_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

دم زدن فرقه رجوی از حقوق بشر در اروپا و نقض آن در عراق
 




علی جهانی
05.06.2014

سران فرقه رجوی بطور خاص مریم عضدانلو رییس جمهور مادام العمر و برگزیده شوهر فراری اش در اروپا هر فرصتی که پیدا می کند مستمر دم از حقوق بشر می زند و در سفرهای آنچنانی که دارد و یا در سورچرانی هایی که با خرجهای کلان در پاریس راه اندازی می کند مدام خود را مدافع سر سخت حقوق بشر معرفی می کند و می گوید که در ایران نقض جو حقوق بشر وجود دارد و ادعای مبارزه علیه نقض حقوق بشر در ایران را می کند. اما این سخنان به ظاهر منطقی فقط برای فریب افکار عمومی و پوشاندن نقض فاحش حقوق بشر در داخل مناسبات و تشکیلات استالینی و قرون وسطایی در عراق میباشد. در این رابطه می خواستم نکاتی را بعرض برسانم :
یکم: همه ما کوچکترین مورد نقض حقوق بشر را از جانب هر گروه یا دولتی ببینم محکوم می کنیم و برای ما فرقی نمی کند که این نقض حقوق بشر از جانب دولت ایران صورت گرفته یا از جانب سازمان مجاهدین خلق و خلاصه اینکه نقض حقوق بشر به هر صورتی که باشد و از جانب هر کسی با شد را محکوم می کنیم
دوم:ما جدا شدگان از فرقه رجوی معتقد هستیم که کسی یا جریانی یا گروهی می تواند دم از دفاع از حقوق بشر و دموکراسی بزند که خودش ناقض آن نباشد بنابراین سازمان مجاهدین خلق که در داخل تشکیلات خودش بیشترین سرکوب و بیشترین موارد نقض حقوق بشر را دارد نمی تواند مدافع حقوق بشر باشد .
سوم :از نظر ما اگر گروهی یا سازمانی واقعا مدافع حقوق بشر باشد هیچ نیازی به این همه تبلیغات و راه اندازی سور چرانی با خرجهای کلان تحت عنوان کنفرانس بین المللی ندارد و بجای آویزان شدن به قدرتهای خارجی به مردم کشور خودش تکیه می کند و دارای پایگاه اجتماعی قوی هست و در بین اپوزیسیون دارای جایگاه هست و خودش را تنها آلترناتیو نمی داند و برای نظرات دیگران احترام قائل است و به انتقادات دیگران گوش می کند

چهارم: از نظر ما کسانی یا گروهی می تواند ادعای دموکراتیک بودن و مدافع حقوق بشر داشته باشد که به مبارزه مسلحانه متوسل نشده باشد و به راه حل های مسالمت آمیز و مبارزه. سیاسی اعتقاد داشته باشد و وابستگی به قدرتهای خارجی نداشته باشد و مستقل باشد و اقدامات تروریستی دست نزده باشد .

حال با این اوصاف سوال اینجاست که آیا سازمان مجاهدین خلق که دارای ساختار فرقه گرا یا نه است و به مبارزه مسلحانه اعتقاد دارد و همه ساله سالروز خشونت و ترور را گرامی می دارد می تواند طرفدار دموکراسی و حقوق بشر باشد؟ مسلماً جواب منفی است.

در پایان خطاب به مریم رجوی باید گفت که مگر میشود در اروپا ادعای آزادی خواهی و مدافع حقوق بشر داشته باشید ولی در مناسبات فرقه ای خود در عراق نقض فاحش حقوق بشر علیه زنان و نیروها ی معترض داشته باشید؟

مگر میشود با اعتقاد داشتن به مبارزه مسلحانه و گرامیداشت سالروز ترور و خشونت مدافع حقوق بشر هم بود؟

مسلماً خود تان بهتر از هر کسی می دانید که چنین چیزی از محالات است و فقط برای فریب افکار عمومی و پوشاندن نقض فاحش حقوق بشر در داخل مناسبات قرون وسطایی خود در عراق و مصرف داخلی و روحیه دادن به نیروهای وا رفته و روحیه باخته و وانمود کردن اینکه دارید مبارزه می کنید هست. ولی باید بدانید که با اینکارها به هیچ وجه نمی توانید به اهداف شوم خود برسید بنابراین به شما توصیه میکنم که بجای اینکارها دست از سر نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی بردارید و بگزارید خودشان برای سرنوشت آینده خود تصمیم گیری نمایند و بیش از این با سرنوشت انسانهاي گناه بازی نکنید

 

_________________________________________________________________

فراخوان فرقه مجاهدین برای گرامی داشت سالروز خشونت و ترور در ویلپن پاریس
 

 

 

19.05.2014

 


علی حهانی
19.05.2014
فرقه رجوی طی فراخوانی اعلام کرده در تاریخ ۲۷ ژوين می خواهد بار دیگر در ویلپنت پاریس سالروز خشونت و ترور را گرامی بدارد و گفته که می خواهد هزار اشرف بسازد قرار است شخصیت های برجسته که شما بخوانید لابی های صهیونیستی در این خیمه شب بازی سخنرانی کنند در این رابطه برای روشنتر شدن ماهیت این گروه و اهداف آن و شگردهایی که برای اجرای این اهداف بکار میبرد توضیحاتی را برای هموطنان عزیز خارج کشوری و ایرانیان آزاده و بخصوص ایرانیان شریفی که به تازگی به کشورهای اروپایی آمده و درخواست پناهندگی داده اند و در کمپ ها بسر میبرند ارایه نمایم
یکم: ماهیت این گروه برای همگان بسیار روشن است این گروه از صفت یک سازمان سیاسی در آمده و بصورت فرقه ای اداره میشود و دارای کارنامه سیاه خیانت و جنایت علیه مردم ایران و مردم عراق و حتی نیروهای مخالف و معترض در داخل تشکیلات قرون وسطایی اش میباشد و مرتکب نقض فاحش حقوق بشر در داخل مناسبات گشته است و نه تنها از گذشته خیانت بار خودش فاصله نگرفته است و از اقدامات تروریستی اش هیچگاه اظهار پشیمانی نکرده است بلکه با کمال پرویی می خواهد سالروز خشونت و ترور و سالروز تشکیل به اصطلاح ارتش آزادی بخش که ارتش کوچکی برای صدام بود را به روال هر ساله گرامی بدارد و بقول خودش امسال می خواهد با شعار تشکیل هزار اشرف شروع کند.
دوم: اهدافی که این فرقه برای برگزاری چنین خیمه شب بازی دنبال میکند بقرار زیر میباشد:
الف- درحالیکه سلاح و خاک را از دست داده و در مرحله خروج کامل از عراق قرار دارد و در حال فروپاشی کامل است می خواهد بدین وسیله نشان دهد که هنوز سرپاست و بقول معروف با سیلی صورت خودش را سرخ نگه دارد.
ب- بدینوسیله می خواهد به نیروهای وا رفته و روحیه باخته و مساله دار سازمان در کمپ لیبرتی روحیه بدهد. بقول معروف برگزاری اینگونه گرد همایی ها مصرف داخلی داد.
ج- با جمع کردن نیروی بیشتر برای این مراسم رسوا میخواهد در بین ایرانیان آزاده خارج کشوری وانمود کند که هنوز پابرجاست و در حال فرو پاشی و نابودی کامل قرار ندارد.
سوم: و اما شگردها و ترفندهایی که این فرقه برای جمع آوری نیرو برای اجرای این شوی سیاسی بکار میبرد بقرار زیر میباشد:
الف- رفتن به کمپ های پناهندگی و دادن وعده وعید دروغین به پناهندگان و کشاندن آنها به این نمایش مسخره.
ب- استفاده از خارجی ها از جمله افغانی ها و دانشجویان بلوک شرق و آفریقایی ها با دادن پول برای ایجاد سیاهی لشکر.
ج- استفاده از گروههای هنری برای کشاندن هواداران این گروهها به این گرد همایی با خرجهای کلان.
د-آوردن لابی های صهیونیستی تحت عنوان سخنران و شخصیتهای برجسته با دادن پول زیاد و خرج هنگفت سفر فت و آمد و هتل و غیره تا اینکه وانمود کند که از حمایتهای بین المللی برخوردار است.
من در اینجا می خواستم چند سوال از خانم رجوی بپرسم:
اول اینکه شما اگر واقعا یک گروه دموکراتیک هستید و برای دموکراسی و حقوق بشر مبارزه می کنید
چه نیازی به استفاده از نیروهای خارجی با خرجهای کلان دارید تا نشان دهید که طرفدار آزادی هستید و چرا به مردم ایران تکیه ندارید و بجای استفاده از شخصیتهای برجسته خارجی برای سخنرانی از شخصیتهای ایرانی دعوت نمی کنید و مگر با جمع کردن خارجیها در چنین نمایشی میتوان دموکراسی را برای مردم ایران به ارمغان آورد.
دوم: مگر با مبارزه مسلحانه و گرامیداشت سالروز ترور و خشونت میتوانید برای مردم ایران دموکراسی را به ارمغان بیاورید.
سوم: شما اعلام کرده اید می خواهید هزار اشرف ایجاد کنید میشود بفرمایید کجا و چطوری می خواهید چنین کاری بکنید در حالیکه شما در عراق همان یک اشرف را نتوانستید حفظ کنید از دست دادید.
مسلما جواب همه این سوالات منفی است و هیچگاه آزادی را نمی توان از لوله سلاح در آورد و به آن رسید و در این دورانیکه همه دنیا دنبال راه حلهای مسالمت آمیز هست شما با گرامیداشت سالروز ترور و خشونت دارید خلاف جهت آب شنا میکنید و ساز مخالف میزنید و با اینکارها بیشتر نابودی و فروپاشی گروه فرقه گرای خودتان را تسریع می کنید.
و در پایان خطاب به هموطنان عزیز خارج کشوری بخصوص کسانیکه در کمپهای پناهندگی بسر میبرند توصیه میکنم که فریب دروغ پردازیهای این گروه فرقه گرا و تروریستی را نخورند و این نمایش رسوا و تکراری باند مافیایی رجوی ها را بایکوت و تحریم کنند و از مجامع بین المللی و ارگانهای حقوق بشری بخواهند که به سازمان فشار آورند تا دست از سر نیروهای گرفتار در عراق بردارند تا انتقال آنها به کشورهای امن ثالث تسریع گردد.

_____________________________________________

از شعار تا واقعیت در فرقه رجوی

 

 

08.05.2014

علی جهانی

 


داشتم به گذشته سازمان نگاه می کردم بخصوص از زمانیکه رجوی زمام امور سازمان را بر عهده گرفته وسازمان مجاهدین را تبدیل به سازمان مسعود و مریم کرده است و آنرا بصورت فرقه ای اداره می کند مشاهده کردم که در این مدت رهبری سازمان شعارهای پر طمطراق زیادی را سر داده است ولی در واقعیت 180 درجه عکس آن شعارها عملکرده است و مهمترین شعارهاییکه میدهد عبارتند از : استقلال و آزادی و برابری که در واقعیت نه تنها به این شعارها پای بند نیست بلکه کاملا عکس عمل می کند و واقعیتها چیز دیگریست که در زیر بدان میپردازیم یکم:در حالیکه شعار استقلال میدهد بیشترین وابستگی را به قدرتهای خارجی دارد و برای بقای سازمان بجای تکیه بر مردم با مزدوری برای بیگانگان و سرویس های اطلاعاتی و امنیتی کشورهای غربی و اسراییل علیه مردم ایران میپردازد که در این رابطه در زمان صدام با مزدوری برای صدام در جنگ ایران و عراق علیه مردم ایران شرکت کرد
دوم: در حالیکه شعار آزادی و دموکراسی میدهد ولی واقعیت این است که سرکوب شدید و خفقان و سانسور در تشکیلات سازمان بیداد میکند که در هیچ نقطه ای از جهان سابقه ندارد و در این رابطه شعار تغییر و انتخابات آزاد میدهد ولی زره ای ایمان به آن ندارد چرا که اگر چنین بود این سازمان دارای رهبری مادام العمر و رییس جمهور مادام العمری که خود این رهبری منسوب کرده است. نداشت و تن به یک انتخابات آزاد در تشکیلات میداد و ساختار این سازمان فرقه گرا را عوض می کرد یا اینکه شعار تنها آلترناتیو را میدهد ولی واقعیت این است که اولا نه تنها از پایگاه مردمی در ایران برخوردار نیست بلکه به سبب خیانتها و جنایاتی که علیه مردم ایران مرتکب شده است به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران است و ثانیا به دلیل دیکتاتوری و خودخواهی مفرطی که در رهبری سازمان وجود دارد از هیچ جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشور برخوردار نیست و الان هم به دلیل وضعیت اسف باری که در عراق دارد با دخالت در امور عراق بعنوان اپوزیسیون دولت عراق ایفای نقش میکند
و خلاصه در راستای شعارآزادی دم از رهایی زنان و آزادی مذهب و طرفداری از حقوق کارگران میزند ولی هیچ اعتقادی بدانها ندارد و در عمل و واقعیت کاملا عکس است. و نیروها در سازمان از حق تصمیم گیری در مورد سرنوشت خودشان برخوردار نیستند. و حق تصمیم گیری اظهار نظر و انتقاد از فرماندهان را ندارند وبایستی اطاعت کورکورانه کنند
سوم: شعار برابری و جامعه بی طبقه توحیدی و عدالت اجتماعی را میدهد ولی واقعیت این است که در تشکیلات جامعه ۱۰۰ طبقه غیر توحیدی و ناعادلانه وجود دارد بطور مثال بدنه سازمان بایستی برده وار به بیگاری گرفته شود و از کمترین امکانات برخوردار باشند ولی فرماندهان از همه امکانات برخوردار هستند و هیچ کاری هم نمی کنند واین در سلسه مراتب فرماندهی هرچه بالاتر میرود امکانات رفاهی بیشتر می گردد و بیشترین استثمار در این سازمان وجود دارد و یا بلحاظ حقوق بشر بیشترین موارد نقض حقوق بشر در این سازمان وجود دارد مواردی مثل: پاشیده کردن کانون خانواده با راه اندازی طلاقهای اجباری ٬ سانسور و تفتیش عقاید ٬ بکارگیری افراد زیر ۱۸ سال در جنگ ٬ راه اندازی زندان و شکنجه و اعدام برای افراد ناراضی و ممانعت از دیدار خانواده ها با فرزندان و هزران موارد دیگر از نقض فاحش حقوق بشر که در این سازمان وجود دارد در پایان باید به این زوج رجوی توصیه کنم که بجای این شعارها عمل کنند و برای تحقق این شعارها بنظر من بایستی ساختار سازمان فرقه گرای تحت رهبری رجوی هاطی یک انتخابات آزاد عوض شود

___________________________________________________________

نامه سرگشاده آقای علی جهانی به خانم ایزابل مزی یر شهردار محترم اور سور واز + ترجمه

 

 

28.04.2014

علی جهانی

اینجانب علی جهانی بعنوان یک قربانی فرقه تروریستی رجوی که به بیست سال از بهترین دوران عمرم را در این سازمان فرقه گرا از دست دادم و اکنون از این سازمان جدا شده و در اروپا بسر میبرم و منتقد این سازمان هستم پیروزی شما را در این مبارزاات انتخاباتی از صمیم قلب تبریک می گویم و برای شمادر راستای اهدافی که دارید ارزوی موفقیت دارم.

 شهردار محترم

من هم با شعار انتخاباتی شما که عنوان نموده اید موافق هستم و معتقد هستم که شهردار سابق اور سور واز با پشتیبانی ویژه خودش از سازمان تروریستی و فرقه گرای مجاهدین و تن دادن به خواسته های این گروه چهره شهر زیبای اور را خدشه دار کرده و مجاهدین  عملا این شهر را تبدیل به قلعه ای برای پیشبرد اهداف سیاسی خودتبدیل کرده اند.

 شهردار محترم

همانطور که مطلع هستید سازمان مجاهدین مقر اصلی اش در اروپا در شهر اور سورواز قرار داده است و سران این سازمان قصد دارند بعد اینکه از عراق بطور کامل اخراج شدند شهر زیبای اور را به قلعه ای تبدیل نما ید که جایگزین قلعه اشرف در عراق گردد و در این راستا حمایتهای ویژه شهردار سابق اقای ژان پیر به انان دستبازی را داده بود که امیدوارم شما با اقدامات خود جلوی این پیشروی این گروه فرقه گرا رابگیرید واجازه ندهید که این گروه بیش از این چهره اجتماعی شهر زیبای اور را مخدوش نماید.

 شهردار محترم

سازمان مجاهدین از صفت که سازمان سیاسی در امده و به صورت فرقه ای توسط زوج رجوی ها اداره می شود ودر زمان صدام دیکتاتور سابق عراق مورد حمایت ایشان قرار داشت وبه اقدامات تروریستی علیه مردم ایران ومردم عراق دست زده است و برای بقای دولت صدام اقدام به کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق کرده است و در جنگ ایران عراق به نفع صدام در کشتن سربازان بی گناه ایرانی شرکت کرد.

خانم شهردار

این سازمان علی رغم ادعای ازادی خواهی و دموکراسی بیشترین سرکوب را در مناسبات سازمان برقرار کرده و با مخالفان خودش برخورد فیزیکی کرده وتحمل هیچ انتقادی را از جانب منتقدین خودش را ندارد و در این رابطه ماو شهروندان کشور شما بارها شاهد بودیم که برای بهم زدن اکسیونهای ارام اعتراضی جدا شدگان از این سازمان مریم رجوی چماقداران خودش را از شهر اور گسیل کرده و اقدام به ضرب شتم مخالفان نموده است  و همچنین این سازمان علی رغم ادعای رهایی زنان در تشکیلات زنان را وادار به طلاق اجباری کرده وانها را از فرزندان خود جدا نموده بعد انان را مورد اذیت و ازار جنسی قرار داده است و در حالی که این سازمان خودش را مدافع سرسخت حقوق بشر میداند و در این رابطه سعی می کند از احساسات حقوق بشری وانساندوستانه شهروندان شما سوءاستفاده کند در داخل مناسباتش بیشترین مواردنقض  حقوق بشر رادارد مواردی نظیر سانسور شدید وخفقان و ممانعت از دیدار خانوادها با فرزندان خود و استفاده از کودکان خردسال در عملیات نظامی و زندانی کردن و شکنجه اعدام مخالفان خودش در سازمان عدم پایبندی به یک انتخابات ازاد و هزاران مورد دیگر همه اینها حکایت از این دارد که این سازمان به اصطلاح ایرانی به لحاظ سیاسی طرد شده وا هیچ پایگاه مردمی برخوردار نیست و در بین اپوزیسیون داخل و خارج کشوری از هیچ جایگاهی برخوردار نیست .

خانم شهردار

من در پایان یک بار دیگر برای شما ارزوی موفقیت میکنم و امیدوارم جلوی این گروه فرقه گرا را گرفته و اجازه ندهید شهر شما را به قلعه ای جایگزین قلعه اشرف نماید.

 

 با احترامات فراوان

علی جهانی

 

Open Letter of Mr. Ali Jahani to Ms.Isabelle Meziere the respectful Mayer of Auvers-Sur-Oise

 

I am Ali Jahani one of the victims and critic of the Terrorist cult of Rajavi. I have lost twenty years of my life in this cult and having been able to release myself from it, now live in Europe.

I would like to congratulate you from bottom of my heart upon your election as new Mayer of Auvers-Sur-Oise and wish you success in your objectives.

Dear Mayer

I fully support your election slogan, that the ex-Mayer has badly damaged the reputation of your beautiful town by supporting the Rajavi Terrorists that has used Auer Sur Oise as a base for terrorist activities.

As you know, Mojahedin headquarter is in your town, and they are intending to transfer Auer Sur Oise to a new barracks after leaving the Camp Ashraf in Iraq. Of course the supports of the ex-Mayer had given them an open hand in this line. I hope that you will prevent them from transferring Auvers-Sur-Oise to a Military barrack to further damaging your town.

 

Dear Mayer

Mojahedin has long left a political entity, and are transferred to a full cult by the Rajavi couple. At the time of Saddam Hossain, Iraq dictator, they were fully supported by him and committed many terrorist acts in Iran and also against the Iraqi Kurds and Shiites to help Saddam. They have also been involved in killing the Iranian soldiers during the Iran and Iraq war.

 

Although, Mojahedin claim to be democratic and freedom lovers, physically suppress their members and their opponents and do not tolerate any critics. In this respect we and many French people have been witness to how they attack the peaceful actions of their ex-members in revealing Mojahedin atrocities, by sending club wielders from Auvers-Sur-Oise in Paris. Where several people were beaten by the club wielders sent from Auer Sur Oise.

Mojahedin also claim to supports women freedom movement, but in their cult they forced them to divorce their spouse and took their children from them and later were sexually assaulted by Rajavi himself. 

 

While they pretend to support human rights, deceives the European people humanitarian feelings especially of the people of Auvers-Sur-Oise to gain support to cover up their atrocities inside their cult. They don’t allow the parents or the children to meet each other. They use children in military operations. They jail and torture their critics inside their cult. All this resembles that they have no support inside Iran and within the opposition outside Iran.

 

Dear Mayer

At the end I would like to wish success, and hope that you can stop this terrorist cult from transforming Auvers-Sur-Oise to a new barrack like the one in Iraq.

 

Sincerely yours

Ali Jahani

 

___________________________________________________________________

چه چیزی باید تغییر کند

 

 

21.04.2014

علی جهانی


چندروز پیش مریم عضدانلو رییس جمهور برگزیده مسعود رجوی و مادام العمر طی افاضات تکراری دم از تغییر رژیم ایران زد و خواستار تغییر در ایران شد می خواستم در رابطه با این اراجیف تکراری و بی محتوای خانم رجوی نکاتی را خطاب به ایشان عرض کنم
یکم:خانم رجوی این سخنان بی محتوا و تکراری کسی را نمی فریبد و شما نمی توانید با اینگونه کارها نشان دهید که هنوز سر پا هستید و در نقش اپوزیسیون ان هم از نوع تنها آلترناتیودارید فعالیت می کنید و اینطوری نمی توانید وانمود کنید که در آستانه فروپاشی قرار ندارید و در حال مبارزه هستید
دوم:واژه تغییر در تشکیلات سازمان مرا یاد انقلاب کذایی شما می اندازد که از نیروها می خواستید که باید تغییر کنند یعنی اینکه تن به طلاق اجباری بدهند و بعد هم تمامی اوامر تشکیلاتی فرقه شما مو به مو اجرا کنند و مثل موم در دست شما باشند و بقول معروف مثل عروسک کوکی باشند و از خودشان هیچگونه قدرت تصمیم گیری و انتخاب نداشته باشند و از هر گونه اختیار و آزادی محروم باشند بله این هست معنی واژه تغییر تشکیلات فرقه ای که و آن شوهر فراریتان دایر کرده اید
سوم:مردم ایران خودشان بلد هستند که چه کار کنند و چطوری در ایران تغییر ایجاد کنند ونیازی به قیم مثل شما ندارند و شما هم بهتر از هر کس دیگری خوب میدانید که نه تنها دارای هیچ پایگاه اجتماعی بین مردم ایران نیستید بلکه به دلیل اعمال فرقه گرایانه که دارید واقدامات تروریستی که انجام داده اید به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران قرار دارید و از طرف دیگر هم خوب می دانید که به دلیل خودخواهی و کیش شخصیت و دیکتاتوری که در سازمان فرقه ای شما وجود دارد از هیچگونه جایگاهی در بین اپوزیسیون داخل و خارج از کشور برخوردار نیستید بنابراین اینگونه سخنان واهی و بی محتوای شما فقط مصرف داخلی دارد
چهارم:نکته آخر اینکه کسی یا سازمانی یا گروهی میتواند ادعای تغییر دادن داشته باشد و خواستار تغییر حکومت در ایران باشد که به تغییر ایمان داشته باشد و بدان عمل کند و اگر شما ایمان دارید و راست می گویید اول در ساختار تشکیلات فرقه ای سازمان تغییر ایجاد کنید و حاضر شوید که طی یک انتخابات آزاد این تشکیلات دیکتاتوری تغییر کند و ساختار سازمان عوض شود و دیگر اینطوری نباشد که آقای رجوی رهبر عقیدتی مادام العمر باشد و شما هم رییس جمهور مادام العمر باشید که بدون برگزاری هیچگونه انتخاباتی در این مسند قرار گرفته اید
بنابراین تا زمانیکه ساختار سازمان فرقه گرای شما تغییر نکند شما نمی توانید ادعای تغییر و دموکراسی در ایران را داشته باشید لذا همانطوری که نتوانستید با انقلاب به اصطلاح ایدولوژیکی خود کسی یا چیزی را در سازمان تغییر دهید کسی یا چیزی را هم در ایران نمی توانید با این حرف های مفت تغییر بدهید پس آن چیزیکه اول باید تغییر کند ساختار فرقه گرایانه و دیکتاتوری سازمان شما هست وبس و تا زمانیکه این ساختار وجود دارد دم زدن از تغییر نه کسی را می فریبد و نه چیزی را تغییر میدهد و عوض میکند

______________________________________________________-

موارد نقض حقوق بشر در فرقه رجوی

 

25.03.2014

علی جهانی

 

 

چندی پیش در مقر اروپایی سازمان ملل در شهر ژنو سوئیس اجلاس سالیانه برسی وضعیت حقوق بشر در کشور ها برگزار شد و به همین مناسبت اعضای جداشده سازمان مجاهدین و انجمنهای فعال حقوق بشری و عده ای از منتقدین فرقه رجوی آکسیون اعتراضی در جلوی مقر سازمان ملل در ژنو برگزار کردند وبه افشاگری علیه فرقه رجوی و موارد نقض فاحش حقوق بشر در این سازمان پرداختند .به همین خاطر خواستم مروری داشته باشم از موارد بیشمار نقض حقوق بشر در این سازمان .

اصولا در هر کشور و هر جامعه ای نقض حقوق بشر صورت می گیرد اما در سازمان مجاهدین که به صورت فرقه ای توسط مسعود و مریم اداره می گردد نقض حقوق بشر بیداد می کند و در  این سازمان فرقه گرا علی رغم اینکه سرانش و بطور خاص رهبری آن مدعی هستند که از سینه چاکان حمایت از حقوق بشر هستند و خود را مدافع سرسخت حقوق بشر و آزادی می دانند و ادعای مبارزه برای رسیدن به جامعه ای آزاد وبدور از نقض حقوق بشر هستند و در این راستا مریم رجوی به سفرهای آنچنانی و اروپا گردی و راه اندازی سورچرانی با خرجهای هنگفت تحت عنوان خنده دار کنفرانس بین المللی در حمایت از حقوق بشر می پردازد؛ ولی همه اینها برای لاپوشانی و فریب افکار عمومی از موارد نقض شدید حقوق بشر و سرکوب شدیدی که  در این سازمان قرون وسطایی وجود دارد می باشد

اکنون به مواردی از این نقض حقوق بشر در این سازمان فرقه گرا که ادعای انقلابی بودن دارد می پردازیم ؛ مواردی که بطور خاص بر علیه اعضای خودش اعمال می کند و اولیه ترین و پایه ای ترین حقوق انسانی را در مورد اعضای خودش راعایت نمی کند و نقض می نماید

یکم: در این سازمان تنها نقطه ای در دنیا هست که ازدواج و تشکیل خانواده در آن ممنوع هست و رهبری این سازمان نیروها را وادار به طلاق اجباری کرده و فرزندان خرد سال را از والدین شان جدا کرده و به کشورهای اروپایی فرستاده است .

دوم:سران این سازمان معتقد هستند که خانواده کانون فساد هست و باید از بین برود و به همین سبب ا زملاقات خانواده ها با فرزندانشان که در این فرقه گرفتار هستند ممانعت می کنند و حتی از تماس تلفنی اعضاء با خانوادههای شان جلوگیری می کنند

سوم:در این سازمان خفقان و سانسور شدید وجود دارد و افراد در بی خبری مطلق بسر می برند و افراد اجازه استفاده از اینترنت و حتی گوش کردن به رادیو را ندارند و موظف هستند به اخبار به شدت سانسور شده تنها رسانه این سازمان گوش دهند و افرادی که این ضابطه تشکیلاتی را رعایت نکنند به شدت مجازات می شوند

چهارم : در این سازمان تفتیش عقاید بیداد می کند و افراد فقط بایستی به احکام و شعایری که رهبری آن ترسیم و تدوین می کند پایبند باشند و برای تحقق این امر توسط رهبری این سازمان نشستهای مغز شویی تحت عنوان عملیات جاری و غسل هفتگی راه اندازی شده و با کسانی رعایت نکنند و با هرگونه اعتراض و مخالفت اعضاء بشدت برخورد می گردد و افراد مخالف با مجازات زندان و شکنجه و اعدام مواجه شده و تهدید می گردند و در این رابطه ما شاهد دایر کردن زندانهای انفرادی در زمان صدام توسط رجوی در تشکیلات مخوف این سازمان بودیم که افراد معترض در آن زندانی و شکنجه و اعدام می شدند

پنجم:در این سازمان افراد زیر هیجده ساله را آموزش نظامی داده و در عملیات نظامی و تروریستی از این افراد استفاده می کردند که این از موارد نقض آشکار قوانین جنگ در دنیا می باشد

ششم:این سازمان علی رغم ادعای آزادی خواهی در عملیات تروریستی شرکت کرده و در این عملیاتها مناطق مسکونی و افراد غیر نظامی را مورد هدف قرار داده است و در زمان جنگ ایران و عراق به سرباز کشی در مناطق مرزی و کرد کشی در مناطق کردنشین عراق و در سرکوب شیعیان مخالف صدام در جنوب عراق شرکت کرده است و در این رابطه موارد زیادی از نقض حقوق بشر را مرتکب شده است

هفتم: این سازمان بر خلاف ادعایی که دارد و خود حامی رهایی زنان می داند و همه ساله مریم رجوی با راه اندازی خیمه شب بازی به مناسبت هشت مارس سعی دارد که با فریبکاری خودش را حامی زنان وانمود کند در این سازمان زنان تحت ظلم و ستم مضاعف قرار دارند و مورد اذیت و آزار جنسی توسط شخص رجوی قرار دارند و رجوی با وا دار کردن زنان به طلاق اجباری و راه اندازی شورای به اصطلاح رهبری از این زنان برای خودش یک حرم سرا راه انداخته و در این راستا روی شاهان قاجار را سفید کرده است .

هشتم: در این سازمان علی رغم ادعای آزادی که دارد اعضای سازمان از کوچکترین ازادی برخوردار نیستند و حق تصمیم گیری برای سرنوشت خود ندارند و اکنون در کمپ لیبرتی گرفتار هستند و سران سازمان از خروج آنها از عراق ممانعت می کنند و انها را وا دار به اعتصاب غذای اجباری می کنند

اینها مواردی کمی و گوشه ای از نقض آشکار حقوق بشر و پایمال شدن اولیه ترین حقوق انسانی در این سازمان فرقه گرا می باشد

لذا ما از مجامع حقوق بشری می خواهیم که ضمن رسیدگی به این موارد حقوق بشر در این سازمان فرقه گرا تلاش کنند که هر چه زودتر افراد گرفتار در عراق و کمپ لیبرتی آزاد گشته و خودشان بتوانند برای آینده زندگی خودشان آزادانه و بدور از جو سازی های سازمان تصمیم بگیرند.

 

_____________________________________________________

علت همکاری فرقه رجوی با گروه های تروریستی در سوریه چیست؟‏

 

07.03.2014

علی جهانی

مقدمتاً قبل از ورود به بحث و پرداختن به این سوال باید عرض کنم که اصولاً فرقه ها تنها راه بقای خودشان را در توسل جستن به خشونت گرایی و اقدامات تروریستی و سرکوب شدید در بین مناسبات داخلیشان می دانند و خشونت گرایی جزو ذات جدایی ناپذیریی شان گردیده است و فرقه رجوی هم که یکی از خطرناکترین و مافیایی ترین فرقه های شناخته شده در جهان می باشد و از این امر مستثنا نیست .

دقیقا به همین خاطر است که ما در کارنامه سیاه فرقه مجاهدین و رهبری اش بدترین اقدامات تروریستی و سرکوب شدید در مناسبات داخلی این فرقه را شاهد هستیم و خشونت گرایی و دشمنی با راه حلهای مصالمت آمیز و صلح آزادی جزو ذات جدایی ناپذیریی این فرقه تروریستی و باند مافیایی و بطور خاص رهبری آن می باشد و بدون توسل به خشونت گرایی نمی تواند حتی یک روز به بقا خودش ادامه دهد و این را همگان در این سالیان با مرور و بررسی کوتاه و گذرا از کارنامه سراسر خیانت رجوی به وضوح به چشم دیده اند و بدان واقف هستند .

اکنون به این سوال می پردازم که چرا فرقه رجوی با گروه های تروریستی در سوریه همکاری میکند؟

دلایلی که در این رابطه به نظرم میرسد به شرح زیر می باشند :

یکم: به دلیل خصلت ذاتی فرقه رجوی که یک گروه تروریستی است لذا به همین دلیل سعی می کند با تمامی گروه های تروریستی همکاری کرده و با آنها احساس نزدیکی و همدلی کند و بقول معروف سعی دارد که جمع تروریستها همیشه جمع باشد.

 

دوم: از آنجایی که فرقه رجوی بعد از سقوط صدام و به دنبال عواقب این سر نگونی که منجر به از دست دادن سلاح و کمپ اشرف این استراتژیکی ترین پایگاه تروریستی برای فرقه گردید دیگر توان نظامی خودش را به کلی از دست داد و بقول معروف از آن به اصطلاح ارتش آزادی بخش که در حقیقت ارتش کوچکی برای صدام بود دیگر اثری باقی نماند و مثل شیر بی یال و دم و اشکم شد لذا فرقه رجوی چون دیگر نمی توانست خود را همچنان تنها آلترناتیو و اپوزیسیون ببیند از فردای سقوط صدام سعی کرد با دخالت در امور داخلی عراق در نقش اپوزیسیون دولت منتخب مردم عراق وارد شود و با تحریک نیروهای عراقی باعث خشونت آفرینی گردد و همچنین بعد از جریانات سوریه هم سعی کرد علاوه بر عراق در نقش اپوزیسیون دولت سوریه هم ایفای نقش کند تا بتواند بدین سان به بقای خودش چند سباحی بیافزاید لذا در این رابطه ما شاهد هستیم که به شدت از گروه های تروریستی در سوریه حمایت می کند و در این راستا چندی پیش ما شاهد بودیم که مریم رجوی ژنرال البشیر النعیمی که خودش را فرمانده به اصطلاح ارتش آزاد سوریه معرفی می کند را به پاریس آورده بود و در یک سور چرانی که تحت عنوان مضحک وخنده دار کنفرانس عربی و اسلامی راه انداخته بود که ایشان هم متن دیکته شده سران فرقه را تحت عنوان سخنرانی در این کنفرانس کذایی قرائت کرد.

 

سوم: علت دیگری که از نظر بنده علت اصلی نزدیکی فرقه رجوی با این گروه های تروریستی به خصوص با این گروه به اصطلاح ارتش آزاد سوریه می باشد این است که سران فرقه و بطور خاص رجوی ها می خواهند بدین گونه به جهان غرب و آمریکا این پیام را بدهند و این درخواست را مطرح کنند که همانطوریکه از اپوزیسیون سوریه و بطور خاص از ارتش به اصطلاح آزاد سوریه حمایت می کنند و آن را به رسمیت می شناسند فرقه رجوی را هم به رسمیت بشناسند و آنرا مسلح کنند و ارتش به اصطلاح آزادی بخش را مثل ارتش آزاد سوریه به رسمیت بشناسند چون رجوی ها در خیال ابلهانه خودشان می توانند با این قیاس ساده و ابلهانه خودشان غربی ها و آمریکا را متقاعد نمایند ولی باید به رجوی ها عرض کنم که وضعیت سوریه به هیچ وجه با وضعیت ایران قابل قیاس نیست و این را هر فرد غیر سیاسی هم می داند و ایشان نمی توانند با این قیاس ساده اندیشانه خودشان کسی را بفریبند بنابراین باید به خانم مریم رجوی عرض کنم که با این جست و خیزها و چسباندن خود به گروه های تروریستی در سوریه  تحت عنوان ارتش آزاد سوریه راه به جایی نمی برند و به جای این کارهای بی فایده بهتر است دست از سر نیروهای گرفتار در لیبرتی برداشته و جهت انتقال نیروها از کشور نا امن عراق با مقامات کمیساریای عالی پناهندگان همکاری کنند و خودتان هم به همراه آن شوهر فراری تان به فکر پاسخگویی در قبال اعمالی که  تا کنون مرتکب شده اید باشی.

 

________________________________________________________

باصطلاح سفید سازی چهره سیاه فرقه مجاهدین به سفارش رجوی

 

 

علی جهانی

01.03.2014

اخیراً در خبرها آمده بود که آقای منصور قدرخواه عضو شورای دست ساز فرقه رجوی مستندی تحت عنوان تولد ترور را در دست تهیه دارد در اینجا لازم می بینم نکاتی را به آقای منصور قدرخواه یادآوری کنم

یکم: البته من هیچ سابقه ای را در مورد شما و باصطلاح کار هنری تان جز چند فیلم تبلیغاتی برای فرقه مجاهدین نمی دانم . اگر هست بگویید همه بدانند. با این وصف من احترام به هنرمند و هر کسی که به حقوق بشر احترام می گذارد را وظیفه خود می دانم و معتقدم که هنرمند واقعی کسی است که از بین مردم کشورش برخاسته و دردها و مشکلات مردم محروم را با هنرمندی اش به تصویر بکشد تا از این طریق بتواند از حمایت مردمی برخوردار باشد .

 

دوم: آقای قدرخواه هنرمند کسی است که به یک گروه خاصی وابسته نیست و متعلق به همه مردم است بنابراین شما چرا در یک گروه خاصی که به صورت فرقه ای اداره می شود قرار گرفته و از آنها حمایت می کنید؟

سوم : افراد در ارتباط با اعضای فرقه مجاهدین می گویند که این مستند برای سفید سازی فرقه مجاهدین نزد آمریکایی ها و به سفارش لابی فرقه مجاهدین در آنجا می باشد.

 

چهارم: آقای قدر خواه هر مستندی باید بر اساس واقعیت ها باشد و قضاوت یکجانبه در آن نباید صورت بگیرد بنابراین شما بایستی برای تهیه چنین مستندی حتماً با همه آحاد مردم ایران در تماس باشید و نه اینکه از یک گروه خاصی که خودش هم دستی در ترور داشته خط بگیرید و چنین مستندی را بر اساس خواسته و سفارش آنها تهیه نمایید

 

پنجم: آقای قدرخواه بهتر بود قبل از شروع ساختن چنین مستندی سری به تشکیلات رجوی در عراق می زدید و از نزدیک با نقض فاحش و آشکار اولیه ترین حقوق انسانها آشنا می شدید تا مستندی واقعی را بتوانید بسازید و از مسائلی مثل جدا کردن فرزندان خردسال از والدین خود و طلاق های اجباری و ممنوع کردن ملاقات خانواده ها با فرزندانشان که در این گروه گرفتار هستند و زندانهایی که دایر کرده بود برای نفراتی که مخالف نظرات رجوی هستند و خلاصه از آن همه فشارهای روحی و جسمی که بر نیروها اعمال می شود فشارهایی نظیر نشست های مغز شویی عملیات جاری و غسل هفتگی بهتر است مستند درست نمایید

ششم: شما در بیانات خود گفته اید که مشکلات مالی برای تهیه چنین مستندی دارید و این نشانگر آن است که این مستند شما یک پروژه سفارشی فرقه رجوی و یک نا مستندی بیش نخواهد بود که از حمایت مالی کامل این فرقه و بر اساس دستورات آنها در دست تهیه می باشد چرا که اگر بخواهید یک مستند واقعی درست کنید بایستی با همه کسانیکه قربانی ترور این فرقه تروریستی بوده اند و با همه خانواده های داغ داری که در ایران توسط اقدامات تروریستی این گروه عزیزانشان را از دست داده اند گفت و گو کرده و درد و دلهای آنها را بشنوید و اینطوری یکجانبه و یک سوی نباشد چون که نمی شود یک مستندی برای ترور و پدیده تروریستی درست کرد ولی به جای اینکه با قربانیان ترور گفت و گو کنید با تروریستها گفت و گو کرده و بر اساس خواسته ها و دستورات آنها این مستند را بسازید چون اینطوری خیلی خنده دار و مضحک و غیر مستند می شود

بنابراین به شما توصیه می کنم اگر می خواهید یک مستند واقعی درست کنید و اگر می خواهید مثل یک هنرمند واقعی باشید باید تکیه تان به مردم ایران باشد نه به یک گروه فرقه گرا و تروریستی که دستش به خون بی گناهان آلوده است و خودش با اقدامات تروریستی بیشترین نقش را در ایجاد ترور و خشونت داشته است.

لذا بهتر است مثل همه جدا شدگان از این سازمان فرقه گرا و رهبری بد نامش قبل از ساختن چنین مستندی پای خود را از این گروه فرقه گرا بیرون بکشید و حساب خود را از آنها جدا کنید تا بتوانید در امر ساختن یک مستند واقعی موفق باشید وگرنه این مستند چیزی جز سفید سازی کارنامه سیاه فرقه تروریستی رجوی نیست .

 

___________________________________________________________

پاسخ آقای علی جهانی به سوالات مجری و بینندگان تلویزیون مردم

گفتگوی علی جهانی با تلویزیون مردم در مورد اهداف نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان مجاهدین ( قسمت پایانی )

http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

علی جهانی

22.02.2014

 

لینک به قسمت اول

لینک به قسمت دوم

 

آقای سربی:

ممنونم آقای جهانی اگر شما لطف کنید پاسخ های خود را کوتاهتر کنید چون دوستان شروع کرده اند به سوال کردن و شما تحمل پرسشهای سخت را هم دارید.

آقای علی جهانی :

بله من حاضریم به هر سوالی تا آنجا که بتوانیم و وقت اجازه بدهد جواب بدهیم .

آقای سربی:

بله ایشان نوشته اند که این گروه یک گروه ضد ایرانی و ضد ملی و همه اعضاء آن هم مجری و عامل اجرای دستورات ضد ایرانی سران آن بوده اند حتی خود شما نمی شود گفت که بی گناه هستید همه جا عامل و عامر را با هم محاکمه و مجازات می کنند چرا شما بیخودی حساب خودتان را به عنوان اعضا از سران جدا می کنید.

 

آقای علی جهانی:

ببینید در سازمان مجاهدین همه چیز را آن بالا تصمیم میگیرد بقیه هیچ اختیاری ندارند و هیچ اطلاعی نداشتند مثلاً من خودم را بخواهم فرض کنم من از خیلی وقت پیش با این سیاستهای غلط رجوی و با این اعمال فرقه گرایانه و اقدامات تروریستی سازمان مخالف بودم منتهی خوب شما در تشکیلات مخوفی که رجوی در اشرف راه انداخته بود و سرکوب شدید می کرد و کسی نمی توانست هیچ کاری بکند و دست به هیچ اقدامی بزند چون باز من شاهد بودم نیروها به محض اینکه اعتراض می کردند مورد شکنجه و آزار قرار می گرفتند حتی زندانی و شکنجه و اعدام می شدند و یا آنها را می فرستادند به ابو غریب و از آنجا بعد از 8 سال اگر زنده می ماندند به عنوان اسیر جنگی به ایران می فرستادند و معلوم نبود چه سرنوشتی پیدا می کردند بله آنجا نیروها هیچ اختیاری از خودشان نداشتند ببینید همه چیز را رجوی تعیین می کند و می گوید آن چیزی که من میگویم آن درست است و همه باید اجرا کنند و کسی جرات نداشت که سوال کند که مثلاً چرا رهبری این را گفت در نتیجه در تشکیلاتی که نیروها هیچ اختیاری ندارند که حتی ابراز نظر کنند نمی شود تر و خشک را با هم سوزاند و گفت سران فرقه عامر بودند و بقیه مجری بودند و بایستی با هم مجازات شوند اینطوری نیست که مثلاً یک فرمانده یک دستوری می دهد و سربازی که مجبور است اگر اجرا نکند مجازات می شود و اگر آن دستور را انجام ندهد از پشت سر او را می زنند و شخصی که این سوال را می کند باید خودش را بگذارد جای آن سربازی که اصلاً هیچ راهی ندارد و مجبور است بر خلاف نظر و عقیده خودش آن اوامر را اجرا کند.

 

آقای سربی:

بله ممنونم دوست دیگری می پرسند هر کس در ایران به قدرت برسد این را هم قبلاً پرسیده اند و دوستان پاسخ های خودشان را داده اند می گویند هر کسی در ایران به قدرتی برسد استعداد دیکتاتور شدن را دارد و به مجاهدین نمی شود ایراد گرفت که اگر سر کار بیایند دیکتاتور می شوند این مشکل ممکن است برای همه باشد یعنی می گویند که به این دلیل نمی شود به مجاهدین و گروه های دیگر اطمینان نکرد چون ممکن است که دیکتاتور بشوند نظر شما در این باره چیست؟

آقای علی جهانی:

 به نظر من اینطوری نیست که هر کسی بیاید و در ایران به قدرت برسد دیکتاتور می شود بلکه بر اساس عملکرد آن گروه و حزب سیاسی است که وقتی در قدرت نیست نشان میدهد بقول معروف مشت نمونه خروار است شما ببینید سازمان مجاهدین که هنوز به قدرت نرسیده اند در تشکیلات یک دیکتاتوری و یک سرکوب شدید راه انداخته است من یادم است چند وقت پیش یکی از هم شهری های خودم را دیدیم که اصلاً هم فرد سیاسی نبود یک شهروند عادی است از من سوال می کرد آخر این سازمان که هنوز به قدرت نرسیده خودش رئیس جمهور انتخاب کرده یعنی ما هیچ حق انتخابی نداریم خودش یک شبه رهبری عقیدتی می شود و یک شبه هم رئیس جمهور مادام العمر تعیین می کند این نشان می دهد که از عملکرد سیاسی و پروسه ای که داشته که چقدر به دموکراسی معتقد است و اگر به قدرت برسد آن را رعایت و اجرا می کند یا اینکه سازمانی که می گوید من نه تنها آلترناتیو هستم بلکه تنها آلترناتیو هستم یعنی بقیه گروه های سیاسی هیچ و هیچ نظری را قبول ندارد و معلوم است که هر کس غیر سیاسی هم می تواند متوجه شود که این گروه توان دیکتاتور شدنش بسیار بالا است.

 

آقای سربی:

ممنونم از شما یکی دیگر از دوستانم هم که به نظر میرسد که شما را می شناسد از شما این سوال مخصوص را می پرسد آیا شما از بخش مالی سازمان اطلاعی دارید و درباره منابع مالی سازمان چه اطلاعی دارید که بدانیم این پولها از کجا آمده و می آید؟

 

آقای علی جهانی:

 بله در سال 1373 بعد از اینکه مریم رجوی به فرانسه رفت یک تعدادی از ما را فرستادند برای همین بخش مالی سازمان و برای کار مالی اجتماعی در کشورهای اروپایی و من در خود آلمان حدود دو سال کار مالی اجتماعی می کردم و در خیابان از شهروندان آلمانی پول می گرفتم که ایرانیان آزاده ای که اینجا بودند می گفتند شما دارید گدایی می کنید البته این پوشش و محملی بود برای آن پولهایی که از صدام می گرفت و یا پولهایی که از جاهای دیگر مثل شرکتهای انتفاعی که داشت و در همین کشور آلمان هم از این شرکتها داشت حالا از این کار ، کار مالی اجتماعی سازمان دو هدف را دنبال میکرد یکی اینکه مصرف داخلی داشت و اینطوری به نیروها وانمود می کرد که ما خرج خود را از طریق کار مالی اجتماعی در می آوریم که سوال نکنند که این همه هزینه ها و ریخت و پاشهایی که سازمان دارد پول ها را از کجا می آورد و خرج می کند و اینطوری آن پول هایی را که از صدام و از پول نفت می گرفت و یا از طریق شرکتهای انتفاعی بدست می آورد را لاپوشانی می کرد یکی هم اینکه بلاخره یکی پولی از طریق مالی اجتماعی جمع آوری میشد مالی اجتماعی بطور خاص در ماه های نوامبر و دسامبر تا اواسط ژانویه ادامه داشت و به صورت بسیج مالی در همه کشورهای اروپایی بود و نیروها باید روزانه 14 ساعت در خیابان مشغول جمع آوری می شدند و از مردم پول نقد یا چک و یا در همین آلمان بصورت اوبروایزونگ پول می گرفتیم بعد این پول ها سر جمع می شد به اورسورواز دفتر مریم رجوی می فرستادند بعد ما سوژه ای را که می گرفتیم در خیابان باید آدرس او را به بخش مالی ویژه می دادیم این بخش می رفت با این سوژه ها صحبت می کرد و یک پول کلانی هم از آنها می گرفت و بعضی از این سوژه ها را مستمری میکرد و بایستی آنها ماهانه یک پولی را به فرض برای یک بچه فرضی که اصلاً وجود خارجی نداشت پرداخت می کرد ولی درآمد اصلی سازمان همان پول نفتی بود که از صدام می گرفت و یک سری شرکتهای انتفاعی که در کشورهای اروپایی داشت.

 

آقای سربی:

ببخشید آقای جهانی با این صحبتهایی که شما می کنید یک کلمه ای اینجاست به نام پول شویی منظورتان این است که سازمان با این وسیله می خواسته پول شویی انجام بدهد و آن پول هایی را که به آن می گویند پولهای کثیف و این پولهای کثیف را می خواستند اینطوری تمیز کنند.

 

آقای علی جهانی: بله دقیقاً همین که شما می فرمایید پول شویی می کرد و حتی در جریان دادگاهی که برای مریم رجوی و آن دستگیری که صورت گرفت یکی از پرونده های اصلیشان همین پول شویی است که انجام داده اند و علاوه بر این کلاه برداری هایی که می کردند مثلاً من در نروژ شاهد بودم که مردم عادی شکایت کرده بودند که اینها کلاه برداری می کردند مثلاً طرف را که اوبروایزونگ می نوشت 100 تا مثلاً به پول نروژ 100 کرون اینها آن را دستکاری می کردند و آن را 1000 کرون می کردند اینطوری هم سر مردم کلاه می گذاشتند اینها مواردی بود که من خود شاهدش بودم.

 

آقای سربی:

بله بسیار ممنونم آیا شما حوصله انتقاد هم دارید.

علی جهانی :

بله حتماً حوصله انتقاد دارم و در خدمت هستم

آقای سربی:

یکی از دوستان می پرسد که شما که الان در اروپا و آلمان هستید و باور دارید که سازمانهای سیاسی باید آزادانه فعالیت کنند چرا گیر داده اید به مجاهدین و یقه مجاهدین را گرفته اید اینها هم حق دارند مثل سازمانهای دیگر فعالیت کنند و نظر شما در این رابطه چیست و چرا شما به سازمان مجاهدین به اصطلاح پیله کرده اید و آن را دارید افشا می کنید.

 

علی جهانی:

 البته انتقادش را درست نفهمیدم ولی بنظر من جواب سوالش در خودش نهفته است اینکه می گویند چون که سازمان مجاهدین یک سازمان سیاسی نیست و از حالت یک سازمان سیاسی در  آمده و تبدیل به یک فرقه شده است و از زمانی که سازمان مجاهدین تبدیل به سازمان مسعود و مریم شد و فقط آن دو نفر هستند که برای سرنوشت نیروها تصمیم می گیرند و همین الان هم آنها هستند که برای سرنوشت نیروها دارند تصمیم می گیرند بدون اینکه آنها خبر داشته باشند یا اختیاری از خودشان داشته باشند.

 

آقای سربی:

ببینید انتقاد ایشان این است شما چوب لای چرخشان می گذارید بگذارید من یک بار دیگر این جمله را بخوانم می گویند این همه گروه است که مشغول مبارزه هستند و هر کسی هم حق دارد بر حسب فهم خودش مبارزه کند و نوع مبارزه را هم خودش با امکاناتش مشخص می کند سازمان مجاهدین هم مشغول مبارزه هستند به شما چه مربوط که یقه آنها را می گیرید و چوب لای چرخ آنها می گذارید.

علی جهانی :

بنظر من اینها اصلاً سازمان سیاسی نیستند و اصلاً  در حال مبارزه نیستند اینها الان اگر به اخبارشان نگاه کنید یا در نقش اپوزیسیون دولت عراق بازی می کنند یا در نقش اپوزیسیون دولت سوریه ایفاء نقش می کنند بعدش ما بخاطر دوستان خودمان که در این فرقه گرفتار هستند ما که رهایی پیدا کرده ایم وظیفه انسانی خود می دانیم که تلاش کنیم آنها هم که دستشان به جایی نمی رسد از این فرقه نجات پیدا کنند و باید کمک کنیم که آنها از آنجا بیایند بیرون و خودشان برای سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند که به چه شکلی مبارزه کنند یا اصلاً به زندگی ادامه بدهند چون این نیروها نیاز به کمک دارند به دلیل اینکه نیروها اولاً در کشور نا امن عراق بلحاظ جسمی روحی در فشار شدید قرار دارند و ثانیاً این سران سازمان نه تنها کمکی برای انتقال نیروها به کشور ثالث نمی کنند بلکه از هیچ گونه کار شکنی و  سنگ اندازی دریغ نمی کنند و به نیروها فشار می آورند و آنها را وادار به اعتصاب غذای اجباری می کنند در نتیجه ما وظیفه خود میدانیم با افشاء گری علیه سران این فرقه و بطور خاص رهبری این سازمان که مسبب اصلی هستند و دارند بر علیه نیروهای خودشان کار میکنند و بر علیه مردم ایران دارند کار می کنند تلاش کنیم این نیروها از چنگ رجوی ها رهایی پیدا کنند ولی از نظر من فرقی نمی کند هر گروه سیاسی تشکیلاتی یا نظامی مثلاً یک گروه است بنام پژاک دارد مبارزه مسلحانه می کند ما کاری با آنها نداریم من چون در این سازمان بودم و یکی از قربانیان این سازمان فرقه گرا هستم دارم به این نیروهایی که در این تشکیلات گرفتار سیاستهای فرقه گرایانه رجوی هستند کمک می کنم .

 

آقای سربی:

بسیار ممنونم و یک سوال است که اینرا اجازه بدهید بصورت عمومی از همه دوستان بپرسم و امیدوار باشم که کانون آوا در آن برنامه ای بصورت پاسخ به پرسشهای بینندگان پاسخ بدهند ما نمی خواهیم همه سوالات را از شما بپرسیم و شما را خسته کنیم بقول معروف اجازه بدهید در این پرسشهای دیگران را هم سهیم کنیم آقایی به اسم رضا می پرسند آقای سربی با سلام چرا بعضی از اعضاء شورای ملی مقاومت از جمله دکتر قصیم قبل از استعفاء  و آقای اسکندر فیلابی تاکید  بر این دارند که عضو شورا هستند و نه عضو ارتش آزادی بخش مگر اینها همفکر این فرقه نیستند الان که دیگر ارتشی وجود ندارد با این حرفشان نشان می دهند که اینها صد در صد خودشان را جزوی از فرقه نمی دانند و این سوالی است که اگر خودتان هم بخواهید می توانید پاسخ بدهید ولی من خودم فکر می کنم به این دلیل بود که آن موقع سازمان اسمش در لیست بود اینها به این صورت خودشان را قایم می کنند زیر یک چیزی و به این صورت عمل می کردند ولی سوال خوبی است مخصوصاً حالا که اسم سازمان از لیست در آمده و می بینم افرادی مثل آقای فیلابی زنگ می زنند و در برنامه گل ریزان و حتی پول کمک می کنند به سازمان ضمن اینکه از آن طرف گفته می شود که شورای ملی مقاومت به این افراد حقوق می دهد دیگر الان اینها چه احتیاجی دارند این شورا را نگه دارند و همه را به صورت یک سازمان نکنند و نگویند که ما عضو آن سازمان هستیم بفرمایید.

 

علی جهانی:

 بله اینکه می فرمایید دقیقاً درست است بعد از اینکه از لیست وزارت خارجه و اتحاد اروپا قرار گرفته بود اینها می گفتند ما شورای هستیم یا حتی انجمن های دیگر مثل انجمن متخصصین  در آمریکا راه انداخته بود تا زیر پوشش اینها بتوانند کارهایشان را آزادانه به پیش ببرند ولی نکته اصلی اینکه اصلاً شورایی وجود ندارد و این یک چیز دست سازی است که رجوی راه انداخته است خوب هر چند اولش موقع راه اندازی این شورا دکتر قاسملو و آقای بنی صدر هم در آن عضو بودند ولی آنها به محض اینکه فهمیدند مسعود رجوی می خواهد خودش همه کاره باشد و تصمیم گیرنده باشد همه از این شورا کناره گیری کردند و یکسری هم مثل آقای روحانی و آقای قصیم هم این اخیراً کناره گیری کردند و حالا این شورایی که 540 نفر عضو دارد اکثریت آنرا زنان شورای رهبری سازمان تشکیل داده اند من خودم  یادم است در یکی از نشست های رجوی به زنان شورای رهبری می گفت شما استعفای فرمالیستی بدهید از سازمان بروید در شورا خلاصه اکثریت این شورا از مجاهدین هستند و تعداد انگشت شماری مثل هزار خانی و سامع در آن باقی مانده اند مثلاً این سامع که جایی نداشت و از گروه خودش بیرونش کرده بودند با زنش آمد و به اینها پناهنده شد و این شورا اساساً فرمالیستی است و اصلاً هیچ نقشی ندارد ولی خوب همانطوری که شما فرمودید اینها می خواستند بگویند ما شورایی هستیم و ارتش آزادی بخش نیستیم تا بتوانند اینطوری  فعالیت کنند.

 

آقای سربی:

بله بسیار ممنونم اجازه بدهید من بعنوان آخرین سوال از شما بپرسم شما چرا زنده و سالم هستید یک دوستی نوشته است آیا در سازمان مجاهدین واقعاً شکنجه و قتل وجود داشته برای مخالفنان اگر اینطور بوده چطور این جدا شدگان هنوز زنده هستند و سالم در رفتند.

 

آقای علی جهانی:

خوب این خواست خدا بوده که با آن همه شکنجه و فشار نتوانستند به ما ضربه زنند و حتی آنهمه درگیری هایی که پیش آمد ما سالم ماندیم حداقل آنهاییکه باور ندارند شکنجه بوده جنگ عراق و آمریکا با آن مهیب ترین بمباران که بود و ما هم زیر آن بمباران بودیم خوب حتماً خواست خدا بود که کشته نشویم و زنده بمانیم تا بتوانیم علیه این سازمان فرقه گرا افشا گری کنیم و خیلی از بچه ها بودند که بر اثر این شکنجه ها لیست و اسنادش هم موجود است که شکنجه شدند و کشته شدند و زندانی شدند یک سری افرادی که زندانی بودند حی و حاضر هستند می توانید با آنها کنید من سراغ دارم دوستانی مثل آقای سبحانی که هم در سلولهای انفرادی سازمان و هم در زندان ابو غریب زمان صدام بودند و خیلی دیگر از دوستان را می شناسم که زندان بودند و شکنجه شدند و خود من هم حتی در یکی از نشست هایشان  که با نظرات سازمان مخالف بودم چند نفری ریختند سرم که افرادشان را با اسم می توانم نام ببرم که زدند دو عدد از دندانهای مرا شکستند ولی خوب خدا خواست که زنده بمانیم دیگر و کار خدا بود .

 

آقای سربی:

 بسیار عالی از شما ممنون و متشکرم اگر صحبتی دارید بفرمایید و اگر نه از دوستان خداحافظی کنیم و برای شما بهترین ها را آرزو می کنم و چند دقیقه ای که باقی مانده فیلمی از پدر و مادرها با اقوامی که در اشرف بود و بطور خیلی بدی با آنها رفتار شده آنرا نشان خواهیم داد.

 

آقای علی جهانی:

از شما تشکر میکنم که این وقت را در اختیار من قرار دادید و از شنوندگان عزیزتان خیلی متشکرم که حوصله خرج دادند و به عرایض بنده گوش دادند فقط نکته آخری  که داشتم و می خواستم بگویم اینکه شرایط اسف باری که دوستان ما در آن کمپ لیبرتی در آن قرار گرفته اند و واقعاً در شرایط روحی و جسمی بسیار بدی قرار دارند و سازمان هم هیچ کاری برایشان نمی کنند لذا من از ایرانیان آزاده و بطور خاص خانواده های این عزیزان می خواهم کمک کنند و به ارگانهای بین المللی و حقوق بشری مراجعه کنند و بخواهند و سعی کنند که آنها بتوانند هر چه زودتر از آنجا رهایی پیدا کنند تا بعد خودشان برای آینده خودشان تصمیم بگیرند که چطوری به زندگی یا مبارزه سیاسی شان ادامه بدهند.

آقای سربی: از شما بسیار ممنون هستم و آخر هفته خوبی را برای شما آرزو می کنم مرسی

علی جهانی: ما هم همچنین مرسی و خدانگهدار

 

 

http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

 

_______________________________________________________________________________________

گفتگوی علی جهانی با تلویزیون مردم در مورد اهداف نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان مجاهدین ( قسمت دوم )

 

http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

علی جهانی

19.02.2014

 

لینک به قسمت اول

آقای سربی:

 آقای جهانی شما حاضر هستید به چند سوال بییندگان پاسخ بدهید ؟

 

آقای علی جهانی :

بله بفرمایید در خدمت هستم.

آقای سربی:

دوستی می پرسد که شما در رابطه با این نامه سرگشاده کانون ایران قلم خود شما ادعا می کنید که افراد لیبرتی هیچ گونه ارتباطی با دنیای خارج خودشان ندارند چطور انتظار دارید از متن نامه شما با خبر شوند ؟

 

آقای علی جهانی:

 خوب بله اینها ارتباط آنطوری که باید باشد ندارند ولی ما میدانیم اگر خودشان بخواهند می توانند یک مینیموم هایی را داشته باشند و اگر تلاش بکنند می توانند مثلاً از طریق خانواده هایی که موفق می شوند یک ملاقات کوتاه با آنها بکنند یا اینکه مثلاً بیایند از طریق نیروهای سازمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان که مصاحبه می کنند می توانند جرات پیدا کنند و یک دو کلمه از وضعیت خودشان بگویند و در جریان امور قرار بگیرند ولی اگر خودشان بخواهند علیرغم محدودیتهایی که سازمان ایجاد می کند و نمی گذارد نیروها هیچ ارتباطی با بیرون از سازمان بگیرند ولی اگر نیروها خودشان بخواهند و تلاش کنند می توانند به این اخبار دسترسی پیدا کنند کما اینکه ما شاهد هستیم تعدادی توانسته اند از این تشکیلات فرار کنند و خودشان را به مقامات کمیساریای عالی پناهندگان برسانند و خودشان را از آن تشکیلات مخوفی که رجوی دایر کرده است نجات بدهند.

 

آقای سربی:

 شما باور دارید که خبر بلاخره به نوعی به آنها میرسد و درز میکند . ممنون هستم اجازه بدهید این دوستان باز سوال کرده اند و آن سایت نامه ایران قلم را هم فرستاده اند و آن را  نشان می دهند ضمناً من در موقعی که شما صحبت می کردید چون این سوال را از آقای تاجبخش هم کرده بودم در رابطه با کنوانسیون و آن 300 تا سازمان و انجمن که من به اشتباه گفتم که تاسیس 300 تا انجمن سازمان ولی گویا اینها مدعی هستند که 300 تا انجمن و سازمان در آن شرکت کردند شما در رابطه با آن کنوانسیون چیزی می دانید یا مایل هستید صحبت کنید؟

آقای علی جهانی:

این آمار و ارقامی را که سازمان میدهد باید به درستی آن زیاد شک کرد چون من در متن کارهایشان بودم هم در خارج از کشور و هم در تشکیلات و سازمان در عراق بودم مثلاً در آماری که برای تظاهرات خودشان می دادند به عنوان مثال یک سالن با ظرفیت 5000 نفره می گرفتند بعد می گفتند 25000 هزار نفر آوردیم و حتی سوال می کردیم که چرا این آمار دروغ را می دهید می گفتند که اشکال ندارد برای فریب دشمن باید این آمار را بدهیم و دشمن را اینطوری غافل گیر کنیم و در این رابطه من یادم است در همان اوایل سرنگونی صدام من هنوز جدا نشده بودم و در تشکیلات بودم اینها یکدفعه اعلام می کردند پنج میلیون و دویست هزار نفر امضاء شهروندان عراقی را در حمایت از سازمان جمع کرده ایم ولی هیچگاه نگفتند که این تعداد عراقی کجا بودند که موقع حمله به اشرف و یا تخلیه اشرف حتی 20 نفرشان هم نیامدند به طرفداری از سازمان تظاهرات یا راهپیمایی بکنند این ادعا آنقدر خنده دار و مضحک است چون یک دولت در یک کشور نمی تواند آنقدر طرفدار داشته باشد بنابراین آمار و ارقامی که می دهند و می گویند اینهمه انجمن و سازمان از ما حمایت کرده اند غیر واقعی است.

 

آقای سربی:

اشکالی ندارد در کشوری که رئیس جمهورش صدام حسین بود و ادعا می کرد که نود و نه و نه دهم درصد مردم به او رای داده اند با آن خفت و خواری و با آن آبرو ریزی از درون سوراخ و زیر زمین بیرون آوردنش . خوب سازمان مجاهدین هم مثل همان پدر خوانده خودش عمل کرد . دوستی می پرسد که شما می گویید این سازمان فرقه است و رهبری خاص و مادام العمر دارد و در آن نامه نوشته اید که رهبری خودش کنار برود و جایش را برای یک دوره 4 ساله به دیگری بدهد و می گویید اعضاء باید این درخواست را بکنند فکر نمی کنید که این خواهش شما نا معقول است ؟

 

آقای علی جهانی:

به نظر من درخواستی که ما از نیروها داریم غیر واقعی و نا معقول نیست بلکه خیلی معقول است من در اوایل عرایضم خدمت شما عرض کردم که در احزاب اروپایی یک حزب یک اشتباه کوچکی حتی یک تحلیل اشتباهی می کنند و حتی به اقدام ملی هم نمی رسد باعث استعفا و کناره گیری اعضاء اصلی آن حزب می گردد و باعث عوض شدن کادر رهبری حزب می شود بنابراین این خواهش ما خواهش غیر معقولی نیست منتهی من اصلاً بعید می دانم که رجوی به دلیل ویژگیهایی که دارد این کار را بکند و به خاطر همین انجمن ایران قلم نامه را خطاب به نیروها نوشته که خود نیروها از رجوی بخواهند که با توجه به تحلیلهایی که تا بحال کرده و 180 درجه عکس شده و منجر به اقدامات عملی علیه نیروها و علیه سازمان شده است این مینیموم درخواستی است که بایستی کنار برود و نکته دیگر اینکه اصلاً رجوی بر اساس یک انتخاباتی رهبری را به دست نگرفته است شما اگر نگاه کنید در احزاب بر اساس یک انتخاباتی کادر رهبری آن حزب انتخاب می گردد ولی در سازمان چنین چیزی نبوده رجوی از همان روز اول در زندان شاه بنیانگذاران سازمان را لو داد و با خیانت هایی که مرتکب شد رهبری سازمان را به دست گرفت من یادم است که در نشست ها خودش می گفت وقتی که توسط سازمان عضو گیری شد یک دانشجوی سوسولی بیش نبود ولی دیدیم که بعد از اینکه رهبری سازمان را به چنگ آورد گفت نه تنها رهبر سیاسی مادام العمر بلکه رهبر عقیدتی مادام العمر این سازمان است بعدش هم آمد بدون هیچ انتخاباتی همسرش را بعنوان رئیس جمهور برگزیده انتصاب کرد و بعدش این رئیس جمهور هم مثل خودش مادام العمر گردید بلاخره هر رئیس جمهوری بعد از 4 سال یا ماکزیموم در فرانسه آن موقع 7 سال بود باید کنار برود و بر اساس یک انتخابات آزاد یکی دیگر انتخاب گردد نکته دیگری که باید خدمتتان عرض کنم اصلاً انتخاباتی در سازمان وجود نداشت من در جریان این انتخابات فورمالیستی در سازمان بودم بطور مثال برای انتخاب مسئول اول در سازمان همه را در یک سالن اجتماعات جمع می کرد و بعد می گفت مریم رجوی نظرش این است که خانم فهیمه اروانی به عنوان مسئول اول سازمان انتخاب شود شما مخالف هستید؟ کسی جرات مخالفت نداشت و بعد می گفت موافقید همه دو دست خود را به علامت موافقت بایستی بالا می گرفتند بنابراین اصلاً انتخاباتی در سازمان وجود نداشت و اینها بر اساس انتصاباتی بوده است حالا ما می گوییم اینها بروند کنار و براساس یک انتخابات آزاد یک نفر انتخاب گردد و بیاید بر اساس یک خط و مشی درستی این سازمان را از این شرایط سیاسی اسف باری که در آن قرار گرفته خارج کند و از این وضعیت سازمان را بیرون بکشد این یک چیزی غیر معقولی به نظر من نیست منتهی از رجوی بعید است که بیاید چنین کاری بکند چون او حتی حاضر نیست بیاید بگوید که من اشتباه کردم و از نیروها و از مردم ایران معذرت خواهی کند و به خاطر همین الان بیش  از 10 سال است که مخفی شده است و در مخفیگاه بسر میبرد.

 

آقای سربی:

بسیار ممنونم از شما ما این سوال را از بیشتر دوستان پرسیدیم اجازه بدهید از شما هم بپرسیم چون سوالی هست که اکثراً دوستان می گویند شما و دیگران که به این سازمان پیوستید و عضو این سازمان در این سالیان بودید شما باور به عملیات نظامی و تروریستی داشته اید؟ و آیا امروز هم هنوز باور دارید و یا اینکه طرز فکرتان عوض شده و اگر عوض شده به چه دلیلی فکر می کنید که آن عملیات نظامی و تروریستی دیگر جایی در سیاست و دنیای آزاد قرن بیستم ندارد؟

 

آقای علی جهانی:

خوب اینکه درست است من از روز اول که به این سازمان پیوستم باور داشتم به مبارزه مسلحانه و فکر می کردم که تنها راه رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی این است ولی در شرایطی قرار گرفتیم و کم کم که به جلو آمدیم دیدیدم که راه های دیگری هم وجود دارد و بلاخره انسان قابل تغییر است و همیشه که در یک سطح فکری باقی نمی ماند و به یک رشد فکری میرسد که بتواند بر اساس شرایط موجود تصمیم درستی بگیرد و شیوه درستی را برگزیند و ما الان در شرایطی قرار داریم که دنیا دیگر جنگهای مسلحانه و نظامی و عملیات تروریستی را نمی پذیرد و جلویش می ایستد و با آن مقابله می کند و الان دنیا به صورت یک دهکده جهانی در آمده است که همه می خواهند به شیوه های مسالمت آمیز به صلح و آرامش برسند بطور مثال: از همین جریانات اشرف سران و سازمان و رجوی ها همش مقاومت می کردند و می گفتند ما از اشرف بیرون نمی آییم و کلی هم با تحریک نیروهای عراقی ایجاد درگیری نمودند و موجبات کشته و مجروح شدن انسانهای بی گناه را فراهم کردند ولی نتوانستند کاری از پیش ببرند و نتیجه نداد تا اینکه مقامات عراقی و سازمان ملل با مذاکره و به شیوه مسالمت آمیز نیروها را از اشرف به کمپ لیبرتی منتقل کردند تا از آنجا به کشورهای ثالث منتقل شوند من و اکثر نیروهایی که از سازمان جدا شده اند به این باور رسیده ایم که مبارزه مسلحانه جواب ندارد و راه های سیاسی را باید دنبال کرد و من خودم بعد از جنگ ایران و عراق و قرار داد آتش بس به این نتیجه رسیدم که باید از این کشور بیرون برویم و اصلاً دیگر جواب ندارد و ماندن ما در عراق دیگر نه تنها هیچ فایده ای ندارد بلکه به ضرر سازمان هم هست و بعداً حتی به این نتیجه رسیدم که اصلاً به عراق رفتن سازمان هم اشتباه بوده است خلاصه بعد از آتش بس سازمان و بطور خاص رهبری سازمان هم می دانست که دیگر نمی تواند به این شیوه ادامه بدهد و بخاطر همین به اقدامات تروریستی روی آورد مثلاً ما شاهد بودیم در دوران خاتمی می آمد خمپاره میزد به مناطق مسکونی و ما اعتراض می کردیم و مورد غضب رجوی قرار می گرفتیم و می پرسیدیم برای چه به مناطق مسکونی خمپاره میزنید و با این هدف قرار دادن مناطق مسکونی و کشتن چهار نفر افراد غیر نظامی و حتی با چهار تا پاسدار کشتن که رژیم سرنگون نمی شود ولی گوش شنوایی نبود البته رجوی خودش بهتر از همه می دانست که خط مبارزه مسلحانه دیگر جواب ندارد و بعد از باد جهانی که آمده بود و شوروی و بلوک شرق از هم پاشیده شد اصلاً دیگر این خط به کلی از بین رفت و بطور کلی سوخت بعدش شرایط ایران هم بعد از آتش بس طوری بود که دیگر نیاز به شیوه مبارزه مسلحانه نبود و من و دوستان دیگر هم بعد از آتش بس به این نتیجه رسیدیم  که دیگر مبارزه مسلحانه جواب ندارد و یکی از دلایلی هم که باعث شد که از سازمان جدا شویم همین بود و نظرمان این بود که برای مبارزه بایستی به شیوه های سیاسی روی آورد فرض کنید همین نیروهای اپوزیسیون هستند و در داخل ایران و خارج ایران در حال فعالیت سیاسی هستند و اعتقاد به شیوه های مسالمت آمیز دارند و اینگونه خطشان را پیش می برند ولی سازمان در این شرایط هیچ کاری نمی تواند بکند و این سازمان البته اینکه می گویم سازمان منظورم خود رجوی است چون در سازمان همیشه به ما می گفتند وقتی می گوییم سازمان یعنی رجوی و رهبری و برای بقیه اصلاً هیچ ارزشی قائل نبودند بنابراین وقتی می گوییم سازمان منظورم همان رهبری سازمان است لذا رهبری سازمان میداند که این خط دیگر سوخته و جواب ندارد ولی به خاطر دو ویژگی خاصی که رجوی دارد که یکی همان قدرت طلبی و دیگری آن خود خواهی مفرطی که در ذاتش وجود دارد به هیچ وجه حاضر نیست که قبول کند این خطی را که من ارائه دادم دیگر جواب ندارد باید برویم یک خط دیگری را دنبال کنیم و نکته دیگر هم این است  که اگر بیاید همین الان هم بخواهد فعالیت سیاسی را شروع کند باید بیاید پشت سر همه گروه های سیاسی داخل و خارج از کشور قرار بگیرد حتی آن گروه هایی که چهار نفر عضو داشته باشند به لحاظ سیاسی در صحنه سیاسی امروز ایران از این سازمان جلوتر هستند.

ادامه دارد

http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

 

_________________________________________________________________________-

گفتگوی علی جهانی با تلویزیون مردم در مورد اهداف نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان مجاهدین ( قسمت اول )

 

http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

علی جهانی

17.02.2014

 

سربی : آقای علی جهانی من ویدئو شما را ندارم شما لطف کنید بگویید که ویدئو وصل می شود یا عکسی که گذاشته اید من نشان بدهم و مطمئناً صدای شما وصل است شما قبلاً هم لطف کردید و مهمان برنامه ما بودید اجازه بدهید من به دوستان پیشنهاد کنم ویدئو قبلی شما را از کانون آوا یا بایگانی تلویزیون مردم تی وی ببینند و با شما بیشتر آشنا شوند ضمن اینکه معرفی کنم مجدداً برای آنهایی که تازه با شما می خواهند آشنا بشوند آقای علی جهانی یکی از افرادی است که قبلاً عضو سازمان مجاهدین بوده بعداً تصمیم گرفته جدا شوند و الان هم افشاگری می کنند در رابطه با سازمان و ایشان فعال حقوق بشر هستند از انجمن ایران قلم از آلمان. آقای علی جهانی اگر صدای مرا می شنوید لطف کنید صحبت کنید تا من تصویر شما را هم به دستگاه بدهم.

علی جهانی: سلام عرض می کنم خدمت شما آقای سربی و شنوندگان عزیزتان بله صدایتان را می شنوم و الان آماده هستم ولی فکر کنم تصویر نمی آید.

 

آقای سربی: اشکالی ندارد من عکس شما را که روی اسکایپ است نشان می دهم لطف کنید شما در رابطه با سرنوشت اعضای سازمان در عراق و تشریح اهداف نامه سرگشاده کانون ایران قلم به اعضای سازمان در لیبرتی عراق را برای من و بینندگان و شنوندگان شرح داده و توضیح بدهید ضمناً من به دوستان اعلام کنم که در طی برنامه و حتی روزهایی که این برنامه به صورت باز پخش ، پخش می شود می توانند با شماره تلفنهایی که زیر صفحه تلویزیون و یا کامپیوترتان ظاهر می شود تماس بگیرند و پیام بگذارند و پرسش هایشان را مطرح کنند و نظراتشان را بگویند و یا با ایمیل مردم تی وی و یا مستقیماً با خود شما در انجمن ایران قلم یا با کانون آوا تماس بگیرند من ساکت می شوم و با دوستان بیننده پای صحبتهای شما می نشینیم بفرمایید.

علی جهانی:

 ضمن عرض سلام مجدد و تشکر از شما که این وقت را در اختیارم قرار دادید من می خواستم راجع به وضعیت اسف باری که الان نیروهای سازمان در کمپ موقت لیبرتی قرار دارند و در وضعیت خیلی اسف بار و خیلی رقت باری به سر میبرند صحبت کنم.

 

اگر بخواهیم برگردیم به تاریخچه اش هیچ کس بجز رهبری سازمان مسبب اصلی این وضعیت به وجود آمده نیست و رهبری سازمان به طور خاص مسعود و مریم رجوی سر مسائلی که در آنجا وجود دارد مقصر اصلی هستند بلاخره این نیروها بعد از کلی تلاشهای مذبوحانه و درخواستهای غیر واقعی رجوی ها موافقت کردند که آنها را از اشرف به کمپ لیبرتی منتقل کنند تا با هدف اینکه آنها از آنجا به کشورهای ثالث منتقل شوند ولی متاسفانه به دلیل مقاومتی که سران سازمان از خود نشان دادند باعث ایجاد شرایط بدی در آنجا برای نیروهای بی دفاع گشتند. می خواستم بر سر این مسایلی که در آنجا وجود دارد به مواردی اشاره کنم اگر در جریان باشید چند وقت پیش انجمن ایران قلم یک نامه سرگشاده خطاب به نیروهای مستقر در لیبرتی نوشته بود می دانید که ما علیرغم اینکه از سازمان جدا شده ایم و سر خیلی از مسایل با سران سازمان اختلاف نظر داریم ولی اکثریت ساکنان لیبرتی را دوستان خود می دانیم و سر یک سری موارد با همدیگر اتفاق نظر داریم مواردی مثل پایان جنگ ایران و عراق و آتش بس، و اینکه رجوی می گفت آتش بس صورت نمی گیرد و اگر رژیم با عراق صلح کند طناب دارش است ولی چنین اتفاقی نیفتاد یا اینکه صدام سر نگون شده، یا اینکه سازمان توسط ارتش آمریکا خلع سلاح شده و یا اینکه مجبور شده است که اشرف را تخلیه کامل کند اینها همه مواردی است که ما با آنها وحدت نظر داریم و آنها می دانند که این واقعیت هایی است که رخ داده است در صورتیکه سر این واقعیتها و این محورهایی که اشاره کردم رجوی اینها را بر عکس تحلیل می کرد و تحلیلش این نبود که به این صورت اتفاق بیفتد بطور مثال می گفت هیچ گاه بین ایران عراق آتش بس برقرار نمی گردد چون اگر چنین شود و صلح برقرار شود طناب دار رژیم است در صورتیکه این طوری نشد و صلح شد و نه تنها طناب دار نگردید بلکه باعث شد که طناب دار خودشان بگردد و دلیلش هم این است که چون اندیشه سازمان خشونت طلبی و جنگ افروزی است و اصلاً با همین اندیشه زنده هستند و همیشه در شکافها زندگی می کنند و اصلاً علت اصلی اینکه رجوی تصمیم گرفت به عراق برود این بود که بتواند سیاست جنگ افروزی و جنگ طلبی اش را راحتر ادامه دهد چون در اروپا نمی توانست این خط را به خوبی پیش ببرد خلاصه نتیجه اش این شد که سازمان بعد از جنگ ایران و عراق و قرارداد آتش بس روز به روز تحلیل رفت و ضعیف تر شد و الان هم به نقطه ای رسیده که تشکیلاتش در فروپاشی کامل قرار گرفته است یا اینکه می گفت صدام سرنگون نمی شود چون چهارمین ارتش دنیا است و از این قبیل حرفها و نمی توانند سرنگونش کنند ولی همگان دیدند بر عکس صدام سرنگون شد یا اینکه می گفت سلاح ناموس مجاهد خلق است و هیچگاه یک مجاهد خلق از سلاحش جدا نمی شود ولی ما دیدم اینطوری نشد و به محض اینکه آمریکایی ها آمدند اینها سریعاً سلاحهای خود را دو دستی تقدیم کردند یا اینکه سر تخلیه اشرف علیرغم اینکه کلی سنگ اندازی کرد و کلی مقاومت کرد و نیروهای عراقی را تحریک کردند و کلی از نیروهای سازمان کشته شدند و می گفت تمام دنیا بجنبد اشرف نمی جنبد واز سر جایش تکان نمی خورد ولی مجبور شد اشرف را تخلیه کند هر چند اولش حدود 100 نفری از نیروهای بی دفاع را در آنجا به بهانه حفظ اموال اشرف نگه داشت که آنها هم متاسفانه توسط گروه های تروریستی که در جریان هستید مورد حمله قرار گرفتند و تعدادی از آنها به طرز وحشیانه ای کشته شدند خلاصه این تحلیل هایی که رجوی از خوش بیرون داده و اقداماتی که باعث این همه گرفتاری و بدبختی و کشتار برای نیروهای خودش بوجود بیاید و هیچگاه هم پاسخگو هم نبود.

 تمام این چیزهایی که بطور خاص 5 موردی که اشاره کردم و تحلیل کرده بود همش برعکس شد و اگر شما در جریان باشید باز هم بهتر می دانید که در جوامع اروپایی و کشورهای غربی وزیری یا دولتی یا حتی یک حزبی یک تحلیل اشتباهی می کند یا یک حرکت اشتباهی انجام میدهد منجر به سقوط آن حزب و منجر به استتعفاء آن دولت یا مقام دولتی میگردد یعنی من می خواهم بگویم این کوچکترین اقدامی است که رجوی بیاید بگوید من به دلیل این تحلیل هایی که کردم و به دلیل این سیاستهای غلطی که اعمال کردم که منجر به این اشتباه شد و سازمان در نقطه فروپاشی قرار گرفت یعنی کوچکترین اقدامش این است که بیاید استعفاء بدهد و نیروها هم ممکن است که الان جرات نکنند که چنین چیزی را از او بخواهند ولی واقعاً در سوالاتشان است چون خودم در سازمان بودم میدانم که در سوالات تحت عنوان تناقضات خطی حتماً هست که چرا در این شرایط رجوی قادر به پاسخ گویی نمی باشد .

یا چرا نمی آید بگوید که مسبب این شرایط خودم هستم و حداقل کاری که می تواند انجام بدهد این است که بیاید بگوید من اشتباه کردم و معذرت خواهی کند و این کار را هم نمی کند و من یادم است که کلاً در پروسه سازمان به طور خاص زمانی که رجوی رهبری این سازمان را به دست گرفت هیچگاه پاسخ گو نبوده و تا جایی که توانسته از زیر بار مسئولیت کارهایی که انجام داده شانه خالی کرده است و سعی کرده آن را به گردن نیروها بگذارد من یادم است که در دوران آقای خاتمی که در دور دوم انتخابات شرکت کرده بود تحلیل رجوی این بود که خاتمی به دور دوم نمی رسد ولی به محض اینکه ایشان در دوره دوم انتخاب شدند گفت نه اشتباه نیروها بوده و یک نشست گذاشت و نیروهارا کلی زیر ضرب برد که شما نتوانستید کارتان را خوب انجام دهید در صورتیکه این یک امر ساده است که آدم بیاید بگوید که من تحلیلم اشتباه بوده است و اگر یک فرد سیاسی یک تحلیل اشتباه بکند و بیاید اقرار کند که چیزی از او  کم نمی شود.

تا آنجایی که می دانم در این پروسه ای که رجوی رهبری سازمان را به دست گرفته یا زیر بار مسئولیت کارهایش نرفته و شانه خالی کرده و انداخته گردن نیروها یا اینکه سر بزنگاه ها فرار کرده یا مخفی شده و اخیراً هم در این شرایط بحرانی و در این شرایطی که سازمان در فروپاشی کامل قرار دارد رجوی مخفی شده و نمی آید پاسخ گو باشد .

علت این عدم پاسخ گویی و مخفی بودنش به نظر من این است که نمی خواهد اشتباهات خودش را گردن بگیرد و اعتراف بکند که این مسیری را که تابحال سازمان را به آن سمت هدایت کرده مسیر درستی نبوده ، از عراق آمدنش گرفته تا شرکت در جنگ ایران و عراق در کنار صدام و از این دوران اخیر هم بعد از سقوط صدام و مقاومتهای بی موردی که باعث شده اینهمه نیروها در آنجا یا کشته شوند و یا گرفتار باشند در عراقی که نا امن است و مردم عادی هر ورز در حال کشته شدن هستند به جای اینکه کمک کند نیروها توسط کمیساریای عالی پناهندگان هر چه زودتر از آن کشور منتقل شوند بیشتر سنگ اندازی و کار شکنی می کند یا اینکه اخیراً نیروها را وادار به اعتصاب غذای اجباری کرده است و این عدم پاسخ  گویی چیز دور از انتظاری از رجوی نیست به دلیل اینکه آن اندیشه فرقه گرایانه ای که دارد و آن اندیشه خشونت طلبی که دارد به او اجازه نمی دهد که پاسخ گوی کارهایش باشد لذا آن نامه ای که انجمن ایران قلم نوشته خطاب به نیروهای ساکن در لیبرتی نوشته است چون امیدی به رجوی نیست که خودش بیاید نه تنها استعفاء بدهد بلکه حتی حاضر نیست بیاید بگوید که من اشتباه کردم و به خاطر همین نامه خطاب به نیروهای مستقر در کمپ لیبرتی نوشته شده است و با توجه به شرایطی که در آنجا قرار دارد و با توجه به این سوالات و نافرمانی هایی که ما شاهدش بودیم حتی تعدادی از نیروها که به کمپ های آلبانی رفته اند آنجا دست به نافرمانی از تشکیلات زده اند و سوالاتی هم که در داخل تشکیلات در کمپ لیبرتی است و در این شرایط سران فرقه دیگر آن کنترلی که در اشرف داشتند نمی توانند بر نیروها در لیبرتی اعمال کنند و این نامه از نیروها خواسته است که الان دیگر می توانند جلوی این سیاستهای غلط رجوی بایستند و حداقل از او بخواهند که استعفاء بدهد چون تا بحال نه تنها هیچ قدم درستی بر نداشته است بلکه 180 درجه عکس قدم برداشته است و نتیجه این شده که سازمان مجاهدین در این وضعیت اسف بار قرار گرفته و نیروها در شرایط خیلی بدی قرار دارند.

ادامه دارد


http://www.youtube.com/watch?v=DCFmO9HiP0Q

________________________________________________________________-

چرا باید به ساکنان لیبرتی کمک کنیم؟‏

 

علی جهانی

13.02.2014

مقدمتاً برای پرداختن به این موضوع و پاسخ دادن به این سوال باید کمی به عقب برگردیم و به این سوال بپردازیم که اصلاً چرا نیروها به کمپ لیبرتی منتقل شدند؟

همانطور که همگان مطلع هستند رجوی در زمان صدام برای خودش در کمپ اشرف حکومتی راه انداخته بود و حکم فرمایی میکرد . و رجوی ها اصلاً فکرش را هم نمی کردند که یک روزی  صدام سرنگون شود. و در این رابطه من یادم است در حالیکه همه دنیا می گفتند که همین روزهاست بین عراق و آمریکا جنگ به وقوع بپیوندد ولی رجوی می گفت که جنگ نمی شود یا تحلیل هایی از این قبیل که به طور مثال می گفت: صلح طناب دار رژیم است یا هر سال می گفت ، امسال سال سرنگونی است و با این تحلیل ها همه معترضین در سازمان را به شدیدترین وجه ممکن سرکوب میکرد و بعد هم که صدام سرنگون شد برای اینکه قبول نکند که تحلیلش اشتباه بوده است و با درخواست حکومت عراق برای خروج از عراق مخالفت کند می گفت شهر اشرف . و یک شبه کمپ اشرف را به شهر اشرف تبدیل کرد و به صورت اپوزیسیون دولت عراق در آمد و با تحریک نیروهای عراقی موجبات درگیری با نیروهای عراقی را فراهم کرد و تعدادی را به کشتن داد و بعد هم که مجبور شد بر اثر فشارهای بین المللی کمپ اشرف را ترک کند و با انتقال نیروها به لیبرتی موافقت کند و بعد هم تعداد کمی را به بهانه حفظ اموال در      اشرف نگه داشت و به کشتن داد.

خلاصه اینکه هر چیزی که رجوی گفت کاملاً بر عکس اتفاق افتاد. در حالیکه می گفت صلح طناب دار رژیم است صلح طتاب دار فرقه رجوی شد و منجر به شکست سیاستهای جنگ طلبانه اش گشت و یا در عین حال که می گفت جنگ نمی شود ولی جنگ اتفاق افتاد و صدام سرنگون شد یا اینکه می گفت سلاح ناموس مجاهد خلق است با یک درخواست تحویل سلاح آمریکا تمامی سلاح ها را دو دستی به آنان تقدیم کرد.

 یا اینکه می گفت دنیا بجنبد اشرف نمی جنبد ولی بر خلاف توهماتش اشرف تخلیه کامل شد و اکنون نیروها در کمپ نا امن لیبرتی منتظر منتقل شدن به کشور ثالث هستند .

اکنون با این مقدمه می پردازیم به سوال اصلی که چرا بایستی به ساکنان لیبرتی کمک کنیم ؟

:دلایلی که از نظر من ایجاب می کند ما به این دوستان قدیمی کمک کنیم به شرح زیر میباشد.

یکم: ما با اکثریت قریب به اتفاق این دوستان سر یک سری از واقعیت هایی که در بالا درباره اش صحبت کردیم توافق داریم ، واقعیت هایی مثل : صدام سرنگون شده ، سازمان خلع سلاح شده و اشرف تخلیه کامل شده است

دوم: این نیروها در شرایط جسمی و روحی خوبی قرار ندارند و نیاز به کمک فوری دارند

سوم: این نیروها در کشور نا امن عراق در کمپ لیبرتی از کمترین امنیت جانی برخوردار نیستند

چهارم: سران فرقه و به طور خاص زوج رجوی نه تنها کمترین همکاری با مقامات کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها به کشور ثالث نمی کنند  بلکه از هیچ گونه سنگ اندازی و کار شکنی در این مسیر فرو گذاری نمی کنند و نیروهای نگون بخت را وادار به اعتصاب غذای اجباری کرده اند تا هر چه بیشتر به لحاظ جسمی ضعیف و نا توان گردند

پنجم: این نیروها در حالیکه با شهامت دست یه یک سری نا فرمانی زده اند و با سوالات خود از سران فرقه مخالفت شان با سیاستهای غلط سازمان را نشان داده اند ولی نیاز به کمک از بیرون از تشکیلات را دارند

لذا ما جدا شدگان از این سازمان وظیفه انسانی و حقوق بشری خود می دانیم که به این دوستان گرفتار خود کمک کنیم تا هر چه زودتر از کمپ لیبرتی که توسط رجوی به زندانی برای آنها تبدیل گشته رهایی پیدا کنند و در این رابطه از همه ایرانیان آزاده و ارگانهای حقوق بشری می خواهیم کمک کنند تا این عزیزان هر چه زودتر از عراق خارج شده و به  یک کشور امن ثالث منتقل گردند تا بتوانند خودشان برای زندگیشان تصمیم بگیرند.

 

_____________________________________________

نامه سرگشاده علی جهانی به ماریو اویدو اوبرنا نماینده مجلس سنای رومانی
 




علی جهانی

06.02.1014



حضور محترم جناب اقای ماریو اویدو اوبرنا نماینده محترم مجلس سنای رومانی

با سلام و عرض ادب اینجانب علی جهانی فرد که یکی از قربانیان فرقه رجوی هستم که بیست سال از بهترین دوران عمرم را در این فرقه هدر داده ام ؛ مطلع شدم که سران فرقه رجوی می خواهند از احساسات حقوق بشری و انساندوستانه شما سوء استفاده کرده و توسط شما کمیته ای تحت عنوان کمیته حمایت از ایران آزاد راه اندازی نمایند تا بدین وسیله به مقاصد سیاسی خودشان برسند.

عالیجناب ماریو اویدو

اینجاب می خواهم نکاتی را در مورد این سازمان فرقه گرا به عرض برسانم.

یکم: سازمان مجاهدین از حالت یک سازمان سیاسی درآمده وبصورت یک ساختار فرقه گرایانه اداره می گردد تبدیل به سازمان مسعود و مریم گشته است و عمکردی جز اقدامات تروریستی ندارد.

دوم : این سازمان فرقه گرا علی رغم اینکه ادعای آزادیخواهی و دمکراسی دارد هیچ بویی از ازادی و حقو ق بشر نبرده است و بیشترین موارد نقض حقوق بشری را علیه نیروهای خودش روا می دارد و نیروهای خودش را از کمترین و پایه ای ترین حقوق انسانی نظیر ازدواج و ملاقات با خانواده محروم کرده است و با راه اندازی نشستهای مغز شویی نیروها را تحت فشارهای روحی شدید قرار می دهد و همچنین این سازمان مدعی ازادیخواهی در مناسبات خودش سرکوب و خفقان شدید به سبک استالینی بر قرار کرده است و نیروها در بی خبری مطلق از دنیای بیرون از مناسبات نگه داشته می شوند و انها را وادار می کنند که فقط به اخبار به شدت سانسور شده سازمان گوش کنند.

سوم: رجوی ها اصرار بیهوده دارند تا نیروها را در عراق نگه دارند ونه تنها برای انتقال نیروها به کشور ثالث با کمیساریای عالی پناهندگان همکاری نمی کنند بلکه در این راستا از هیچ کار شکنی و سنگ اندازی کوتاهی نمی کنند و تا کنون به بهانه های پوچ و بی اساس نظیر حفظ اشرف و یا حفظ اموال اشرف عده ای را به کشتن داده اند.

چهارم : این سازمان که مدعی هست برای فردای ایران می خواهد ازادی را به ارمغان بیاورد و خواهان ایرانی ازاد عاری از بهره کشی و اعدام و شکنجه هست و خود را طرفدار سرسخت رهایی زنان می داند ؛ خودش در مناسباتش در زمان صدام حسین نیروهای معترض را زندانی و شکنجه و اعدام می کرد و خود شخص رجوی با راه اندازی طلاقهای اجباری در مناسبات قرون وسطایی اش ؛ بر طبق اسناد و شواهد موثق برای خودش از زنانی که به اجبار و با دستور تشکیلاتی از شوهران خود جدا شده بودند ؛ حرمسرا باز کرده است و انها را مورد بدترین تجاوز و ازار و اذیت جنسی قرار می دهد.

پنجم: این سازمان که مدعی اپوزیسون حکومت ایران هست اکنون بعد سقوط صدام با دخالتهای بیجا در مورد اوضاع سیاسی عراق بعنوان اپوزیسیون دولت منتخب مردم عراق در اومده است و همچنین بعد از جریانات سوریه با حمایت از گروههای افراطی در سوریه در نقش اپوزیسیون دولت سوریه بازی می کند.

عالیجناب ماریو اویدو

نکات وموارد بیشماری هست که دیگر از حوصله این بحث خارج می باشد و اگر امکان داشته باشد ما جدا شدگان حاضر هستیم در یک ملاقات حضوری مفصل برای شما بازگو نموده و توضیح دهیم . ولی در اینجا به همین چند مورد اکتفاء نموده و از شما خواهشمندیم بجای اینکه به فریبکاری های این فرقه تروریستی توجه نمایید از سران این سازمان بخواهید که بیش از این در کار انتقال نیروها به کشور امن مخالفت نکرده و از وادار کردن نیروها به اعتصاب غذای اجباری دست برداردو بیش از این با ممانعت خودش از خروج نیروها از کشور نا امن عراق موجبات کشته شدن نفرات را در کمپ لیبرتی توسط گروههای تروریستی در عراق را فراهم ننماید.

عالیجناب ماریو اویدو در پایان به شما دلسوزانه یاد اوری می کنم سازمان همانطوری که از اقای کازاکا نماینده پارلمان اروپا سوء استفاده کرد و باعث شد کا ایشان دیگر رای نیاورند شما هم به سرنوشت ایشان گرفتار نشوید بنابراین بهتر از که به فریبکاری های این سازمان فرقه گرا توجه نکرده و بجایش بفکر انتقال هر چه سریعتر نیروها که در کمپ لیبرتی در وضعیت اسف باری قرار دارند و از کمترین امنیت جانی برخوردار نیستند باشید.

با تشکر از شما

علی جهانی

 

____________________________________________________________

مریم رجوی برای مردم سوریه نسخه می پیچد


 

28.01.2014

علی جهانی

هنگام برگزاری کنفرانس ژنو 2 که متشکل از نمایندگان دولت سوریه و اپوزیسیون و کشورهای مختلف جهان برای تعیین سرنوشت مردم سوریه بود؛ مریم رجوی در مراسم سورچرانی که اخیرا در فرانسه راه اندازی کرده بود و موفق شده بود تعدادی از سناتورهای فرانسوی را بفریبد و به این سورچرانی بکشاند تا به اراجیف تکراری اش گوش فرا دهند. وی که خود را در نقش اپوزیسون دولت سوریه قرار داده است ؛ برای این کنفرانس راه حل ارائه داد.

البته جای تعجب نیست چون این سازمان فرقه گرا از فردای سرنگونی صدام و تشکیل دولت منتخب مردم عراق ؛ بدلیل از دست دادن سلاح و قلعه اشرف و منتقل شدن نیروهایش به کمپ موقت لیبرتی در استانه اخراج کامل از عراق و فروپاشی تشکیلات مخوفش قرار گرفت و احساس کرد که دیگر نمی تواند ادعای اپوزیسیون دولت ایران و به اصطلاح تنها آلترناتیو را یدک بکشد و دیگر حنای شان نزد مردم ایران رنگی ندارد ؛ این بود که به فکر ابلهانه اش رسید که از خیر ادعای اپوریسیون بودن و تنها آلترناتیو بودن بگذرد و بقول معروف سوراخ دعا را گم نموده و با دخالت در امور داخلی عراق به عنوان اپوزیسیون مردم و دولت منتخب شان عمل کند و در حالی که مردم عراق خواهان اخراج این سازمان تروریستی و فرقه گرا از کشورشان هستند ؛ سران این فرقه در نقش اپوزیسیون دولت عراق خواستار سرنگونی اش هستند ؛ حکایت قضیه ایشان مثل آن فردی هست به ده راهش نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت.

و الان هم بعد از این جریانات اخیر کشور سوریه در نقش اپوزیسیون دولت سوریه وارد شده و درحالی که کنفرانس ژنو2 برای تعیین سرنوشت مردم سویه در حال بر گزاری است ؛ مریم رجوی طی افاضاتی برای مردم سوریه نسخه می پیچد و راه حل ارائه می کند.

ایشان در ادامه اراجیفش با انتقاد از کشورهای غربی و آمریکا که توجهی به افشاگری های دروغین شان در مورد کشف سایت های هسته ای دولت ایران نکرده و در مورد مسئله هسته ای به توافق رسیده اند و خلاصه از اینکه کشورهای غرب سازمان فرقه گرایش را دیگر تحویل نمی گیرند آه وفغان سر داد و گفت کلید تغییر در ایران در دست این سازمان هست و بعد هم از چند سناتور فرانسوی که دعوت کرده بود و با حقه و فریب آنان را به جلسه سورچرانی کشانده بود خواست که برای استقرار دمکراسی در ایران کمک کنند و از آنها در خواست یاری و کمک کرد.

در اینجا می خواستم در مورد این تازه ترین اراجیف ایشان نکاتی را خطاب به ایشان عرض نمایم.

یکم: من سئوالم از این خانم رئیس جمهور مادام العمر اینست که شما اگر اپوزیسیون دولت سوریه هستید و راه حل ارائه می دهید پس چرا به این کنفرانس دعوت نشده اید ؟ ومگر مردم سوریه خودشان نمی توانند برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند که شما می خواهید برای آنها راه حل ارائه دهید؟ ومگر شما با ادعای دروغین اپوزیسیون و تنها آلترناتیو بودن چه گلی به سر مردم ایران زده اید که حالا می خواهید برای مردم سوریه نسخه پیچیده و راه حل ارائه دهید ؟ البته جواب مشخص هست و خودتان بهتر از هر کسی می دانید که اینگونه اراجیف دیگر خریداری ندارد ولی از آنجائیکه شما بدلیل فرقه گرا بودن خودتان برای نیروهای گرفتار در تشکیلات استالینی خود تان تصمیم می گیرید و به آنها اجازه نمی دهید که خودشان برای سرنوشت آینده شان تصمیم بگیرند و در راستای انتقال شان به کشور های ثالث از هیچ گونه مانع تراشی و کار شکنی دریغ نمی کنید ومی خواهید با وادار کردن این نگون بختها به اعتصاب غذای اجباری هر چه بیشتر به لحاظ جسمی تحلیل رفته و از بین بروند . و حالا هم به خیال ابلهانه تان مردم ایران و سوریه و عراق هم مثل نیروهای گرفتار در تشکیلات مخوف شما هستند که می خواهید برای آنها راه حل ارائه دهید و تصمیم بگیرید

دوم: شما گفته اید که کلید تغییر در ایران در دست شماست و بعد هم از سناتورهای فرانسوی برای تغییر در ایران و دمکراسی کمک می خواهید و درخواست یاری و کمک دارید؛ سئوالم از شما اینست که اولا این چه کلیدی هست که اکنون بیش از سی سال هست هنوز نتوانسته نه تنها هیچ در را در ایران باز کند بلکه باعث بسته شدن همه درها به روی این سازمان فرقه گرای تان گشته است و سازمان شما اکنون در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است ؟ و ثانیا اگر شما راست می گویید و کلید تغییر در ایران در دستان شما هست پس چرا آویزان قدرتهای خارجی هستید و از این چند سناتور فرانسوی که کاری از دست شان بر نمی آید درخواست کمک و یاری کرده و از آنان می خواهید که برای مردم ایران دمکراسی به ارمغان بیاورند ؟ البته جواب در یک کلام واضح و مشخص هست ؛ از آنجائیکه شما از صفت یک گروه انقلابی و سیاسی خارج شده و تبدیل به یک گروه فرقه گرای خطرناک و یک باند ما فیایی و تروریستی تبدیل گشته اید و به سبب همین عملکرد های فرقه گرایانه و خیانت ها و اقدامات تروریستی تان علیه مردم ایران در این سالیان نه تنها از هیچ جایگاه و پایگاه مردمی بر خوردار نیستید بلکه بشدت مورد تنفر و انزجار مردم ایران قرار دارید . بنابر این برای بقای سازمان در حال فروپاشی تان و ادامه حیات خار و خفیف و خائنانه تان مجبور هستید به قدرتهای خارجی آویزان شوید و حالا هم که در نزد قدرتهای اروپایی و آمریکا به کارت سوخته تبدیل شده اید ؛ لذا به طرز خنده دار و مضحکی دست به دامن چند سناتور فرانسوی شده اید که آنها را هزار حقه و کلک به این جلسه خود کشانده اید

سوم: نکته اخر اینکه خانم رجوی شما اگر لالایی بلد هستید چرا خودتان خواب تان نمی برد ؟ و اگر قادر هستید که برای بحران سوریه راه حل ارائه دهید و یا برای مردم ایران و مردم عراق راه حل ارائه دهید و دمکراسی بیاورید و بقول خودتان که مدعی هستید که کلید تغییر در ایران در دست شما ست پس چرا نمی توانید سرنوشت اسف بار سازمان تان را که در عراق بدان گرفتار گشته است با این کلید تغییر دهید ؟ البته بسیار واضح و آشکار هست که این اراجیف تکراری شما کسی را نمی فریبد و خودتان هم بهتر از هر کسی اینرا خوب می دانید ولی برای سرخ کردن صورت خویش با سیلی و برای مصرف داخلی و فریب نیروهای وا رفته و تحلیل رفته گرفتار در کمپ لیبرتی و پر کردن برنامه سیمای به اصطلاح آزادی خودتان این اراجیف را سر هم می کنید تا به این نیروها بگویید که خواهر مریم دارد در خارج کشور تلاش می کند برای تغییر در ایران و اینطوری آن بیچاره ها بیشتر تشویق به اعتصاب غذای اجباری نمایید.

در پایان از شما می خواهم دست از فریبکاری بردارید و بجای این اراجیف و راه حل صادر کردن برای مردم ایران و عراق و سوریه دست از سر این نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی بردارید و بگذارید برای باقیمانده عمر شان و سرنوشت زندگی آینده شان خود شان تصمیم بگیرند و شما هم به اتفاق آن شوهر فراری تان بجای این کارها به فکر پاسخگویی در پیشگاه مردم ایران باشید.

به امید آنروز


 

 

 

 

_________________________________________________

 

رجوی دنبال کشوری جایگزین عراق برای فرقه خودش است

21.11.2013

علی جهانی


ابتدا ترجیح می دهم برای پرداختن به این موضوع و علت این کار رجوی مقدمتاً کمی به گذشته برگشته و به کارنامه سیاه و سراسر خیانت و جاسوسی رجوی بپردازم.
رجوی بعد از خیانت به رهبری سازمان و به دست گرفتن رهبری سازمان همواره تلاش داشته که با آویزان شدن به قدرتهای خارجی و مزدوری و جاسوسی برای آنها فرقه خود را سرپا نگه دارد و علت اصلی این کار هم این بود که به دلیل دزدیدن رهبری سازمان و خیانت به بنیانگذاران این سازمان مشروعیتی بین مردم ایران نداشت و نمی توانست به دلیل عدم پایگاه مردمی روی پای خودش بایستد و استقلال خودش را حفظ نماید لذا برای ادامه حیات خوار و خفیف و خائنانه خودش از همان ابتدا و از فردای انقلاب ضد سلطنتی ایران تمام سعی و تلاش خودش را کرد که به کشورهای خارجی آویزان شود. لذا در همان فردای انقلاب با موضوع جاسوسی برای سفارت روسیه در تهران و لو رفتن سعادتی این نقش سازمان بر ملا گشت و بعد هم در سال 60 با خیانت به نیروهای خود به کشور فرانسه گریخت تا شاید بتواند کشورهای غربی را متقاعد کند که برای آنها به مزدوری بپردازد و بعد هم در کشور فرانسه چون اوضاع را بر وفق مراد ندید به عراق رفت و در زمان جنگ ایران و عراق پیمان صلح و دوستی با صدام حسین دیکتاتور سابق عراق را بست و در جنگ ایران و عراق در کشتن سربازان بی گناه در مناطق مرزی شرکت کرد و برای همکاری با صدام تا آنجا پیش رفت که تمامی اطلاعات نظامی و مناطق مهم ایران را به صدام برای بمب باران داد و حتی برای سرپا ماندن صدام در کرد کشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق هم شرکت کرد و بعد از سقوط صدام این پدر خوانده رجوی او مجبور شد خودش را به آمریکا آویزان کند که از این کار هم سودی عایدش نشد چون که دیگر کارت سوخته ای بیش نیست و اکنون با روی کار آمدن دولت روحانی و پیش برد خط مذاکره با آمریکا و حل و فصل مساله اتمی دیگر حنای سازمان در زمینه بقول خودش افشاء گری سایت های کشف شده اتمی رنگی ندارد و کسی را نمی فریبد.
و حالا با این مقدمه به اصل موضوع یعنی تلاش مذبوهانه رجوی برای جایگزین سازی یک کشور دیگر به جای عراق می پردازم
رجوی به دلیل اینکه بعد از خلع سلاح و تخلیه کامل اشرف و انتقال نیروها به لیبرتی دیگر در آستانه از دست دادن کامل موقعیت خودش در عراق است لذا با انگیزه و هدف کسب جایگاه جدید بین کشورهای منطقه نظیرعربستان و قطر و کویت و بحرین به بهانه گسترش و تحکیم روابط با کشورهای اسلامی دنبال پیش برد اهداف سیاسی خودش است و در این راستا تلاش می کند نیروها را این جور توجیح نماید که اگر ما از عراق برویم و در جوار یک کشورهمسایه ایران نباشیم دولت ایران همه شما را می بلعد و در دیدار با شخصیتهای خارجی هم برای جا انداختن این بحث و پیش برد اهداف خودش می گوید که ما تنها آلترناتیوهستیم و برای داغ کردن این بحث هم موضوع بنیادگرایی و خطر آن را که بحثی غربی پسند است را مطرح می کند و به دروغ مریم عضدانلو را هم سردمدار مبارزه با بنیادگرایی می خواهد معرفی کند تا بدین گونه خطش را پیش ببرد و با از دست دادن عراق بتواند یک کشور همسایه در جوار ایران را به دست بیاورد و به خیال خام خودش بتواند در آینده هم به اقدامات تروریستی ادامه دهد و همچنین بتواند راحتر برای سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل خبرچینی و جاسوسی نماید و بدین گونه به حیات ننگین خودش ادامه دهد. در این رابطه انجمن ایران قلم و دیگر جدا شدگان از این فرقه در سراسر دنیا تمام سعی و تلاش خود را برای افشاء گری این چهره رجوی و اهداف شومی که در سر دارد هستند و با دیدار و ملاقات با شخصیتهای سیاسی در سراسر دنیا و به طور خاص در کشورهای منطقه خلیج فارس سعی می کنند به رجوی اجازه ندهند به فریب این شخصیتها بپردازد و به اهداف شوم خودش برسد چون که رجوی می خواهد با این کار فریبکارانه خودش با بهانه و سس گسترش روابط با کشورهای اسلامی و مبارزه با خطر بنیادگرایی به اهداف زیر برسد.
اولاً: برای فرقه خودش در کشورهای همجوار یک جایگزین برای کشورعراق پیدا کند و راحتر برای اسرائیل و سرویسهای امنیتی غربی به جاسوسی بپردازد.
ثانیاً: از فروپاشی فرقه خودش که با خروج کامل از عراق و انتقال نیروها به کشورهای ثالث انجام می شود جلوگیری نماید تا مبادا نیروها با رفتن به دنیای آزاد از این فرقه جدا شوند و چهره رجوی را افشاء نمایند و بدین وسیله این مناسبات تار عنکبوتی و مخوف تشکیلاتی که رجوی درست کرده است پاشیده شود.
لذا در پایان یک بار دیگر باید به این زوج رجوی گوشزد کنم همانطوری که تجربه در این 30 سال گذشته نشان داده است نمی توانید و نخواهید توانست به اهداف شوم خود در این زمینه برسید و از فرو پاشی این فرقه تروریستی که درست کرده اید جلوگیری نمایید.
بنابراین بهتر است به جای اینکارها به فکر بیرون آمدن از سوراخ موش و پاسخگویی به همان خلق قهرمانی که به دروغ سنگ آن را به سینه می زدید باشید.
به امید آن روز
 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بهانه تراشی های فرقه رجوی برای جلوگیری از خروج نیروها از لیبرتی

31.10.2013

علی جهانی


اگر کمی به گذشته برگردیم می بینیم که رجوی همواره از خروج نیروها از سازمان و رفتن آنها به دنیای آزاد و حتی از هر گونه تماس شان با دنیای آزاد وحشت داشته و دارد و درست به همین دلیل در نشست های خود می گفت خارجه نداریم و نمی توانیم داشته باشیم و یا تماس با خانواده را ممنوع کرده بود و از ملاقات خانواده ها با فرزندان شان جلوگیری می کرد و می گفت خانواده کانون فساد است و حتی گوش دادن به یک رادیو را برای نیروها ممنوع کرده بود همه اینها برای این بود که نیروها در اوج بی خبری و نا آگاهی به سر ببرند و فقط مطیع اوامر رجوی باشند لذا اکنون هم همین خط را دنبال میکند و برای پیش برد همین خط بود که ابتدا برای خروج از اشرف ممانعت کرد و عده ای از نیروها را به کشتن داد که سر انجام به قول مریم رجوی به توصیه وزیر خارجه آمریکا حاضر شد با انتقال نیروها به لیبرتی موافقت نماید و بعد هم برای تخلیه کامل اشرف به بهانه حفظ اموال مقاومت کرد و بعد هم که تعداد کثیری از انسانهای بی گتاه را به کشتن داد موافقت کرد که اشرف را تخلیه کامل نماید و حاضر شد دست از شعار و خط برگشت به اشرف را بردارد. و حال هم باز برای ممانعت از خروج نیروها از کشور عراق نا امن و لیبرتی به انواع و اقسام بهانه تراشی ها دست می زند
قبلاً بهانه جویی می کرد که کمپ لیبرتی نا امن است و استاندارد نیست و خواهان برگشت نیروها به اشرف بود و حالا دیگر چون اشرفی در کار نیست به بهانه آزاد سازی هفت تن از نفراتی که در جریان کشتار وحشیانه در اشرف مفقود شده اند همه نیروها را در کمپ لیبرتی وادار به اعتصاب غذا کرده است تا بدین وسیله برای نیروها خطر جانی درست کند و عده ای را به این طریق به کشتن دهد و یا بدین وسیله بتواند نیروهای عراقی را تحریک و وادار به درگیری و خشونت آفرینی نماید و بدینگونه به اهداف شوم خود یعنی جلوگیری از انتقال نیروها به کشور ثالث برسد
که البته باید عرض کنم که تجربه گذشته نشان داده که رجوی ها نمی توانند به اهداف سیاسی خود برسند و همانطور که در گذشته مجبور به عقب نشینی شدند این بار هم مجبور به عقب نشینی می شوند و آنروز هم دیر نیست به امید آنروز و با آرزوی رهایی همه اسیران گرفتار در لیبرتی

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تازه ترین افاضات مریم عضدانلو

25.09.2013

علی جهانی

در تاریخ بیست ونه شهریور ماه برابر با بیست سپتامبر مریم عضدانلو در ادامه ولگردی های سیاسی خودش به ژنو رفته تا با بدست گرفتن عکس نفراتی که بخاطر سیاست های غلط خودش و ان شوهر فراریش در اشرف کشته شدند مظلوم نمایی کرده و از ریخته شدن خون این قربانیان سوء استفاده کند وبرای دکان شهید سازی و شهید پروری خودش بازار گرمی کند . ایشان جدا از تکرار اراجیف همیشگی خودش به نکاتی اشاره کردند که در زیر به ان اشاره می کنم
یکم: ایشان طبق روال همیشگی این سخنرانی خودش در ژنو را ؛ اجلاس بزرگ بین المللی نامید که خیلی خنده دار و مضحک هست . چون این به اصطلاح اجلاس بین المللی انهم از نوع بزرگش ؛ تشکیل شده است از یک ساختمانی که در کنار مقر سازمان ملل در ژنو کرایه کرده اند و افرادش هم همه اش از مقامات پیشین و نمایندگان سابق چند کشور اروپایی وورشکستگان سیاسی از افراطی ترین جناحهای جنگ طلب امریکا و بازنشستگان دولت سابق امریکا و از افراد به اصطلاح ارتش ازاد سوریه و حتی افسران سابق حفاظت اشرف که اکنون دیگر بازنشسته شده اند و خلاصه از همه لابی های این فرقه که با خرج های هنگفت به این به اصطلاح اجلاس اورده بودند تا به اراجیف تکراری مریم خانم گوش فرا دهند
دوم: ایشان در این سخنرانی طبق روال همیشگی به لجن پراکنی علیه دولت منتخب عراق پرداحت و دولت عراق مسبب کشتار اخیر اشرف دانست .در حالی که دولت عراق دخالت در این کشتار را تکذیب کرده و دولت اقای نوری مالکی دستور تحقیق در مورد این کشتار را صادر کرده است . لذا به نظر می رسد خانم عضدانلو می خواهد با شیادی خاص خودش و با فرا فکنی بدین وسیله مسئولیت اصلی خودش را در نگه داشتن نیروها در اشرف به بهانه حفظ اموال و به کشتن دادن انها توجیه کند . در صورتی که همگان می دانند ایشان بخاطر اصرار بر ماندن نیروها در اشرف و عدم توجه به التیماتومهای دولت عراق و درخواست سازمان ملل برای تخلیه کامل اشرف مسبب اصلی کشته شدن این افراد بدست نیروهای خشونت طلب در عراق هست
سوم: ایشان در قسمتی از حرفهایش باز این درخواست مسخره و غیر واقعی و غیر عملی را تحت عنوان وارد کردن نیروهای کلاه ابی سازمان ملل را مطرح کرد که واقعا دیگر خیلی خنده دار هست .در اینجا من از ایشان سئوال می کنم ایا شما نمی دانید که این درخواست واقعی و عملی نیست یا خودتان را به ان راه زده اید ؟ البته که ایشان و ان شوهر فراری شان خیلی خوب می دانند که این درخواست عملی نیست ولی برای طفره رفتن و کارشکنی در قبال انتقال نیروها به کشور ثالث این درخواست را مطرح می کنند .راستی خانم رجوی شما اگر نگران امنیت نیروها هستید و می گویید که لیبرتی نا امن هست پس چرا خواهان انتقال هر چه سریعتر نیروها به کشور ثالث نمی باشید؟ البته که شما نه تنها نگران امنیت جانی نیروها نیستید بلکه همواره سعی می کنید با تحریک نیروهای عراقی نفرات بیشتری در انجا کشته شوند تا شما بدست گرفتن عکس انها برای خود خیمه شب بازی راه بیندازید . راستی اگر شما اینقدر برای کشته شدن این افراد در اشرف هستید و اشک تمساح می ریزید پس چرا ان شوهر فراری تان حتی یک پیام هم نداد و از کشته شدن این افراد ابراز ناراحتی نکرد ؟ حتما شاید به اصطلاح رهبر عقیدتی حسابی احساس خطر جانی کرده و در حال جابجایی به یک مکان امن تری هست و لذا فرصت حتی یک پیام فرستان برای خانواده های داغدار این کشته شدگان را نداشت
چهارم:ایشان همچنین در ادامه این سخنرانی کذایی اش یک دروغ شاخدار بزرگی هم گفته که فکر کنم همان شرکت کنندگان هم دچار شوک شده اند. ایشان گفته که من نسبت به امنیت ساکنان اشرف و لیبرتی از ماه فوریه بارها هشدار داده ام ؛ واقعا روی همه دروغگویان عالم را سفید کرده است . ما شنیده بودیم که دروغگو کم حافظه هست اما دیگر فکر نمی کردم که تا این حد کم حافظه و کودن و فراموشکار باشد که صد هشتاد درجه عکس حرفها و اقداماتش را بیان کند . بله خانم رجوی انگار یادشان رفته که تا قبل این اتفاق فجیحی که افتاد ایشان خط برگشت به اشرف را تبلیغ می کردند و در همین ژنو هم می گفتند که اشرف صد برابر امنیتش از لیبرتی بیشر هست و بجای همکاری با سازمان ملل برای انتقال نیروها به کشور ثالث خواهان برگشت نیروها به اشرف بود .وحالا ما امنیت اشرف هم دیدیم که عجب امنیتی داشت . ایشان حالا با دجالیت و شیادی خاص خودش میخواهد ان درخواستهای غیر واقعی و ان اداعای امنیت صد برابر اشرف را که مطرح می کرد اینطوری لاپوشانی کند بقول خودش اینطوری به شعور بشریت توهین کند که انگار همگان نمی دانند که این دروغ بزرگ و اشکاری بیش نیست و حالا همگان خیلی خوب متوجه شدند که تبلیغ خط برگشت برای اشرف از جانب شما و شوهرتان برای کشاندن نیروها به قتلگاه و کشته شدن انها بوده است و بس
در پایان من بعنوان یک جدا شده از این سازمان فرقه گرا به شما توصیه می کنم که دیگر دست از سر این قربانیان بردارید و بیش از این باعث کشته شدن انها در کشور نا امن عراق نگردید و دست از این خواسته های غیر واقعی ؛ مانند: نیروهای کلاه ابی و نمی دانم جلیقه و کلاهخود برای حفاظت نیروها در لیبرتی بردارید و خواهان انتقال هر چه سریعتر این نیروها از عراق گردید و در این راستا اگر راست می گویید و دلتان برای نیروها می سوزد و نگران امنیت جانی انها هستید با کمیساریای عالی پناهندگان بجای کارشکنی و سنگ اندازی همکاری کنید تا مسئله انتقال این نیروهای نگون بخت از کشور عراق جنگ زده هر چه زودتر حل و فصل گردد . وخلاصه باز مثل گذشته همانند اصرار بر خط غیر عملی و غیر واقعی برگشت به اشرف که سر انجام منجر به کشته شدن پنجاه و دو تن شد نگردید و بعد هم اشرف را تخلیه کردید . در حالی که اینکار زودتر می توانست صورت گیرد و این نفرات بخاطر سیاست غلط شما کشته نشوند و حالا هم به جای پیش گرفتن تبلیغ خط درخواست غیر واقعی نیروهای کلاه ابی از سازمان ملل بیش از این مانع خروج نیروها از عراق نگردید و از تکرار حوادث دلخراش اخیر جلوگیری کنید و بیش از با جان نیروها بازی نکنید و دست از دکان شهید سازی و شهید پروری بردارید
امیدوارم که گوش شنوایی برای این حرفها داشته باشید

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به کشتن دادن افراد در اشرف به بهانه حفظ اموال

03.09.2013

علی جهانی



بر اساس خبرهای رسیده از قول رسانه ها روز یکشنبه یکم سپتامبر؛ با کمال تاسف نیروهای عراقی به کمپ اشرف حمله کرده و تعدادی از ساکنان انجا را کشته و مجروح کرده اند ؛ ما ضمن محکوم کردن هر گونه خشونت بخصوص افرادی که بی دفاع بوده اند از دولت عراق می خواهیم که جلوی تکرار این گونه اعمال خشونت بار را از طرف نیروهای خودش بگیرد و از راههای مسالمت آمیز مسئله خروج مجاهدین از عراق را دنبال نماید . اما سئوال اساسی اینست که رجوی چرا این تعداد از نیروها را در اشرف نگه داشته است ؟و چرا در مقابل درخواست دولت عراق برای تخلیه کامل اشرف نه تنها تا بحال مقاومت کرده است و به اولتیماتوم های دولت عراق توجهی نکرده است بلکه به تحریک نیروهای عراقی برای متوسل شدن به خشونت پرداخته است ؟ البته مجاهدین می گویند برای تعیین تکلیف اموال خودشان در اشرف این تعداد را نگه داشته اند .ولی سئوال من از رجوی اینست که آیا این حفظ اموال مهمتر از جان افراد هست ؟ البته برای رجوی قدرت و حفظ اموال بسیار مهمتر از جان افراد هست وبرای جان افراد هیچ ارزشی قائل نبوده ونیست و او برای حفظ جان خودش و مال و اموالش با دجالیت خاص خودش دکان شهید سازی راه انداخته و همیشه سعی کرده نیروها را به کشتن بدهد . ولی در مورد حفظ اموال اشرف یک بهانه و دروغی بیش نیست ؛ چرا که رجوی در سال شصت و چهار در یک درگیری لفظی با احزاب کردی عراق در منطقه گلاله کردستان پایگاههای خودش را با دست خودش منفجر کرد و آنجا را ترک کرد و هیچ نیرویی برای حفظ اموال کشته نشدند و یا برای خلع سلاح همان سلاحی را که ناموس مجاهد خلق می دانست نه تنها هیچ مقاومتی نکرد بلکه دودستی آنها را تقدیم ارتش امریکا در عراق کرد . پس حالا چی شده است که به بهانه حفظ اموال افراد را در اشرف به کشتن می دهد ؟ آیا اموالی نظیر تخت و کمد های زنگ زده و درب و داغان و چند خود روی تعمیری و چند ساختمان قدیمی که از ارزش مادی بالایی هم برخوردار نیست ارزش اینرا دارد که جان انسانها را سپر بلای آن کنی و به کشتن بدهی ؟
لذاحفظ اموال دروغی بیش نیست و مسئله رجوی اینست که به هر بهانه ای به سبب طینت و ذات خشونت گرایی خودش که از اندیشه فرقه گرایانه و قرون وسطایی اش نشات می گیرد افراد را به کشتن بدهد و فرق نمی کند چطور باشد ؛یک زمان به بهانه عملیات و یک زمان به بهانه حفظ اشرف و حالا هم به بهانه حفظ اموال اشرف اینطوری نیروهای بی دفاع را به کشتن می دهد و حالا بیش از هر زمان دیگری معلوم می شود که چرا در این مدت مریم رجوی تمام تلاش خودش را معطوف کرده بود که نه تنها با کمیساریای عالی پناهندگان برای انتقال نیروها از کمپ لیبرتی به کشورهای ثالث همکاری نمی کرد بلکه با کار شکنی و سنگ اندازی مانع خروج افراد شده و خط بازگشت به اشرف را تبلیغ می کرد و حالا مریم رجوی باید جواب بدهد که چرا می خواست نیروها را به اشرف منتقل کند ؟ و چرا می گفت که امنیت اشرف صد برابر از امنیت لیبرتی بیشتر هست ؟ لابد می خواسته همه را به اشرف منتقل کند تا در یک قتلگاه همه را به کشتن بدهد و اینطوری از شر نیروها خلاص گردد و تا دیگر به کشورهای ثالث منتقل نشوند و بعد دست به نا فرمانی و افشاگری علیه سران فرقه بزنند
در این رابطه چند وقت پیش رجوی در یک پیام صوتی خشم خودش را از نا فرمانی های نیروهای سازمان در لیبرتی و کمپ پناهندگی در کشور آلبانی ابراز داشته و با لحن چاله میدانی گفته بود که هرکس نمی خواهد بماند ٌبرود گورش را گم کند ٌ و بعد هم با دجالیت به نیروها وعده بهشت داده بود که آدم یاد دوران قرون وسطایی می افتد که کلیسا با سوء استفاده از جهالت مردم بهشت را به انها پیش فروش می کرد و حالا رجوی هم با این اندیشه فرقه گرایانه و قرون وسطایی اش به نیروها وعده بهشت داده و بهشت را به انها پیش فروش کرده است
نتیجه اینکه رجوی به سبب اندیشه خشونت طلبی و برای خلاص شدن از دست نا فرمانی نیروها و جلوگیری از خروج انها از عراق و رد گم کردن مخفیگاه خودش و برای فرار از پاسخگویی در قبال انواع و اقسام سئوالاتی نظیر رجوی کجاست؟ و چرا هنوز مخفی هست و بیرون نمی اید؟ و چرا مانع خروج نیروها از عراق شده است؟و هزاران سئوال دیگر که به ذهن نیروها زده است؛ بسیار از این اتفاق و کشتار نیروها استقبال می کند و همواره رجوی برای حفظ جان خودش و فرار از پاسخگویی؛ نیروها را به بهانه های مختلف سپر بلا کرده است وبا قرار دادن آنها در مقابل نیروهای عراقی و تحریک نیروهای عراقی و وادار کردن انهاکه دست به خشونت بزنند ؛ بدینوسیله نیروهای بی دفاع را به کشتن داده است و زالو صفتانه از خون انها ارتزاق کرده و به حیات خار و خفیف و خائنانه اش ادامه داده است و از این به بعد هم می خواهد اینطوری ادامه دهد . اما دیگر دیر شده و زمان بر علیه رجوی است و شرایط عوض شده و دیگر رجوی نه تنها نمی تواند با تمسک به کارها یی نظیر به کشتن دادن نیروها و مظلوم نمایی و یا آویزان شدن به قدرتهای خارجی و سوء استفاده از جنگ در خاورمیانه و حمایت از جنگ افروزی در سوریه به مطامع شیطانی اش برسد؛ بلکه با شتاب بسوی فروپاشی به پیش می رود
در پایان ما یک بار دیگر ضمن محکوم کردن این خشونت آفرینی و کشتار افراد بی دفاع از طرف نیروهای عراقی از دولت عراق خواهان این هستیم که از طریق راههای مسالمت آمیز مسئله خروج نیروهای سازمان از عراق را حل و فصل نماید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانون ایران قلم کشتار قربانیان فرقه مجاهدین را محکوم میکند

اصرار رهبری فرقه مجاهدین برای ماندن در عراق بخشودنی نیست ، همانطور که عملکرد آنانی که قربانیان این فرقه را به قتل رساندند، بخشودنی نیست

03.09.2013



سحرگاه یکشنبه پادگان اشرف بعد از اولتیماتومهای فراوان مورد یورش نیروهای انتظامی عراق قرارگرفت. ماموران حکومتی که حکم قضایی تخلیه را دراختیارداشتند، دربدو ورود با مقاومت گسترده حدود ۱۰۰ نفر از اعضای مجاهدین که بدستور رجوی هنوز در پادگان اشرف باقی مانده بودند، روبروشدند. در درگیری حاصله تا بحال بیش از ۵۲ نفر از مجاهدین کشته شده اند. از سرنوشت بقیه افراد هنوز اطلاعی در دست نیست.عکس ها و تصاویر منتشره نشان می دهد که تعدادی از آنان با دستهای بسته به رگبار بسته شده اند. دولت عراق هیچگونه مسئولیتی را در این رابطه بعهده نگرفته و مجاهدین هم بر این اعتقادند که سربازان عراقی آنان را مورد حمله قرار داده اند.

کانون ایران قلم این یورش وحشیانه به انسانهای بی دفاعی که قربانی سیاستی ضد انسانی شده اند را به شدت محکوم می کند و از آقای بانی کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد میخواهد که بلافاصله تحقیق در مورد حوادث خونین شب گذشته را شروع کرده و و باقیمانده ساکنان اشرف را تحت حفاظت فوری سازمان ملل قرار دهد.
سازمان مجاهدین میخواهد با درخواست های بزرگ از قبیل خروج دستجمعی و انتقال به یک کشور شرایط را برای مراحل اجرائی کار مشکل کند. لذا تقاضا داریم که افراد به صورت تک به تک به کشورهای آزاد جهان منتقل شوند. این کار با همکاری ملل متحد و کمیساریا پناهندگان عملی است.
مجاهدین می بایست بلافاصله تمام امکانات خود را برای خروج ساکنان اشرف و لیبرتی از عراق در بحران فرو رفته بکار بگیرند. ساکنان اشرف و لیبرتی باید بلافاصله به کشور ثالث منتقل شوند. اصرار رهبری فرقه مجاهدین برای ماندن در عراق بخشودنی نیست ، همانطور که عملکرد آنانی که قربانیان این فرقه را به قتل رساندند، بخشودنی نیست.
کانون ایران قلم
آلمان

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پیامهای بیشتر در محکومیت حمله و کشتار در کمپ اشرف

02.09.2013

مسعود جابانی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:

در طی گزارشات رسیده بیش از پنجاه تن از مجاهدین ساکن پادگان اشرف در شب گذشته مورد حمله گروهی مسلح قرار گرفته و بیرحمانه به قتل رسیده اند.

عکس ها و تصاویر منتشره نشان می دهد که تعدادی از آنان با دستهای بسته به رگبار بسته شده اند. دولت عراق هیچگونه مسئولیتی را در این رابطه بعهده نگرفته و مجاهدین هم بر این اعتقادند که سربازان عراقی آنان را مورد حمله قرار داده اند.

امنیت پادگان اشرف از سال ۲۰۰۹ بعهده دولت عراق سپرده شده است و مجاهدین هم در قراردادی که با دولت عراق بسته اند می بایستی تا دسامبر ۲۰۱۱ این محل را بتدریج ترک می کردند.

آنچه که مسلم است دولت عراق بهیچوجه قادر به برقراری امنیت در کشور خویش نمی باشد. در عراق روزانه بر اثر انفجار بمب و عملیات انتحاری ده ها نفر کشته میشوند و این در حالیست که هنوز ناظران بین المللی در سراسر کشور حضور دارند و در مناطقی حکومت نظامی حاکم است.

گروه های مختلف جهادی و القاعده و طرفداران صدام شیعه ها و سنی های افراطی هرکدام در مناطقی حاکمیت دارند و دولت مرکزی را از اجرای قانون کشوری باز می دارند. دخالت کشورهای مختلف در این بازار آشفته هم به وخامت اوضاع می افزاید.

پس از سقوط صدام در سال ۲۰۰۳ توسط نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا ، مجاهدین خلع سلاح شدند و مدتی تحت حفاظت آنها قرار گرفتند. موقعیت مجاهدین در کشوری که توانسته بود پس از مدتها دیکتاتور حاکم (صدام) را از پای درآورد بسیار استثنائی بود. در آن زمان نیروهای تازه به قدرت رسیده همه دست نشاندگان صدام را دستگیر کرده و یا از بین برده بودند تنها مجاهدین که در آن زمان دست راست صدام محسوب می شدند، جان سالم بدر برده بودند و ادعای ارث و میراث هم می کردند.

آقای رجوی در طی تمامی این سالها بعنوان مهمان ناخوانده با نیروهای تازه به قدرت رسیده عراق سرجنگ را آغاز کرد و با بازمانده نیروهای صدام از طریق جمع آوری امضا و پول به مبارزه با دولت نوپا پرداخت. سیاستی که برای هیچ دولت تازه به قدرت رسیده ای قابل قبول نخواهد بود.

آقای رجوی در تمامی این سالها جان فرزندان این آب و خاک را برای مطامع سیاسی و فرقه ای اش به خطر انداخته است. رهبری که یازده سال در اختفا بسر می برد و از خون کشته شدگان بی پناه ارتزاق می کند. رهبری که هرگز به نسخه های پیچیده شده سازمان های حقوق بشری و پناهندگی برای نجان جان نیروهایش اعتنائی نکرده است رهبری که برای از هم نپاشیدن مناسبات فرقه ای اش حاضر است که صدها نفر را جلوی تیغ جلادان بیرحم و سقاوت پیشه قرار دهد.

جلادانی که به آخرین گروه بازمانده در اشرف

هجوم برده بودند قصد داشته اند که تمامی افراد ساکن اشرف را به قتل برسانند که خوشبختانه تعدادی از آنان هنوز زنده هستند و می توانند جزئیات این فاجعه هولناک را تشریح نمایند و قاتلین را به جوامع بین الملل معرفی نمایند.

آقای رجوی نیز می بایست در چنین دادگاهی به محاکمه کشیده شود و دلایل خویش را برای سرپیچی از معاهدات بین المللی و به کشتن دادن صدها مجاهدخلق بیان نماید.

کانون وبلانویسان مستقل ایرانی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

کشتار بجای رها شدن خواست کیست؟

در باره کشتار فرماندهان و اعضای بالا و نیز تعدادی از اعضای مسئله دار و مخالف فرقه مجاهدین در قرارگاه اشرف تا این لحظه اخبار ضد و نقیضی به گوش میرسد , حمله نیروهای عراقی , حمله مردم خشمگین , حمله گروههای مسلح داخلی , اختلافات داخلی و درگیری بین نیروها و نیز انفجار منابع سوخت و خشمگین شدن اعضا و حمله به نیروهای ارتش از مواردی است که گفته شده , اما بیشک این کشتار یک هدیه برای مریم و مسعود رجوی است کسانی که ارزش سازمان وفرقه خود را در شهید بیشتر میدانند و در این برهه از زمان که با فروپاشی مواجه هستند نیاز مبرم به مظلوم نمایی جهانی دارند.

اعضایی که میتوانستند در کشور ثالث پناهندگی گرفته وزندگی جدیدی را تجربه کنند به قتلگاه فرستاده شدند اعضایی که برای کشته شدن آماده شده بودندهمگی در عکسها با جلیقه های ضد گلوله و کلاه خود گویی به مصاف دشمن میرفته اند .

ما اعضای کانون وبلاگنویسان ضمن محکوم کردن این جنایت وتسلیت به بازماندگان و خانواده های منتظر تلاش برای نجات باقیماندگان این فرقه در اشرف و لیبرتی را از همه مجامع بین المللی و سازمانهای حقوق بشری و وجدانهای آگاه خواستاریم

همچنین به خانواده مرحوم هادی شمس حائری که عمری در تلاش برای دیدار فرزندانش به سر برد بابت درگذشت امیر شمس حائری فرزند ش تسلیت میگوییم , بالاخره در جهانی فارغ از جنگ و کشتار و در دنیایی بدون محدودیت های فرقه ای وحصار و بند امیر امروز میتواند پدرش را ملاقات کند

انجمن یاران، پاریس، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

انجمن یاران ایران، فاجعه انسانی اخیر در کمپ اشرف را بشدت محکوم مینماید

آخرین به روز رسانی اسامی قربانیان به شرح زیر است :

زهره قائمی، گیتی گیوه چیان ، میترا باقرزاده، ژیلا طلاع، فاطمه کامیاب، مریم حسینی، مجید شیویاری، عظیم نارویی، رحمان منانی، حسن جباری، سعید اخوان، حسین رسولی، ناصر حبشی، علی اصغر مکانیک، علی محمودی، ابراهیم اسدی، مهدی فتح الله نژاد، علیرضا خوشنویس، محمد رضا صفوی، حمید باطبی، احمد بوستانی، احمد وشاق، قاسم رضوانی، قباد سعید پور، ناصر سرابی، حسین مدنی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلام، ذکریا پور محمدی، یاسر حاجیان و حسن غلام پور

انجمن یاران ایران، بدینوسیله این اقدام تاسف بار را که آن را فاجعه انسانی مینامیم، بشدت محکوم می نماییم.

مسوولیت آنچه که در اشرف رخ داد، تنها  و تنها به عهده رجوی میباشد که بهانه فروش باقیمانده اموال، باعث چنین خونریزیهایی میشود.

کسانی که همه از اعضای نفرات حفاظت و امنیت رجوی بوده اند و در اشرف باقی مانده بودند، امروز با دستهای از پشت بسته در اشرف کشته شدند.

چه پاکنی برای پاک کردن این جنایات میتوان پیدا کرد؟

در حالی که رجوی اعضای جدا شده و پناهدگان در آلمان و آلبانی را خائن مینامند، مریم قجر در پی لابیگری برای بدست آوردن جایگاهی در سطح بین المللی است، ولی غافل از اینکه این جنایات، تصویر او را و سازمان مخوف مجاهدین را در سطح بین المللی، منفور و منفور تر میکند.

حمید رضا سلمانی، یاران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

تناقض در حرف ها و موضع گیری های سازمان( فرقه رجوی)

سازمان از طرفی خواهان برگشت نیروهای اسیر در چنگ فرقه به پادگان اشرف را دارد از طرف دیگر جنجال تبلیغاتی برپا میکند که اشرف در محاصره کامل نیروهای امنیتی عراق قرار دارد و جلوی ورود هرگونه مواد غذایی و حتی دارو و سوخت را میگیرند. و لیست منتشر میکنند که مدتهای مدید است که هیچ گونه سوخت و خدمات به آنها نرسیده و جلوی ورود این اقلام گرفته شده است و خواهان سهم بیشتری از آب و برق از کشور عراق هستند حتی بیشتر از سهم شهروندان عراقی چرا که چون ارباب سابق شان آنها را تافته جدا بافته میدانست و کماکان این توهم برای رهبری گروه متصور است که می تواند دوران گذشته را برگرداند. زهی خیال باطل.

اگر اشرف فاقد امکانات اولیه برای اسکان میباشد چرا سازمان درخواست بازگشت به این پادگان را دارند آیا غیر از این است که در آنجا خیال رهبری راحت تر است و می تواند هر سازی برای نیروها بزند و نیروها را کماکان اسیر خود نگه دارد و این دیوار گوشتی را برای حفاظت از رهبری سازمان حفظ کنند. از طرف دیگر در اطلاعیه خود سازمان آمده است که

یک سخنگوی هیأت سازمان ملل در عراق با زبان دوگانه به آسوشیتدپرس گفت مقامات ملل متحد در اشرف حضور ندارند و نمی توانند خبرهای قطع آب و برق را تأیید کنند

اما اسمی از این سخنگو برده نمی شود تنها به ذکر خبر پرداخته میشود تا جلوی تحقیق در این رابطه گرفته شود که مبادا دروغی برملا شود. اشرف یا لیبرته هیچ کدام فرقی با هم نمی کنند هر دو مکان برای رهبران سازمان نقش دیوار گوشتی را بازی میکنند تا مبادا به افراد سطح بالای سازمان آسیبی برسد در تمام درگیری هایی که سازمان با نیروهای عراقی بوجود آورد دیدیم که هیچ کدام از نیروهای سطح بالای سازمان آسیبی ندیدند و تنها افراد معترض و فریب خورده بودند که کشته شدند.

حمید رضا سلمانی

انجمن یاران ایران- پاریس

 

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب بیشتری مرتبط با حمله و کشتار در کمپ اشرف

02.09.2013

 

 

اسماعیل وفا یغمائی، وبلاگ دریچه زرد، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

اطلاعیه

عده ای فکر میکنند من تنها زندگی میکنم، یا با همسرم. ولی تنها زندگی نمیکنم.صبح وقتی دست و رویم را میشویم دوسه تا شهید در کنار دستشوئی مشغول شستن سر و روی خودند،مسواک که میزنم آنها هم هستند.سر میز صبحانه و از پله ها که پائین میروم دم در منتظرند و در خیابان در کنار منند.تا ظهر تا شب، در کافه، در برگشت به خانه اگرشامی باشد، سر میز نشسته اند و تا وقتی میخوابم.

نصف شبها گاهی که بیدار میشوم میبینمشان. در پرتو چراغ خواب، ولی ترسی از آنها ندارم.دوستان منند. دوستان من بودند و خواهند بود. به آنها عادت کرده ام و آنها هم به من.

امروز صبح تعدادشان بیشتر شد. در سلاخ خانه اشرف و قتی به قناره آویختندشان و کشتندشان وقتی باخبر شدم تعداد زیادی از آنها را در خانه خود یافتم .اکثرشان را میشناختم و حالا خانه بیشتر شلوغ است.شهدا انسانهای خوبی هستند، اطلاعیه های سیاسی را باور ندارندو زیرشان را امضا نمی کنند، مارک و تهمت را باور ندارند، شهدا دروغ نمی گویند، به سر ادم لجن نمیریزند،به دنبال قدرت نیستند، شهیدند فقط! به همین دلیل می آیند وبا هزار تا مارک روی پیشانی آدم با آدم زندگی میکنند، با محبت به آدم لبخند میزنند و دلجوئی میکنند ،بگذرم، گویا میخواستم اطلاعیه بدهم.

می خواهم بگویم جنایتی بزرگ انجام شد . رفتند و تعداد زیادی مجاهد را که اکثرشان سی سالی رنج کشیده بودند کشتند.آنها انسانهای ارزشمندی بودند،آنها بسیار رنج برده بودند، مالکی و خامنه ای کیف کردند.بازیگران جهانی ککشان نگزید، سپاه پاسداران اطلاعیه داد.مجاهدین انعکاسات گرفتند.اطلاعیه دادند، گفتند حماسه است و قهرمانی که من نفهمیدم چرا؟حتما آدم نفهمی هستم که نمیفهمم چرا. وقتی میروند یک عده را دست وپایشان را میبندند و در حصار پولادین جبری که دهسال است زمینه های سیاسی ایدئولوژیکش با صدها آکت سیاسی و سخنرانی و توجیهات مختلف مشروع،چیده شده و میکشندشان،چرا قهرمانی است؟، این را نمیفهمم که مهم نیست، عده ای حتما متاثر شدند وبعضی ها گریستند آقا رضا روحانی که یک خروار تهمت خیانت بر سر ودوشش بار شده امروز دو سه بار تلفن زد چون از این کشتار داشت دق میکرد و میخواست دو کلمه بغضش را با یکی بترکاند، من باز هم گیج شدم که چنین آدمی! که این همه گویا توطئه کرده و گویا با رژیم بند و بست کرده!!چرا باید اینقدر بغض کند، قاعدتا چنین آدم خطرناکی باید خوشحال باشد این را هم نفهمیدم ، به همین دلیل مقالاتی را هم که دوستان سابقش علیه او و رفیق توطئه گرش!نوشته اندوخیلی چیزهای دیگر را نفهمیدم ،که علتش بدون شک نفهمی من است و نه کس دیگر ، بگذرم وبرسم به اصل اطلاعیه…

من این سوگ بزرگ را این درد خونریز کشتار را که هرگز نمیتوانم هضمش کنم (آنقدر که از آدم بودن خودم دلم گرفته و دلم میخواست در چنین وضعی جزو جمعیت پرندگان بودم نه انسانها)،به آنها یعنی مجاهدین و به دوستانشان و به خانواده های رفتگان تسلیت میگویم.امیدوارم روزی بانیان و آمران ودست اندر کاران این جنایت توسط مردم ایران به دادگاهی عادلانه برده شده ومجازات شوند .من نه اعتقاد این افراد را دارم و نه پیرو مشی سیاسی شان هستم و نه رهبرانشان رهبران منند اما باور دارم اینها جزو نیروهای مردم بودندو تسلیت به مردم ایران. اینان بی پناه بودند و مظلوم و رنجکشیده از رژیم خمینی و رژیم عراق و بسا کسان دیگر،آینها ادمهای شریفی بودند که در ته خط بندی وجدانشان و گروگان شرفشان بودند و نه چیز دیگر، به هم میهنان خارج کشور میخواهم بعنوان یک عضو از جامعه ایرانیان خارج کشور که داغ ستم ملایان را داریم ودارند بگویم در این شرایط باید از زاویه انسانی و با تمام تضادهای سیاسی ، ازباقیمانده افرادی که در لیبرتی در معرض قتل عامند هر طور میتوانید حمایت کنید. این حمایت اگر مستلزم حمایت از «دو رهبر» و سازمان آنها و شورای آنهاست در این شرایط باید انجام شود تا کشتاری دیگر انجام نشود تا راهی پیدا شود. به دو رهبر نیز تسلیت میگویم ولی این سئوال را همراه با تسلیت میخواهم اگر باور کنند با کمال ادب ودوستانه مطرح کنم. این پنجمین کشتار است میتواند ششمین و هفتمین بشود و کار را تمام کند.

یکی دو ماه قبل تلاش این بود و گفته میشد باید از لیبرتی به اشرف بازگشت چون اشرف امن تر است! چه امنیتی ؟ امروز امنیتش را دیدیم، رفتند و همه را سر بریدند. میخواهم بگویم ارج و قربتان سرجای خود.شرایط مشخص است و نقش کلیدی شما در سازمانتان ولی بسیاری از نظرات شما و پیش بینی هایتان درست در نیامده که بهایش را سه نسل پدران ما ، ما و فرزندان ما پرداخته ایم و داریم میپردازیم، به این مسئله توجه کنید. لطفا توجه کنید.

چه میخواهید بکنید؟ و میدانید که در اینجا، شمائید که مسئول هستید وباید رهبری کنید.خودتان هم اعلام رهبری کرده اید و گویا یکی از اصلی ترین چالشهای این سی ساله در خارج و داخل سازمان مقوله رهبری بوده است.به کجا میخواهید رهبری کنید؟ تا کجا؟مقصد کجاست؟تا هم اکنون از کجا وتا به کجا رهبری کرده اید؟ .

من به روال عموم اعتقاد مذهبی ندارم وبدون نگرانی از فرجام خود،و در گذر از تجربه ای نظری و عملی اعتقاد دارم در سطحی از آگاهی انسان خود رسول خود است و بی نیاز از آنچه عوام و عموم دنبال میکنند، ولی امروزبا این کشتار خونین و شهادت تقریبا تمام ساکنان اشرف، بار دیگر وزن عظیم شهادت دردناک این شهیدان و بی وزنی و بی ارزشی حیات مادی خود را نه با ارزشهای شیعی و اسلامی بل بطور آزاد با این کشتار حس کردم. احساسی فلسفی، احساس اینکه زندگی با تمام وزنش بجز سایه ای گذرا در زمان بی پایان نیست و آنانکه میروند و این چنین میروند علامت سئوالی را خلق میکنند که وزن آن به سنگینی ستارگان مرده و حفره های سیاه کهکشانی است که می توان در چشم به هم زدنی منظومه شمسی را در خود فروکشد،احساس کردم مرگ حفره سیاه ظاهرا هول انگیزی است که از اینسو فرو میکشد تا در آنسو آنان را که شاستگی وجانی و انسانی( نه صرفا سیاسی و انقلابی) دارند به دامان شاید جهانی دیگر همان سعادت بی پایان پرتاب کند. این احساس را در باره این شهیدان داشتم ولی با این همه و در کنار این احساس (و با تاکید بر اینکه در این جهان با تمام زیبائیهای شگفتش اینقدررنج کشیده ام و از بودن و وزن بار هستی شناخت پیدا کرده ام که از جاودانگی و حیات مجدد علیرغم اعتقاد نسبی به آن بیزارم و میخواهم مرگ من نیستی کامل باشد و خداوند لطف فرموده دیگر بار مرا مثل این بار سر خود و بدون اجازه خلق نفرماید و بگذارد نیست باشیم)میخواهم از شما بپرسم:

ایا این مبارزه صرفا یک مبارزه درزمینه ای اینچنین و حیطه فلسفه ای خونین است که با کشتار تام و تمام هم کوشندگان و باز شدن درهای بهشت وسعادت جاودان پایان میابد و همه باید در درون این حفره فرو روند یا قرار است بر زمین خاکی این سرمایه های سنگین انسانی خشتی بر خشت نهند و زمزمه کنند

ای وطن آباد می سازم ترا

اگر اولی است لطفا اعلام کرده و خیال همه را راحت کنید که بدانیم باید با سینه گشاده هر چند ماه کشتاری را در پی کشتاری را پذیرفت وبا پایان تمام نیروی انسانی وجان دادن آخرین نفر بن بست فلسفی را شکست و در معیت رهبر به جنت الماوا پا گذاشت. واگر دومی است پس باید افقی را نشان داد که بتوان بر این افق نشانی از راه و مقصدی درست یافت راه و مقصدی که برای همگان و نه فقط جمعی از کوره ها و بندها عبور کرده بلکه برای همگان قابل قبول باشد، زیرا شما خود را آلترناتیو سیاسی و تنها آلترناتیو سیاسی یک ملت بزرگ هفتاد و چند میلیونی متنوع با اعتقادات سیاسی و فلسفی بسیار متفاوت وحدود چهارده ملیت نیرومند و ریشه دار و نه آلتر ناتیو فلسفی یک گروه یا فرقه میدانید.

امیدوارم بدانید بیان این همه نه به طنز است و نه به دشمنی ، بیان حقیقت است و بتابراین به آن کمی بیندیشید. پیش از این از حدود هفت سال قبل در همین زمینه چندین مقاله مفصل نوشته ام و چندین شعر سروده ام که در دسترس است بنابراین توضیح بیشتر ضروری نیست.

روان فرزندان مردم ایران که به شقاوتبار ترین شیوه کشتار شدند شاد و هستیشان با رستگاری جاودان ناشناس امیخته باد. به آنان میاندیشیم و اندوهشان را بر دل داریم و ننگ و نفرتی همگانی و ملی بر کسانی که خون اینان را به شقاوت ریختند.

اسماعیل وفا یغمائی

ده شهریور۱۳۹۲

.

حنیف حیدرنژاد، پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

به کشتار انسان ها در قرارگاه اشرف پایان دهید، بازی با جان انسان ها را تمام کنید

گزارش های منتشر شده از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران که تا عصر روز یکشنبه اول سپتامبر ۲۰۱۳ اعلام شده است، از کشته شدن ۵۲ نفر از اعضاء این سازمان در قرارگاه اشرف در عراق خبر می دهند.

دولت عراق با تمام ارتباطات پیدا و پنهانش که با رژیم جنایتکار حاکم در ایران دارد، سازمان ملل متحد و نمایندگی آن در امور مجاهدین در عراق و دولت ایالات متحده آمریکا، همه باید پاسخ دهند که چه تدابیری در زمینه تأمین و تضمین ایمنی جان مجاهدین مستقر در قرارگاه اشرف در عراق انجام داده بودند؟ چرا و چگونه و به چه دلیل این کشتار انجام شده است؟ مسئول کشته شدن این افراد چه کس و چه کسانی بوده اند؟ کلیه آمرین و عاملین و همه مسئولین و مسببین این کشتار باید به سرعت شناسائی، دستگیر، محاکمه و مجازات شوند.

یک هیئت بی طرف از سازمان های حقوق بشری باید بتواند به سرعت و بدون هیچگونه محدودیت، تمام اقدامات لازم برای حقیقت یابی در مورد این کشتار را به عهده بگیرد. هرگونه مانع تراشی از سوی هر نیروئی بر سر راه تشکیل و کارِ چنین هیئتی، نشان از دست داشتنِ مستقیم یا غیر مستقیم در این کشتار از سوی نیروی مخالفِ چنین هیئتی می باشد.

در حالی که ۱۸ ماه از انتقال افراد قرارگاه اشرف به کمپ لیبرتی می گذرد و به لحاظ سیاسی کاملا مشخص است که این سازمان دیگر جائی در کشور عراق ندارد، چرا، چرا، چرا و به چه دلیل و با کدام استدلال این سازمان جان اعضاء خود در این کشور را در معرض خطر مستقیم کشتار قرار می دهد؟ در ۱۸ ماه گذشته ۱۰۰ نفر از اعضاء این سازمان در قراگاه اشرف مانده بودند تا امور مالی و حفاظت از اموال سازمان مجاهدین در قرارگاه اشرف را حل و فصل نمایند. رهبری سازمان مجاهدین خلق باید پاسخ دهد که چرا “حفاظت از اموال” موجود در قرارگاه اشرف بالاتر از حفاظت از “جان” اعضاء این سازمان قرار دارد؟

همه نیروهای مسئول در تامین جان مجاهدین ساکن در عراق، باید به بازی سیاسی خود و وسیله قرار دادن جان انسان ها بخاطر منافع سیاسیشان بلادرنگ پایان دهند. سازمان ملل متحد باید بطور فعال در این بازی کثیف دخالت کرده وهمه اقدامات لازم برای خارج کردن اعضاء سازمان مجاهدین خلق از عراق را به عهده گرفته و تمام اقدامات لازم را به عهده بگیرد که تا زمان خروج آخرین نفر از افراد این سازمان از عراق، دیگر و به هیچ وجه، کمترین تهدیدِ جانی متوجه آنها نگردد.

کشتار امروز اعضاء غیر مسلح سازمان مجاهدین خلق در قرارگاه اشرف لکه ننگی برای تمام طرف های ذی ربط و مسببین این جنایت بوده و روز شرمساریِ همه آنانی است که در هر موضع و منصب توان آن را داشته اند که جلوی چنین کشتاری را بگیرند، اما کوتاهی کرده اند.

حنیف حیدرنژاد

۰۱٫۰۹٫۲۰۱۳

منبع:پژواک ایران

.

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

نهایت که رجوی به آرزویش رسید !

دیروز عده ای از اعضاء فرقه رجوی در اردوگاه بد نام اشرف کشته شدند بنا به خبرهایی که سایت فرقه مافیایی رجوی اعلام کرده ۵۲ عضو این فرقه در درگیری با ارتش عراق کشته شده اند و از طرف دیگر دولت عراق هر گونه درگیری ارتش با اعضاء فرقه رجوی را تکذیب کرده و اعلام کرده کشتار بوسیله یک گروه شکل گرفته که خانواده های انها توسط اعضاء فرقه رجوی در انتفاضیه شعبانیه در سال ۱۹۹۱ در داخل عراق کشته شده اند .

شخصآ با هرگونه کشتار و اعدام هر انسانی مخالف هستم و بهترین راه برای اجرای عدالت دادگاههای ذیصلاح میباشد وتاکید می کنم کشتار این عده از اعضاء فرقه مافیایی رجوی نه تنها هیچ مشکلی را حل نمی کند بلکه باعث خوشحالی رجوی هم می شود چون رجوی رذل زنباره و مریم قجر با دارو دسته جنایتکارش که در کنار رود اور سوراواز پاریس جا خوش کرده نیاز به ننه من غریبم بازی دارد تا در پشت این صحنه بازار گرمی خود ادامه بدهد و خزیدن رجوی در سوراخ موش و فرار خود به پاریس به همراه نزدیک ۲۰۰ عضو فرقه را قبل از شورع جنگ در عراق را لاپوشانی کند .

وقتی اسامی کشته شده های فرقه رجوی را دیدم بین انها کسانی بودند که سالیان سال با روش و استراتزی رجوی مخالف بودند و یک عده هم مسخ شده در ایدئولوژی دست ساز رجوی که در شکنجه اعضا ناراضی دست داشتند و همچنین در توطئه زندانی کردن افراد جدا شده در زندان تیف ساخته مشترک رجوی رذل زنباره و جنایتکاران جنگی پنتاگون در عراق که رجوی مریم قجر دیوانه وار عاشقشان هستند !

واقعیت اینکه رجوی رذل زنباره برای عدم پاسخگویی به شکستهایش همیشه نیاز به خون و خونریزی دارد تا در پشت این خونها خود را مخفی بکند و وانمود کند که در حال مبارزه هست در حالی که بیش از ۱۰ سال معلوم نیست در کدام سوراخ موش پنهان شده .

راستی رجوی رذل زنباره که همیشه عربده می کشید که از سانتی متر به سانتی متر اردوگاه بد نام اشرف دفاع خواهد کرد ؛ اگر کوهها بجنبد اشرف ز جا نجنبد و … الان کجاست تا بیاد از اشرف دفاع کند؟

مریم قجر با پرداخت هزاران دلار به هر نماینده سابق از دور خارج یا جنگ طلبان آمریکایی و بر پا کردن شوهای مختلف با بزک و دوزک روی سن هر بار بوزینه وار ادا اطورا ریئس جمهور باسمه ای را در میاورد وخواهان باز گشت اعضاء از کمپ لیبرتی به اشرف می باشد خود به عراق نمی رود تا در این فیض بزرگ اشرف نشینی سهیم باشد؟!

راستی از جیره خواران و همپالگیهای رجوی باید پرسید شما که در نوشتن فساد نامه بر علیه جدا شده ها و منتقدان فرقه ؛ در حمله به قربانیان فرقه در اروپا و تهدید به قتل مخالفان خود از کافه گراند تا سواحل استرالیا خود را رستم دستان نشان می دهید چرا در عراق حضور ندارید مثل اینکه شما ها هم فقط بعد از خوردن ودکا آبست و یا زدن یک بست تریاک خود را مبارز و مجاهد ؛ شورایی ؛ پسر شجاع حس می کنید؟!

راستی چرا دیگر سران فرقه و همپالگیهای رجوی درشهرهای امن اروپا ویا کنار رود اورسورواز کنگر خورده لنگر انداخته اند و تنها هنرشان در اوردن ادا اطورا بوزینه وار در تلویزیون سیمای اسارت فرقه رجوی و بیل به هوا منتظر هستند در عراق عده ای کشته شوند و اینها بیایند عربده بکشند نمی روند در خط مقدم مبارزه اینها تا کی می خواهند با این دغل بازیها یک عده را به کشتن بدهند تا خود در اروپا با سس مبارزه به زندگی خفیف و خائنانه خود ادامه بدهند ایا مرگ حق برای دیگران؟!

حال با کشته شدن این عده فقط رجوی که یک مدتی از این خونها برای خود دفتر دستک درست می کند و از قبل ان برای خودش نان دانی درست می کند و بیشتر از همه اعضاء اسیر در لیبرتی را به اسارت نگه می دارد تا روزی برسد که یک کشتار دیگری را بوجود بیاورد .

هموطنان ؛ خانواده اعضاء اسیر در چنگال رجوی رذل زنباره ؛ شخصیتهای سیاسی مستقل ؛ ارگانهای بین المللی و حقوق بشری ؛ احزاب و سازمانهای سیاسی ایرانی من بعنوان یک عضو سابق این فرقه و با شناختی که از این فرقه دارم تنها راه نجات اعضاء اسیر خروج هر چه سریعتر اعضاء از عراق می باشد و باید از رهبر این فرقه و مریم قجر خواست دست از سر این اعضاء نگون بخت بردارند و اجازه بدهند انها برای ادامه باقی عمرشان خود تصمیم بگیرند و تا زمانی که رهبر فراری این فرقه رجوی رذل زنباره و مریم قجر و دیگر سران این فرقه مافیایی با سرنوشت این افراد بازی می کنند این کشتار و خونریزیها ادامه دارد و مطمئن هستم تنها کسی که خواهان مرگ اعضاء خود هست رجوی رذل زنباره هست تا از پاسخگویی به شکستهایش فرار کند .

همچنین از دولت عراق تقاضا می کنم که برای پایان دادن به حضور این فرقه مافیایی به هیچ وجه از سلاح و راههای خشونت امیز استفاده نکند و اجازه ندهد گروههای سر خود با کشتن اعضاء فرقه رجوی اب در اسیاب رجوی بریزند و بارها تاکید کرده ام تا زمانی که سران فرقه کنترل این اعضاء نگون بخت را دارند هیچ راه حل مسالمت امیزی متصور نیست و تنها راه برای پایان دادن به این فرقه مافیایی محاکمه سران جنایتکار این فرقه مافیایی است که می تواند جلو خون و خونریزی را بگیرد .

پاریس : محمد رزاقی

.

ع .ریحانی، پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

آقای رجوی ! اموال اشرف چقدر می ارزد؟

آقای رجوی ! در یکی از نشست های انقلاب ایدئولوژیکتان در بحث پاکیزه شدن توسط این انقلاب و دل و جان بە شما سپردن ، آیەای از انجیل را دو بار خواندید و روی آن تاکید کردید

” او چنگال خود را در دست گرفته و خرمن خود را پاک خواهد کرد. گندم را در انبار جمع می کند ولی کاه را در آتش خاموش نشدنی خواهد سوزانید.»

این آیە از متی ، باب ٣ ،آیەء ١٢است . این آیە مربوط بە وعدەای است کە یحیی تعمید دهندە بە مردم می دهد . اشارەء او بە مسیح است و وعدەء آمدن مسیح را می دهد. در آن هنگام این سخن بە شما بر می گشت. منظورتان در اینجا با توجه به حرفهای قبلی و بعدی کە زدید روشن بود . شما می خواستید در موضع نبوی و خدایی، با ابزار انقلاب ایدئولوژیک ، خرمن خودتان را کە ما بودیم پاک کنید ، گندم ها را برای موقعی که نیاز بدانید در انبار ذخیرە کنید وکاهها را هم کە بی ارزش بودند در آتش بسوزانید

آقای رجوی ! در آن لحظاتی کە این کلمات را از زبان شما می شنیدم هرگز تصور نمی کردم کە آن گندم ها را در انبار اشرف و برای حفظ اموال مادی آنجا در آتش “شمر” صفتان و جنایتکاران ،رها کنید .

ای خدای ماده و ای صاحب جانها و نفسها و خونها ! حالا بفرمایید قیمت اموال آنجا چند است؟ ۴٠٠ ملیون خوب است؟! چک و چانەای ندارید بزنید؟

ای خدای مجسم و ای صاحب جانها ! چند نفر دیگر باید توسط آن وحوشان ذبح شوند تا بفرمایید کافی است، اموال را صورت جلسە کنید و پیگیری آن را بە تیم وکلای زبدەء خویش بسپارید و آن جانهای عزیز را از آنجا نجات دهید و تن بی دفاعشان را بیشتر از این به رگبار گلولەء وحوشان نسپارید؟

آقای رجوی ! دل بە دود و دم جنگ و آشوب منطقەای نبندید . این خونهای شریفی کە ریختە می شود یک مسئول دیگر بە غیر از وحوشان ولایت هم دارد که شمایید . اگر صد رژیم هم در سوریه و ایران و عراق بە سر کار بیاید و برود ، پاسخگو هستید. پاسخگوی اینکە چکار می توانستید برای نجات جان آنها بکنید و نکردید

چه سادە

چه به ساده گی گفتند و

ایشان را

چه ساده

چه به ساده گی کشتند

ع . ریحانی

منبع:پژواک ایران

.

سیدامیرموثقی، کانون آوا، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

رجوی در آخورش به این کشته ها می بالد!

درروز گذشته از طریق رسانه‌های خبری مطلع شدم که تعداد ۵۲نفر از اعضای فرقه رجوی در عراق در درگیریهایی که با نیرو های عراقی داشته‌اند، کشته شده‌اند.

برایم سؤال بود آیا هنوز هم رجوی از ریخته شدن خون این انسان‌ها لذت میبرد. انسانهایی که دست و پا بسته و روی تخت درمانگاه و روی زمین در خون خود غلطیده اند ورجوی با شور و شعف تمام و در سیمای موسوم به آزادی در شب گذشته با بیشرافتی تمام شروع به پخش این عکسهای کشته شدگان میکرد ومیگفت این‌ها همه مجاهدان خستگی ناپذیری بودند که با خون خودشان آینده را برای من تضمین کردند. آری این است خصلت رجوی که از ارتزاق خون بی گناهان همواره برای خود زمان را خریداری میکند. براستی سؤال اینجاست که خودت کجائی و چرا بیرون نمی آیی و پاسخگو نیستی. چرا با اندک گماشته در همه کشور های امریکایی و ارو پایی برای تبلیغلت تظاهرات راه می‌اندازی و خودت در خلوت خود در سوراخی خزان خزان دست افشان و پای کوبان به حرافی میپردازی. اری همه باید در اشرف کشته شوند و به خارجه نیایند تا به تو تف کنند و لعنت بفرستند. امروز اشرف هم دیگر پاک سازی شد حالا میخواهی چه کار کنی؟ فردا لیبرتی هم پاک سازی می‌شود. آنوقت میخواهی چه کار کنی؟ با مریم و اطرافیانش از فرانسه میخواهی به ایران حمله کنی و حکومت را سرنگون سازی؟ پس خودت کجایی ای ملعون خبیث! ای خیانتکار! ای تیر خلاص زن! امروز کسانی که با تیر خلاص کشته شدند تو بودی که به آن‌ها تیر خلاص زدی نه سربازان عراقی. تو و زنت هستید که از خونریزی استقبال میکنید. شما مسئول این خونهای ریخته شده هستید نه دولت مالکی ونه حکومت ایران. شما هستید که باید پاسخگوباشید به مجامع بین المللی. شما باید در دادگاه جنایت علیه بشریت محاکمه شوید. به امید آن روز

سید امیر موثقی

آلمان کلن

.

بهروز ریحانی،  پژواک ایران، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

قتل‌عام مجاهدین خلق، هماهنگی کامل

سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در یک اقدام نادر دم خروس جنایت فجیع مالکی- خامنه‌ای در اردوگاه اشرف را آشکار کرد. ابعاد این درنده‌خویی وحشیانه به حدی می‌باشد که رژیم و دولت مالکی به پرت‌وپلاگویی‌های متناقض متوسل شده‌اند. علی موسوی سخنگوی نخست‌وزیر عراق کشتار در اشرف را به «درگیری در بین ساکنان این اردوگاه نسبت داد» و به تبعیت از رئیس خبیث‌اش نوری المالکی مدعی شد که «نیروهای عراقی در کشتن این افراد دخالتی نداشته‌‌اند» اما به فاصله چند ساعت سپاه پاسداران طی یک اطلاعیه رسمی اعلام کرد که «در سالروز مرگ باهنر و رجایی» مجاهدین عراقی انتقام تاریخی خود را از منافقین گرفتند»، سپاه سرکوبگر که با همدستی مزدوران عراقی به این قتل‌عام ضد‌انسانی مبادرت کرده بود، فراموش کرده که سخنگوی مالکی قبل از آن گفته بود «این خبر که نیروهای عراقی مسئول کشته شدن اعضای مجاهدین هستند را تکذیب می‌کنیم». البته رادیو بی بی سی که ید طولایی در سرپوش گذاشتن بر جنایت‌های آخوندها دارد، در یک گزارش خبری به مدد قاتلین آمد و چنین وانمود کرد که شنوندگانش بهتر است به تکذیبیه‌ی سخنگوی مالکی اعتماد کنند!

اما واقعیت چیست؟ سپاه قدس خامنه‌ای در هماهنگی کامل سیاسی، امنیتی و نظامی با نیروهای دولت عراق، این جنایت ضدبشری را تدارک و اجرا کردند. آن‌ها بعد از خمپاره باران اردوگاه اشرف، وارد آن شدند و تک تک ساکنین بی دفاع اشرف را به گلوله بستند. با نگاهی به عکس‌های شهدای این جنایت هولناک معلوم می‌گردد که مهاجمین با کینه‌ای حیوانی گلوله‌های تیر خلاص را در شقیقه‌های مجاهدین شلیک کردند. نوع و شیوه‌ی کشتار و سبعانه بودن این جنایت، تماما حاکی از آن است که فقط و فقط چنین وحشیگری از عهده‌ی نیروها و تحت امر و تابع ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه برمی‌آید. زمانی که سپاه پاسداران در یک اطلاعیه رسمی از این کشتار تحت عنوان «انتقال الهی» نام می‌برد، جای کوچکترین شک و تردیدی باقی نمی‌گذارد که این عملیات تهاجمی از پیش توسط نیرو و سپاه قدس رژیم طراحی شده است. اقرار سپاه که کشتار مجاهدین را «مایه تشفی خاطر» دانسته است نشان می‌دهد که این ارگان بعد از طراحی این جنایت در انتظار نتیجه‌ی آن بوده تا بلافاصله اطلاعیه شادباش آنرا صادر کند. باید توجه داشت که زمانبندی این عملیات تروریستی در شرایطی انجام گرفته است که منطقه خاورمیانه و جهان تمامی توجهات خود را معطوف به زمان و چگونه حمله‌ی آمریکا به سوریه کرده است. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که کشتار مجاهدین در اشرف تحت‌نظر او انجام گرفته، پیش از آن از طریق دولت مالکی و بطور خاص بوسیله‌ی فالح فیاض مشاور امنیت ملی نخست وزیر عراق به آمریکا پیام داده بود که «سوریه خط قرمز انقلاب اسلامی می‌باشد» یا سرزمین سوریه معراج ما به سوی آسمان است و یقیناً گورستان آمریکایی‌ها»، این تهدیدات تروریستی آشکار، چنانچه در عمل تاکنون به اثبات رسانده، چتر حمایتی از ساکنین اشرف و لیبرتی را کوتاه و کم رنگ کرده و می‌کند، به بیان دیگر همین گردنکشی و تهدیدات باعث شده که دولت‌های غربی چشم‌هایشان را بر جنایات انجام گرفته بر علیه مجاهدین در عراق، ببندند. به همین دلایل در شرایط کنونی حفاظت و حمایت از جان ساکنین لیبرتی و اشرف، یک زمینه‌ی انسانی علیرغم هر اختلاف سیاسی می‌باشد. خانم مریم رجوی رییس جمهور برگزیده‌ی شورای ملی مقاومت، بعد از این جنایت سبعانه طی پیامی گفتند «ایالات متحده و ملل متحد را فرا می‌خوانم که برای جلوگیری از استمرار این قتل‌عام‌ها، تمامی اعضای مجاهدین را به فوریت به آمریکا و اروپا منتقل کنند.» به عقیده‌ی من این یک خواست عاجل می‌باشد، و هر آنکس که خواهان حفظ جان و سلامت این رزمندگان می‌باشد، باید به هر طریق ممکن برای انتقال مجاهدین به مقاصدی که خانم رجوی آنرا درخواست کرده است، تلاش کند. تماس و ارتباط و درخواست از دولت آمریکا و دولت‌های اروپایی می‌تواند از طریق ایمیل، تماس تلفنی و نامه‌نگاری انجام گیرد و این عمل نیک از عهده‌ی هر شخصی بر می‌آید.

بهروز ریحانی ۱۱ شهریور ۱۳۹۲

منبع:پژواک ایران

.

محمد ب، وبلاگ باند رجوی، دوم سپتامبر ۲۰۱۳:
لینک به منبع

کشتار ساکنان اشرف، به هر دلیل و بهانه ای محکوم است

روز گذشته، دهم شهریورماه با یک خبر شوکه کننده مواجه شدم. قتل عام ساکنان اشرف که حدود هشتاد نفر می شدند، توسط نیروهای عراقی!

این خبر وقتی بسیار برایم تأثربرانگیز شد که اسامی کشته شدگان را یکی یکی مرور کردم. کسانی که سالیان سال با آنها زندگی کرده بودم و خاطرات تلخ و شیرینی با تک تک آنها داشتم. راستی در این جریان بایستی چه کسی را تقبیح کرد؟ دولت عراق؟ سازمان مجاهدین؟ سازمان ملل؟ دولت آمریکا؟…

دولت عراق از قبل از شروع ماه رمضان هشدار داده بود که تا آخر این ماه فرصت می دهد که اشرف را تخلیه کنند. دولت عراق هشدار داد که به سازمان ملل خاطرنشان کرده است که برای عملی کردن این خواسته دست به هرکاری خواهد زد.

در آن زمان اعلام خطرهای زیادی از طرف منتقدان سازمان و جدا شدگان صورت گرفت ولی متاسفانه گوش شنوایی نبود. رهبری سازمان، سرسختانه خواستار نه تنها ماندن آن هشتاد نفر در اشرف که بازگرداندن سه هزار نفری که به لیبرتی رفته بودند نیز به اشرف شد.

راستی این قانون کجا تصویب شده و طبق کدام اصولی است که در یک کشور خارجی به مدت یازده سال بنشینید و نه تنها به خواسته های میزبان که خواهان خروج هست توجه نکنید بلکه جا و محل را نیز خودتان مشخص کنید و از طرفی برای صاحبخانه شاخ و شانه هم بکشید؟

بالاخره روز دهم شهریور دولت عراق (البته بصورت غیر رسمی) تهدید خود را عملی کرد. هم دولت عراق به خواسته خود رسید و هم رهبری مجاهدین. دولت عراق به تخلیه اشرف که می خواست رسید و رهبری مجاهدین هم به کشتار تازه و خونهای سرخ تازه ای که لازم داشت تا مظلوم نمایی کرده و بن بست سیاسی و تشکیلاتی خود را بشکند، رسید.

رجوی چنانچه از خون صدها و هزار نفر دیگر هیچگونه اخمی به ابرو نیاوره برای این شصت نفر نیز هرگز ناراحت نخواهد شد و آن را لازمه ادامه مبارزه می داند و می گوید «راه مجاهدین همیشه با خون باز شده است» آنچه برای رجوی مهم است حفظ جان خود می باشد جان صدها انسان دیگر در مقابل او هیچ ارزشی ندارد.

در این میان تنها ضرر کننده و زیان دیده کسانی هستند که در بامداد دهم شهریور جان خود را از دست دادند و فدای سرکشیهای احمقانه و نابخردانه رهبری خود شدند.

قطعا این عمل وحشیانه دولت عراق مردود، محکوم و قبیح است ولی آیا رهبری سازمان که بارها ضرب شصت دولت عراق را چشیده و لمس کرده بود، نمی توانست از این فاجعه جلوگیری کند؟ آیا اموال اشرف در مقابل جان این افراد باارزشتر بود؟

تمامی کسانی که مسائل مجاهدین را دنبال می کنند بخوبی می دانستند و یقین داشتند که فاجعه ای در راه است. قطعا خود رجوی نیز چنین فکر میکرد. همه هشدارها از طرف کسانی که دلشان برای ساکنان بی دفاع می سوخت، داده شد ولی متاسفانه هیچ گوش شنوایی نبود و چنین شد که نباید میشد….

چند پیام دیگر در محکومیت کشتار امروز در کمپ عراق جدید , سابقا اشرف

02.09.2013

کانون آوا، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

رجوی فقط خون می خواهد

بقرار اطلاع خبرگزاریها سحرگاه امروز پادگان اشرف بعد از اولتیماتومهای فراوان مورد یورش نیروهای انتظامی عراق قرارگرفت. ماموران حکومتی که حکم قضایی تخلیه را دراختیارداشتند، دربدو ورود با مقاومت گسترده حدود ۱۰۰ نفر از اعضای مجاهدین که بدستور رجوی هنوز در پادگان اشرف باقی مانده بودند، روبروشدند. در درگیری حاصله تا بحال بیش از ۵۲ نفر از مجاهدین کشته شده اند. از سرنوشت بقیه افراد هنوز اطلاعی در دست نیست.

این حادثه تاسف انگیز در حالی اتفاق افتاد که از ماه های پیش شواهد آن کاملا معلوم بود. در حالی که تعداد بمب گذاری ها در بغداد روبه افزایش گذاشته و امنیت داخلی عراق حتی برای حکومت قابل تامین نبود، رهبری مجاهدین و بالاخص مسعودرجوی با بلاهت تمام بر طبل جنگ و درگیری کوبیده و خواستار انتقال افراد از کمپ لیبرتی به اشرف شده بود. از طرف دیگر حکم تخلیه اشرف از یکسال پیش توسط قوه قضاییه عراق صادر شده و دولت عراق مترصد اعمال حاکمیت قانونی بر بخشی از خاک خود بود. آقای رجوی از قبل در جریان این حمله بوده و مسئول مستقیم این خونریزی می باشد.

کانون آوا تاسف عمیق خودرا از کشته شدن بی حاصل قربانیان فرقه اعلام می دارد و برانتقال سریع افراد مستقر در لیبرتی به خارج از عراق اصرار می ورزد.

رجوی خون می خواست و به ارزویش رسید.

-

تحریریه ایران فانوس، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

کشتار در اردوگاه اشرف محکوم است

سحرگاه امروز اول ماه سپتامبر، نیروهای عراقی به اردوگاه اشرف که بیش از ۸۰ تن مجاهد خلق در آن سکونت داشتند، حمله کرده و در اثر این حمله دهها تن کشته شدند.

از نظر ما حمله به اردوگاه اشرف و کاربرد خشونت به هر دلیلی که صورت گرفته باشد، محکوم است به ویژه در مورد کسانی که قادر به دفاع از خود نبوده اند.

مجاهدین اذعان دارند که قربانیان اخیر در راستای دفاع از اموال اردوگاه اشرف، جان خود را از دست دادند. اما این یک دروغ آشکار است. مجاهدین در گذشته و به دفعات در مقابل اموال شان، جان اعضای خود را ترجیح داده اند. اما این بار داستان به گونه ای دیگر است. آنها در سال ۱۳۶۴ زمانی که در منطقه کردستان عراق به سر می بردند، در اثر درگیری لفظی با گروه طالبانی، همه پایگاههای خود در منطقه گلاله را منفجر کرده و اعضای خود را بدون درگیری و تلفات، به عقب نشینی وادار کردند.

اما این بار گویا منافع رهبری مجاهدین به ویژه مسعود رجوی، چنین ایجاب می کند تا تعدادی را سپر بلای خود کند و یا اقدام به رد گم کردن در ارتباط با مخفیگاه خود کند.

بدین سبب و بدلیل نیازمندی خون و ترجیح دادن اموال به خون اعضاء، رهبران مجاهدین مریم و مسعود رجوی را محکوم می کنیم و اذعان می کنیم که آنان هر چه زمان می گذرد در راستای گره گشایی و استفاده ابزاری از جان اعضاء، کوتاهی نمی کنند.

تحریریه ایران فانوس

-

مهرداد ساغرچی، ایران فانوس، اول سپتامبر ۲۰۱۳
لینک به منبع

جنایت کشتار افراد بی دفاع در اشرف

بار دیگر افراد بی دفاع در کمپ اشرف به خاک و خون کشیده شدند. این جنایت در شرایطی انجام شد که دولت و حاکمیت عراق میدانست که این اقدام اولا غیر قانونی و غیر انسانی است و ثانیا شرایط را برای کسانی که در سازمان هستند برای خروج مشکل خواهد کرد. این اقدام یک جنایت نابخشودنی در مرحله اول برای دولت و حاکمیت عراق است. این شرایط البته که از قبل برای هر کس قابل پیش بینی بوده است. پیشتر از همه برای رهبری مجاهدین که میدانستند حکومت شیعی عراق متحد عملی حکومت شیعی ایران است و اینکه آنها برای منافع خودشان از هیچ حرکتی فروگذار نخواهند. پس باید سوال کرد چرا رهبری مجاهدین حاضر شد دوباره چنین قربانی شدن افراد را نظاره گر باشد. سوال اینجاست این لیست بالا بلند مسئولین تراز اول سازمان دیگر هرگز نه برای سازمان ساخته میشوند و نه اینکه توجیهی برای کشته شدن آنها خواهد بود. الا اینکه بگوییم خودشان خوب میدانستند که سرنوشت افراد در اشرف چه میشود. آیا مگر نمیشد چند ماه قبل همه افراد مستقر در اشرف را به کشور آلبانی منتقل کرد؟

حال ضمن محکوم کردن هرگونه حمله به غیر نظامیان از سازمان ملل و همه ارگانهای حقوق بشری تقاضا داریم که نگذارید این خونریزیها ادامه پیدا کند و در خروج ساکنان کمپ به محل امن و نهایتا انتقال به کشور سوم اقدام فوری کنند.

سازمان مجاهدین میخواهد با درخواست های بزرگ از قبیل خروج دستجمعی و انتقال به یک کشور شرایط را برای مراحل اجرائی کار مشکل کند. لذا تقاضا داریم که افراد به صورت تک به تک به کشورهای آزاد جهان منتقل شوند. این کار با همکاری ملل متحد و کمیساریا پناهندگان عملی است.

از کشورهای اروپایی به خصوص کشور آلمان و صدراعظم آلمان درخواست داریم که برای انتقال افراد و همینطور رسیدگی فوری به مجروحان مداخله کرده و با انتقال بخشی از این افراد از جان این افراد حفاظت کند.

این افراد اساسا به زور توسط قوانین سر سخت فرقه ای در سازمان نگاه داشته شده اند. این افراد از ترس و هراس چیزهایی که فرقه برای آنها ساخته است قدرت تصمیم گیری و شهامت خروج را ندارند و به جز با دخالت حکومتهای غرب و برداشتن چتر تشکیلاتی فرقه از بالای سر افراد میسر نیست.

این تهدید برای سایر ساکنان کماکان وجود دارد و تقاضا داریم که هر چه سریعتر اقدامات خودتان را انجام دهید.

مهرداد ساغرچی

آلمان / اول سپتامبر۲۰۱۳

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فاجعه انسانی کشته شدن نزدیک به ۴۴ تن که اکثرا از فرماندهان نزدیک به رجوی بوده اند را محکوم می کنیم

02.09.2013

زنان ایران

لینک به منبع

تا ساعت ۸ بامداد یکشنبه به وقت محلی، ۱۹تن از کشته شدگان در اشرف، شناسایی شده اند. این نفرات عبارتند از زهره قائمی، همردیف مسئول اول سازمان مجاهدین، گیتی گیوه چیان از اعضای ارشد شورای رهبری سازمان مجاهدین و مسئول حفاظت اطلاعات و امنیت رجوی، میترا باقر زاده از فرماندهان ارشد شورای رهبری، ژیلا طلوع از اعضا و فرماندهان شورای رهبری، فاطمه کامیاب از فرماندهان حفاظت رجوی، مریم حسینی از اعضا و فرماندهان شورای رهبری، مجید شیویاری از نفرات کلیدی امنیت، عبدالعظیم نارویی از مسئولین، حسن جباری، سعید اخوان، رحمان منانی، حسین رسولی از نفرات کلیدی امنیت، علی اصغر مکانیک،ابراهیم اسدی، مهدی فتح الله نژاد از مسئولین، علیرضا خوشنویس از مسئولین و محمد رضا صفوی، شهرام یاسری از مسئولین، سید علی سید احمدی، کورش سعیدی از مسئولین ،حمید باطبی، احمد بوستانی، احمد وشاق از فرماندهان حفاظت رجوی، قاسم رضوانی، قباد سعیدپور، ناصر سرابی، حسین مدنی از مسئولین و مترجم زبان انگلیسی، اردشیر شریفیان، فریبرز شیخ الاسلام، ذکریا پورمحمدی، یاسر حاجیان، حسن غلام پور، ناصر حبشی، محمد علی محمودی، حمید صابری، علی فیض

قاتل کشته شدگان اخیر، سازمان مجاهدین خلق به رهبری رجویها ا ست، آنها هستند که ۱۰ سال است بر طبل جنگ و ماندن در عراق می کوبند و همیشه شعارشان این بوده اشرف پایدار! چو اشرف نباشد تن من مباد!

دولت عراق بیش از یکسال است که به اینها مشخصا در رابطه با اشرف اولتیماتوم داده است که بایستی اشرف را ترک کنند. و از طرف دیگر سازمان یکسره بر عکس فریاد جنگ و حتی برگشت سایر نفرات را نیز می داد.

توجه کنید که ۱۰۰ نفر از کسانی که واقعا انتخاب رهبری بوده اند که اینها باید از بین بروند و همانگونه که در لیست هم مشاهده می شود همه از اعضای نفرات حفاظت و امنیت رجوی بوده اند بنابر ا ین تصمیم گرفته شده که این افراد باید کشته شوند وگرنه کیست که نداند اشرف جای ماندن نیست، آنوقت این سازمان جنایتکار این عده اندک را نگهداشته که اموال بفروشند!

باید به رجویها گفت: شما که اینقدر برایتان مال مهم است نه جان افراد پس چگونه است که مریم قجررجوی ۲۶۰ هزار دلار را به مصر برای هدفی نامعلوم کمک می کند آنوقت جان افرادی که همه سابقه های طولانی و از نفرات حفاظت و امنیت و اطلاعات او هستند را در اشرف برای فروختن اموال اسقاطی نگه می دارد واقعا کجا هستند دادگاههای عادلانه تا از این شیادان و قاتلان انسان حساب بکشند!

افسوس که فریاد رسی برای این نفرات نیست. مجامع بین المللی و افکار عمومی از کسانی که در باطلاق مانده اند می خواهند که خودشان فرار کنند و از طرف دیگر رجویها مدعی می شوند که داوطلبانه در اشرف یا لیبرتی مانده اند، اما ما به شمامی گوئیم آنها نمی توانند قبل از هرچیز بخاطر اینکه مغز و روحشان آزاد نیست و در اسارت این سکت هستند تصمیم بگیرند و همه چیزشان هر لحظه زیر کنترل است.

امیدواریم که کسی به صدای ما جدا شدگان از این سکت گوش بدهد.

افسوس از این سکوت و بی عملی که این تشکیلات باز هم با خرج کردن پولهای حاصل از نفت مردم عراق و خریدن پارلمانترها همچنان در خارج کشور مریم رجوی مشغول اروپا گردی است و رایزنی برای رسمیت بخشیدن به دیکتاتوری رجوی و ماندن درعراق و برگشت به اشرف نه آزادی و پناهندگی واقعی نفرات و باز هم امروز تنها مرگ و جراحت نصیب این افراد می شود.

اعضای انجمن زنان

اول سپتامبر۲۰۱۳

رونوشت به
وزارت خارجه آمریکا
دبیرکل سازمان ملل متحد آقای بان کی مون
صلیب سرخ
دفتر یونامی در بغداد
کمیساریای عالی پناهندگان
پارلمان اروپا

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد