_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

ملاقات با سازمانهای حقوق بشری در راستای کمک به اعضای گرفتاردر کمپ لیبرتی(2)


 

19.03.2014

ایران قلم


 

همانطور که در گزارش قبلی اشاره کردیم گروهی از جداشدگان از سازمان مجاهدین خلق شامل نمایندگانی از انجمن ها و کانونهای فعال حقوق بشری در مقر اروپایی سازمان ملل متحد در ژنو حاضر شده و طی فعالیتهای روشنگرانه خود در گفتگو ها قصد آنها در به بند کشیدن اعضایشان در کمپ لیبرتی و بازگو کردن شمه ای از توطئه ها و عملکردهای سازمان مجاهدین خواستار نظارت هر چه بیشتر نهادهای بین المللی و اعطای حقوق اولیه انسانی به اعضای مجاهدین درکمپ موقت لیبرتی شدند. فعالین حقوق بشر خواستار تماس آزادانه با خانواده ها وارتباط آزادانه با دنیای بیرون ازجمله داشتن ارتباط تلفن و ایمیل و نیزحق تصمیم گیری فردی در مورد آینده و پروسه پناهندگی فردی فارغ از اعمال فشارهای فرقه ای سازمان مجاهدین شدند.

در جریان این فعالیتهای افشاگرانه مدارکی در باره عملکرد سازمان مجاهدین و نیز نامه ای شامل درخواستهایی که به امضای تعداد زیادی از جداشدگان رسیده بود به دفاتر نمایندگی های ذیربط تقدیم شد.

این فعالیت ها در شرایطی انجام میگیرد که سازمان مجاهدین قصد دارد با وارونه جلوه دادن حقایق در مورد کمپ لیبرتی همچنان فشارهای تشکیلاتی را بر اعضای خود ادامه دهد و مناسبات فرقه ای را حفظ کند.

در ادامه تلاشهای نمایندگان انجمن های حقوق بشری برای بررسی و تعیین تکلیف وضعیت مجاهدین درعراق و مقدمات رهایی اعضای گرفتار این فرقه, این هیئت در ژنو درخواست های خود را در نامه های رسمی به دفتر مرکزی صلیب سرخ و نیز دفتر مرکزی کمیساریای عالی پناهندگی انتقال دادند.

در بخشی از نامه به رئیس کمیساریای عالی پناهندگان آمده است:

" لازم است در ابتدا تشکر خود را از فعالیت های سازمان کمیساریای عالی پناهندگان نسبت به رهایی و آزادی اعضای مجاهدین و انتقال آنان به خارج از عراق اعلام کنیم. اما به نظر ما این کافی نیست و شما به عنوان مسئول یک سازمان بین المللی نیاز است که به رهبری سازمان مجاهدین فشار بیشتری آورده تا همکاری لازم برای آزادی اسیران و انتقال کامل آنها از لیبرتی به خارج از عراق را انجام دهند. "

همچنین گزارشی از پروسه انتقال افراد گرفتار در لیبرتی به سمع این دو نهاد رسید و تاکید شد تا این نهادها به فعالیت خود تا تعیین تکلیف نهایی اعضای فرقه درخاک عراق و فراهم کردن شرایط برای انتخاب آزادانه افراد و حق تعیین سرنوشت خود در یک محیط آزاد و مطمئن ادامه دهند.

لازم به یاداوری است که مریم رجوی نیز در روزهای گذشته به دعوت خودش و انجمن های خارجی دست سازش به ژنو آمده بود. مریم رجوی وقیحانه و در یک فرار به جلو مطرح کرده بود که :

مگر ماده سوم میثاق جهانی حقوق بشر تاکید نمی کند که هر کس حق زندگی آزاد و امنیت شخصی دارد؟

خوب قبل از هر کس خود مریم رجوی و مسعود رجوی مخاطب این ماده سوم میثاق جهانی حقوق بشر هستند که افراد را در ساختار فرقه گرایانه از زندگی و حق ازدواج و دیدار با خانواده هایشان محروم کرده است.

نماینگان انجمن های حقوق بشری در حاشیه مسافرت خود به شهر ژنو با پخش جزوات و بروشور های مختلف میان مهمانان اجلاس شورای حقوق بشر ماهیت فرقه تروریستی مجاهدین را بیش از پیش افشا کردند.

در پایان یادآوری می کنیم که مصاحبه هایی با اعضای هئیت اعزامی به ژنو صورت گرفته است که به مرور در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

_________________________________________________

حضور نمایندگان انجمن های مدافع حقوق بشر در شهر ژنو

 

18.03.2014

ایران قلم

 

 

اجلاس سالیانه " شورای حقوق بشر" سازمان ملل متحد در شهر ژنو ( سوئیس ) آغاز شده است. در این اجلاس که صدها کارشناس و انجمن غیر دولتی (NGO) از کشورهای مختلف شرکت دارند و پیرامون نقض حقوق بشر در کشورهای مختلف فعالیت می کنند. در همین ارتباط هیئتی از فعالان حقوق بشر به نمایندگی از انجمن های مدافع حقوق بشر ( انجمن ایران ستارگان، انجمن ایران فانوس و کانون ایران قلم ) شامل خانم نسرین ابراهیمی و آقایان مهدی خوشحال، مهدی سجودی ، شهروز تاجبخش،مهدی نیکبخت و محمد حسین سبحانی  جهت گفتگو و ارائه گزارشات و روشنگری های لازم به شهر ژنو سفر نموده اند تا از نزدیک در گفتگو با نهادهای مدافع حقوق بشر شرایط نگران کننده اعضای مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی واقع در عراق  را بیان کنند.

همانطور که خوانندگان عزیز مطلع هستند ، اخبار تاسف برانگیزی در چند ماه گذشته در ارتباط با  کشته  شدن 53 نفر در کمپ اشرف منتشر شده است . همچنین اخبار دریافتی از منابع مختلف و نهادهای بین المللی حاکیست که کماکان نقض حقوق بشر در فرقه سازمان مجاهدین در کمپ لیبرتی نیز تداوم دارد  که بدون تردید نتیجه ماجراجویی و بی مسئولیتی رهبری فرقه مجاهدین خلق در سه دهه گذشته در اتخاذ استراتژی ترور و خشونت و آویزان شدن و جاسوسی برای بیگانگان می باشد. بسیاری از خانواده های اعضای فعلی مجاهدین و همچنین اعضای ناراضی سازمان که هم اکنون در کمپ لیبرتی مستقر می باشند در تماس با هیئت یادشده خواستار فعالیت بیشتر برای خروج هر چه سریعتر فرزندان آنها از عراق شده اند.

اگر چه افراد وابسته به مجاهدین خلق در شهر ژنو و در مقابل محل اجلاس شورای حقوق بشر نیز حضور دارند و تلاش می کنند با ایجاد ارعاب و وحشت مانع حضور و فعالیت فعالین حقوق بشر شوند، اما هئیت یادشده پیگیرانه به کار خود ادامه داده و در طول اقامت خود در شهر ژنو به مانند گذشته با جدیت تلاش می کنند در گفتگو با نهاد های مسئول و همچنین بحث های آزاد و روشنگری های لازم نقش رهبری مجاهدین خلق را برای ادامه یک فاجعه انسانی در عراق و کمپ  لیبرتی گوشزد کند.

همچنین رهبری سازمان مجاهدین خلق ، از جمله مریم رجوی که در هفته گذشته با کمک لابی های دست ساز خودش به ژنو سفر کرده بود باید بداند که انها موظف هستند که با نهادهای بین المللی و  دولت عراق جهت اعزام و انتقال کلیه اسیران در لیبرتی به خارج از عراق همکاری و و از ماجراجوئی و خشونت پرهیز نماید تا اعضای سازمان در سلامت کامل به هر کشوری که خود مایل هستند، عزیمت کنند.

 

 

ادامه گزارش فعالیت های این هیئت در روزهای آینده به اطلاع خوانندگان خواهد رسید.

 

_____________________________________________________________

فرار به جلوی منصور قدرخواه در سایت های فرقه مجاهدین

آقای منصور قدرخواه این را ننوشید و نخورید!!

آیا فکر نمی کنید حکومت اسلامی خود سازمان مجاهدین را هدایت میکند؟
 

11.03.2014

ایران قلم






تحریریه ایران قلم

11.03.2014

همانطور که مطلع هستید، منصور قدرخواه از اعضای شورای دست ساز رجوی می باشد که به دستور مریم رجوی و براساس سفارش لابی امریکایی و اسرائیلی فرقه مجاهدین در حال تهیه فیلم باصطلاح مستندی برای سفید کردن چهره سیاه مجاهدین است که خوشبختانه اعضای جداشده از فرقه مجاهدین نقش منصور قدرخواه را به عنوان یکی از عناصر کلیدی فرقه مجاهدین افشا کردند.

در همین ارتباط با خبر شدیم که باز به دستور سرکرده قلعه اوورسورواز در فرانسه مریم رجوی مجددا منصور قدرخواه توسط محمد علی جابرزاده و مهدی ابریشمچی توجیه شده است که نباید خودش را لو بدهد و اعتراف کند و رابطه ای را مابین سازمان و خودش در ساخت این فیلم بیان کند.

در همین ارتباط بعد از انتقادات و افشاگری های اعضای جداشده از فرقه مجاهدین مجدداد منصور قدرخواه در اوورسورواز فرانسه توسط محمد علی جابرزاده و مهدی ابریشم چی نمایندگان مریم رجوی توجیه می شود که بهتر است جوابیه و تکذیبیه ای را بنویسد و اعضای جداشده از فرقه مجاهدین را به رژیم جمهوری اسلامی وصل کند. منصور قدرخواه برای ردگم کردن در دفاعیه خودش در سایت های وابسته به مجاهدین نوسته است:

منصور قدرخواه:

دوستانم از طریق ایمیل و فیسبوک از من سئوال کردند که آیا مطالب خودفروختگان به رژیم را در مورد فیلم تولد ترور میخوانی؟



وی حتی می ترسد که بگوید این مطالب را در سایت های مختلف خوانده است . خودش را به نخواندن می زند و می گوید از طریق ایمیل فهمیدم. این رد گم کردن آقای منصور قدرخواه دقیقا نشان دهنده ماهیت وی در سفید کردن چهره سیاه مجاهدین می باشد که خود در نوشته اش در دفاع از خود در سایت های تبلیغاتی مجاهدین چنین نوشته است:

منصور قدرخواه:

این فیلم یک سفارش از طرف مجاهدین و رهبری آن نبوده است. من به دلیل شرایط دشواري كه مقاومت درآن قرار دارد، نه تنها از سازمان مجاهدین کمکی درخواست نکرده ام بلکه از همه دوستان خواسته ام آن بخش از کمکها را به ‌هیچوجه از سازمانهای سرنگونی طلب مثل مجاهدین کم نکرده و به من بپردازند. اما مسلم است که من از هر سند و امکان از جمله اطلاعات عمیق، معتبر و محکمه پسند كه مجاهدين به من بدهند استفاده میکنم.

البته آنچه که منصور قدرخواه در بالا نوشته است با همه تاکیدی است که مسئولین این فرقه به وی گوشزد کرده اند که نباید بند را لو بدهی و ارتباط این فیلم را با سازمان مجاهدین بیان کنی.

منصور قدرخواه در قسمتی دیگر از دست نوشته اش در سایت همبستگی نوشته است:

به بهانه عضویت من در شورای ملی مقاومت و همکاری من با اصلی ترین گروه اپوزیسیون که دوست و دشمن آنها را اصلی ترین و جدی ترین اپوزیسیون سرنگونی طلب میدانند مرا به رگبار دروغ واتهام بسته اند.

لینک به صحبتهای آقای قدرخواه در سایت همبستگی ملی

 

ما از بی ادبی های آقای قدر خواه در نوشته اش نسبت به منتقدین و مخالفینش که تنها لایق مسعود و مریم رجوی است میگذریم و اعلام میکنیم که ما اعتقاد راسخ داریم که این فیلم سفارشی با پول و تهیه کنندگی و سناریوی مجاهدین و با هدف سفید سازی چهره سیاه این فرقه تروریستی ساخته می شود ، چرا که اگر شما می خواهید فیلمی بسازید که حاکی نقض حقوق بشر و تروریسم باشد، مگر می شود در این فیلم نشانی از عملکرد خشونت طلبانه و تروریستی و کارنامه سراسر نقض حقوق بشر این فرقه توتالیتر نباشد؟

وی از انضباط آهنین در فرقه مجاهدین آن هم در عصر آزادی سخن می گوید، هنوز آقای قدرخواه نمیداند که اسم اصلی " انضباط آهنین " "دیکتاتوری تمام عیار " یک رهبر مذهبی خشونت طلب به نام مسعود رجوی می باشد. چرا آقای قدرخواه به این مسائل پاسخ نمی دهید؟

آیا با وجود زندان های انفرادی در قلعه اشرف ، زندان ابوغریب در حاکمیت صدام حسین و ده ها زندان انفرادی و عمومی دیگر بعد از سرنگونی صدام حسین خلاصه بیش از ۱۰۰۰ نفر توانسته اند از این فرقه جدا شوند، پس آن انضباط آهنین شما و بزعم هیت تحریریه ایران قلم تور اختناق و دیکتاتوری صد پاره شده است تا جاییکه افراد در کمپ لیبرتی و اشرف نباید تک نفره تردد کنند و این ممنوع است؟

چرا این نکته را در فیلمتان نمی آورید؟ این نشانه چیست که تردد افراد در محدوده چند صدمتری یا چند کیلومتری در قلعه اشرف و ایضا کمپ لیبرتی باید حداقل دو نفره باشد.چرا؟

تحریریه ایران قلم که از اعضای قدیمی فرقه مجاهدین بوده اند که بعضا سال ها در زندان انفرادی این سازمان و همچنین زندان ابوغریب زندانی بوده اند و هر کدام هنوز قربانیانی درکمپ لیبرتی دارند به شما پیشنهاد می کنند سوژه های زیر را هم در فیلم خودتان بیاورید.

ــ چرا ارتباط مسعود رجوی با سرویس اطلاعاتی صدام حسین و دادن اخبار و اطلاعات جنگی به متجاوز به خاک ایران در فیلم مستند شما جایی ندارد؟

ــ آیا سابقه زندان بانی و زندان سازی در سازمان مجاهدین ربطی به تروریسم و بازتولید خشونت و نقض حقوق بشر ندارد؟

ــ آیا نمی خواهید از سابقه ترور و حذف فیزیکی در سازمان مجاهدین چیزی بگویید؟

ــ به دلایل طلاق های اجباری در سازمان مجاهدین هم نمی پردازید؟

ــ دلایل جدایی کودکان از پدران و مادران خود توسط مسعود و مریم رجوی چه بود؟

ــ چرا مسعود رجوی رهبر مادام العمر می باشد؟

ــ آیا شما که در اروپا زندگی می کنید یک سازمان و حزب سیاسی می شناسید که رهبر مادام العمر داشته باشد؟

ــ وجود رهبر مذهبی و ایدئولوژیک مادام العمر در یک سازمان نشان از چیست؟ آیا اسم این پدیده فرقه نمی باشد؟

ــ آیا شما مجاز هستید به صرف شعارهای توخالی فرقه مجاهدین علیه جمهوری اسلامی ، آن را آلترناتیو این حکومت معرفی کنید، پس تکلیف آن آلترناتیو واقعی چیست؟

آیا فکر نمی کنید حکومت اسلامی خود سازمان مجاهدین را هدایت می کند؟ اگر غیر از این است پس چرا با تئوری های مشعشع مسعود رجوی این حکومت سرنگون نمی شود؟

ــ چرا در فیلم مستند شما اشاره نمی شود که اصرار مسعود رجوی برای ماندن در عراق برای چیست؟ آیا ربطی به گسترش تروریسم در عراق و منطقه خاورمیانه ندارد؟

ــ چرا رجوی اشرف را به بهانه حفظ اموال تخلیه کامل کامل نکرد و بعد هم تعداد کمی را آنجا نگه داشت تا ۵۳ نفر بی دفاع و بی گناه توسط گروههای تروریستی کشته شوند ؟ موشکافی این موضوع به شما ربطی ندارد؟

ــ چرا مسعود رجوی و سازمان مجاهدین با کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها به خارج از عراق نه تنها همکاری نمی کند بلکه به نوعی کارشکنی و اخلال میکند؟

ــ به نظر شما آقای قدرخواه نقش شروع مبارزه مسلحانه و تروریستی توسط سازمان مجاهدین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در گسترش خشونت و تروریسم در ایران چه بوده است؟

ــ به نظر شما چرخه معیوب اعدام ، ترور ـ ترور، اعدام بعد از سی خرداد ۱۳۶۰ دست پخت کیست؟

ــ آیا با شروع خشونت و ترویسم و باصطلاح مبارزه مسلحانه توسط مجاهدین در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ ، دمکراسی در ایران بیشتر شد یا کمتر؟

چرا وقتی به اینجا می رسد گوش شما دیگر نمی شنود یا چشم هایتان نمی بیند؟

از نظر ما خیانت شما در این مقوله کمتر از بقیه افراد سرسپرده فرقه مجاهدین نیست. فرقه مجاهدین به وسیله شما خشونت و نقض حقوق بشر در مناسبات خود را تئوریزه میکند و شما هم چند صباحی می خورید و می نوشید .

آقای منصور قدرخواه این را ننوشید و نخورید!!

تحریریه ایران قلم

 

________________________________________________________________________

نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان مجاهدین در  کمپ لیبرتی در عراق

 

01.02.2014

ایران قلم

با سلام و عرض ادب حضور تک تک شما عزیزان و دوستان قدیمی

با توجه به شرایط فروپاشی و تاسف بار کنونی که سازمان در آن قرار گرفته و همچنین با توجه به محدودیت هایی  که در کمپ لیبرتی برای شما عزیزان بوجود امده ؛ کانون ایران قلم که متشکل از افراد جدا شده از فرقه رجوی می باشد ، بر ان شد که نامه سرگشاده ای خطاب به شما عزیزان گرفتار در فرقه مجاهدین منتشر نماید .

دوستان گرامی !

ممکن است ما با یکدیگر بر سر خیلی مسائل با هم اختلاف نظر داشته باشیم، اما میتوانیم بر وجود واقعیت های غیر قابل تردید اتفاق نظر داشته باشیم. بطور مثال:

ــ آیا بین ایران و عراق ، آتش بس و پایان جنگ اعلام نگردیده است؟

آیا آتش بس و پایان جنگ بین ایران و عراق طناب دار حکومت جمهوری اسلامی شد؟

ــ آیا صدام حسین سرنگون نشده است؟

ــ آیا سازمان مجاهدین توسط آمریکا خلع سلاح نشده است؟

ــ ایا اشرف تخلیه نشده است؟

 

ما به عنوان دوستان قدیم شما ، که البته فکر می کنیم هنوز دوستان ما هستید، تصور می کنیم حداقل در 5 مورد ذکر شده بالا بدون اینکه بخواهیم وارد چرایی و چگونگی آن بشویم ، اتفاق نظر داریم که که این امور حاصل شده است.

یعنی هم صدام حسین سرنگون شده ، هم سازمان خلع سلاح شده و هم اشرف تخلیه شده است و هم موارد دیگر ذکر شده.

پس صحبت ما با شما عزیزان ، براساس واقعیت های به وقوع پیوسته می باشد که جای بحث و تردیدی در آن نباشد.

 

اگر شما یادتان باشد، ما که یادمان هست، آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی همیشه پیش آمدن چنین شرایطی را غیر ممکن می دانستند. باز مثال می زنیم:

آیا سازمان و مسعود رجوی نمی گفتند صلح و آتش بس بین ایران و عراق ممکن نیست؟

آیا رهبری سازمان نمی گفت ارتش صدام حسین در ردیف چند ارتش اول جهان می باشد و سرنگون نمی شود؟

آیا مسعود رجوی نمی گفت، اگر جهان بجنبد اشرف از جای خود تکان نخواهد خورد؟

ولی همه اینها و خیلی موارد دیگر بر عکس تحلیل های غیرواقع بینانه مسعود رجوی  به وقوع پیوست.

اکنون چه باید کرد؟

پرسش ما از شما این است، چه باید کرد؟

در کلیه احزاب و سازمان های سیاسی که ویژگی دمکراتیک دارند یا می خواهند بگویند به دمکراسی احترام می گذارند، اولین تصمیم در چنین احزاب و سازمان هایی وقتی به نتیجه و برنامه پیش بینی شده نائل نمی شوند، استعفای رهبری آن می باشد.

به نظر شما عزیزان آیا این خواسته زیادی هست که از مسعود رجوی طلب کرد؟ چرا باید فکر کرد مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی یا هر گونه ظلم و بی عدالتی تنها و تنها زیر پرچم رجوی ممکن است؟

چرا و چگونه این در ذهن ما و شما جا گرفته است؟

آیا نباید از این حصار ذهنی خارج شد؟

لازم نیست شما بگویید یا اعتقاد داشته باشید که آقای مسعود رجوی جنایتکار جنگی هست، ولی آیا در این تردیدی هست که برنامه وی برای رسیدن به اهداف سازمان که در راس آن سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بوده است با شکست مواجه شده است یا حداقل یک تاخیر سی ساله دارد؟

یادتان هست  آقای مسعود رجوی در "جمع بندی یکساله مقاومت" در سال 1361 می گفت جمهوری اسلامی در طول یک تا دوسال سرنگون خواهد شد.

خوب حداقل قضیه این است که شما و ما از آقای رجوی بخواهیم جایش را به فرد و افرادی دیگری برای رهبری سازمان مجاهدین بدهد. ایشان و همسرش خانم مریم رجوی هم در سازمان مجاهدین باشند، ولی فرصت را برای یک دوره چهار ساله به افراد دیگری بدهند تا هدایت سازمان را بر عهده بگیرند؟ آیا به نظر شما عزیزان این خواسته زیادی هست؟

هم اکنون در حالی که بعد از خلع سلاح و تخلیه کامل اشرف دیگر بودن سازمان در عراق هیچ ضرورتی ندارد ؛ چرا آقای مسعود رجوی و مریم رجوی اصرار در ماندن در عراق دارند ؟

چرا به جای تلاش جهت انتقال اعضای سازمان به کشور های ثالث ، برعکس در این مسیر از هیچگونه کار شکنی و سنگ اندازی دریغ نمی کنند.

 

نیروهای گرفتار و دوستان قدیمی

با توجه به نا فرمانی هایی که چندی پیش در کمپ آلبانی توسط نیروهای منتقل شده به آنجا صورت گرفت و با توجه به جدا شدن افراد کلیدی در شورای به اصطلاح مقاومت نظیر آقایان قصیم و محمد رضا روحانی  و افشاگری های جدید آقایان مصداقی و اسماعیل یغمایی و هادی افشار و خانم عاطفه اقبال و سایر عزیزان از سازمان ؛ ما مطلع هستیم  که اعتراضات پیدا و پنهان بیشتری نسبت به شرایط موجود سازمان از جانب شما متوجه مسئولین سازمان مجاهدین و بطور خاص از شخص رجوی وجود داشته است .

 

سوالاتی نظیر :

چرا اصرار برماندن در کشور نا امن عراق داریم ؟ چرا اشرف را به خاطر حفظ اموال تخلیه کامل کامل نکردیم و بعد هم تعداد کمی را آنجا نگه داشتیم تا بی دفاع و بی گناه توسط گروههای تروریستی کشته شوند ؟

چرا با کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها به خارج از عراق نه تنها همکاری نمی کنیم بلکه به نوعی کارشکنی و اخلال وجود دارد؟

چرا تا قبل از تخلیه کامل اشرف اصرار وجود داشت که نیروها به اشرف برگردند و مریم رجوی با اینکه میدانست اشرف جای امنی نیست به دروغ مدعی بود که امنیت در اشرف صد برابر از لیبرتی بیشتر است و به شدت خط برگشت به اشرف را دنبال میکرد ولی بعد آن فاجعه دلخراش و کشته شدن افراد هیچ مسئولیتی را نپذیرفت و نگفت پس آن امنیتی که ازش دم می زد چی شد ؟

چرا  بعد از  سقوط صدام سازمان به صورت اپوزیسیون دولت منتخب مردم عراق در آمده و در امور داخلی عراق دخالت می کند ؛ بطور مثال  فلان نماینده دستگیر می شود اعتراض می کند؛ آخر به سازمان چه مربوط هست در اینگونه مسایل داخلی عراق دخالت کند ؟

چرا با گروههای افراطی در سوریه در تماس هست و بعد از جریانات اخیر در سوریه  به عنوان اپوزیسون دولت سوریه در امده است ؟

چرا و به چه دلیل نیروها را به اعتصاب غذای اجباری وادار نموده است؟

سوال اساسی اینکه چرا در این شرایط بحرانی و حساسی که سازمان درش قرار گرفته مریم رجوی در پاریس بسر می برد و به سفرهای آنچنانی می پردازد و مهمانی ها و سورچرانی های  گسترده تحت عنوان کنفرانس بین المللی راه می اندازد ؛ و مسعود رجوی هم که مدعی رهبری عقیدتی هست هنوز در مخفیگاه به سر میبرد و پاسخگوی این شرایط اسف باری که مسبب اصلی اش خودش می باشد نیست؟

 وانبوهی از این قبیل سئوالات که به ذهن شما زده و از مسئولین تان پرسیده اید که نه تنها هیچ  پاسخی نگرفته اید؛ بلکه بخاطر این سئوالات مورد اذیت و آزار قرار گرفته اید.

دوستان عزیز

ما ضمن استقبال از این همه جسارت و شجاعت شما که در مقابل رهبری سازمان که مسبب اصلی ماندن تان در عراق هستند و با این سیاست های غلط خود می خواهند همه شما را به کشتن بدهند ایستادگی و اعتراض می کنید ؛ می خواهیم به شما بگوییم این کافی نیست.

شما برای نجات از وضعیت موجود باید جدی تر به موضوع بپردازید. خوشبختانه رهبری سازمان هم نمی تواند به مانند گذشته سلول انفرادی و زندان بسازد. ما هم اعتقاد داریم هنوز محدودیت و حتی محل هایی برای فرنطینه افراد در لیبرتی وجود دارد ولی این حصار فیزیکی آن چنان نیست که شما از پس آن بر نیایید.

ما از شما می خواهیم که بیش از این اجازه ندهید که رجوی ها بخاطر مطامع شیطانی خودشان با جان و سرنوشت شما بازی کنند.

 

دوستان عزیز

ما ضمن محکوم کردن هر گونه عملیات تروریستی و حملات موشکی و خمپاره ای به کمپ لیبرتی که منجر به کشته و مجروح شدن نفرات بی دفاع می گردد ؛ از شما می پرسیم چه کسی مسبب اصلی این اتفاقات دلخراش می باشد ؟

آیا غیر از اینست که رجوی ها با سیاست اصرار بر ماندن در عراق و دخالت در امور داخلی عراق مسبب اصلی هستند ؟

 و آیا اعتراض کردن سازمان در مقابل دستگیری یک نماینده در عراق آن روی سکه حملات تروریستی به لیبرتی و کشته و مجروح شدن نفرات نیست ؟ و آیا به نظر شما چه کسی از کشته شدن شما در کشور عراق نا امن و باتلاق لیبرتی سود می برد ؟ غیر از اینست که رجوی ها با مخالفت شان با خروج از عراق خواهان کشته شدن  همه شما هستند؛  چونکه به خوبی می دانند که با خروج شما ها  از عراق دیگر نه از انقلاب کذایی مریم اثری می ماند و نه از آن تشکیلات مخوف و تار عنکبوتی و استالینی رجوی. ایشان ترس از این دارند  که با خروج شما از عراق تعداد زیادی از شما ها دست به نا فرمانی بزنید و چهره اصلی رجوی را در انظار عموی افشاء نمایید ؛ بنابر این رجوی اصرار دارند که همه شما در عراق بمانید و کشته شوید و این به سود سران فرقه و بطور خاص رجوی ها می باشد.

دوستان گرامی

ما اعضای انجمن ایران قلم یک بار دیگر ضمن حمایت از اعتراضات قهرمانانه تان  بعنوان دوستان قدیمی که خیرخواه شما هستیم از شما می خواهیم با گسترش نا فرمانی ها و اعتراضات خودتان  جلوی سران فرقه مجاهدین ایستادگی کرده و به هر شکل  ممکن خود را به مقامات کمیساریای عالی پناهندگان برسانید تا هر چه زودتر مسایل پناهندگی و انتقال شما به کشور ثالث حل و فصل گردد.

ما ضمن آرزوی بهترینها برای تک تک شما عزیزان ؛ امیدواریم که هر چه زودتر از چنگال سران فرقه رجوی رهایی یافته و سرنوشت خودتان را خود در دست گرفته و مسیر زندگی آینده تان را خودتان انتخاب کرده و رقم بزنید. شما در این مسیر می توانید روی تلاش دوستان قدیمی خود حساب کنید. شما در هر لحظه و در هر شرایطی می توانید روی کمک ما حساب کنید و به آینده امیدوار باشید. اگر مایل بودید این فرقه را ترک کنید ، اگر هم مایل نبودید در اروپا یا هر گوشه جهان به فعالیت خودتان با سازمان مجاهدین ادامه دهید، ولی از سازمان مجاهدین مستقر در عراق و کمپ لیبرتی خارج شوید.

به امید آنروز و با آرزوی رهایی همه شما عزیزان.

هيئت تحريريه :         iran_ghalam@yahoo.de

روابط عمومی :         sobhani_m_h@hotmail.com

تلفن :                    00491774829905  

 

 

________________________________________________________________________

اطلاعیه در مورد تلاش فرقه مجاهدین خلق (فرقه رجوی) برای هک کردن سایت کانون ایران قلم

تحریریه ایران قلم،

25.01.2014

 

 


روش های تروریستی سازمان مجاهدین در تلاش برای خاموش کردن صدای منتقدین خود سابقه ای دیرینه دارد . دامنه و ابعاد گسترده این اقدامات ازحذف فیزیکی منتقدین آن و جداشدگان ازاین فرقه تا ترور شخصیت آنها و نیز هک کردن سایت های منتقد را در بر می گیرد .
بر طبق اسناد رسمی و قانونی ارجاع داده شده از سوی کارشناسان سرور آلمانی پشتیبانی کننده ، سایت کانون ایران قلم درحد فاصل هشتم تا یازدهم ژانویه ۲۰۱۴ مجاهدین بار ها در صدد هک کردن سایت ایران قلم برآمده بودند که با تلاش کارشناسان سرور پشتیبانی کننده خوشبختانه نتوانسته اند به اهداف خود دست پیدا کنند .
در همین ارتباط مسئولین ایران قلم در حال پیگیری موضوع هستند و در چند روز آینده سایت این کانون دوباره به کار خود ادامه خواهد داد .
مطمئنا همانطور که زندان انفرادی در قلعه سرنگون شده اشرف ، حبس در زندان ابوغریب و ترور فیزیکی و حمله چماقداران سازمان مجاهدین به اعضای کانون ایران قلم و سایر منتقدین تا کنون تردید و تزلزلی در آنها بوجود نیاورده است ، از این پس نیز نه انها این اقدامات خللی در عزم آنها پدید نمی آورد ،بلکه مصمم تر و جدی تر به نقد فرقه رجوی ادامه خواهند داد.

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه دخالت های مجاهدین در امور داخلی عراق

07.01.2014

شهروز تاج بخش

ایران قلم

 

چندی پیش ، شورای دست ساز رجوی در اطلاعیه ای با محکوم کردن دستگيری آقای احمد العلوانی نماينده پارلمان عراق و با اشاره به اینکه ایشان ـ  از رهبران تظاهرات و تحصن مردم الانبار است ـ خاطرنشان می کند که : " دستگيري دكتر العلوانی و كشتار اعضای خانواده و محافظان او همچنانكه حمله به تحصن رمادی، آن روي سكه حمله موشكی به ليبرتی و قتل عام و اعدام جمعی مجاهدان در اشرف و  به گرو گان گرفتن ۷ تن از آنها است. "

این که فرقه مجاهدین همچنان حق اظهار نظر در مورد مسائل داخلی عراق را برای خود محفوظ داشته اند ، مصداق عینی دخالت در امورداخلی این کشور است.

تلاش برای دامن زدن به بحران های سیاسی عراق توسط مجاهدین سابقه ای طولانی دارد .متاسفانه رهبران سازمان مجاهدین خلق طی ده سال گذشته و پس از سقوط صدام حسین، بجای یافتن راه حل عقلانی برای اعضای خود،با سازماندهی و پشتیبانی مالی و لجستیکی از گروه های بازمانده حزب بعث صدام حسین که با القاعده عراق فعالیت مشترک دارند، دخالت در امور مردم عراق و مردم سوریه را پیش گرفته اند که هیچ سودی برای آنان ندارد.

مجاهدین که از هر گونه پایگاه قانونی بی بهره می باشد یکی از مخالفان سرسخت دولت نوری المالکی بشمار می روند.فرماندهان مجاهدین طی سال های گذشته برای مخالفت با اخراج شان از عراق،تظاهرات سنی های طرفدار حزب بعث بر علیه دولت نوری المالکی را سازماندهی و پشتیبانی نموده اند.این مسئله زیر نظر گروه های عراقی قرار داشته و دخالت نامربوط مجاهدین در اوضاع عراق،عملا آنان را در بازی خونین بین شیعه،سنی و القاعده گرفتار نموده است.از طرفی مسعود رجوی رهبر غائب و فراری مجاهدین نیز با سخنرانی های مداخله جویانه و تحریک کننده بیش از هر زمانی اعضای مجاهدین را زیر خطرات مختلف قرار داده است.

 چندی پیش بود که باز هم کمپ موقت لیبرتی هدف حملات موشکی قرار گرفت . بر خلاف رهبران مجاهدین که از آشوب و کشتار در عراق نفع می برند،ضمن محکوم نمودن عمل موشک اندازی به کمپ لیبرتی باید تاکید کرد که راه حل اعضای محصور سازمان مجاهدین خلق در عراق کشتار نیست.از چند سال پیش همه طرف ها به راه حل سازمان ملل گردن نهاده و مسائل آنان باید از همان طریق دنبال و حل و فصل گردد که البته مجاهدین با سنگ اندازی در روند انتقال اعضا به کشور ثالث به اندازه عاملان حملات تروریستی برعلیه ساکنان لیبرتی ، در این گونه تلفات مقصرند

نگاهی به ماهیت عملکرد مجاهدین نشان می دهد که پس از شکست سنگین این گروه در عرصه نظامی گری و خشونت ( که از سی خرداد آغاز و با تروریسم شهری ، بمب گذاری و با نبرد جبهه ای تا سال ۱۳۶۷ ادامه یافت ) آنها یکسره به وادی هرج و مرج طلبی در غلتیده اند. طبیعی نیز هست که منطقی که در پی کودتا و شورش گری و سوار شدن بر امواج بوجود آمده بر خشونت بود ، نمی توانست و نمی تواند در شرایط ثبات و آرامش حرفی برای گفتن داشته باشد و اهدافش را پیش ببرد.

 پس از پایان جنگ صدام بر علیه ایران ،استراتژی مجاهدین را "آنارشیسم " و منطق حاکم بر تا کتیک های آنان را "ایجاد بحرانهای بین المللی و منطقه ای " حول مسئله ایران تشکیل داده است. در زمینه بین المللی مجاهدین با در پیش گرفتن تاکتیکهای آنارشیستی جهت تاثیر گذاری بر سه محور مورد حسایت جامعه جهانی کوشیدند تا انتقادات به ایران را به سمت نوعی سیاست رادیکال و نامعقول جهت دهی کنند ، این سه محور عبارت بود از:

 ۱ـ تبلیغات منفی بر علیه فعالیتهای هسته ای ایران و نمایش آن به عنوان یک تهدید جدی بر علیه جهان

 ۲ـ مخالفت ایران با اسرائیل و معرفی ایران به عنوان اصلی ترین مانع ثبات اسرائیل

 ۳ـ ایجاد حساسیت بر روی پیوندهای مذهبی مسلمانان و بخصوص شیعیان عراق با ایران. بهترین فرصت برای ایجاد هرج و مرج منطقه ای

 از نظر رهبری این گروه " صدام " بود که به دلیل پتانسیل بالای ضد ایرانی و ادعاهای جاهلی بر سر رهبری اعراب می توانست تحریکات آنان را تبدیل به آغاز جنگ مجدد بر علیه ایران کند ، تحریکاتی که در کمال ناباوری بسیاری از هم پیمانان صدام ، تبدیل به حمله به کویت و آغاز جنگ آمریکا بر علیه وی شد. این وضعیت باعث گردید که فریاد مردم سرکوب شده عراق در انتفاضه سال ۱۹۹۱ متجلی شده و بر خلاف خواست صدام و مجاهدین ، آتش زیر خاکستر مردم عراق شعله ور شده و دامان آنها را بگیرد. گرچه صدام ۷۵% مردم این کشور را با فاشیستی ترین روشها سرکوب کرد ، اما هیچگاه قادر به خشکاندن ریشه های پایدار و اصیل آنان نگردید. پس از این وقایع برای مجاهدین مسجل گردید که اکراد و شیعیان ، عومل بی ثباتی صدام می باشند و وجود صدام و ماندن وی در راس حاکمیت عراق ، یگانه امید برای بقای تشکیلاتی آنان می باشد.

سقوط صدام بمثابه کابوس دهشتناکی برای مجاهدین بود که موجد بحرانهای متعددی برای این گروه شد و رهبری مجاهدین بر آن شدند تا به هر نحو ممکن این خلاء استراتژیک را پر نمایند. نزدیک شدن و پناهندگی خواستن از اشغالگران غریزی ترین رفتاری بود که بلافاصله پس از سقوط صدام به آن تن دادند و با استمالت از ژنرالهای آمریکایی ، سعی نمودند تا چتر حمایتی اشغالگران، ولو در قالب بازداشت شدگان و تحت حفاظت را برای خود داشته باشند. اکنون مردم عراق و اپوزیسیون صدام ، تهدید درجه یک مجاهدین به حساب می آمدند و بحرانی را که تلاش داشتند به وسیله صدام به مرزهای ایران صادر کنند ، گریبان آنها را در اردوگاه اشرف گرفته بود. موضعگیری دولتمردان جدید عراق بر علیه این گروه ، خصومت دیرینه مجاهدین نسبت به عقاید و احساسات شیعیان عراق که بیش از ۶۰% جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و همچنین چشم انداز تشکیل یک دولت عراقی ، مجاهدین را بر آن داشت که مصرانه در فکر دخالت در اوضاع داخلی عراق و ایجاد نآمنی و آشوب در این کشور باشند .

اما عراق کشور مجاهدین خلق نیست.سرکشی رهبران مجاهدین و دخالت آنان در امور عراق،حضور آنان را پیچیده و بغرنج نموده است.

مجاهدین می بایست دست از تهدید های تحریک کننده و دخالت در امور عراق بردارند.از مسیر اعضای محصور در کمپ لیبرتی کنار بروند و اجازه دهند آنها خود سرنوشت شان را به دست گیرند

شهروز تاج بخش

آلمان.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

صلح و جنگ در استراتژی مجاهدین

18.11.2013

شهروز تاج بخش

ایران قلم

در حالی که مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۱+۵ سوژه ی روز مطبوعات و محافل سیاسی است ، شورای ملی مقاومت که ویترین تبلیغاتی مجاهدین است از افشای یک سایت جدید هسته ای خبر داده است .بدون تردید پی آمدهای شکست این مذاکرات بر مردم بر بخشی از اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی پوشیده نیست. بخشی از این گروهها فن آوری هسته ای و استفاده صلح آمیز از این امکان را حق مسلم و قانونی ایران می دانند. گروهی دیگر علیرغم مخالفت با آن ، اما در برابر واکنش محافل بین المللی و پی آمدهای اقتصادی و نظامی آن موضع دارند، آنها بر این معنی اصرار دارند که پیامدهای اتخاذ تصمیماتی که شامل تحریم اقتصادی و احیانا بمباران پایگاههای هسته ای ایران خواهد بود قبل از هر چیز مردم ایران را در معرض خسارتها و عواقب آن قرار خواهد داد. آنها پی آمدهای ناگوار دیگر این اقدام را در تشدید خشونت در منطقه و در نهایت رشد دوباره تروریسم ارزیابی می کنند. این گروه حتی از منظر منافع امریکا این اقدام را بحران مضاعفی برای ایالات متحده ارزیابی می کنند .در این میان آنچه حائز اهمیت به نظر می رسد اصرار بی وقفه سازمان مجاهدین خلق به برهم زدن میز مذاکرات هسته‌ای است .
به راستی سازمان مجاهدین خلق در راستای ایجاد این بحران منطقه ای و شاید هم بین المللی چه دستاوردهایی را دنبال می کند. و اساسا این رویکرد چه سنخیتی با راه حل فرضی تغییر دمکراتیک مورد ادعای مجاهدین دارد.
برای آلترناتیوی که معتقد است مشروعیت خود را از حمایت هفتاد میلیون ایرانی کسب می کند، دنبال کردن این استراتژی که ایران و غرب را به یک چالش نظامی دراز مدت و غیر قابل پیش بینی می کشاند چه منافعی در بر خواهد داشت.
مجاهدین به صراحت اذعان می دارند که هزینه های واقعی ادامه تحریم ها و در نهایت جنگ یا حمله خارجی از جیب مردم ایران پرداخت خواهد شد. با این احتساب اصرار سازمان در مواجه کردن ایران با این شرایط چه توجیهی به همراه دارد. پارادوکس خویشتن داری غرب درتلاش برای رسیدن به توافق با ایران با پافشاری سازمان مجاهدین و تلاش بی وقفه آنها برای مسدود کردن راه حلهای عقلانی و اصرار بر بی فایده بودن چانه زنی با ایران چه دستاوردهایی برای مجاهدین به همراه دارد .
ساده انگاری خواهد بود اگر بپذیریم سازمان مجاهدین با توسل به این استراتژی نخ نما و پوش صلح طلبی تنها می خواهند به این دستاورد اکتفا کنند که جمهوری اسلامی را دچار انفعال و انزوا نمایند. مجاهدین ادعا می کنند با این استراتژی جمهوری اسلامی را به گوشه رینگ می کشانند و او ناگزیر می شود به اجماع بین المللی در خصوص متوقف کردن فعالیتهای هسته ای گردن بگذارد. در صورت عملی شدن چنین فرضی چه دستاوردهایی برای مجاهدین حاصل خواهد شد. واقعیت این است که مجاهدین اهداف عمده خود را در ادامه فعالیتهای هسته ای ایران دنبال می کنند.اصرار صوری مجاهدین برای توقف فعالیتهای هسته ای ایران مشابه فعالیتهای این سازمان در خصوص متوقف کردن جنگ ایران و عراق است. در شرایطی که شریانهای حیاتی سازمان به ادامه جنگ ایران و عراق بستگی داشت مجاهدین به دروغ ادعا می کردند که خواهان توقف جنگ هستند. پی آمدهای توقف جنگ ایران و عراق برای مجاهدین نشان داد تا چه میزان در ادعای خود صادق بوده اند. استراتژی مجاهدین در رابطه با موضوع اتمی ایران و ادعای متوقف کردن آن چیزی شبیه مواضع پنهانی سازمان در رابطه با جنگ ایران و عراق است .برای مجاهدین تردیدی نیست که غرب و مشخصا امریکا تحت هیچ شرایطی تن به مشروعیت مجاهدین نمی دهد. آنها در واقع با دنبال کردن موضوع هسته ای ایران و ایجاد توهم در غرب تلاش می کنند بحران فزاینده دیگری را در منطقه ایجاد کنند. برای مجاهدین همواره بحران و جنگ در هر شکل و شمایل یک نیاز حیاتی بوده است. مجاهدین همواره حصول به این ماجراجویی ذاتی و ریشه ای را در پوش شعار صلح طلبی دنبال کرده اند.در جریان جنگ ایران و عراق با این حربه ضمن تشدید جنگ و کشاندن آن به داخل شهرها به زعم خود تلاش داشتند که با رودرو قرار دادن مردم و نظام سرنگونی را محقق سازند. در واقع شهروندان در طول جنگ شهرها، قربانیان استراتژی جنگ طلبی مجاهدین شدند. مجاهدین در واقع اولین بازندگان پایان جنگ ایران و عراق بودند. اقدام ماجراجویانه و کور سازمان در حمله به شهرهای مرزی ایران در عملیات موسوم به فروغ جاویدان نشان داد مجاهدین قبل از هر ارزیابی نظامی و فرضی، برای پیروزی در این عملیات دامن زدن به یک بحران نظامی دیگر را مد نظر داشته اند. کما اینکه بعدها رجوی در توجیه عملیات فروغ جاویدان اعتراف کرده بود که انگیزه این عملیات صرفا آغاز جنگ دوباره ای در منطقه بوده است.

آنچه اکنون مجاهدین در جریان پرونده هسته ای ایران دنبال می کنند چیزی جز دامن زدن به یک جنگ منطقه ای نیست. مجاهدین تلاش می کنند با ترغیب سیاستهای ضد ایرانی و برجسته کردن راه حل تحریم و خشونت، بار دیگر منطقه را با چالشی از نوع عراق روبرو کنند. در فرضیات آنها اگر مداخله امریکا در عراق منجر به سوختن مجاهدین در منطقه گردید، مداخله فرضی امریکا در ایران می تواند همه زیانهای حاصله از سرنگونی صدام را جبران کند.این رندانه ترین موضعی است که مجاهدین با اتخاذ آن هم می توانند خود را به عنوان یک اپوزسیون صلح طلب در مناسبات و لابی های اروپا جا بزنند و هم در عین حال امکان بروز یک بحران نظامی از نوع عراق را در منطقه دنبال کنند.
در این مسیر و علی القاعده مجاهدین برای دستیافت به این اهداف مثل همیشه نیاز به چرخش و پوست اندازی تازه دارند. چیزی شبیه سناریو چرخش مجاهدین به سمت آمریکا که مستلزم تدوین تاریخچه تازه ای در فلسفه موجودیت و موضوعیت سازمان داشت. چنانچه دیدیم مجاهدین در این راستا تا جایی پیش رفتند که از تمامی داعیه های ضدامپریالیستی خود تبری جسته و مسئولیت ترور مستشاران آمریکایی را که زمانی به آن افتخار می کردند، به گردن شاخه مارکسیستی خودانداخته و النهایه به کاخ سفید و کنگره آمریکا و ... دخیل بستند.
غرب و مشخصا امریکا نباید این فرض را نادیده بگیرند که مجاهدین با تشدید روانی مناسبات ایران و غرب بر سر مسئله هسته ای پیش از آنکه نگران امنیت و صلح در جهان باشند بطور استراتژیک خواهان بروز و تنشهای نظامی در منطقه هستند.این رویکرد و گفتمان در ماهیت خود تا چه میزان پیشبرنده خط ادعایی مریم رجوی و مجاهدین با عنوان راه حل دمکراتیک است.
مجاهدین تا آینده ای نا معلوم نمی توانند خود را از جرایم تروریستی تبرئه کنند. با این احوال نباید از نظر دور داشت که اتخاذ هر گونه راه حل غیر عقلانی در خصوص پرونده هسته ای ایران ناخواسته به منزله آب ریختن به آسیاب مجاهدین و در نهایت رشد تروریسم است.برای غرب و امریکا احراز این حقیقت که مجاهدین قادر به هیچ گونه استحاله و تغییر ماهوی در نگره های خود نیستند امری بدیهی است ، مجاهدین تا آینده ای نا معلوم نمی توانند خود را از جرایم تروریستی تبرئه کنند. با این احوال نباید از نظر دور داشت که اتخاذ هر گونه راه حل غیر عقلانی در خصوص پرونده هسته ای ایران ناخواسته به منزله آب ریختن به آسیاب مجاهدین و در نهایت رشد تروریسم است.
برای غرب و مشخصا امریکا این چالش پارادوکسیکال باید مطرح باشد که چگونه سازمانی که مدعی به خطر افتادن صلح و آرامش و امنیت جهانی و دمکراسی و آزادی است به سهولت خط تحمیل جنگ و تحریم اقتصادی و بحران های ناشی آز آن را بر مردم روا دارد.تلاش اروپا و امریکا برای جلوگیری از بحرانی نظیر عراق حاکی از این معنی است که تجدید چنین شرایطی به هیچ وجه سودآور نخواهد بود. این شرایط تنها می تواند به سود کسانی باشد که همواره حیات خود را در بقای خشونت و تروریسم دنبال می کنند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده به مسعود رجوی

رهبری مادام العمرتان رو به زوال ا ست

14.08.2013

شهروز تاج بخش

ایران قلم

 

قبل از هر سخنی باید بدانید که من و دیگر جداشدگان ازسازمانی که شما آن را به یک فرقه مذهبی مافیایی تبدیل کرده اید به روشنی شرایط شما را از منظر آسیب های روانی که با آن دست به گریبانید درک می کنیم .ذهن بیمار و متوهم شما در تعارض آشکار با واقعیت های سرسخت بیرونی قرار گرفته است و برآیند آن که تهاجم پرخاشگونه و با ادبیاتی لمپنی و سخیف به منتقدان و حتی اعضای اسیر در تشکیلات فرقه خودتان است ، نه با هیچ منطق اخلاقی همخوانی دارد و نه با ادعای کسی که خود را رهبرعقیدتی و منزه از آلایش ها میداند .

گویا در نشستی که اخیرا برای اعضای کمپ موقت لیبرتی برگزار کرده اید با ابراز نارضایتی از نیروهایی که به آلبانی و آلمان رفته اند و دیگر خط تشکیلات شما را نمی خوانند گفته اید :

 "هر کس میخواهد برود میتواند گورش را گم کند ".

آیا شما التفات دارید که مخاطب شما انقلابیونی هستند که بهترین سالهای عمر خود را به صورت شبانه روزی به امید بهروزی ملت ایران در اختیار شما و فرقه متبوعتان قرار داده اند و از هست و نیست خود گذشته و در مقابل خانواده های خود ایستاده اند و حداکثر فداکاری را انجام داده و هیچ برای خود نخواسته اند ؟

واکنون که به دلیل خیانت ها و خط مشی کاملا غیراصولی شخص شما که تنها تصمیم گیرنده بوده اید فرقه تان در بن بست مرگبار قرار گرفته این افراد نه تنها حق هیچگونه سؤال و بازخواستی ندارند بلکه باید گورشان را گم کنند ؟

آری شما در شرایط بسیار وخیمی گرفتار شده اید و قبل از هر چیز آنچه آزارتان میدهد رو به زوال رفتن رهبری مادام العمرتان است ؛ قدرتی پوشالی که برای حفظ آن و ادامه حیات خفیف خائنانه خود از هیچ چیز فروگذار نکردید ، به هیچ کدام از اصولی که از آن دم میزدید پایبند نبودید و هیچ حریم و حرمتی را پاس نداشتید .

این که دیگر نیاز به یاد آوری ندارد که در کشورهای پیشرفته که  توانایی اجرای دمکراسی را دارند رهبری هر حزب و جریان سیاسی هر چند سال یکبار به رای گذاشته شده و عوض می شود و هر گاه که اشتباهی صورت گیرد ، این رهبر آن جریان و حزب است که پاسخگواست و عذر خواهی می کند وا در صورت لزوم استعفا می کند . آیا این بدیهیات را نمی دانید ؟!!

البته که خوب می دانید در جهان امروز چه خبر است و این همه سانسور اخبار و ایزوله کردن اعضای اسیر در تشکیلات فرقه نیز به همین دلیل است .و اگر تشکیلات شما را فرقه خطاب می کنم دقیقا تعریفی علمی و نتیجه همین نمودهای فرقه گرایانه است . در دنیای امروز رهبری مادام العمر مساوی دیکتاتوری است و نتیجه ای جز اضمحلال نخواهد داشت . این منطق تاریخ است ، منطق علم است و منطق تکامل .

گرچه به شخصه شما را در منجلاب غرور و خودبینی غرق تر از آن می بینم که امیدی به نجاتتان باشد  اما شرط بلاغی است رو به شما و افکار عمومی که البته همیشه درست قضاوت می کنند .

اگر به اشتباهات شما و انتقاداتی که وارد است بپردازم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود اما در همین کوتاه مجال اشاره ای مختصر می کنم به نکاتی اخیر و نه خیلی دور،شعارهائی نظیر : مبارزه با امپریالسیت جهانخوار؛ سلاح ناموس مجاهد خلق هست ؛ پیش به سوی جامعه بی طبقه توحیدی؛ اشرف شهر شرف؛ رهایی زن و آزادی و بلاخره این بهانه جوئی های اخیرتان که باعث توقف روند جابجائی و انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی شده است که با شعار های پوشالی تحت عنوان حمایت از بیماران اشرف و اموال آنها و خواستار شدن امکانات رفاهی برای آنان در کمپ ترانزیت لیبرتی صورت گرفته است .

واقعیت این است که اولاً همه این عوام فریب‌ها همگی پوچ و بی اساس بوده و فقط برای بقای خودت و ارضای قدرت طلبی ها و هوس رانی هایت بوده وهست و همین و بس .

در زمان سرنگونی صدام حسین پدر خوانده خودتان تعدادی از نیروها را به کشتن دادید تا راحتر بتوانید مریم عضدانلو را فراری دهید و خودتان را از دیده ها پنهان و در سوراخ موش قایم شوید . وبعد از سقوط صدام هم تعدادی را به بهانه حفظ اشرف به کشتن دادید . و مهمتر از همه این مواردی که برشمردیم بهترین سرمایه افراد که عمرشان هست و بهترین دوران عمرشان هم که دوران جوانی شان هست را از آنان گرفتید و اکنون تعدادی پیر و سالخورده شده اند که با راه اندازی خیمه شب بازی انقلاب مریم و راه اندازی نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی حسابی مورد مغز شوئی قرار داده‌اید و با راه اندازی طلاق های اجباری آنان را از حق داشتن زن و فرزند محروم کرده اید و حتی آنها را از ملاقات با خانواد ها ی شان محروم کرده و خانواده های ایشان را با بی شرمی و وقاحت خاص خودتان مزدور خطاب می کنید

این در حالی است که خودتان تاکنون سه بار ازدواج کرده و بیش از صدها زن را در تشکیلات جهنمی تان به عقد شخصی خود درآورده و بعضا با آنان هم بستر شده‌اید این‌ها تنها گوشه‌ای از هزاران جنایت شما به عنوان خود ساخته رهبر انقلاب !! و تنها آلترناتیو !! است. شما در مورد رابطه جنسی با زنان نگون بخت مردان مجاهدین چه توضیحی دارید؟

 

اساسا چه توضیحی می توانید داشته باشید؟

 

يكبار در نشست گفتيد اگر قبول كنيم كه آمدن به عراق اشتباه بوده است پس بايستي جنگ مسلحانه را هم رد كنيم، بايستي سي خرداد را هم رد كنيم و پس فاز سياسي را هم بايستي رد كنيم. اكنون گام به گام به اين اشتباهات مي رسيد. آمدن به عراق اشتباه بود را قبول كرديد. جنگ مسلحانه را هم قبول كرديد كه اشتباه بود. پس به اين نتيجه مي رسيم كه سي خرداد هم اشتباه بوده است. اكنون پس اين سئوال پيش مي آيد كه كاركرد مجاهدين طي سي سال گذشته چه بوده است؟ به كشتن دادن بيش از صدهزار نفر انسان؟ آواره كردن هزاران نفر؟ بي خانمان كردن هزاران نفر؟ متلاشي كردن هزاران خانواده در ايران؟ مسئول اين همه جنايت با كيست؟

خودتان هم شجاعت پذیرش خطا های خود را نداشته وهمواره نه تنها از پذیرش مسئولیت این اعمالی که مرتکب شده اید سر باز زده و طفره رفته اید بلکه با شیادی و رندی و دجالیت خاص الخاص آنها را به گردن نیروهای اسیر و بخت برگشته انداخته‌اید و همیشه در نشستها می گفتید که بخاطر کم کاری و نکرده های نیروها بوده که چنین! و چنان !شده است

راه چاره‌ای ندارید که دست ازخشونت طلبی و حادثه آفرینی برداشته و برای بقای عمر ننگین و ذلیلانه بیش از این تلاش نکنید . تا چند صباحی دیگر دادگاه عادلانه در انتظار شماست و دور نیست که خود را پشت میز محاکمه همان خلق قهرمان یافته و پاسخگوی هزاران جنایت و خیانت خواهید بود .

 

آلمان

شهروز تاج بخش

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به افشاگری های آقای قصیم

05.08.2013

شهروز تاج بخش

ایران قلم

” ما نمی توانیم با این کارها و رویکردها موافق باشیم. می رویم ، چون دیگر نارضایتی و ندای اعتراضِ شأن و وجدانمان بر سکوت و صبرمان چیره شده. نمی توانیم در پیشگاه ملت ایران و افکار عمومی و تاریخ به عبارت دیگر نزد وجدان خویش پاسخگوی سیاستها، رویکردها، کنش و واکنشهایی باشیم که در بحث، تصمیم و اجرای آنها مشارکتی نداشته ایم.”
« قسمتی ازمتن استعفای آقایان قصیم و روحانی »


به دنبال انتشار بیانیه استعفای آقایان محمدرضا روحانی و کریم قصیم شورای ملی مقاومت از برگزاری اجلاس فوق العاده خبر داد و بلافاصله بیانیه جدایی این دو عضو شورا را به افشاگری های اخیر ایرج مصداقی، علی ناظر، و اسماعیل وفا یغمایی گره زده و آن را در امتداد یک توطئه از پیش طراحی شده ارزیابی کرد! که مثل همیشه پای جمهوری اسلامی و همچنین رابطه نامبردگان با ایران به میان کشیده و به این ترتیب به جای پاسخگویی به پرسش های روحانی و قصیم صورت مسئله مورد تعرض قرار گرفته و لوث شود.
در این که جدایی آقایان روحانی و قصیم بی ارتباط با سایر ریزش ها و چالش ها نبوده و نیست شکی نیست؛ اما این ارتباط بر خلاف برخوردهای کلیشه ای مجاهدین به این معنی نیست که این افراد دست به یکی کرده اند تا به ادعای شورا ، رژیم را از سقوط نجات دهند و یا مقاومت ساکنان کمپ موقت لیبرتی را بی اثر کنند و به مقاومت ضربه بزنند. بلکه این اتفاقات نتیجه متراکم شدن تضادها است که به هر حال در نقطه ای باید بیرون بزنند؛ و بدیهی است این اتفاق هر زمان دیگری هم رخ می داد جز این واکنشی همراه نداشت.
در این میان راهی که جناب آقای قصیم در افشاگری مناسبات درونی شورای رجوی درپیش گرفتند جای قدردانی و تأمل دارد .
ای
ـ ایشان با اشاره به سانسور در سازمان مجاهدین و شورا ، بی محتوا بودن شعارهای رجوی مبنی بر آزادی خواهی وعدالت جویی و انتقاد پذیر بودن را مورد تاکید قرار داده اند از جمله این که در مناسبات سازمان سانسور شدید حاکم کرده است و نیروها از حق گوش کردن به یک را دیوی دیگر و یا داشتن اینترنت محروم هستند ؛ تا مبادا در معرض اخبار واقعی قرار بگیرند و لذا نیروها بدستور رجوی مجبور هستند تنها به اخبار سانسور شده و دست چین شده گردانندگان این تنها رسانه سازمان گوش کنند.
ـ درقسمت دیگری از مصاحبه خود به حمایت و همراهی سازمان با گروههای اپوزیسیون دولت سوریه اشاره کردند که این گروهها بعضا مذهبی های افراطی هستند و این با شعار جدایی دین از سیاست سازمان منافات دارد این همراهی سازمان با گروههای مذهبی و افراطی و تروریستی سوریه بخاطر اعتقاد نداشتن سازمان به این شعار هست و از طرف دیگر پایبندی این سازمان را به خشونت گرایی نشان می دهد.
ـ اقای قصیم به بسته بودن درب سازمان بر روی ایرانیان ازاده و شخصیتهای مبارز ایرانی و اغوش باز این سازمان بر روی شخصیتهای خارجی وبطور خاص سیاست مداران امریکایی اشاره کرده و گفته که به گفته خود سران سازمان در این مراسم سی خرداد بیش از ششصد شخصیت خارجی را با خرج های کلان اورده بودند ولی حتی یک شخصیت ایرانی حضور نداشت
ـایشان به وضعیت حقوق بشر اشاره ای کوتاه کرده اند که چطور سازمان در مسایل فردی و خصوصی افراد دخالت کرده و انها را افشاء می کند و نیز زن ستیزی رجوی و در این رابطه گفتند که وقتی اقای فیلابی به عنوان رئیس کمیسون ورزش شورا پیشنهاد کرد که ورزش زنان هم همانند ورزش مردان در تلویزیون سازمان پخش شود سران سازمان قبول نکردند
ـ همچنین اقای قصیم در این مصاحبه اشاره کردند به عدم حمایت سازمان از جنبشهای اجتماعی مثل جنبش کارگری و معلمان و زنان و دانشجویان و ... انتظار حمایت از جنبشهای اجتماعی و حرکتهای مردمی ایران از این سازمان فرقه گرا و وابسته گرا انتظاری غیر واقعی و واهی هست ؛ چرا که رجوی اصلا اعتقادی به مردم ندارد
در جایی دیگر به عدم شورایی بودن ارگان دست ساز رجوی اشاره میکند که خود نکته قابل اشاره ایست .در سیستمی که نام شورای ملی مقاومت را یدک می کشد هیچ مناسبات شوایی حکمفرما نیست و دبیر خانه شورا هم بعنوان دفتر رجوی بوده و نظرات اورا تحت عنوان اطلاعیه های شورا منعکس می کند و این دست ساخته رجوی نه نشانی از شورا دارد ، نه از ملی و نه از مقاومت . تنها " شیر بی یال و دم و اشکمی " است که رجوی میخواهد با باد کردن آن مقدمات مزدوری خود را در محضر اربابان جنگ طلبش فراهم کند .
اینها گوشه هایی از افشاگری های آقای قصیم بود که البته سالیان است اعضای جداشده از فرقه رجوی به زبان های مختلف آن را فریاد کرده اند .باید شجاعت آقای قصیم را ستود که بی ترس از رژیم مال شدن از سوی مجاهدین به بیان انتقادات صریح و به حق خود پرداخته و امید که الگویی باشند برای دیگر همقطارانشان در شورای رجوی که تا دیر نشده راه خود را از راه دشمنان مردم ایران جدا کنند و به فعالیت مستقل بپردازند .
اما آنچه که به مجاهدین و مسیری که در پیش گرفته اند بر میگردد تا زمانی که مسعود رجوی در راس امور سازمان قرار دارد ، بوی بهبود از اوضاع مجاهدین شنیده نخواهد شد .
شهروز تاج بخش
آلمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد