


ما اعضای دفتر انجمن ایران قلم در پاریس که دهها سال متمادی در تشکیلات سازمان مجاهدین خلق بودیم و اکنون در نتیجۀ تحولات عراق و ورود سازمان ملل به موضوع حضور این سازمان در عراق موفق به خروج از این تشکیلات شده و از سازمان نامبرده جدا شده ایم به اطلاع شما می رسانیم که این سازمان دیگر نه یک سازمان سیاسی بلکه یک فرقۀ (سکت) ارتجاعی و خرافی ضد انسانی و ضد آزادی است و هدفش از برگزاری تجمعها و تبلیغات با هزینه های گزاف غارت شده از نفت عراق در زمان صدام حسین و با سوء استفاده از موقعیت اجتماعی شخصیتها و نمایندگان مردم دیگر کشورها از جمله شخص جنابعالی در فرانسه تثبیت رهبری فرقه و تلاش برای نگهداری اسرا و قربانیان این فرقه در جهنم عراق برای حفاظت از رهبران این فرقه و جلوگیری از فروپاشی آن می باشد.

 


17 ژوئن ۲۰۰۳ که رهبران این سکت شما را به شرکت در مراسمی به مناسبت سالگرد آن در فرانسه دعوت کرده اند یک سرفصل تاریخی ضد تروریستی است که ماسک حقوق بشر رهبری مجاهدین را از چهره آنها برداشت و آنها را در دنیا بار دیگر به بدنامی ثبت کرد و ثابت کرده است که مجاهدین چه در عراق و چه در غرب به استراتژی خشونت همچنان پایبند هستند و استعداد اقدامات تروریستی را دارا میباشند. شرکت جنابعالی به عنوان یک شخصیت فرانسوی مهر تأیید بر اقدامات تروریستی این فرقه می باشد. سازمان مجاهدین بدلیل محروم کردن عده ای از زندگی و آزادی عمل و به اسارت درآوردن آنها در اردوگاه اشرف کارنامه مثبتی از خود بجا نگذاشته است مضاف بر آن همچنان بر طبل خشونت می کوبند که جز فرو رفتن در انزوای بیشتر در بین ایرانیان و دیگران چیز دیگری برای آنها نداشته است.


حوادث ۱۷ ژوئن صرفنظر از ابعاد حقوقی و قضایی آن نقطه عطفی در تاریخچه مجاهدین خلق محسوب می شود.همزمانی این اقدام ضد تروریستی فرانسه در 17 ژوئن 2003 با سالگرد آغاز ترور و خشونت و به قول مجاهدین مبارزه انقلابی مسلحانه در 20 ژوئن 1981 ، چند سالی است که بهانه جدید این فرقه برای عرض اندام در محافل غربی با به راه انداختن گردهمایی و همچنین گرامی داشت ترور و خشونت می باشد.


قرار است در روز۲۲ ژوئن گردهمایی فرقه مجاهدین خلق در فرانسه و در ویلپنت پاریس برگزار گردد این در حالی است که از یکماه پیش مقاطعه کاران و پیمانکاران نیرویی سازمان مجاهدین در کشورهای اروپایی با سرک کشیدن به کمپ های پناهندگی و تجمعات ایرانی و حتی دانشگاهها درصدد جذب افراد با توجیه اعزام دو روزه آنان به فرانسه و پرداخت هزینه اقامت و خوراک و ایجاد تور تفریحی بعد مراسم میباشند . همچنین براساس اخبار موثق دریافت شده از تشکیلات مجاهدین در اروپا شل کردن کیسه پول های عربستانی و اسراییلی برای به صندلی نشاندن سیاستمداران بازنشسته و بدردنخورامریکایی و اروپایی همچون نوت کینگریچ ، جان بولتون ، مایکل مولکسی ، پاتریک کندی ، رودی گیلویانی و... برای شرکت درنمایش تبلیغاتی مجاهدین در دستور کار رهبری فرقه مجاهدین در اوورسورواز فرانسه قرار دارد.


این گردهمایی با بزرگداشت 20 ژوئن 1981 و شروع اقدامات تروریستی و خشونت طلبانۀ رهبری این فرقه در ایران شکل گرفته و رهبری این فرقه سعی دارد در سراشیب سقوط ، اضمحلال و سرنگونی و در حالیکه کمترین آبرو و مشروعیتی در داخل ایران ندارد و بسیاری از ایرانی های مقیم خارج، به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی و فرهنگی، در این گردهمایی ها شرکت نکرده و نمی کنند، با استفاده از مشروعیت و موقعیت شخصیتهای خارجی امثال شما اهدافش و در رأس آنها نگهداری اسرا و قربانیانش در عراق با اخلال و کارشکنی در تلاشهای سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان و برخی دولتهای اروپایی برای بیرون آوردن این قربانیان از جهنم تروریستی عراق را محقق کند، لذا شرکت شما در اینگونه مجامع فرقه ای به چهره و موقعیت اجتماعی شما بویژه در میان ایرانیان و اپوزیسیون سالم ایرانی آسیب وارد کرده و شما را در نتایج عملکرد رهبری این فرقه در قربانی کردن افرادش در عراق سهیم می سازد.


علی حسین نژاد
غفور فتاحیان
مسئولین دفتر کانون ایران قلم در پاریس

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به گردهمایی آتی مجاهدین در ویلپنت پاریس

۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ یک سرفصل تاریخی ضد تروریستی است که ماسک حقوق بشر مجاهدین را از چهره آنها برداشت


از یکماه پیش مقاطعه کاران و پیمانکاران نیرویی سازمان مجاهدین در کشورهای اروپایی با سرک کشیدن به کمپ های پناهندگی و تجمعات ایرانی و حتی دانشگاهها درصدد جذب افراد با توجیه اعزام دو روزه آنان به فرانسه و پرداخت هزینه اقامت و خوراک و ایجاد تور تفریحی بعد مراسم میباشند


شل کردن کیسه پول های عربستانی و اسراییلی برای به صندلی نشاندن سیاستمداران بازنشسته و بدردنخورامریکایی و اروپایی همچون نوت کینگریچ ، جان بولتون ، مایکل مولکسی ، پاتریک کندی ، رودی گیلویانی و... برای شرکت درنمایش تبلیغاتی مجاهدین در دستور کار رهبری فرقه در اوورسورواز فرانسه قرار دارد.

 

 

تحریریه ایران قلم، بیست و نهم مای 2013

 

سقوط صدام حسین ، خلع سلاح و خنثی سازی مجاهدین توسط نیروهای ائتلاف در عراق و در پی آن حمله پلیس فرانسه به مقر اصلی مجاهدین در اوورسوراوآز(۱۷ژوئن ۲۰۰۳ ) فصل جدیدی را در تاریخچه فرقه مجاهدین خلق به ثبت رساند.اخطاری که کشورهای غربی با پیشآهنگی دولت وقت فرانسه بر تحمل ناپذیری اعمال تروریستی تاکید کرده و آنها را درمسیر قوانین اجتماعی_سیاسی کشورهای اروپایی قرار دادند.


اما همان ایام در قرارگاه اشرف – عراق ،نیروهای خلع سلاح شده و سرخورده تشکیلات مجاهدین بی هیچ چشم انداز و سرخورده ونا امید از دستگیری مریم رجوی در فرانسه اجسام متحرکی بودند بسوی روزنه ای برای برون رفت و جان گرفتن! تشکیلات وقت مجاهدین در عراق با مسئولیت مژگان پارسایی طراحی یک خودسوزی جمعی را در دستور کار قرار داده بودند و مترصد لحظه ای بودند که مریم رجوی به ایران مسترد شود. تشابه سازی عاشورایی مجاهدین برای دست یازیدن به چنین اعمالی سابقه دیرینه ای دارد و تنها نمود مجاهدین نمی باشد. تشکیلات سازمان نیروهای خود را شب ها در محل های مشخص شده و خیابان اصلی قرارگاه اشرف گرد آورده و پیت های بنزین در برابر نیروهای آمریکایی خود نمایی میکرد. تهدیدی که حتی با خود سوزی اعضای مجاهدین در اروپا جامه عمل نپوشید چرا که نیروهای آمریکایی مستقر در قرارگاه اشرف با آگاهی از چنین مسئله ای به مجاهدین و رهبرانشان اخطار جنگی داده بودند!


گذشت زمان حکم دیگری را به رهبران مجاهدین القاء کرد ،مریم رجوی و اعضای مجاهدین بصورت مشروط و محدود آزاد شده و به خانه های مانیتور شده خود بازگشتند .
اروپایی ها و بطور مشخص سخنگوی دولت فرانسه، در همان ایام گفتند؛"متاسفانه! این اعمال چیزهای زیادی درباره طرز فكر رهبری آنان برایمان آشكار می كنند."
این تنها پایان ماجرا نبود بلکه دولت فرانسه همچنان فعالیتهای مشکوک مجاهدین را زیر نظر داشته و دارد و هنوز مجاهدین در این ماجرا از پیگرد قضایی رهایی نیافتند.

 


۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ یک سرفصل تاریخی ضد تروریستی است که ماسک حقوق بشر مجاهدین را از چهره آنها برداشت و آنها را در دنیا بار دیگر به بدنامی ثبت کرد و ثابت کرده است که مجاهدین چه در عراق و چه در غرب به استراتژی خشونت همچنان پایبند هستند و استعداد اقدامات تروریستی را دارا میباشند. سازمان مجاهدین بدلیل محروم کردن عده ای از زندگی و آزادی عمل و به اسارت درآوردن آنها در اردوگاه اشرف کارنامه مثبتی از خود بجا نگذاشته است مضاف بر آن همچنان بر طبل خشونت می کوبند که جز فرو رفتن در انزوای بیشتر در بین ایرانیان و دیگران چیز دیگری برای آنها نداشته است.


حوادث ۱۷ ژوئن صرفنظر از ابعاد حقوقی و قضایی آن نقطه عطفی در تاریخچه مجاهدین خلق محسوب می شود.همزمانی این اقدام ضد تروریستی فرانسه در 17 ژوئن 2003 با سالگرد آغاز ترور و خشونت و به قول مجاهدین مبارزه انقلابی مسلحانه در 30 خرداد 1360 ، چند سالی است که بهانه جدید این فرقه برای عرض اندام در محافل غربی با به راه انداختن گردهمایی و همچنین گرامی داشت ترور و خشونت می باشد.


در این میان قرار است در روز۲۲ ژوئن گردهمایی فرقه مجاهدین خلق در فرانسه و در ویلپنت پاریس برگزار گردد . این در حالی است که از یکماه پیش مقاطعه کاران و پیمانکاران نیرویی سازمان مجاهدین در کشورهای اروپایی با سرک کشیدن به کمپ های پناهندگی و تجمعات ایرانی و حتی دانشگاهها درصدد جذب افراد با توجیه اعزام دو روزه آنان به فرانسه و پرداخت هزینه اقامت و خوراک و ایجاد تور تفریحی بعد مراسم میباشند . همچنین براساس اخبار موثق دریافت شده از تشکیلات مجاهدین در اروپا شل کردن کیسه پول های عربستانی و اسراییلی برای به صندلی نشاندن سیاستمداران بازنشسته و بدردنخورامریکایی و اروپایی همچون نوت کینگریچ ، جان بولتون ، مایکل مولکسی ، پاتریک کندی ، رودی گیلویانی و... برای شرکت درنمایش تبلیغاتی مجاهدین در دستور کار رهبری فرقه مجاهدین در اوورسورواز فرانسه قرار دارد.


البته سازمان تلاش دارد به طریقی در غرب برای حفظ نام مجاهدین در عرصه مسائل مرتبط با ایران بکوشد و برای تاثیری بیشتر از این در مجامع اروپایی به واسطه حذف شدن حیثیت نداشته خود چندان امیدوار نمی باشد زیرا در سالهای بعد از ۲۰۰۳ جمع جداشدگان و اعضای سابق سازمان در زمینه افشاگری ماهیت ضد حقوق بشری اقدامات بایسته را در زمینه ملاقات تاثیرگزار با مقامات و مسئولین و فعالان حقوق بشری و نهادهای ذیربط بین المللی اروپایی بعمل آورده اند .


اینک این گردهمایی آنهم همزمان با اعزام ۱۲ تن از ساکنان لیبرتی به کشور آلبانی و تسلیم رجوی در برابر خواست جهانی برای انتقال اعضای اسیر در لیبرتی به کشور ثالث ، جز خودفریبی و استفاده تبلیغی در بین جمع اعضای تعیین تکلیف نشده اشرف و ترانزیت دستاوردی نخواهد داشت و این بار هم گرهی از مشکلات مجاهدین را باز نخواهد گشود . ضمن اینکه جبهه افشاگری علیه گروه تروریستی مجاهدین اقدامات ممکنه را برای نمایاندن چهره نظامی و ضدانسانی مجاهدین را بعمل خواهد آورد . این گردهمایی البته با نگاهی به بزرگداشت سی خرداد سال ۶۰ و شروع اقدامات تروریستی آنان شکل گرفته و سعی دارد در شکاف تضاد نئومحافظه کاران و دمکرات های امریکایی ودر آنسو دولت اسراییل توانایی های مسلحانه خود را یادآورشده و نگاه پرلطف همیشگی آنان را در صورت اتخاذ هر تصمیم انتاگونیستی علیه دولت و مردم ایران بطلبد .
هرچند واقعیت این است که فرقه مجاهدین در سراشیب سقوط ، اضمحلال و سرنگونی قرار گرفته است و مواضع ضد ایرانی مجاهدین و عملکرد گذشته این فرقه کمترین آبرو و مشروعیتی برای رجوی باقی نگذاشته است و بسیاری از ایرانی های مقیم خارج، به دلایل مختلف سیاسی، عقیدتی و فرهنگی، در این گردهمایی ها شرکت نکرده و نمی کنند .
در این باره باز هم سخن خواهیم گفت.


تحریریه ایران قلم
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دیدار هیأتی از کانون ایران قلم با مسئولین دفتر کمیساریای عالی ملل متحد در پاریس

 

 

ایران قلم، بیست و هشتم مای 2013

 

روز گذشته هیأتی از کانون ایران قلم شامل آقایان قربانعلی حسین نژاد و غفور فتاحیان ضمن دیدار با مسئولین دفتر کمیساریای عالی امور پناهندگان ملل متحد در پاریس در محل این دفتر در پایتخت فرانسه نامه اعضای این کانون شامل گروهی از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق و خانواده های برخی ساکنان کمپ لیبرتی در عراق به رئیس کمیساریای عالی امور پناهندگان ملل متحد در ژنو آقای آنتونیو گوترز را مبنی بر درخواست اعمال فشار بر رهبری این سازمان بویژه مریم رجوی در پاریس برای لغو دستور داخلی خود مبنی بر تحریم مصاحبه با کمیساریا توسط ساکنان کمپ لیبرتی در بغداد و فکر کردن به انتقال به کشور ثالث تسلیم مسئولین دفتر کمیساریا در پاریس کردند. مسئولین دفتر ضمن استقبال از اعضای هیأت کانون ایران قلم قول دادند که نامه را به رئیس کمیساریا در ژنو آقای گوترز برسانند.

نامه کانون ایران قلم
 


جناب آقای آنتونیو گوترز رئیس کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد – ژنو،
اینجانبان گروهی از اعضای جدا شده از سازمان مجاهدین سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و ساکنان سابق کمپ اشرف در عراق که با همدیگر جمعیتی به نام کانون ایران قلم را تشکیل داده ایم و برخی از ما نیز در این یک سال اخیر از کمپ لیبرتی و از عراق به کمک کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد و یونامی بیرون آمده ایم و بعضا نیز افرادی از خانواده هایمان هنوز در کمپ لیبرتی می باشند شاهد بودیم و تأکید می کنیم که جز رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و در رأس خارجی آن مریم رجوی هیچکس خواستار و مشوق باقی ماندن ساکنان کمپهای اشرف و لیبرتی در عراق نیست و همۀ ایرانیان و خانواده های ساکنان کمپ لیبرتی خواستار انتقال عزیزان خودشان از عراق به کشورهای ثالث هستند.
ما با بسیاری از دوستانمان در سالیانی که در قرارگاههای مختلف سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) از جمله در کمپهای اشرف و لیبرتی بودیم صحبت می کردیم و با فضای حاکم بر کمپ لیبرتی و ساکنان آن به علت حضورمان در آنجا و یا ارتباط و تماسی که با دوستان جدا شده مان در این سالیان بویژه ماههای اخیر داشته و داریم به طور کامل آشنایی و به آن اشراف داریم لذا به اطلاعتان می رسانیم که اکثریت قریب به اتفاق ساکنان کمپ خواستار خروج و رهایی از جهنم عراق و رفتن به کشورهای ثالث می باشند و هرگز نمی خواهند به کمپ اشرف برگردند.
مسعود رجوی رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) به همۀ افراد کمپ لیبرتی طی پیامی داخلی دستور ایدئولوژیک تشکیلاتی داده که همه باید تعهد بدهند که در عراق بمانند و هرکس هوس کشور ثالث بکند یا چنین آرزویی از ذهنش بگذرد باید این را به عنوان یک «فاکت» بورژوازی زدگی و زندگی طلبی بنویسد و جلوی جمع در نشست یکان خودش آن را بخواند تا مورد تحقیر و تمسخر و توهین و تهمت قرار بگیرد و این گرایش را به عنوان «ویروسی» که همه گیر شده توصیف کرده است!. در کمپ اشرف هم که ما همه سالیان طولانی در آنجا بودیم بویژه بعد از سرنگونی رژیم سابق عراق شاهد بودیم که اکثر افراد اشرف همچون خانواده هایشان و ایرانیان مخالف رژیم در خارج خواستار خروج از عراق و رفتن به کشورهای ثالث بودند و این خواسته را پنهانی به همدیگر می گفتیم ولی هیچکس از ترس رهبران سازمان جرأت علنی کردن این خواسته را نداشت.
اکنون در کمپ لیبرتی رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) با صدور دستورات ایدئولوژیک تشکیلاتی و خیانت خواندن هر گونه سرپیچی از این دستورات افراد را وادار می کنند که از رفتن به مصاحبۀ انفرادی با کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد (UNHCR) خودداری کنند و در صورت برخورد افراد کمیساریای پناهندگان سازمان ملل با آنها به بهانۀ «یا همه یا هیچکس» در حقیقت بگویند ما می خواهیم در عراق بمانیم. و در همین راستا رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) سالها است که هرگونه دیدار با افراد خانواده را حتی در داخل سازمان ممنوع و تحریم کرده و مانع هر گونه ارتباط افراد با دنیای بیرون می باشد، در حالیکه بسیاری از دوستان ما بویژه آنها که خانواده هایشان در کشورهای اروپایی یا آمریکا و کانادا هستند می گفتند اگر خانواده هایشان سراغ آنها بیایند و با آنها دیدار کنند همراه آنها بیرون می روند.
لازم به یادآوری است که طبق أمار اعلام شده از سوی یونامی (هیأت نمایندگی سازمان ملل متحد در عراق) و لیستی که خود سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) تسلیم یونامی کرده است 950 نفر از افراد کمپهای اشرف و لیبرتی دارای مدارک پناهندگی و اقامت سالیان در کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا هستند. این افراد غالبا تحصیلات خودشان را در این کشورها به دستور رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) در سالهای دهۀ 80 قرن گذشته رها کرده و به عراق رفته و آنجا مانده اند و در حقیقت با انواع ترفندهای فرقه ای و تشکیلاتی رهبری این سازمان و در حالیکه ارتباطشان به طور کامل با جهان خارج و حتی افراد خانواده شان از بیش از 25 سال پیش تا کنون قطع شده است و همانند بقیۀ افراد بدون همسر و فرزند می باشند در عراق گیر افتاده اند.
از نظر رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) هر گونه ارتباط با افراد خانواده فرد را تشویق به جدا شدن از سازمان می کند و به این علت و برای بی خبر نگهداشتن افراد از اخبار و اوضاع بیرون سازمان و اطاعت محض و مطلق آنها از رهبری و حرفها و خطوط و تحلیلهای سیاسی و فرقه ای او هر گونه تماس انترنتی و تلفنی و مراسلاتی و استفاده از تمام وسایل ارتباط نوین وحتی داشتن رادیو و گوش دادن به آن و مطالعۀ ازاد کتاب و حتی ارتباط و صحبت آزادانه با همدیگر بکلی برای افراد سازمان ممنوع است و وسایل مدرن ارتباطی تنها در اختیار مسئولان بالا و رهبران سازمان قرار دارد.
رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) علیرغم هشدارهای مکرر نیروهای اپوزیسیون ایرانی و منتقدین و ایرانیان دلسوز در خارج کشور تمام تلاششان و لابی گیری هایشان در جهت نگهداشتن قربانیان خود در عراق این کشور سراسر قتل و ویرانی بوده و می باشد به جای اینکه این تلاشها رو به کشورها و دولتها برای اعمال فشار بر آنان جهت پذیرفتن این افراد به عنوان پناهنده و بیرون بردن آنها از عراق باشد.
ما گروهی از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) ضمن استقبال از پذیرش دولت آلبانی مبنی بر پناه دادن به 210 نفر از افراد ساکن کمپ لیبرتی و انتقال 14 نفر از آنان به کشور مذکور تأکید می کنیم که تنها راه تضمین انتقال بقیۀ افراد کمپ به کشور آلبانی و و دیگر کشورهای ثالث اعمال فشار بر رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) و در درجۀ اول به مریم رجوی مقیم فرانسه برای لغو دستور ایدئولوژیک تشکیلاتی ممنوعیت و تحریم مصاحبه با UNHCR و رفتن به کشور ثالث و حتی فکر کردن به آن و خیانت دانستن آن می باشد و الا رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران (MEK) تنها افرادی را که اجازۀ مصاحبه و انتقال به کشورهای ثالث خواهد داد که به علل مختلف خودش خواستار انتقال آنان به از عراق می باشد و بقیۀ افراد همچنان از ترس خوردن برچسب خیانت و لغو دستور رهبری یعنی به اجبار از مصاحبه و یا حتی در صورت مصاحبه از رفتن به کشور ثالث خودداری خواهند کرد.

اعضای کانون ایران قلم (گروهی از جدا شدگان از سازمان مجاهدین خلق ایران - MEK )
27 مه 2013


رونوشت به:
دبیر کل ملل متحد آقای بان کی مون
نمایندۀ دبیر کل ملل متحد در عراق و رئیس یونامی آقای مارتین کوبلر
وزارت خارجۀ ایالات متحدۀ آمریکا
نخست وزیری عراق
وزارت حقوق بشر عراق
پارلمان اروپا
دفتر کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد در عراق
دفتر پروژۀ اشرف – لیبرتی کمیساریای پناهندگان ملل متحد مستقر در لیبرتی
دفتر کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ در عراق
سازمان عفو بین الملل
دیدبان حقوق بشر
 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تبریک کانون ایران قلم بمناسبت تشکیل کانون ایران ستارگان

 

 

ایران قلم
25.04.2013

 

بدنبال گسترش انجمن های حقوق بشری توسط فعالین حقوق بشری و رها شدگان از فرقه رجوی که در راستای رهایی سایر قربانیان گرفتار در فرقه رجوی و افشاگری در مورد عملکرد فرقه گرایانه این فرقه تشکیل گردیده اند، انجمن ستارگان ایران نیز در کشور سوئیس آغاز بکار کرد.
کانون ایران قلم ضمن تبریک به تاسیس کنندگان این انجمن بخصوص خانم نسرین ابراهیمی ؛ اعلام می کند درحالی که مریم رجوی با تمام توانش سعی در ادامه اسارت نیروها در عراق را دارد و در این راستا خواستار برگشت نیروها از کمپ موقت لیبتری به اشرف گردیده است ؛ و همچنین در حالی که سران فرقه نه تنها هیچگونه همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان در جهت حل و فصل ریل پناهندگی نیروها نمی کنند بلکه از هیچگونه کار شکنی و سنگ اندازی فروگزار نمی کنند تا هر بیشتر نیروها را در اسارت خویش داشته باشند ؛ در چنین شرایطی تشکیل بموقع کانون ستارگان که با اهداف والایی همچون تلاش برای رهایی دوستان قدیمی خود از اسارت این فرقه تروریستی و روشنگری علیه عملکرد فرقه گرایانه سازمان مسعود و مریم راه اندازی شده است جای بسی خوشحالی دارد .
لذا کانون ایران قلم ضمن تبریک به گردانندگان این انجمن ، آمادگی خود را برای پشتیبانی و همکاری های مشترک اعلام می دارد و برای آنها در جهت رسیدن اهداف والایی که در پیش دارند آرزوی موفقیت می کند. با امید به اینکه هر چه زودتر به اهداف خودشان برسند.


هیئت تحریریه کانون ایران قلم

 

همچنین .......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به آقای رمی پاگانی شهردار ژنوـ سوئیس

 

 

ایران قلم
04.04.2013

 

آقای رمی پاگانی شهردار ژنو


در سایت های وابسته به سازمان مجاهدین خلق (PMOI/MEK) آمده که مریم رجوی در سخنرانی در یکی از تالار های شهرداری ژنو در سوئیس خود را «مقاومت ایران» خوانده و خواستار استمرار اقامت در محل مغزشویی این فرقه ، قلعه اشرف ، در عراق شذه است .
به همین دلیل در روند فعالیت های کمیساریای عالی پناهندگان اخلال می کند و از جامعه بین المللی خواسته نظیر آنچه در مورد سوریه عمل شده برای تغییر رژیم در تهران «به رسمیت بشناسند» و با تأکید بر اینکه «دولت فرانسه یک نقش پیشگام در شناسائی مقاومت سوریه ایفا کرده باید ابتکار عمل یک سیاست جدید در اتحادیه اروپا را به دست گیرد» و از اتحادیه اروپا خواست «مقاومت ایران برای تغییر رژیم را به رسمیت بشناسند».
ما نویسندگان این نامه سرگشاده، از کانون ایران قلم در اروپا هستیم که توسط جدا شدگان از فرقه مجاهدین خلق و با اهداف حقوق بشری و کمک به پناهجویان ایرانی تشکیل شده است. هر یک از ما بیش از دو دهه تجربیات تلخ را در فرقه رجوی در عراق گذرانده ایم و از قربانیان و شاهدان حکومت دروغ و ترور و تحقیر توسط رهبری این فرقه مسعود رجوی و مریم رجوی بوده ایم.علیرغم سیاست لابی گری و صرف هزینه های هنگفت توسط رجوی برای خرید حمایت سیاسی در بین سیاستمداران غربی و علیرغم ترور شخصیتی که این فرقه بر علیه منتقدان ایرانی و غیرایرانی خود اعمال کرده و می کند، ما آماده روشنگری هرچه بیشتر نسبت به تمامی کارکردهای حیله گرانه این فرقه هستیم و ضمن هشدار نسبت به عواقب نزدیکی به این فرقه ضددمکراتیک ، توجه شما را نسبت به چند موضوع کلیدی جلب می کنیم.

 


آقای رمی پاگانی، ، شهرداد محترم ژنو


ــ اساسا سازمان مجاهدین خلق و تشکل پوششی آن تحت عنون شورای ملی مقاومت هیچ جایگاهی بین اپوزیسیون ایران ندارد و همه نیروهای چپ، اخزاب ملی گرا، سلطنت طلبان و نیروهای ملی و مذهبی ، اتحاد جمهوری خواهان و گروه های لائیک و سکولار از سازمان مجاهدین به عنوان یک فرقه تما عیار یاد می کنند. همچنین فرقه رجوی در ایران پایگاه اجتماعی ندارد و این واقعیت بیش از پیش خود را در سلسله تظاهرات بزرگ مردم ایران در پی انتخابات جنجال برانگیز ریاست جمهوری نشان داد. همچنین، رجوی به دلیل ایفای نقش ستون پنجم صدام حسین در جنگ با ایران نیر به شدت در میان ایرانیان منفور است و تلاش های او را برای دست یابی کمک های برخی سیاستمداران غربی، دور جدیدی از مزدوری می دانند.


- محققان و نویسندگان ایرانی و غیرایرانی مختلفی تاکنون کتاب ها و مقالات افشاگرانه بسیاری در مورد جنبه های تاریک و مخوف این فرقه نگاشته اند و به عنوان نمونه گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر و همچنین گزارش RANDدر باره سرکوبی اعضا و کادرهای فرقه در پادگان های آن در عراق بسیار تکان دهنده بوده اند.


- کیش شخصیت خداگونه و توتالیتاریسم رجوی آن هم در قرن بیست و یکم برای هر جامعه ای مخاطره انگیز است. وی برای دستیابی بر حاکمیت از هر وسیله غیراخلاقی و ضدانسانی سود می برد. وی در نشست های داخلی بعد از تظاهرات مردم ایران می گفت که در صورت پیروزی جنبش سبز و روی کار آمدن رفرمیست ها ، او از طریق نیروی مسلح سازمانش حکومت رفرمیستی را با الگوی قیام لنین علیه دولت کرنسکی در روسیه سرنگون خواهد کرد.همچنین، ضدیت رجوی با تمامی شخصیت ها و سازمان های اپوزیسیون جمهوری اسلامی در داخل و خارج از ایران، دلیل قاطعی بر تمامیت خواهی رجوی هاست. بنابراین، وقتی رجوی فرقه توتالیتر خود را با ائتلاف شکل گرفته در سوریه مقایسه می کند، به دروغ و نیرنگ بزرگی مبادرت می ورزد.


- برای عمق فساد رهبری این فرقه کافی است بدانید که مسعود رجوی بیش از 40 سال است که خود را رهبر بلامنازع می داند که تنها به خدا پاسخگوست و از طرف دیگر، مریم رجوی نزدیک به 20 سال است که رئیس جمهور «شورای ملی مقاومت» دست ساز رجوی است ؛ که در واقع رئیس جمهورهای مادام العمر و دیکتاتور خاورمیانه مانند صدام حسین و قذافی را تداعی می کند.


واقعیت این است که به دلیل ماهیت مذهبی – فرقه ای سازمان مجاهدین خلق، پشتیبانی از این فرقه توسط بعضی از سیاستمداران اروپایی، تبعات بسا فاجعه بارتری از پشتیبانی امریکا از اسامه بن لادن در افغانستان در بر خواهد داشت.بنابراین باید هر چه بیشتر از این فرقه که بر بنیان یک سکت مذهبی و تمامیت خواه بنا شده، فاصله بگیرند. ما به عنوان قربانیان مستقیم این فرقه نسبت به این عواقب هشدار داده و اعتراض خود را اعلام می کنیم و خواستار ملاقت حضوری با جنابعالی هستیم تا مستندات خود را ارائه دهیم.


با تشکر
کانون ایران قلم
04.04.2013
 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد