_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

" کانون ایران قلم"

iran_ghalam@yahoo.de

www.iran-ghalam.de

ربع قرن پس از گذشت " دروغ جاویدان " قسمت اول

 

 

میلاد آریایی

16.06.2014

 

 

 

ربع قرن از دروغ بزرگی که بخش بسیار زیادی از جوانان این مرز و بوم را بی هیچ نتیجه‌ای به کام مرگ فرستاد گذشته است.

ربع قرن از فریب بزرگی که مسعود رجوی برای ماندن در عراق و باقی ماندن در رهبری مادالعمر زیر پوشش مادی و معنوی صدام حسین جا خوش کردن سپری شده  است.

ربع قرن از بارز شدن بی صلاحیتی و در عین حال وابستگی تام و تمام مسعود رجوی به ارتش عراق برای حمله به ایران که تصور میکرد در ضعیف ترین نقطه است گذشته است.

 

در این 25 سال و ربع قرن از گذشت تاریخ سیاسی ایران ، مجاهدین به رهبری مسعود رجوی برای اینکه بماند ولی زبان به خطایا و شکست های خود باز نکند  تا کجا همگان را به مسلخ برده و میبرد . در شرایطی که بی پاسخگویی شاخص ترین علامت و مشخصه مسعود رجوی شده است از روی رندی  تنها خدا و نه خلق خدا را برای فرار از مسئولیت جنایات و خیانت

های گذشته به عنوان گریز گاه انتخاب کرده است.

دروغ و دجالیتی بی‌نظیر با تکیه بر قدرت پوشالی صدام حسین « فروغ جاویدان » نام میگیرد و در زیر چتر آن همه چیز را به قمار  باخت داده استاز جمله هستی و نیستی جوانان آرزمند آزادی را به قمار باخت میدهد از همان آغازاین ماجرا جویی بلاهت بار نظامی مشخص بود  که حمله به ایران با نیروی پیاده و زرهی منحصر به جاده که طبعا هدیه داده شده عراق بود پیروزی به قول خودش «برق آسا » را به همراه نمیآورد ولی رجوی نیک میدانست این تحرک یا تهاجم نظامی اگر آبی را برای دیگران گرم نکند قطعاً نانی  برای وی دست وپا خواهد کرد تا بواسطه آن افراد را در محاق فکری و تخمیر روحی کامل نگاه دارد.

بواسطه همین ماجرا جویی بود که حتی «علی زرکش ها»  ناراضی و مخالف را از پاریس به عراق کشاند و در حوالی کرمانشاه به کشتن داد و بی مساله و بی درد سر از شر مخالفین خود فارغ میشد او بود که بلافاصله با فریب بزرگتری به میدان آمد و آنرا به نام « بیمه نامه فروغ !! » به خورد بخت برگشتگان میداد  و با شامورتی بازی آنچنان که میخواست القاء میکرد که با این عملیات با پشتیبانی هوایی عراق صورت گرفت و به شکست تمام‌عیار و با هزار کشته و چند هزار زخمی تنها از طرف مجاهدین به پایان رسید میخواست به طرف عراقی و ژنرال های سازمان امنیت عراق بفهماند شما هر موقع به . ما نیاز داشتید ما چاکر منشانه در خدمت اوامر هستم …. اری او با نسل ما این چنین کرد.

و بیچارگانی چون ما که تصور مبارزه در جوار خاک میهن کور و کرشان کرده بود در فضای دود و دم گرفته جادوگری های

رجوی خاک میخوردیم و خماربودیم و تا می آمدیم با سؤالی کمی ابرهای فریب را کنار بزنیم جواب مان سرکوب بود.

 

از جمله نگارنده این سطور درست بلافاصله پس از شکست در جلسه‌ای که در مقر نظامی 86 به سر کردگی محبوبه جمشیدی (آذر ) و مرتضی اسماعیلیان معروف به (جواد خراسان)  برگزار شده صریحاً پرسیدم کمی توضیح دهید این بیمه نامه !! یعنی چی ؟ این همه کشته و زخمی را چه کسی پاسخگو است و ما چه اهدافی داشتیم و به چه رسیدیم که به ناگهان محبوبه جمشیدی  به همراه دلقکی چون جواد خراسان چماق سرکوب را برداشتند به نیکی دریافتم بابا  اینجا کسی برای پاسخگویی افتضاح برآمده از فرماندهی رجوی نیامده است بلکه برای شناسایی مخالفین این جلسه ترتیب داده شده  است.

 

آن‌ها خط مشخص از رجوی گرفته بودند برای شناسایی کسانی که معترض هستند اقدام کنند تا جایی که میتوانند به هیچ سؤالی پاسخی ندهند همگان را در ابر و مه و دود جا مانده از عملیات نگاه دارند و جان بازماندگان را باز هم دست مایه تجارت خود کنند که کثل همیشه سرمایه‌اش خون بود و مبنایش جنون رجوی .

به یاد زنده یاد قاسملو که برای اولین بار نام « دروغ جاویدان » را برای این ماجرا جویی نظامی به عنوان بهترین و با مسمی ترین تعریفی که میشد از فریب رجوی بازگو کرد ، برگزید.

آن روزها من خیلی جوان بودم در سرم رؤیاهای زیادی رژه میرفتند خام خیالانه تمام سرنوشتم را به راهزنانی چون رجوی داده بودم 2 سال قبل از آن زمانی که از مقر فرماندهی مجاهدین در فرانسه به عراق اعزام شدم درست در بدو تشکیل یگانهای نظامی که به همت امکانات ارتش عراق شکل میگرفت تقاضای جدایی کردم  یک حس ششم به من می‌گفت اینجا

 جای من نیست من برای آزادی  ایران این همه سختی را به جان خریده و پدر و کادرم را در سخت ترین شرایط تنها گذاشتم.

 به خاطر آمدن به عراق و زیر پوشش نظامی عراق زندانهای سال‌های 60-61 را طی نکردم ولی باز هم پاچه ور مالیده سیاسی و تحت امر رجوی بسیار بود که مرا خام کند و با وعده تنها 2 تا 3 سال در عراق خواهیم ماند وگر نه میسوزیم مجدداً مرا به درون خود کشاندند .

 ادامه این مطلب را در آینده پی میگیریم.

 

_______________________________________________________________

آینده قربانیان کمپ لیبرتی و تغییر جغرافیای سیاسی در منطقه

(قسمت دوم)

 

 

میلاد آریایی

31.05.2014

 

 


لینک به قسمت اول

 



در مقاله گذشته به اختصار اشاره کردیم که بحران اوکراین شرایط سیاسی جدیدی را برای جهان رقم زده است قطب بندی جهان رویارویی جدیدی را تجربه میکند در این میان مجاهدین که سخت چشم به تحولات خارج از ایران و تحرکات اروپا و آمریکا دوخته است ناباورانه و با چشمانی از حدقه درآمده آنچه را که میگذرد نمی تواند باور کند از این بدتر نمی توانست برای مسعود رجوی رقم بخورد . انتحاب مجدد مالکی خواهی نخواهی مجاهدین را وارد سراشیب سقوطی دیگر میکند

سوم :
اروپا برای رویارویی با روسیه به سمت ایران خیز برمی‌دارد

شاید برای اینکه به قطیعت بفهمیم که اروپا واقعاً خواستار شروع فصلی جدید با ایران باشد کمی زود باشد و بایست به داده‌های اطلاعاتی بیشتری نیازمند باشیم اما آنچه به نظر من مهم است اینکه دولت ایران خیلی خوب شرایط فعلی را میداند که غرب در پی بحران اوکراین چگونه نیازمند کشوری چون ایران با ذخایر گاز فراوان میباشد تأیید این مدعا آنکه « ایران برای ادامه مذاکرات با آزانس ۵ پیش شرط جدید را مطرح کرده است» موضوعی که بر پیچیدگی فهم شرایط می افزاید.

اروپا و آمریکا به هر صورت میدانند، نمیتوانند بر سر تصاحب اوکراین با روسیه در بیفتند و یا باید با شرایط روسیه به هر صورت کنار بیایند و محاسبات پیوستن اوکراین با ذخایر گازی فراوان که بیشتر در شرق این کشورو هم مرز با روسیه تمرکز دارد به فراموشی بسپارند یا اینکه با ایران طور دیگری حرکت کنند.

این شرایط یک « جفت شش واقعی» را برای بازی ایران پدید آورده است

چهارم :
نزدیکی روسیه و چین و قرارداد نجومی ۴۰۰ میلیارد یورویی ارسال گاز روسیه به این کشور

در چهارچوب این جنگ جدید سرد در این منطقه از جهان به یکباره دراواخر ماه می با سفر رسمی پوتین به چین و برق قرارداد باور‌نکردنی ۴۰۰ میلیارد یورویی با این کشور چشم‌ها را خیره کرد پوتین با یک سیگنال بسیار مشخص و روشن به غرب و آمریکا پیام داد که فصلی جدید در محاسبات اقتصادی و سیاسی جهان آغاز شده و آـمریکا تنها بازیگر این صحنه‌هانیست.

چین تا سال ۲۰۲۰ مقام اول اقتصادی جهان را از آن خود خواهد کرد و آمریکا را پشت سر خواهد گذاشت پس بر اساس برآوردها مقامات چین از سال ۲۰۱۸ سالانه حداقل به ۳۰۰ میلیارد مترمکعب گاز نیازمندند این عامل نزدیکی چین به روسیه را فراهم کرده است البته پارامتر ها و فاکتور های بسیار دیگری سهیم هستند ولی از حوصله این مقاله خارج است.

پنجم :
ایران برنده نهایی بحران روسیه و اروپا بر سر اوکراین و شبه جزیره
'' کریمه ''

به نظر اینگونه می‌آید برنده اصلی بحران سیاسی که در ابتدای قرن حاضر پدیده‌ای نو محسوب می‌شود و با شورش و بحران

اوکراین از نوامبر سال ۲۰۱۳ آغاز گردید « ایران » میباشد

اینکه ایران بتواند از شرایط حاضر به نحو احسن بهره برداری کند قطعاً بحث دیگری است اما در دنیایی که تحولات سیاسی و اقتصادی تنیده در کلاف حوادث پبوسته شرایط جدیدی را رقم میزند و از آنجاییکه قربانیان کمپ لیبرتی با چشم امید به تغییر شرایط عراق و دور نگاه داشتن جنایتکارانه همگی انان از تحولات حاضر شرایط صعب و سنگین دیگری را بر انان تحمیل میکند

از جمله آنکه
۱. اروپا با ایران به تفاهم و سازش برسد و کشورهای اروپایی هرگزجایی برای قربانیان این فرقه مذهبی درنظر نگیرند
۲.بخت برگشتگان محصور در لیبرتی وجهه المصالحه ای شوند که سالیان خطر آن بر سر این قربانیان در کمین است
۳.رجوی این پریشان حال سیاسی در این میان با یک ماجراجویی جدید سعی بر قربانی کردن همگان گرفته تا جان خودرا از چنگال تاریخ بدر ببرد
تمامی این موارد پیش‌بینی هایی است که هر کدام شان فاجعه‌ای را به همراه خواهد آورد که دست مایه آن جان کسانی است که به ارزانی مورد معامله شیطان صقتان زشت خو قرار میگیرد.

نتیجه گیری: شرایط سیاسی امروز که در حال سپری کردن آن هستیم از هر جهت به زیان فرقه وابسته رجوی رقم خورده است انتخاب مجدد نوری المالکی بر سختی این شرایط میافزاید و به نظر میرسد هیچ‌کس هم نمیتواند بر این همه زخم مرهمی از روی انسان دوستی بگذارد جز آنکه معجزه جان این قربانیان را نجات دهد.

________________________________________________________________________

قربانیان کمپ لیبرتی وتغییر جغرافیای سیاسی در منطقه ) قسمت اول )

 

میلاد آریایی

24.05.2014

 

در نگاهی گذرا سعی بربررسی آینده بخت برگشتگان کمپ لیبرتی را داشتم نه از آن جهت که مجاهدین و رهبری گمشده شان مهم هستند بلکه از این جهت که فردی خود شیفته چون رجوی اکنون به پایان خط نزدیک نزدیکتر شده و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه خبر از تحولاتی جدید میدهد که هرگز به مزاق رجوی خوش نیامده و نخواهد آمد.

 

بررسی این موضوع  حول محورهای زیر محتوای مقالاتی است که طی روزهای آینده منتشر میگردد

 

         انتخاب مجدد  نوری المالکی به نخست وزیری عراق مصیبتی جبران ناپذیر برای مجاهدین

 

         بحران  اوکراین و آغاز تیرگی روابط روسیه  با آمریکا و اروپا به رهبری پوتین

 

         اروپا برای رویارویی با روسیه به سمت ایران خیز برمی‌دارد

 

         نزدیکی روسیه و چین و قرارداد نجومی 400 میلیارد یورویی ارسال گاز روسیه به این کشور

 

ایران  برنده نهایی بحران روسیه و اروپا بر سر اوکراین و شبه جزیره « کریمه

 

                                                    ******                                                                   

 

یکم : انتخاب مجدد  نوری المالکی به نخست وزیری عراق مصیبتی جبران ناپذیر برای مجاهدین

در روزهای گذشته وضعیت انتخابات عراق به سرانجام رسید و نوری المالکی  مجدداً به نخست وزیری این کشور منصوب شد و دولت آینده به رهبری وی صورت میگیرد و این وضیعت سرانجامی مصیبت بار را برای مجاهدین به ارمغان آورده است

 

تا آنجایی که به مجاهدین برمیگردد مسعود رجوی هرگز نمی خواست مجدداً نوری المالکی به این سمت انتخاب شود  و برای این منظور هر چه در توان داشتند انجام دادند ولی مثل همیشه بخت همراه  انان نبود،  واقعیات جهان امروز با فرسنگ ها فاصله از توهمات و آرزوهای خیالبافانه رهبری مجاهدین عمل کرد خود راخیلی سخت  به همگان از جمله مسعود رجوی نشان داد حال باید حداقل برای 4 سال آینده اگر مجاهدین فرصت و شانس حضور قلدرانه خود در عراق را داشته  باشند آنرا پذیرفته و بر آن سربسایند.

 

انفجار های متعدد و خانمان سوز و مردم کش در مناطق بیشتر شیعه نشین عراق که به گفته خبرگزاری ها خبر از یک جنگ فرقه ای که البته به حمایت کشورهایی چون عربستان صورت میگرفت چاره را دوا نکرد.

 

حمایت های آشکار و پنهان این کشور از مجاهدین هم آبی را گرم نکرد مجاهدین چه در سطح کشور عراق و چه در سطح جهانی با شروع مذاکرات آژانس اتمی و کشورهای 5+1 در ژنو شرایط را بیش از گذشته برای مسعود رجوی سخت کرده است

 

دوم : بحران  اوکراین و آغاز تیرگی روابط روسیه  با آمریکا و اروپا به رهبری پوتین

درست در مقالاتی که در روزهای منتشر شد اشاره کردم که مذاکراتی که در ژنو در آذر ماه سال 1392 آغاز گردید کابوسی سخت را برای مجاهدین به ارمغان آورده بود و تلاش‌های مستقیم حداقل 3-4 سال گذشته مجاهدین برای رویارویی غرب با ایران و آغاز جنگی دیگر با شکست تمام‌عیار روبرو کرد ،  از آن سو نطفه تغییراتی شگرف درست همزمان با این مذاکرات ژنو در جغرافیایی سیاسی جهان  در نوامبر 2013 در کشور اوکراین رقم میخورد  به فاصله تنها 2 ماه با شروع تظاهرات مسالمت آمیز برای پیوستن اوکراین به اروپا  که بواسطه رئیس جمهور این کشور به خون کشیده شد دولت تغییر و رییس جمهور اوکراین از این کشور گریخت و در روسیه پناه گرفت.

به فاصله مدتی کم شبه جزیره کریمه با حمایت روسیه بنای مخالفت با دولت مرکزی را برداشت و با رفراندمی بسرعت به روسیه پیوست این موضوع آغاز گر جدالی سخت ولی دیپلماتیک  بین روسیه از یک سو و آمریکا و اروپا از سویی دیگر را پدید اورد  .

 

محاسبات اروپایی‌ها برای ضمیمه کردن اوکراین به اروپا با شکست مواجعه شد و همزمان خطر قطع گاز روسیه به اروپا که از خاک کشور اوکراین میگذشت بسا جدی شد.

 

پوتین قیمت گاز را به یک‌باره به میزان 40% افزایش داد و شرایط جدیدی را پیش روی اروپا که با گاز روسیه وابسته است قرار  داد و دقیقاً در چنین شرایطی است که مذاکرات ژنو سخت ، ، کند و نفس گیر پیش می‌رود به نظر میرسد اروپا در کشاکش این بحران قصد نزدیکی بیشتر بسوی ایران را دارد و شاید هم چاره‌ای جز این ندارد.

 

نتیجه آنکه :  بحران اوکراین شرایط سیاسی جدیدی را برای جهان رقم زده است قطب بندی جهان رویارویی جدیدی را تجربه میکند در این میان مجاهدین که سخت چشم به تحولات خارج از ایران و تحرکات اروپا و آمریکا دوخته است ناباورانه و با چشمانی از حدقه درآمده آنچه را که میگذرد نمیتواند باور کند از این بدتر نمیتوانست برای مسعود رجوی رقم بخورد . انتحاب مجدد مالکی خواهی نخواهی مجاهدین را وارد سراشیب سقوطی دیگر میکند .

 

ادامه مطلب را در روزهای آینده پی میگیریم

 

______________________________________________________________

توافق ژنو و شکست تحلیل‌های مسعود رجوی

قسمت دوم



میلاد آریایی


06.05.2014

 

لینک به قسمت اول



درقسمت نخستین این مقاله به طور خلاصه از مسیر پر فراز ونشیب فعالیت‌های اتمی ایران و موفقیت‌های قابل تأمل در این زمینه و پذیرش حق غنی سازی ایران در توافق ژنو که گامی بسیار مهم در مسیر عقب نشینی غرب در برابر ایران بود و همچنین موضع گیری های مجاهدین در این زمینه تا جایی که تا ترور دانشمندن اتمی ایران با کمک‌های لجستیکی اسراییلپیش رفت.

اکنون همانطور که در مقاله پیشین اشاره کردم تنها چند روز قبل یک سناتور آمریکایی از جناح جمهوری خواه صحبت ازپذیرش ایران اتمی کرده است و به نظر من این یک حادثه اتفاقی نیست . پرسش اصلی این است که آیا اروپا و غرب شرایط ایران را رفته‌رفته میپذیرند ، مجاهدین که پیوسته بر خلاف این جریان حرکت کرده و هر از گاهی با برگزاری کنفرانس خبری و عکس هایی که از ماهواره های اسراییلی در اختیارشان قرار داده میشد کجای این شطرنج سیاسی قرار خواهند گرفت.

آیا باز هم مثل همیشه سیاست‌ها و تحلیل‌های عقب‌مانده رجوی در آیننه ای تمام قد پوچی خودش را در صحنه سیاسی به نمایش گذاشته است؟

رجوی معتقد بوده و هست که قبول اروپا و آمریکا مبنی بر پذیرش مذاکره با ایران محکوم بوده و آینده آن در هر شکلی به شکست خواهد انجامید و نتیجه آن چون آواری بر سر رژیم فرود خواهد آمد و مثل همیشه این مقاومت ایران !! است که پیروز هواهد شد و در همین راستا دریک فرار به جلوی احمقانه معتقد است که قبول ایران نیز برای مذاکره کردن « جام زهری»!! است که حاکمان تهران سر کشیده‌اند حالا چطور این تناقض را غورت میدهند که اگر جام زهر است پس شما بایست از آن استقبال کنید پس چرا آنرا محکوم میکنید؟

از سویی دیگر نزدیکی اروپا و غرب و بویژه آمریکا به سمت ایران حسابی اسراییل را عصبانی کرده بطوریکه در موضع گیری های سیاسی در سازمان ملل تا جایی پیش می‌رود که در جریانی مثل قطعنامه محکومیت روسیه مبنی بر الحاق خاک «کریمه» که توسط آمریکاییان پیشنهاد شده بود ناباورانه به سود روسیه و به زیان آمریکا رأی «ممتنع » میدهد در چنین شرایطی نه تنها کنفرانس های خبری حتی ترور دانشمندان اتمی ایران هم کاری از پیش نمیبرد گوییا غرب تصمیم به کنار آمدن با ایران گرفته است.
در این میان بازنده همیشگی مجاهدین هستند که تحلیل غلط از شرایط سیاسی و دنیای امروز دارند از نظر آنان حکومت ایران سیستم ساز نیست در عصر حجر زندگی میکند، آخوند ها قادر به شناخت روابط دنیای امروز نیستندو خلاصه درب به هر پاشنه ای که بچرخد مجاهدین پیروز هستند ، حرف های صد من یک غاز که بیش ازربع قرن مجاهدین و مسعود رجوی قرقره میکنند.

الان اتحادیه اروپا بدنبال ایجاد دفتر در تهران است مسعود رجوی در لیبرتی پیام میدهد که رژیم در سراشیبی سقوط دست وپا میزند و کسی نیست به این پریشان حال سیاسی بگوید مجاهدین بی هیچ آینده‌ای بدنبال پذیرش پناهندگی اعضایشان در کشورها و اخراج اجباری از خاک عراق در سراشیب سقوط و فروپاشی هستند یا حریف سی و چند ساله شما که بقول همان منابع غربی و مورد قبول شما به عنوان یک قدرت منطقه ای نادیدن حضورش ممکن نیست.
چرا شما تا توانسته اید با تحلیل‌های دو سره! و سه سره! و شقه! و شقاق! و شکاف! خاک در چشم همان اعضایی ریختید که جان و عمر بر باد رفته شان به پای شما ریختند. معروف است که میگویند شرم یک احساس انقلابی است البته اگر احساسی برای شما باقی‌مانده باشد ولی بهتر نیست بگوید سر گیجه و سرسام گرفته‌اید و قادر به هضم شرایط و دنیای سیاست امروز نیستید و بیش ا ز این دروغ تحویل بازماندگان تان ندهید.
آنچه امروز شما میگویید در سینه ایام ثبت و در خاطره نسل ها باقی میماند اگر چه می دانید زمانه به کام شما نبوده است
ولی چرا تاوان خطا ها و شکست ها و تحلیل‌های غلط شما را باید نسل ما بپردازد البته که زمین و زمانه حساب و کتابی دارد.

هر چه به گذشته برگردیم از ۳۰ خرداد تا تشکیل ارتش خصوصی صدام، ازملاقات با طارق عزیز در پاریس تا ملاقات با صدام حسین در بغداد، ازشکنجه و زندانی ۳ پاسدار در تهران تا شکنجه و زندانی کردن اعضای خود در سال ۱۳۷۳، ازباقی گذاشتن موسی خیابانی در تهران تا دق مرگ شدن مهدی افتخاری در بغداد ، ازانقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک و طلاق اجباری افراد در سال ۱۳۶۳ تا ازدواج شما با همگی زنهای شورای رهبری و عقد اجباری آنان به بهانه محرمیت و رقص رهایی در سالهای اخیر ، ازپذیرش امریکاییان وپوشیدن دامن به سبک آنان تا پذیرش چک‌های ارسالی بیگانگان و هزاران راز مگوی دیگر.

تاریخ شما را به خاطر این همه جنایت نخواهد بخشید و زمانه داور بسیار پر اقتداری است

___________________________________________________________________

توافق ژنو و شکست تحلیل‌های مسعود رجوی ( قسمت اول )

 





میلاد آریایی

29.04.2014

تاریخ پر فراز و نشیب فعالیت‌های اتمی و پیرو آن پیشرفت‌های ایران در این زمینه بر هیچ‌کس پوشیده نیست. و لجاجت و اصرار ایرانیان برای رسیدن به این اهداف تا بدانجا پیش رفته است که به هر صورت قدرت‌های غربی را به این نقطه رسانده است که برای متوقف کردن این قطار باید با ایران بر سر میز مذاکره بنشینند. البته سیاست‌های ایران در این زمینه همیشه بر یپاشنه نچرخیده و در یک مدار پیش نرفته است.

زمان خاتمی که همین رئیس جمهور فعلی ایران حسن روحانی طرف حساب کشورهای غربی بود ایران مسیر بسیار خوبی را تجربه کرده بود بعد از گذشت ۸ سال که احمدی نژاد آمد سیاست‌های تهاجمی ایران خوراک تبلیغاتی زیادی برای ایجاد یک جنگ خارجی علیه ایران بوجود آورد ولی خوشبختانه نیات شوم جنگ طلبان علی‌رغم فرصت های زیادی که طرف مقابل برایشان ایجاد میکرد به جایی نرسید.

در این رابطه البته مجاهدین همیشه و همه جا هیزم بیار معرکه جنگ و خونریزی علیه مردم ایران بودند وخیلی خوب و حساب شده از انان استفاده و بهره برداری میشد ولی به هر صورت خواست خدا نبود که آتش جنگ جدیدی علیه ایران شعله‌ور گردد

در همین ارتباط بود که ترور دانشمندان اتمی ایران با واسطه و کمک مستقیم آنان سازماندهی شد و هیچ‌گاه سازمان مجاهدین دخالت و عمل‌کرد خود را در این زمینه تکذیب نکرده است و این‌ها یک نمونه از دهها اقدام‌ها ضد ملی و برجسته آنان است.

البته به لحاظ سیاسی مجاهدین بعد از موضع گیری پیرامون جنگ ایران و عراق که عملاً در جبهه دشمنان مردم ایران قرار گرفتند و این مسیر را تا پایان سرنگونی صدام حسین بی مهابا و مصرانه ادامه دادند تا جایی که حتی صدام حسین شکست را پذیرفته و دیگر حداقل بشکل آشکار ایران را دشمن خود تلقی نمیکرد وبه همین منظور تسخیر کویت را هدف قرار داده و مسیر جنگ طلبی خود را از مرزهای شرقی به سمت مرزهای جنوبی یعنی کویت تغییر داده بود ولی این مجاهدین به رهبری مادام العمر مسعود رجوی بودند که حتی زمانی که هیات های سیاسی دو کشور در تردد بودند در رؤیای « جرقه و جنگ » پیوسته تمام هستی‌شان را در عراق باختند.

پس از موضع گیری در برابر جنگ ایران و عراق میتوان به جرأت پای فشرد و تأکید کرد که عمل‌کرد وموضع گیری های مسعود رجوی در برابر سیاست اتمی ایران را میتوان بزرگترین خوش خدمتی مجاهدین به دشمنان مردم ایران دانست تا جایی که به عنوان اهرم سیاست‌های اسراییل در منطقه تا پای ترور دانشمندان اتمی ایران پیش رفتند و این لکه ننگ سیاهی است که هرگز از تاریخچه این جریان ضد ملی و وابسته به بیگانگان پاک نمی‌شود و علی‌رغم اینکه در جنگ ایران و عراق با شعار صلح در بغل صدام حسین نرد عشق میباختند.

اما در این یکی جرأت نداشتند که علناً خواستار جنگی جدید علیه ایران وایرانی باشند لذا به همین منظور همیشه تلاش میکرند که در خفا مسیر خود را پیش ببرند ولی سیاست‌های اتخاذ شده و مهمتر ازهمه عمل‌کرد و روشنگری رها شدگان وهمچنین گزارش های متعدد خبرنگاران خارجی از مجاهدین و عمل‌کردشان، مشت انان را باز میکرد.

به هر صورت اکنون در سال ۱۳۹۳ هستیم و بیش از ۲۰ سال از فعالیت‌های اتمی ایران میگذرد.
اکنون در خبرها به نقل از نماینده جمهوری خواه آمریکا میشنویم که ایران اتمی را بایست کم کم پذیرفت کاری که در برابر پاکستان و قبل از آن در برابر چین و روسیه آمریکا انجام داد.این یک گام بسیار بسیار بزرگ است که برای اولین بار یک سیاست مدار آمریکایی در یک برنامه تلویزیونی مشخصاً از پذیرش ایران اتمی سخن به میان می‌آورد کاری که قبل از هرچیز دردنیای سیاست امروز یک تابو و امری ناممکن محسوب می‌شود آیا با توافق تاریخی در ژنو در آذر ماه ۱۳۹۲ فصلی جدید در مناسبات آمریکا و اروپا با ایران آغاز شده است؟

بایست منتظر حوادث بعدی در دنیای سیاست بود و در ا ین میان مجاهدین که این چنین حداقل در ۱۰ سال گذشته با سر خودشان را به دیوار اتمی ایران زده‌اند چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد ؟ آیا آنان طعمه و قربانی این سیاست جدید اروپا نخواهند شد ؟



ادامه این مقاله در فرصت دیگر پیگیری میکنیم .

 

__________________________________________________________________

پرتاب آخرین ماهواره جاسوسی اسراییل

و انتظارات بی‌وقفه مجاهدین از این حرکت نمادین

 

 

 

18.04.2014

میلاد آریایی




چند روز قبل اسراییل اعلام نمود که پرتاب آخرین ماهواره جاسوسی خود را با موفقیت به انجام رسانده است این خبر در اخبار یورو نیوز برای چندمین بار پیاپی همراه با فیلم منتشر شده آن انعکاس پیدا کرد، جالب اینجا بود که اسراییل رسما اعلام میکرد که پرتاب این موشک مشخصا برای رصد فعالیت‌های اتمی و تحرکات نظامی ایران برنامه‌ریزی و به فضا ارسال شده است . تلاش اسراییل برای متوقف کردن فعالیت‌های ایران در عرصه نظامی کاملاً قابل فهم است و از سویی دیگر عصبانیت این کشور از توافق نامه ژنو که علناً نارضایتی خود را اعلام و سوزش خود را پنهان نمی نماید قابل درک است.
این موضوع بشدتی پیش رفت که چندین بار پیاپی اسراییل وزیر دفاع آمریکا را مورد حمله رسانه ای قرار داد و اگر چه بعد از آن عذر خواهی کرد ولی تنش در روابط آمریکا و اسراییل به وضوح بعد از توافق کشورهای غربی با ایران مشهود است این موضوع تا بدانجا دامنه پیدا کرده است که در آخرین موضع گیری اسراییل در سازمان ملل در برابر قطعنامه ای که ضمیمه کردن خاک «کریمه » به شوروی را محکوم و مشخصاً از طرف امریکاییان برنامه‌ریزی شده بود رأی « ممتنع » داد و با این حرکت اسراییل پیام مهمی را به آمریکا ارسال کرد.
این روزها جبهه گیری های سیاسی مدام در حال تغییر است . پرتاب آخرین ماهواره جاسوسی اسراییل در جهت رصد فعالیت‌های نظامی ایران حسابی آب از دهان مجاهدین را راه انداخته است و بی‌وقفه در انتظار آخرین عکس ها از خاکبرداری های احتمالی !! ویا تونل های جدید زیر زمینی که به تصور مجاهدین شاید جند هزار متر زیر زمین کنده شده و داستان‌های رابین هودی که ساخته و پرداخته آنان است حسابی سرگرم شان میکند.
اگر به خاطر داشته باشید مجاهدین پس از توافق ژنو حسابی گیج شده‌اند و نمی‌دانند چطوری موضع گیری کنند بخصوص که از سفر«کاترین اشتون» نماینده سیاست خارجی پارلمان اروپا به ایران و از آن بدتر ملاقات با چند خانم مخالف حکومت
تهران، داد و فغان مریم رجوی را به گوش حتی «بنیامین نتاهیانو » رساند که بیش از این تحمل ندارد .
به هر صورت بنده لازم دیدم این موضوع را پیشاپیش اطلاع دهم که انتظارات مجاهدین از پرتاب این ماهواره برای دست اندرکاران امر فراموش نشود و شلوغی اوضاع سیاسی و عصبانیت های دست اندکاران اسراییل باعث نگردد که حداقل خواسته‌های مشروع !! مجاهدین در امتداد سرنگونی! حاکمان درتهران بازیچه و دست خوش ندانم کاریهای سیاسی گردد و پر واضح است که مردم ایران هم حق ندارند در این رابطه سؤالی داشته باشند و اگر لازم بود مجاهدین و مسعود رجوی
خودش پاسخ همه این‌ها را البته بعد از سرنگونی!! خواهد داد .اگر هم که لازم ندانست که هیچی ،موضوع منتفی اس
_اما واقعیت چیست
در شرایطی که سالهاست مجاهدین در پس حوادث سیاسی ایران وجهان میدوند و خوشبختانه به هیچ نتیجه قابل تاملی هم نرسیده‌اند سرگرم بازیهای سیاسی یک روز خودشان را دل خوش ارتش آزادیبخش سوریه کرده و روزی دیگر به برکناری مالکی در عراق می‌اندیشند تا شاید از این نمدها کلاهی برایشان دوخته شود حال آنکه هر روز بر عمر کوتاه شان افزوده شده و چند صباح دیگر در حالیکه سن مریم رجوی از 60 و مسعود رجوی از 65 گذشته است زمان به زیان آن‌ها پیش رفته و باز هم خواهد رفت

 

____________________________________________________________________

درخواست پارلمان اروپا برای ایجاد دفتر رسمی در تهران

04.04.2014

میلاد آریایی

 






در شرایطی که مجاهدین با تلاش بی‌وقفه و شبانه روزی تا همین 6 ماه گذشته سعی میکردند از برگزاری اجلاس ژنو جلوگیری کرده و مانع توافق اروپا و آمریکا بر سر برنامه اتمی ایران شوند.
درهنگامی که با افتضاحی تاریخی و غیر قابل وصف مجاهدین مجبور به ترک خاک پادگان اشرف به عنوان اصلی‌ترین پایگاه استراتژیکی خود در خاک عراق شدند و در این مسیر جان 53 انسان رانیز ضمیمه آن کردند .
در موقعیتی که مسعود رجوی و شورای دست سازش دچار شکافی و عمیق و از دست دادن دو تن از 4 عضو غیر مجاهد شورای کذایی شد و در بنیاد تاب تحمل چنین ضرباتی را نداشت .
و در همین امتداد بود که بی سر وصدا اعتصاب دروغین برای نجات 7 گروگان در حمله به پادگان خود را به بهانه حکم دادگاهی در اسپانیا !!! یواشکی خاتمه داده و آنرا پیروزی بزرگی قلمداد میکرد.
اهسته و پیوسته دو جریان درغرب و اروپا به ایران نزدیک . نزدیکتر شده و نهایتاً در آذر ماه سال 1392 به توافق مهمی پیرامون مسیر فعالیت‌های اتمی ایران و حق غنی سازی در تهران رسیدند و فضای جنگ و اضطراب جای خود را در دولت جدید به تعامل و ارتباط با غرب داد/
و جالب اینکه هر چه مجاهدین به کمک لابی های آمریکایی و اسراییلی داد میزدند و یا با برگزاری کنفرانس های متعدد خبری و عکس‌های ماهواره های اسراییلی سینه چاک میدادند قادر نبودند و نمی توانستند جلوی خواسته همکاری غرب با تهران را بگیرند و هیچ گوش شنوایی در چهار گوشه جهان صدای انان را نمیشنید و آنان را به وضوح پشیزی ارزش قایل نبود .
اکنون تنها 4 ماه از این ارتباط نگذشته است که پارلمان اروپا خواستار بازگشایی دفتری رسمی در تهران شده است که این خبر خود بازگو کننده رابطه عمیق و دراز مدتی است که اروپا برای ایران در نظر گرفته است.
از سوی دیگر بحران اوکرایین و جنگ سرد جدید روسیه و آمریکا سبب همکاری نزدیک‌تر تهران و مسکو شده است و اکنون در خبر ها آمده است که تبادل نفت در برابر کالا توافق جدیدی است که نشان میدهد روسیه برای فشار آوردن به آمریکا و دهن کجی آشکار برای اروپا راه و چراغ سبز دیگری را برای تهران روشن کرده است و طبعا حکومت تهران از این موقعیت سود میبرد.
اکنون سؤال این است که نتیجه تکاپوی شبانه روزی مجاهدین برای ایجاد شک و شبهه با انواع شیوه‌های غیر کار آمد وبا انواع دروغ پردازی هایی که در کنفرانس های خبری سازماندهی میشد به چه نتیجه‌ای رهنمون شده ا ست و مسعود رجوی حال برای اعضای سرگردان و بی آینده در لیبرتی چه داستانی را سر هم خواهد کرد .
مگر این رجوی نبود که می‌گفت با خروج از لیست گروههای تروریستی آمریکا راه بند پیشرفت و اقدام برای سرنگونی حکومت تهران برداشته شده است ولی اکنون با‌گذشت زمانی طولانی شرایط برای آنان بدتر شده که بهتر نشده است.
راستی در آینده نزدیکی اروپا و غرب به تهران که آنرا علناً اعلام و با درخواست برپایی دفتر رسمی در تهران بلند فریاد میکنند چه سرانجام و سرنوشتی برای پایگاههای متعدد مجاهدین در خاک اروپا و بویژه در فرانسه رقم زده است؟
آیا اروپا بین حکومت تهران و مجاهدین برای چند صدمین بار حکومت تهران را پذیرفته است و اگر در این مسیر پوئن یا امتیازی برای مجاهدین قایل می‌شود بیشتر یک خروس قندی در بازی سیاست است که جلوی مجاهدین پرتاب میشود؟
در معادلات پیچیده و درهم سیاسی امروز که کانون سیاسی خبرها به یک شب و روز از سوریه برداشته شده و روی روسیه و تحولات اوکرایین متمرکز می‌شود آیا مجاهدین و مریم رجوی طعمه یک حریق سیاسی از آن نوعی که در سال 2002 و تسخیر بیش از 160 پایگاه مجاهدین در خاک فرانسه ، نخواهند شد؟
آیا چنین نگاهی به مسایل ایران واروپا دور از تصور است ؟
در این مسیر قطعاً بازی ایران و تحرکات سیاسی وی که اکنون به نظر میرسد بسیار کار پخته‌تر عمل میکند جایی که لازم باشد در تحولات اوکرایین سکوت اختیار میکند و در جایی دیگر چون سوریه علناً به دفاع بر میخیزد مبین این حقیقت سیاسی است که مجاهدین بعد از بسته شده اشرف به آرشیو و بایگانی دوره های سیاسی و سیاست هایی که به قولی هیچ پدر و مادر ندارند نقل مکان میکند
و این مثال « جک استراو » سیاست مدار تاریخی و وزیر امور خارجه انگلیس در زمان « تونی بلر» که حکایت مجاهدین را اینگونه فرموله کرده بود به یاد می آورد که می‌گفت :
قدرت نظامی مجاهدین در برابر تهران به مانند تخم مرغی است که بر یک دیوار بتونی فرود آید »
و آیا گذر ایام فارغ از اینکه چه کسی این حرف را زده است پس از نزدیک به 15-16 سال همین حقیقت را بازتاب نمیدهد؟

_________________________________________

میرسد نسیم باد نوروزی

21.03.2014

میلاد آریایی

سالیان از پی هم می گذرند و هر بهار نشانه دوباره ای از زندگی است زندگی که چون آبشار پر خروش شروع میشود و اهسته آهسته در مسیر خود آرامی میپذیرد و به دریای تجربه و تلخ کامی ها و تجربه های شیرین میپیوندد

 این زمان که پرندگان چهچه زنان و شکوفه ها خنده کنان بهار زندگی و طبیعت را فریاد میزنند کسانی اما هستند که به هیچ امیدی زندگی شان پر پر شده تجربه های تلخ است ، پر پر شده تجربه هایی برای رسیدن به قدرت  ویا شاید بهتر بتوان گفت شهوت قدرت . در این مسیر دیگران بودند که  عمر شان ملعبه دست بازیگران دنیای سیاست شد  بازیگرانی که خود بازیجه دست دیگران بودند

در همین نزدیکی هستند بیشمار پدران و مادرانی که شب و روز ربایندگان ذهن و فکر فرزندانشان را نفرین میکنند وبرای آنانی که هستی شان را به یغما بردند بر سر نماز و یا در هر نیاز خواستار عقوبتی سخت برای آنان هستند .

در این زمانه پر نیرنگ رهبران خود شیفته و در عین مال باخته سیاست چون «مسعود رجوی»  اما بسا تجربه آموز نسلی شده است که نه تنها زندگی خود بلکه زندگی پدر و مادر خود را نیز هزینه هوس رانی هایی چنین تلخ کردند

 ما نجات یافتگان خیلی خوش شانس بودیم که از دام آنان پریدیم و زندگی خود را به نوعی از آب گرفتیم  اکنون در چهر فرزندان خود شادی و محبت و سرزندگی و شهامت را تجربه میکنیم ولی دل ام نیامد در این بهار سر سبز طبیعت یادی از اسیران فراموش شده کمپ لیبرتی نکنم که همه چیز را یک جا از دست داده اند و بر این همه هیچ کس چون رجوی مسئول اول و آخر همه این نابسامانی ها نبوده و نیست

 مسئول خون هایی که ریخته شد . امید هایی که پرپر شد و هم سنگ آن خیانت هایی که به مام میهن شد در بغل صدام حسین و امروز در بغل آمریکایی ها بدنبال لقمه ای حرام  سگ دو زدن و بها و هزینه آن را از جیب فریب خوردگان فراموش شده دنیای سیاست پرداختن . این است مرام و رمز زندگی انگل وار آنان .

 اما مثل همیشه بهار نغمه خوان زندگی است آنچه میماند رو سیاهی های به ذغال مانده در زمستان است

دلپذیر تر از گذشته و رو به آینده گرمای زندگی   همراه با طراوت و تازگی  جوانه شاد می خندند و شکوفه ها در نسیم باد نوروزی میرقصد

 دم را غنمیت و خدای زندگانی را شکرکه نگذاشت در جهل و ناآگاهی باقی بمانیم و حنای گندم نمایان جو فروش چون رجوی را برایمان نمایان کرد

 در این بهار برای همه اسیران در بند افکار رجوی آرزوی سلامتی و آگاهی میکنم و در پناه خداوند برایشان شهامت و شجاعتی در خور یک آزاده دارم باشد که زندگی به کام همگان گردد

نوروز برهمگان مبارک

 

__________________________________________________________

مشکلات حقوقی و حقیقی مجاهدین در حذف فیزیکی منتقدان خود

 

میلاد آریایی

05.03.2014

دردنیای امروز که معادلات اجتماعی وسیاسی بشدت به هم گره خورده اند و حضور در دنیای واقعی به هر صورت مطالبات عینی  خود را می‌طلبد نمی‌توان با دروغ و فریب معادلات معین سیاسی را دور زد و از سویی دیگر مطالبات ساده اجتماعی را رد کرد.

این موضوع بویژه در مورد سازمان هایی که برای رسیدن به قدرت خیز برداشته اند ضریب میخورد و هر حرکت ریز و درشت انان بسادگی مورد ارزیابی هزاران چشم بینا قرار میگیرد.

مسعود رجوی در همین ماه فوریه 2014مجدداً جداشدگان از سازمان اش را بشدت مورد تهدید قرار داد و برای چندمین بار حذف فیزیکی آنان را تکرار و خواستار اجرای آن شد.

سؤال این است در وضعیت نامتعادل مجاهدین در اروپا بویژه که پرونده جنایی این سازمان در فرانسه می‌رود که بازگشایی شود مجاهدین مجدداً مرتکب این اشتباه خواهند شد؟ پرونده ای که از قضا حذف جداشدگان را در خاک اروپا و آمریکا در سال 2003 میلادی هدف شماره یک آن بود و با حمله گارد امنیتی فرانسه به طور همزمان به پایگاه های این سازمان منجر به دستگیری همزمان مریم رجوی و 160 تن از کادر های این سازمان شد.

از سویی دیگر میدانیم که خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی آمریکا و اروپا مشروط بوده و اگر مجاهدین بخواهند مرتکب چنین جنایاتی بدست عوامل شناخته شده و یا غیر شناخته خود شوند از آنجایی که این منتقدان از جانب پلیس

کشورهای مورد اقامت شان شناخته شده و بعضا مورد حفاظت هستند بسرعت انگشت ها به سمت سازمان مجاهدین نشانه رفته و پرونده بزرگ حقوقی باارتکاب اعمال تروریستی در خاک اروپا برایشان باز می‌شود.

من شخصاً تجربه این را دارم که با مورد محافظت قرار گرفتن از جانب پلیس آلمان و مراجع حقوقی این کشور شخصاً این جمله را شنیده‌ام که مراجع امنیتی آلمان منتظر یک اشتباه کوچک و خطای سازمان یافته این تشکیلات هستند تا بتوانند راحت‌تر بیش از گذشته تحرکات آنان را محدود و محدود تر کنند بویژه اینکه تمامی هواداران فالانژو چماقداران سازماندهی شده این جریان ازطرف پلیس  تحت کنترل دقیق هستند.

از سوی دیگر با مراجعه به پلیس این کشور آنان خواستار اطلاعات دقیق از تحرکات آنان بوده و درج چنین مطالب رو باز و آشکاری آن هم از جانب رهبران این سازمان بویژه مسعود رجوی و همچنین مریم رجوی در اروپا ضربات جبران ناپذیری به آنان وارد کرده و راه شناخت از عمل‌کرد و اهداف تروریستی آنان را برای مراجع حقوقی باز کرده است.

نتیجه اینکه سازمان مجاهدین خودش خوب میداند خاک اروپا صحنه کارهای تروریستی و عملیات ترورو حذف مخالفین نیست و این موارد کاملاً مصرف داخلی دارد ولی به نظر میرسد محاصره این سازمان توسط مشکلات لاعلاج و همچنین فشار شرایط سیاسی راه میان‌بر دیگری برایشان باقی نگذاشته است.

بار دیگر تأکید میکنم مراجع حقوقی و پلیسی کشور آلمان بشدت تحرکات و برنامه‌ریزی های این سازمان را زیر نظر دارند و  با خواستن همین هواداران به مراجع پلیس و نشان دادن عکس‌های آنان در حمله به سفارت خانه‌های ایران در اروپا در سالیان گذشته بویژه در زمان خاتمی ...حسابی گوش آنان را کشیده و خیلی واضح و مشخص به آنان گوشزد کرده‌اند که اگر یکبار دیگر اقدام به اعمال خلاف قانون در خاک اروپا کنند نه تنها پناهندگی آنان پس گرفته خواهد شد بلکه برای سازمان مطبوع شان که برنامه ریز و سازمان دهنده این اعمال است مشکلات لاینحل حقوقی وسیاسی در خاک اروپا پدید خواهد آمد.

حال این گوی و این میدان اگر سازمان مجاهدین راه خروج از بن‌بست خود را با خروج از لیست گروههای تروریستی آنچنان که خود عنوان میکرد به عنوان راه بند پیروزی اش باز نکرد وپیشرفتی حاصل ننمود قطعاً   حذف فیزیکی منتقدان شرایط را برایش سخت و بسا بازگشت ناپذیر خواهد کرد و شک ندارم که با اولین اقدام مصایب و مشکلات دو چندان را برایش به لحاظ سیاسی و حقوقی پدید خواهد آورد.

 

_____________________________________________________

آقای رجوی ! خود شکن ، آیینه شکستن خطاست

رجوی اعتراف می کند که در خاک زانو زده است

 

میلاد آریایی

20.02.2014

بعضی از اخباری که از قلعه اوورسورواز به بیرون درز کرده ، حاکیست که پیامی را از مسعود رجوی نقل می کنند که برای افراد مستقر در لیبرتی هم پخش شده است . مضمون پیان این است که مسعود رجوی تصویر دو کشتی گیر را برای افراد حاضر مجسم کرده و گفته است آن که در رو قرار گرفته دشمن است و آن که در زیر است من هستم و دوباره طبق معمول " هل من ناصر ینصرنی " طلبیده و گفته کیست که من را یاری کند.

جالب اینکه رجوی مثل ترفند های همیشگی خود بطور سمبلیک فردی که بر روی وی خیمه زده است را رژیم و حکومت اسلامی قلمداد کرده است . غافل از اینکه بر طبق گفته خود مسعود رجوی حکومت اسلامی که از سی سال قبل دشمن مجاهدین بوده اند. پس آنکس که رجوی را در یک دهه اخیر به زانو در آورده است در یک کلام اعضای جداشده از مجاهدین خلق و سایر منتقدین این فرقه تروریستی می باشند.

اتفاقا به همین دلیل است که رجوی شب و روز و وقت و بی وقت قتل و ترور فیزیکی و شخصیتی  اعضای جداشده را فریاد می کند .

اما خطاب این نوشته تنها مسعود  رجوی نیست  که پیام قتل منتقدان خود را شبانه‌روز فریاد میکند، بلکه وجدان های بیداری است که سالیان است با سکوت خود راه را برای رهبران خود شیفته هموار کرده ا ند.

در شرایطی که دنیای مسعود رجوی رو به نیستی مطلق سیر کرده و کوچک، کوچکتر می‌شود  و حباب توهمات یکی پس از  دیگری با صدایی وحشتناک میترکد، شما و دستگاه رهبری خود ساخته و خود شیفته تان نیاز به هوش سرشاری ندارید.

با بررسی شرایط دنیای امروزجایگاه خودرا بسنجید بخصوص  شمایی که سند جایگاه تاریخی در نوک پیکان تکامل را یک جا در ملک طلق خود دارید راحت‌تر میتوانید به بررسی امور بنشنید و بدانید که آخرین شانس خود را نیز مدت هاست پس از سرنگونی صدام حسین از دست داده اید.

البته من شک ندارم شما با هوش تر از آن هستیدکه این‌ها را نفهمید و مشکل از آنجا شروع می‌شود که شما موضوع شکست خودتان را سالهاست مزمزه میکنید ولی لج‌بازی که فقط برای شما مثال زدنی است اجازه این را نمیدهد که زبان به همین شکست باز کنید و دکان دونبش قدرت در تهران را بسته و به شغل شریف دیگری رو آورید و به همین دلیل ساده است که  نه چندان ماهرانه سعی در توجیه آن دارید.

این وسط سرنوشت بخت برگشتگانی است که زندگانی شان بازیچه افکار پریشان شما شده است و  چشمشان به دروغ‌های شماست و انقدر مغز شویی شده‌اند و در محیطی درب بسته آنقدر در قرنطینه فکری و جسمی نگاه داشته شده‌اند که قادر به درک ساده‌ترین وقایع خارج از دنیای محصور ساخته شده توسط شما نیستند ولی این مسیر برای شما نان خودش را به همراه آورده  واز این رهگذر شما ماهی‌های خودتان را میگیرید.

شما هم به مانند تمامی حکومت های دیکتاتور به دنبال دشمن خارجی میگردید تا برای شکست ها مرهمی و برای تلخی های  بازگشت ناپذیر مقصری دست و پا کنید.

یک زمان درسال 1360 عامل پیروز نشدن در ایران و جلوس بر قدرت را شقاوت بی حد و حصر حکومت ایران قلمداد کردید.

چند صباح دیگر درسال 1362-1363عامل پیروز نشدن را کمک غرب و اروپا به حکومت ایران تلقی کردید.

چند صباح بعدتر درسال 1366عامل پیروز نشدن را آتش بس ایران و عراق و هوشیاری حکومت ایران عنوان کردید.

چندی گذشت  درسال 1370عامل پیروز نشدن را حمله صدام حسین به کویت !!! اعلام کردید و در تمام مناسبات «خورد به کویت ! » جوک شده بود.

چندی بعد درسال 1380حضور در لیست گروههای تروریستی و راه بند مجاهدین!! عامل پیروز نشدن معرفی نمودید.

چندی بعد درسال 1385 حمله آمریکا به عراق را.....عامل پیروز نشدن برشمردید.

چندی بعدتر  درسال 1390 حکومت قانونی عراق و نخست وزیرش مالکی را ….عامل پیروز نشدن برشمردید.

 …..و همینطور سالیان است که می‌گویید و می‌گویید و مسئولیت هیچکدام را هم نمی پذیرید و ...

حالا  درسال 1392این جداشدگان از شما که حداقل این هوشیاری را داشته که مثل دیگران فریب دروغ‌های بیشمار شمار را نخورند و با کمی فکر و فقط کمی فکر متوجه شوند که چه کلاه بزرگی را طی این سالیان هر سال به رنگی برسرشان گذاشته اید عامل پیروز نشدن خویش معرفی میکنید .

اشکالی ندارد شما میتوانید هر خوراکی را به این بخت برگشتگان بخورانید ولی خودتان بهتر میدانید این‌ها مصرف داخلی دارد با دنیای هوشمند و هدفمند خارج چه میکنید، چند صباحی را نیز چون سالیان گذشته بگذرانید بعد چه ؟؟

به هر صورت این‌ها از درد های بی درمان شما کم نمیکند بلکه بر جرم تان بیشتر و بیشتر می افزاید پس به همان ضرب‌المثل قدیمی ولی پر محتوا میرسیم که در بررسی واقع‌بینانه مشکلات لاعلاج : باید گفت.

خود شکن آیننه شکستن خطاست....  

 

_______________________________________________________________________

پناهگاه

28.01.2014

 میلاد آریایی

همچنان اخبار مربوط به مخفی شدن مسعود رجوی و همچنین عدم ظهور این نابغه بعد از 11 سال در سایت‌های اینترنتی منتشر می‌شود و به همراه خود سؤالاتی را هم برای مخاطب مطرح می کنند. اما کجاست گوش شنوا یا زبان پاسخگ؟ اما واقعیت این است که تصاویری تکان دهنده و درس آموز از محل زندگی کسانی که از آینده میترسند و تنها در پناه افکار گذشته و پریشان خود دنیا را به تصویر کشیده‌اند.

این افرادهرگز جهان را آن‌گونه که هست نمی بینند بلکه جهان آن‌گونه که میخواهند می‌بینند تصاویری هر چند ناقص از پناهگاه مسعودرجوی در پادگان اشرف که اهدایی صاحب خانه صدام حسین به وی بود حکایتی ازاین گونه افراد است که هرگز قادر نبوده و نیستند که با مردم زندگی کنند.

آن‌ها در زیر زمین بدور از همه چیز تنها کسانی را می‌بینند که بله قربان گوی دستورات انان باشند و تنها برای کسانی سخن میگویند که فقط برایشان کف بزنند. این‌گونه افراد هرگز انتقادی نشنیده و همیشه خوب وخوبی هایشان را شنیده اند، آنان انحصارگر و قدرت طلب در همیشه زندگی ، طلبی از خدا و تاریخ و مردم داشته‌اند که چرا در قدرت نیستند و زمین و زمان را تا زمانی که زنده‌اند به آتش میکشند تا به همین خواسته برسند و چون نمی‌رسند دیگران و خدا و تاریخ و مردم را مقصر جلوه میدهند.

سرگذشت و سرنوشت مسعود رجوی نیز دقیقاً همین سطور را نمایندگی میکند او به دنبال جان شیرین خود جان های بسیاری را گرفته است. او که برای رسیدن به مقصود همه چیز را یک جا باخته است و راه نجاتی جز به قربانی دادن و هدر جان دیگران برای اینکه نگوید تمام زندگی‌اش خیانت به مردم ایران بوده به یغما میبرد به هیچ‌کس هم پاسخگو نیست نه دیروز ، نه امروز و نه فردا .

او اینگونه با مردم ایران و روشنفکران و حتی اعضای سازمان و منتقدان و جدا شدگان از این جریان برخورد کرده است با این امید که همه چیز به فراموشی سپرده شده و هیچ‌کس بالاتر از گل به او نگوید . این بیمار روانی پریشان حال باقی عمر را نیز همین گونه به اتمام خواهد رساند.

اما تجربه بسیار گران قیمتی که برای تاریخ ایران و ایرانی باقی میماند همین است که نمیتوان تا به پایان دروغ گفت ، فریب داد ، تهمت زد ، اسیر و زندان ساخت و باز هم در اوج ماند.

پناهگاه جایی است که قلب ها باید تسخیر کرد و هرگز نمی‌توان برای دوره ای طولانی تاریخ را به سخره گرفت ، جوانان پر شور را به گمراهی رهنمون ساخت و باز طلبکار مردم و تاریخ ایران زمین باقی ماند . زمان میگذرد و رو سیاهی بر چهره کسانی باقی خواهد ماند که آبرویی برای خود و سازمان خود باقی نگذاشته اند.


 

 

______________________________________________________

اطلاعیه در مورد تلاش فرقه مجاهدین خلق (فرقه رجوی) برای هک کردن سایت کانون ایران قلم

تحریریه ایران قلم،

25.01.2014

 

 


روش های تروریستی سازمان مجاهدین در تلاش برای خاموش کردن صدای منتقدین خود سابقه ای دیرینه دارد . دامنه و ابعاد گسترده این اقدامات ازحذف فیزیکی منتقدین آن و جداشدگان ازاین فرقه تا ترور شخصیت آنها و نیز هک کردن سایت های منتقد را در بر می گیرد .
بر طبق اسناد رسمی و قانونی ارجاع داده شده از سوی کارشناسان سرور آلمانی پشتیبانی کننده ، سایت کانون ایران قلم درحد فاصل هشتم تا یازدهم ژانویه ۲۰۱۴ مجاهدین بار ها در صدد هک کردن سایت ایران قلم برآمده بودند که با تلاش کارشناسان سرور پشتیبانی کننده خوشبختانه نتوانسته اند به اهداف خود دست پیدا کنند .
در همین ارتباط مسئولین ایران قلم در حال پیگیری موضوع هستند و در چند روز آینده سایت این کانون دوباره به کار خود ادامه خواهد داد .
مطمئنا همانطور که زندان انفرادی در قلعه سرنگون شده اشرف ، حبس در زندان ابوغریب و ترور فیزیکی و حمله چماقداران سازمان مجاهدین به اعضای کانون ایران قلم و سایر منتقدین تا کنون تردید و تزلزلی در آنها بوجود نیاورده است ، از این پس نیز نه انها این اقدامات خللی در عزم آنها پدید نمی آورد ،بلکه مصمم تر و جدی تر به نقد فرقه رجوی ادامه خواهند داد.
 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادامه دخالت های مجاهدین در امور داخلی عراق

07.01.2014

شهروز تاج بخش

ایران قلم

 

چندی پیش ، شورای دست ساز رجوی در اطلاعیه ای با محکوم کردن دستگيری آقای احمد العلوانی نماينده پارلمان عراق و با اشاره به اینکه ایشان ـ  از رهبران تظاهرات و تحصن مردم الانبار است ـ خاطرنشان می کند که : " دستگيري دكتر العلوانی و كشتار اعضای خانواده و محافظان او همچنانكه حمله به تحصن رمادی، آن روي سكه حمله موشكی به ليبرتی و قتل عام و اعدام جمعی مجاهدان در اشرف و  به گرو گان گرفتن ۷ تن از آنها است. "

این که فرقه مجاهدین همچنان حق اظهار نظر در مورد مسائل داخلی عراق را برای خود محفوظ داشته اند ، مصداق عینی دخالت در امورداخلی این کشور است.

تلاش برای دامن زدن به بحران های سیاسی عراق توسط مجاهدین سابقه ای طولانی دارد .متاسفانه رهبران سازمان مجاهدین خلق طی ده سال گذشته و پس از سقوط صدام حسین، بجای یافتن راه حل عقلانی برای اعضای خود،با سازماندهی و پشتیبانی مالی و لجستیکی از گروه های بازمانده حزب بعث صدام حسین که با القاعده عراق فعالیت مشترک دارند، دخالت در امور مردم عراق و مردم سوریه را پیش گرفته اند که هیچ سودی برای آنان ندارد.

مجاهدین که از هر گونه پایگاه قانونی بی بهره می باشد یکی از مخالفان سرسخت دولت نوری المالکی بشمار می روند.فرماندهان مجاهدین طی سال های گذشته برای مخالفت با اخراج شان از عراق،تظاهرات سنی های طرفدار حزب بعث بر علیه دولت نوری المالکی را سازماندهی و پشتیبانی نموده اند.این مسئله زیر نظر گروه های عراقی قرار داشته و دخالت نامربوط مجاهدین در اوضاع عراق،عملا آنان را در بازی خونین بین شیعه،سنی و القاعده گرفتار نموده است.از طرفی مسعود رجوی رهبر غائب و فراری مجاهدین نیز با سخنرانی های مداخله جویانه و تحریک کننده بیش از هر زمانی اعضای مجاهدین را زیر خطرات مختلف قرار داده است.

 چندی پیش بود که باز هم کمپ موقت لیبرتی هدف حملات موشکی قرار گرفت . بر خلاف رهبران مجاهدین که از آشوب و کشتار در عراق نفع می برند،ضمن محکوم نمودن عمل موشک اندازی به کمپ لیبرتی باید تاکید کرد که راه حل اعضای محصور سازمان مجاهدین خلق در عراق کشتار نیست.از چند سال پیش همه طرف ها به راه حل سازمان ملل گردن نهاده و مسائل آنان باید از همان طریق دنبال و حل و فصل گردد که البته مجاهدین با سنگ اندازی در روند انتقال اعضا به کشور ثالث به اندازه عاملان حملات تروریستی برعلیه ساکنان لیبرتی ، در این گونه تلفات مقصرند

نگاهی به ماهیت عملکرد مجاهدین نشان می دهد که پس از شکست سنگین این گروه در عرصه نظامی گری و خشونت ( که از سی خرداد آغاز و با تروریسم شهری ، بمب گذاری و با نبرد جبهه ای تا سال ۱۳۶۷ ادامه یافت ) آنها یکسره به وادی هرج و مرج طلبی در غلتیده اند. طبیعی نیز هست که منطقی که در پی کودتا و شورش گری و سوار شدن بر امواج بوجود آمده بر خشونت بود ، نمی توانست و نمی تواند در شرایط ثبات و آرامش حرفی برای گفتن داشته باشد و اهدافش را پیش ببرد.

 پس از پایان جنگ صدام بر علیه ایران ،استراتژی مجاهدین را "آنارشیسم " و منطق حاکم بر تا کتیک های آنان را "ایجاد بحرانهای بین المللی و منطقه ای " حول مسئله ایران تشکیل داده است. در زمینه بین المللی مجاهدین با در پیش گرفتن تاکتیکهای آنارشیستی جهت تاثیر گذاری بر سه محور مورد حسایت جامعه جهانی کوشیدند تا انتقادات به ایران را به سمت نوعی سیاست رادیکال و نامعقول جهت دهی کنند ، این سه محور عبارت بود از:

 ۱ـ تبلیغات منفی بر علیه فعالیتهای هسته ای ایران و نمایش آن به عنوان یک تهدید جدی بر علیه جهان

 ۲ـ مخالفت ایران با اسرائیل و معرفی ایران به عنوان اصلی ترین مانع ثبات اسرائیل

 ۳ـ ایجاد حساسیت بر روی پیوندهای مذهبی مسلمانان و بخصوص شیعیان عراق با ایران. بهترین فرصت برای ایجاد هرج و مرج منطقه ای

 از نظر رهبری این گروه " صدام " بود که به دلیل پتانسیل بالای ضد ایرانی و ادعاهای جاهلی بر سر رهبری اعراب می توانست تحریکات آنان را تبدیل به آغاز جنگ مجدد بر علیه ایران کند ، تحریکاتی که در کمال ناباوری بسیاری از هم پیمانان صدام ، تبدیل به حمله به کویت و آغاز جنگ آمریکا بر علیه وی شد. این وضعیت باعث گردید که فریاد مردم سرکوب شده عراق در انتفاضه سال ۱۹۹۱ متجلی شده و بر خلاف خواست صدام و مجاهدین ، آتش زیر خاکستر مردم عراق شعله ور شده و دامان آنها را بگیرد. گرچه صدام ۷۵% مردم این کشور را با فاشیستی ترین روشها سرکوب کرد ، اما هیچگاه قادر به خشکاندن ریشه های پایدار و اصیل آنان نگردید. پس از این وقایع برای مجاهدین مسجل گردید که اکراد و شیعیان ، عومل بی ثباتی صدام می باشند و وجود صدام و ماندن وی در راس حاکمیت عراق ، یگانه امید برای بقای تشکیلاتی آنان می باشد.

سقوط صدام بمثابه کابوس دهشتناکی برای مجاهدین بود که موجد بحرانهای متعددی برای این گروه شد و رهبری مجاهدین بر آن شدند تا به هر نحو ممکن این خلاء استراتژیک را پر نمایند. نزدیک شدن و پناهندگی خواستن از اشغالگران غریزی ترین رفتاری بود که بلافاصله پس از سقوط صدام به آن تن دادند و با استمالت از ژنرالهای آمریکایی ، سعی نمودند تا چتر حمایتی اشغالگران، ولو در قالب بازداشت شدگان و تحت حفاظت را برای خود داشته باشند. اکنون مردم عراق و اپوزیسیون صدام ، تهدید درجه یک مجاهدین به حساب می آمدند و بحرانی را که تلاش داشتند به وسیله صدام به مرزهای ایران صادر کنند ، گریبان آنها را در اردوگاه اشرف گرفته بود. موضعگیری دولتمردان جدید عراق بر علیه این گروه ، خصومت دیرینه مجاهدین نسبت به عقاید و احساسات شیعیان عراق که بیش از ۶۰% جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و همچنین چشم انداز تشکیل یک دولت عراقی ، مجاهدین را بر آن داشت که مصرانه در فکر دخالت در اوضاع داخلی عراق و ایجاد نآمنی و آشوب در این کشور باشند .

اما عراق کشور مجاهدین خلق نیست.سرکشی رهبران مجاهدین و دخالت آنان در امور عراق،حضور آنان را پیچیده و بغرنج نموده است.

مجاهدین می بایست دست از تهدید های تحریک کننده و دخالت در امور عراق بردارند.از مسیر اعضای محصور در کمپ لیبرتی کنار بروند و اجازه دهند آنها خود سرنوشت شان را به دست گیرند

شهروز تاج بخش

آلمان.

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

صلح و جنگ در استراتژی مجاهدین

18.11.2013

شهروز تاج بخش

ایران قلم

در حالی که مذاکرات هسته‌ای ایران با گروه ۱+۵ سوژه ی روز مطبوعات و محافل سیاسی است ، شورای ملی مقاومت که ویترین تبلیغاتی مجاهدین است از افشای یک سایت جدید هسته ای خبر داده است .بدون تردید پی آمدهای شکست این مذاکرات بر مردم بر بخشی از اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی پوشیده نیست. بخشی از این گروهها فن آوری هسته ای و استفاده صلح آمیز از این امکان را حق مسلم و قانونی ایران می دانند. گروهی دیگر علیرغم مخالفت با آن ، اما در برابر واکنش محافل بین المللی و پی آمدهای اقتصادی و نظامی آن موضع دارند، آنها بر این معنی اصرار دارند که پیامدهای اتخاذ تصمیماتی که شامل تحریم اقتصادی و احیانا بمباران پایگاههای هسته ای ایران خواهد بود قبل از هر چیز مردم ایران را در معرض خسارتها و عواقب آن قرار خواهد داد. آنها پی آمدهای ناگوار دیگر این اقدام را در تشدید خشونت در منطقه و در نهایت رشد دوباره تروریسم ارزیابی می کنند. این گروه حتی از منظر منافع امریکا این اقدام را بحران مضاعفی برای ایالات متحده ارزیابی می کنند .در این میان آنچه حائز اهمیت به نظر می رسد اصرار بی وقفه سازمان مجاهدین خلق به برهم زدن میز مذاکرات هسته‌ای است .
به راستی سازمان مجاهدین خلق در راستای ایجاد این بحران منطقه ای و شاید هم بین المللی چه دستاوردهایی را دنبال می کند. و اساسا این رویکرد چه سنخیتی با راه حل فرضی تغییر دمکراتیک مورد ادعای مجاهدین دارد.
برای آلترناتیوی که معتقد است مشروعیت خود را از حمایت هفتاد میلیون ایرانی کسب می کند، دنبال کردن این استراتژی که ایران و غرب را به یک چالش نظامی دراز مدت و غیر قابل پیش بینی می کشاند چه منافعی در بر خواهد داشت.
مجاهدین به صراحت اذعان می دارند که هزینه های واقعی ادامه تحریم ها و در نهایت جنگ یا حمله خارجی از جیب مردم ایران پرداخت خواهد شد. با این احتساب اصرار سازمان در مواجه کردن ایران با این شرایط چه توجیهی به همراه دارد. پارادوکس خویشتن داری غرب درتلاش برای رسیدن به توافق با ایران با پافشاری سازمان مجاهدین و تلاش بی وقفه آنها برای مسدود کردن راه حلهای عقلانی و اصرار بر بی فایده بودن چانه زنی با ایران چه دستاوردهایی برای مجاهدین به همراه دارد .
ساده انگاری خواهد بود اگر بپذیریم سازمان مجاهدین با توسل به این استراتژی نخ نما و پوش صلح طلبی تنها می خواهند به این دستاورد اکتفا کنند که جمهوری اسلامی را دچار انفعال و انزوا نمایند. مجاهدین ادعا می کنند با این استراتژی جمهوری اسلامی را به گوشه رینگ می کشانند و او ناگزیر می شود به اجماع بین المللی در خصوص متوقف کردن فعالیتهای هسته ای گردن بگذارد. در صورت عملی شدن چنین فرضی چه دستاوردهایی برای مجاهدین حاصل خواهد شد. واقعیت این است که مجاهدین اهداف عمده خود را در ادامه فعالیتهای هسته ای ایران دنبال می کنند.اصرار صوری مجاهدین برای توقف فعالیتهای هسته ای ایران مشابه فعالیتهای این سازمان در خصوص متوقف کردن جنگ ایران و عراق است. در شرایطی که شریانهای حیاتی سازمان به ادامه جنگ ایران و عراق بستگی داشت مجاهدین به دروغ ادعا می کردند که خواهان توقف جنگ هستند. پی آمدهای توقف جنگ ایران و عراق برای مجاهدین نشان داد تا چه میزان در ادعای خود صادق بوده اند. استراتژی مجاهدین در رابطه با موضوع اتمی ایران و ادعای متوقف کردن آن چیزی شبیه مواضع پنهانی سازمان در رابطه با جنگ ایران و عراق است .برای مجاهدین تردیدی نیست که غرب و مشخصا امریکا تحت هیچ شرایطی تن به مشروعیت مجاهدین نمی دهد. آنها در واقع با دنبال کردن موضوع هسته ای ایران و ایجاد توهم در غرب تلاش می کنند بحران فزاینده دیگری را در منطقه ایجاد کنند. برای مجاهدین همواره بحران و جنگ در هر شکل و شمایل یک نیاز حیاتی بوده است. مجاهدین همواره حصول به این ماجراجویی ذاتی و ریشه ای را در پوش شعار صلح طلبی دنبال کرده اند.در جریان جنگ ایران و عراق با این حربه ضمن تشدید جنگ و کشاندن آن به داخل شهرها به زعم خود تلاش داشتند که با رودرو قرار دادن مردم و نظام سرنگونی را محقق سازند. در واقع شهروندان در طول جنگ شهرها، قربانیان استراتژی جنگ طلبی مجاهدین شدند. مجاهدین در واقع اولین بازندگان پایان جنگ ایران و عراق بودند. اقدام ماجراجویانه و کور سازمان در حمله به شهرهای مرزی ایران در عملیات موسوم به فروغ جاویدان نشان داد مجاهدین قبل از هر ارزیابی نظامی و فرضی، برای پیروزی در این عملیات دامن زدن به یک بحران نظامی دیگر را مد نظر داشته اند. کما اینکه بعدها رجوی در توجیه عملیات فروغ جاویدان اعتراف کرده بود که انگیزه این عملیات صرفا آغاز جنگ دوباره ای در منطقه بوده است.

آنچه اکنون مجاهدین در جریان پرونده هسته ای ایران دنبال می کنند چیزی جز دامن زدن به یک جنگ منطقه ای نیست. مجاهدین تلاش می کنند با ترغیب سیاستهای ضد ایرانی و برجسته کردن راه حل تحریم و خشونت، بار دیگر منطقه را با چالشی از نوع عراق روبرو کنند. در فرضیات آنها اگر مداخله امریکا در عراق منجر به سوختن مجاهدین در منطقه گردید، مداخله فرضی امریکا در ایران می تواند همه زیانهای حاصله از سرنگونی صدام را جبران کند.این رندانه ترین موضعی است که مجاهدین با اتخاذ آن هم می توانند خود را به عنوان یک اپوزسیون صلح طلب در مناسبات و لابی های اروپا جا بزنند و هم در عین حال امکان بروز یک بحران نظامی از نوع عراق را در منطقه دنبال کنند.
در این مسیر و علی القاعده مجاهدین برای دستیافت به این اهداف مثل همیشه نیاز به چرخش و پوست اندازی تازه دارند. چیزی شبیه سناریو چرخش مجاهدین به سمت آمریکا که مستلزم تدوین تاریخچه تازه ای در فلسفه موجودیت و موضوعیت سازمان داشت. چنانچه دیدیم مجاهدین در این راستا تا جایی پیش رفتند که از تمامی داعیه های ضدامپریالیستی خود تبری جسته و مسئولیت ترور مستشاران آمریکایی را که زمانی به آن افتخار می کردند، به گردن شاخه مارکسیستی خودانداخته و النهایه به کاخ سفید و کنگره آمریکا و ... دخیل بستند.
غرب و مشخصا امریکا نباید این فرض را نادیده بگیرند که مجاهدین با تشدید روانی مناسبات ایران و غرب بر سر مسئله هسته ای پیش از آنکه نگران امنیت و صلح در جهان باشند بطور استراتژیک خواهان بروز و تنشهای نظامی در منطقه هستند.این رویکرد و گفتمان در ماهیت خود تا چه میزان پیشبرنده خط ادعایی مریم رجوی و مجاهدین با عنوان راه حل دمکراتیک است.
مجاهدین تا آینده ای نا معلوم نمی توانند خود را از جرایم تروریستی تبرئه کنند. با این احوال نباید از نظر دور داشت که اتخاذ هر گونه راه حل غیر عقلانی در خصوص پرونده هسته ای ایران ناخواسته به منزله آب ریختن به آسیاب مجاهدین و در نهایت رشد تروریسم است.برای غرب و امریکا احراز این حقیقت که مجاهدین قادر به هیچ گونه استحاله و تغییر ماهوی در نگره های خود نیستند امری بدیهی است ، مجاهدین تا آینده ای نا معلوم نمی توانند خود را از جرایم تروریستی تبرئه کنند. با این احوال نباید از نظر دور داشت که اتخاذ هر گونه راه حل غیر عقلانی در خصوص پرونده هسته ای ایران ناخواسته به منزله آب ریختن به آسیاب مجاهدین و در نهایت رشد تروریسم است.
برای غرب و مشخصا امریکا این چالش پارادوکسیکال باید مطرح باشد که چگونه سازمانی که مدعی به خطر افتادن صلح و آرامش و امنیت جهانی و دمکراسی و آزادی است به سهولت خط تحمیل جنگ و تحریم اقتصادی و بحران های ناشی آز آن را بر مردم روا دارد.تلاش اروپا و امریکا برای جلوگیری از بحرانی نظیر عراق حاکی از این معنی است که تجدید چنین شرایطی به هیچ وجه سودآور نخواهد بود. این شرایط تنها می تواند به سود کسانی باشد که همواره حیات خود را در بقای خشونت و تروریسم دنبال می کنند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نامه سرگشاده به مسعود رجوی

رهبری مادام العمرتان رو به زوال ا ست

14.08.2013

شهروز تاج بخش

ایران قلم

 

قبل از هر سخنی باید بدانید که من و دیگر جداشدگان ازسازمانی که شما آن را به یک فرقه مذهبی مافیایی تبدیل کرده اید به روشنی شرایط شما را از منظر آسیب های روانی که با آن دست به گریبانید درک می کنیم .ذهن بیمار و متوهم شما در تعارض آشکار با واقعیت های سرسخت بیرونی قرار گرفته است و برآیند آن که تهاجم پرخاشگونه و با ادبیاتی لمپنی و سخیف به منتقدان و حتی اعضای اسیر در تشکیلات فرقه خودتان است ، نه با هیچ منطق اخلاقی همخوانی دارد و نه با ادعای کسی که خود را رهبرعقیدتی و منزه از آلایش ها میداند .

گویا در نشستی که اخیرا برای اعضای کمپ موقت لیبرتی برگزار کرده اید با ابراز نارضایتی از نیروهایی که به آلبانی و آلمان رفته اند و دیگر خط تشکیلات شما را نمی خوانند گفته اید :

 "هر کس میخواهد برود میتواند گورش را گم کند ".

آیا شما التفات دارید که مخاطب شما انقلابیونی هستند که بهترین سالهای عمر خود را به صورت شبانه روزی به امید بهروزی ملت ایران در اختیار شما و فرقه متبوعتان قرار داده اند و از هست و نیست خود گذشته و در مقابل خانواده های خود ایستاده اند و حداکثر فداکاری را انجام داده و هیچ برای خود نخواسته اند ؟

واکنون که به دلیل خیانت ها و خط مشی کاملا غیراصولی شخص شما که تنها تصمیم گیرنده بوده اید فرقه تان در بن بست مرگبار قرار گرفته این افراد نه تنها حق هیچگونه سؤال و بازخواستی ندارند بلکه باید گورشان را گم کنند ؟

آری شما در شرایط بسیار وخیمی گرفتار شده اید و قبل از هر چیز آنچه آزارتان میدهد رو به زوال رفتن رهبری مادام العمرتان است ؛ قدرتی پوشالی که برای حفظ آن و ادامه حیات خفیف خائنانه خود از هیچ چیز فروگذار نکردید ، به هیچ کدام از اصولی که از آن دم میزدید پایبند نبودید و هیچ حریم و حرمتی را پاس نداشتید .

این که دیگر نیاز به یاد آوری ندارد که در کشورهای پیشرفته که  توانایی اجرای دمکراسی را دارند رهبری هر حزب و جریان سیاسی هر چند سال یکبار به رای گذاشته شده و عوض می شود و هر گاه که اشتباهی صورت گیرد ، این رهبر آن جریان و حزب است که پاسخگواست و عذر خواهی می کند وا در صورت لزوم استعفا می کند . آیا این بدیهیات را نمی دانید ؟!!

البته که خوب می دانید در جهان امروز چه خبر است و این همه سانسور اخبار و ایزوله کردن اعضای اسیر در تشکیلات فرقه نیز به همین دلیل است .و اگر تشکیلات شما را فرقه خطاب می کنم دقیقا تعریفی علمی و نتیجه همین نمودهای فرقه گرایانه است . در دنیای امروز رهبری مادام العمر مساوی دیکتاتوری است و نتیجه ای جز اضمحلال نخواهد داشت . این منطق تاریخ است ، منطق علم است و منطق تکامل .

گرچه به شخصه شما را در منجلاب غرور و خودبینی غرق تر از آن می بینم که امیدی به نجاتتان باشد  اما شرط بلاغی است رو به شما و افکار عمومی که البته همیشه درست قضاوت می کنند .

اگر به اشتباهات شما و انتقاداتی که وارد است بپردازم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود اما در همین کوتاه مجال اشاره ای مختصر می کنم به نکاتی اخیر و نه خیلی دور،شعارهائی نظیر : مبارزه با امپریالسیت جهانخوار؛ سلاح ناموس مجاهد خلق هست ؛ پیش به سوی جامعه بی طبقه توحیدی؛ اشرف شهر شرف؛ رهایی زن و آزادی و بلاخره این بهانه جوئی های اخیرتان که باعث توقف روند جابجائی و انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی شده است که با شعار های پوشالی تحت عنوان حمایت از بیماران اشرف و اموال آنها و خواستار شدن امکانات رفاهی برای آنان در کمپ ترانزیت لیبرتی صورت گرفته است .

واقعیت این است که اولاً همه این عوام فریب‌ها همگی پوچ و بی اساس بوده و فقط برای بقای خودت و ارضای قدرت طلبی ها و هوس رانی هایت بوده وهست و همین و بس .

در زمان سرنگونی صدام حسین پدر خوانده خودتان تعدادی از نیروها را به کشتن دادید تا راحتر بتوانید مریم عضدانلو را فراری دهید و خودتان را از دیده ها پنهان و در سوراخ موش قایم شوید . وبعد از سقوط صدام هم تعدادی را به بهانه حفظ اشرف به کشتن دادید . و مهمتر از همه این مواردی که برشمردیم بهترین سرمایه افراد که عمرشان هست و بهترین دوران عمرشان هم که دوران جوانی شان هست را از آنان گرفتید و اکنون تعدادی پیر و سالخورده شده اند که با راه اندازی خیمه شب بازی انقلاب مریم و راه اندازی نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی حسابی مورد مغز شوئی قرار داده‌اید و با راه اندازی طلاق های اجباری آنان را از حق داشتن زن و فرزند محروم کرده اید و حتی آنها را از ملاقات با خانواد ها ی شان محروم کرده و خانواده های ایشان را با بی شرمی و وقاحت خاص خودتان مزدور خطاب می کنید

این در حالی است که خودتان تاکنون سه بار ازدواج کرده و بیش از صدها زن را در تشکیلات جهنمی تان به عقد شخصی خود درآورده و بعضا با آنان هم بستر شده‌اید این‌ها تنها گوشه‌ای از هزاران جنایت شما به عنوان خود ساخته رهبر انقلاب !! و تنها آلترناتیو !! است. شما در مورد رابطه جنسی با زنان نگون بخت مردان مجاهدین چه توضیحی دارید؟

 

اساسا چه توضیحی می توانید داشته باشید؟

 

يكبار در نشست گفتيد اگر قبول كنيم كه آمدن به عراق اشتباه بوده است پس بايستي جنگ مسلحانه را هم رد كنيم، بايستي سي خرداد را هم رد كنيم و پس فاز سياسي را هم بايستي رد كنيم. اكنون گام به گام به اين اشتباهات مي رسيد. آمدن به عراق اشتباه بود را قبول كرديد. جنگ مسلحانه را هم قبول كرديد كه اشتباه بود. پس به اين نتيجه مي رسيم كه سي خرداد هم اشتباه بوده است. اكنون پس اين سئوال پيش مي آيد كه كاركرد مجاهدين طي سي سال گذشته چه بوده است؟ به كشتن دادن بيش از صدهزار نفر انسان؟ آواره كردن هزاران نفر؟ بي خانمان كردن هزاران نفر؟ متلاشي كردن هزاران خانواده در ايران؟ مسئول اين همه جنايت با كيست؟

خودتان هم شجاعت پذیرش خطا های خود را نداشته وهمواره نه تنها از پذیرش مسئولیت این اعمالی که مرتکب شده اید سر باز زده و طفره رفته اید بلکه با شیادی و رندی و دجالیت خاص الخاص آنها را به گردن نیروهای اسیر و بخت برگشته انداخته‌اید و همیشه در نشستها می گفتید که بخاطر کم کاری و نکرده های نیروها بوده که چنین! و چنان !شده است

راه چاره‌ای ندارید که دست ازخشونت طلبی و حادثه آفرینی برداشته و برای بقای عمر ننگین و ذلیلانه بیش از این تلاش نکنید . تا چند صباحی دیگر دادگاه عادلانه در انتظار شماست و دور نیست که خود را پشت میز محاکمه همان خلق قهرمان یافته و پاسخگوی هزاران جنایت و خیانت خواهید بود .

 

آلمان

شهروز تاج بخش

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهی به افشاگری های آقای قصیم

05.08.2013

شهروز تاج بخش

ایران قلم

” ما نمی توانیم با این کارها و رویکردها موافق باشیم. می رویم ، چون دیگر نارضایتی و ندای اعتراضِ شأن و وجدانمان بر سکوت و صبرمان چیره شده. نمی توانیم در پیشگاه ملت ایران و افکار عمومی و تاریخ به عبارت دیگر نزد وجدان خویش پاسخگوی سیاستها، رویکردها، کنش و واکنشهایی باشیم که در بحث، تصمیم و اجرای آنها مشارکتی نداشته ایم.”
« قسمتی ازمتن استعفای آقایان قصیم و روحانی »


به دنبال انتشار بیانیه استعفای آقایان محمدرضا روحانی و کریم قصیم شورای ملی مقاومت از برگزاری اجلاس فوق العاده خبر داد و بلافاصله بیانیه جدایی این دو عضو شورا را به افشاگری های اخیر ایرج مصداقی، علی ناظر، و اسماعیل وفا یغمایی گره زده و آن را در امتداد یک توطئه از پیش طراحی شده ارزیابی کرد! که مثل همیشه پای جمهوری اسلامی و همچنین رابطه نامبردگان با ایران به میان کشیده و به این ترتیب به جای پاسخگویی به پرسش های روحانی و قصیم صورت مسئله مورد تعرض قرار گرفته و لوث شود.
در این که جدایی آقایان روحانی و قصیم بی ارتباط با سایر ریزش ها و چالش ها نبوده و نیست شکی نیست؛ اما این ارتباط بر خلاف برخوردهای کلیشه ای مجاهدین به این معنی نیست که این افراد دست به یکی کرده اند تا به ادعای شورا ، رژیم را از سقوط نجات دهند و یا مقاومت ساکنان کمپ موقت لیبرتی را بی اثر کنند و به مقاومت ضربه بزنند. بلکه این اتفاقات نتیجه متراکم شدن تضادها است که به هر حال در نقطه ای باید بیرون بزنند؛ و بدیهی است این اتفاق هر زمان دیگری هم رخ می داد جز این واکنشی همراه نداشت.
در این میان راهی که جناب آقای قصیم در افشاگری مناسبات درونی شورای رجوی درپیش گرفتند جای قدردانی و تأمل دارد .
ای
ـ ایشان با اشاره به سانسور در سازمان مجاهدین و شورا ، بی محتوا بودن شعارهای رجوی مبنی بر آزادی خواهی وعدالت جویی و انتقاد پذیر بودن را مورد تاکید قرار داده اند از جمله این که در مناسبات سازمان سانسور شدید حاکم کرده است و نیروها از حق گوش کردن به یک را دیوی دیگر و یا داشتن اینترنت محروم هستند ؛ تا مبادا در معرض اخبار واقعی قرار بگیرند و لذا نیروها بدستور رجوی مجبور هستند تنها به اخبار سانسور شده و دست چین شده گردانندگان این تنها رسانه سازمان گوش کنند.
ـ درقسمت دیگری از مصاحبه خود به حمایت و همراهی سازمان با گروههای اپوزیسیون دولت سوریه اشاره کردند که این گروهها بعضا مذهبی های افراطی هستند و این با شعار جدایی دین از سیاست سازمان منافات دارد این همراهی سازمان با گروههای مذهبی و افراطی و تروریستی سوریه بخاطر اعتقاد نداشتن سازمان به این شعار هست و از طرف دیگر پایبندی این سازمان را به خشونت گرایی نشان می دهد.
ـ اقای قصیم به بسته بودن درب سازمان بر روی ایرانیان ازاده و شخصیتهای مبارز ایرانی و اغوش باز این سازمان بر روی شخصیتهای خارجی وبطور خاص سیاست مداران امریکایی اشاره کرده و گفته که به گفته خود سران سازمان در این مراسم سی خرداد بیش از ششصد شخصیت خارجی را با خرج های کلان اورده بودند ولی حتی یک شخصیت ایرانی حضور نداشت
ـایشان به وضعیت حقوق بشر اشاره ای کوتاه کرده اند که چطور سازمان در مسایل فردی و خصوصی افراد دخالت کرده و انها را افشاء می کند و نیز زن ستیزی رجوی و در این رابطه گفتند که وقتی اقای فیلابی به عنوان رئیس کمیسون ورزش شورا پیشنهاد کرد که ورزش زنان هم همانند ورزش مردان در تلویزیون سازمان پخش شود سران سازمان قبول نکردند
ـ همچنین اقای قصیم در این مصاحبه اشاره کردند به عدم حمایت سازمان از جنبشهای اجتماعی مثل جنبش کارگری و معلمان و زنان و دانشجویان و ... انتظار حمایت از جنبشهای اجتماعی و حرکتهای مردمی ایران از این سازمان فرقه گرا و وابسته گرا انتظاری غیر واقعی و واهی هست ؛ چرا که رجوی اصلا اعتقادی به مردم ندارد
در جایی دیگر به عدم شورایی بودن ارگان دست ساز رجوی اشاره میکند که خود نکته قابل اشاره ایست .در سیستمی که نام شورای ملی مقاومت را یدک می کشد هیچ مناسبات شوایی حکمفرما نیست و دبیر خانه شورا هم بعنوان دفتر رجوی بوده و نظرات اورا تحت عنوان اطلاعیه های شورا منعکس می کند و این دست ساخته رجوی نه نشانی از شورا دارد ، نه از ملی و نه از مقاومت . تنها " شیر بی یال و دم و اشکمی " است که رجوی میخواهد با باد کردن آن مقدمات مزدوری خود را در محضر اربابان جنگ طلبش فراهم کند .
اینها گوشه هایی از افشاگری های آقای قصیم بود که البته سالیان است اعضای جداشده از فرقه رجوی به زبان های مختلف آن را فریاد کرده اند .باید شجاعت آقای قصیم را ستود که بی ترس از رژیم مال شدن از سوی مجاهدین به بیان انتقادات صریح و به حق خود پرداخته و امید که الگویی باشند برای دیگر همقطارانشان در شورای رجوی که تا دیر نشده راه خود را از راه دشمنان مردم ایران جدا کنند و به فعالیت مستقل بپردازند .
اما آنچه که به مجاهدین و مسیری که در پیش گرفته اند بر میگردد تا زمانی که مسعود رجوی در راس امور سازمان قرار دارد ، بوی بهبود از اوضاع مجاهدین شنیده نخواهد شد .
شهروز تاج بخش
آلمان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است

مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد