_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________
" کانون ایران قلم"
iran_ghalam@yahoo.de
ربع قرن پس از گذشت " دروغ جاویدان " قسمت اول
میلاد آریایی 16.06.2014
ربع قرن از دروغ بزرگی که بخش بسیار زیادی از جوانان این مرز و بوم را بی هیچ نتیجهای به کام مرگ فرستاد گذشته است. ربع قرن از فریب بزرگی که مسعود رجوی برای ماندن در عراق و باقی ماندن در رهبری مادالعمر زیر پوشش مادی و معنوی صدام حسین جا خوش کردن سپری شده است. ربع قرن از بارز شدن بی صلاحیتی و در عین حال وابستگی تام و تمام مسعود رجوی به ارتش عراق برای حمله به ایران که تصور میکرد در ضعیف ترین نقطه است گذشته است.
در این 25 سال و ربع قرن از گذشت تاریخ سیاسی ایران ، مجاهدین به رهبری مسعود رجوی برای اینکه بماند ولی زبان به خطایا و شکست های خود باز نکند تا کجا همگان را به مسلخ برده و میبرد . در شرایطی که بی پاسخگویی شاخص ترین علامت و مشخصه مسعود رجوی شده است از روی رندی تنها خدا و نه خلق خدا را برای فرار از مسئولیت جنایات و خیانت های گذشته به عنوان گریز گاه انتخاب کرده است. دروغ و دجالیتی بینظیر با تکیه بر قدرت پوشالی صدام حسین « فروغ جاویدان » نام میگیرد و در زیر چتر آن همه چیز را به قمار باخت داده استاز جمله هستی و نیستی جوانان آرزمند آزادی را به قمار باخت میدهد از همان آغازاین ماجرا جویی بلاهت بار نظامی مشخص بود که حمله به ایران با نیروی پیاده و زرهی منحصر به جاده که طبعا هدیه داده شده عراق بود پیروزی به قول خودش «برق آسا » را به همراه نمیآورد ولی رجوی نیک میدانست این تحرک یا تهاجم نظامی اگر آبی را برای دیگران گرم نکند قطعاً نانی برای وی دست وپا خواهد کرد تا بواسطه آن افراد را در محاق فکری و تخمیر روحی کامل نگاه دارد. بواسطه همین ماجرا جویی بود که حتی «علی زرکش ها» ناراضی و مخالف را از پاریس به عراق کشاند و در حوالی کرمانشاه به کشتن داد و بی مساله و بی درد سر از شر مخالفین خود فارغ میشد او بود که بلافاصله با فریب بزرگتری به میدان آمد و آنرا به نام « بیمه نامه فروغ !! » به خورد بخت برگشتگان میداد و با شامورتی بازی آنچنان که میخواست القاء میکرد که با این عملیات با پشتیبانی هوایی عراق صورت گرفت و به شکست تمامعیار و با هزار کشته و چند هزار زخمی تنها از طرف مجاهدین به پایان رسید میخواست به طرف عراقی و ژنرال های سازمان امنیت عراق بفهماند شما هر موقع به . ما نیاز داشتید ما چاکر منشانه در خدمت اوامر هستم …. اری او با نسل ما این چنین کرد. و بیچارگانی چون ما که تصور مبارزه در جوار خاک میهن کور و کرشان کرده بود در فضای دود و دم گرفته جادوگری های رجوی خاک میخوردیم و خماربودیم و تا می آمدیم با سؤالی کمی ابرهای فریب را کنار بزنیم جواب مان سرکوب بود.
از جمله نگارنده این سطور درست بلافاصله پس از شکست در جلسهای که در مقر نظامی 86 به سر کردگی محبوبه جمشیدی (آذر ) و مرتضی اسماعیلیان معروف به (جواد خراسان) برگزار شده صریحاً پرسیدم کمی توضیح دهید این بیمه نامه !! یعنی چی ؟ این همه کشته و زخمی را چه کسی پاسخگو است و ما چه اهدافی داشتیم و به چه رسیدیم که به ناگهان محبوبه جمشیدی به همراه دلقکی چون جواد خراسان چماق سرکوب را برداشتند به نیکی دریافتم بابا اینجا کسی برای پاسخگویی افتضاح برآمده از فرماندهی رجوی نیامده است بلکه برای شناسایی مخالفین این جلسه ترتیب داده شده است.
آنها خط مشخص از رجوی گرفته بودند برای شناسایی کسانی که معترض هستند اقدام کنند تا جایی که میتوانند به هیچ سؤالی پاسخی ندهند همگان را در ابر و مه و دود جا مانده از عملیات نگاه دارند و جان بازماندگان را باز هم دست مایه تجارت خود کنند که کثل همیشه سرمایهاش خون بود و مبنایش جنون رجوی . به یاد زنده یاد قاسملو که برای اولین بار نام « دروغ جاویدان » را برای این ماجرا جویی نظامی به عنوان بهترین و با مسمی ترین تعریفی که میشد از فریب رجوی بازگو کرد ، برگزید. آن روزها من خیلی جوان بودم در سرم رؤیاهای زیادی رژه میرفتند خام خیالانه تمام سرنوشتم را به راهزنانی چون رجوی داده بودم 2 سال قبل از آن زمانی که از مقر فرماندهی مجاهدین در فرانسه به عراق اعزام شدم درست در بدو تشکیل یگانهای نظامی که به همت امکانات ارتش عراق شکل میگرفت تقاضای جدایی کردم یک حس ششم به من میگفت اینجا جای من نیست من برای آزادی ایران این همه سختی را به جان خریده و پدر و کادرم را در سخت ترین شرایط تنها گذاشتم. به خاطر آمدن به عراق و زیر پوشش نظامی عراق زندانهای سالهای 60-61 را طی نکردم ولی باز هم پاچه ور مالیده سیاسی و تحت امر رجوی بسیار بود که مرا خام کند و با وعده تنها 2 تا 3 سال در عراق خواهیم ماند وگر نه میسوزیم مجدداً مرا به درون خود کشاندند . ادامه این مطلب را در آینده پی میگیریم.
_______________________________________________________________
آینده
قربانیان کمپ لیبرتی و تغییر جغرافیای سیاسی در منطقه
میلاد آریایی 31.05.2014
________________________________________________________________________ قربانیان کمپ لیبرتی وتغییر جغرافیای سیاسی در منطقه ) قسمت اول )
میلاد آریایی 24.05.2014
در نگاهی گذرا سعی بربررسی آینده بخت برگشتگان کمپ لیبرتی را داشتم نه از آن جهت که مجاهدین و رهبری گمشده شان مهم هستند بلکه از این جهت که فردی خود شیفته چون رجوی اکنون به پایان خط نزدیک نزدیکتر شده و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه خبر از تحولاتی جدید میدهد که هرگز به مزاق رجوی خوش نیامده و نخواهد آمد.
بررسی این موضوع حول محورهای زیر محتوای مقالاتی است که طی روزهای آینده منتشر میگردد
• انتخاب مجدد نوری المالکی به نخست وزیری عراق مصیبتی جبران ناپذیر برای مجاهدین
• بحران اوکراین و آغاز تیرگی روابط روسیه با آمریکا و اروپا به رهبری پوتین
• اروپا برای رویارویی با روسیه به سمت ایران خیز برمیدارد
• نزدیکی روسیه و چین و قرارداد نجومی 400 میلیارد یورویی ارسال گاز روسیه به این کشور
ایران برنده نهایی بحران روسیه و اروپا بر سر اوکراین و شبه جزیره « کریمه
یکم : انتخاب مجدد نوری المالکی به نخست وزیری عراق مصیبتی جبران ناپذیر برای مجاهدین در روزهای گذشته وضعیت انتخابات عراق به سرانجام رسید و نوری المالکی مجدداً به نخست وزیری این کشور منصوب شد و دولت آینده به رهبری وی صورت میگیرد و این وضیعت سرانجامی مصیبت بار را برای مجاهدین به ارمغان آورده است
تا آنجایی که به مجاهدین برمیگردد مسعود رجوی هرگز نمی خواست مجدداً نوری المالکی به این سمت انتخاب شود و برای این منظور هر چه در توان داشتند انجام دادند ولی مثل همیشه بخت همراه انان نبود، واقعیات جهان امروز با فرسنگ ها فاصله از توهمات و آرزوهای خیالبافانه رهبری مجاهدین عمل کرد خود راخیلی سخت به همگان از جمله مسعود رجوی نشان داد حال باید حداقل برای 4 سال آینده اگر مجاهدین فرصت و شانس حضور قلدرانه خود در عراق را داشته باشند آنرا پذیرفته و بر آن سربسایند.
انفجار های متعدد و خانمان سوز و مردم کش در مناطق بیشتر شیعه نشین عراق که به گفته خبرگزاری ها خبر از یک جنگ فرقه ای که البته به حمایت کشورهایی چون عربستان صورت میگرفت چاره را دوا نکرد.
حمایت های آشکار و پنهان این کشور از مجاهدین هم آبی را گرم نکرد مجاهدین چه در سطح کشور عراق و چه در سطح جهانی با شروع مذاکرات آژانس اتمی و کشورهای 5+1 در ژنو شرایط را بیش از گذشته برای مسعود رجوی سخت کرده است
دوم : بحران اوکراین و آغاز تیرگی روابط روسیه با آمریکا و اروپا به رهبری پوتین درست در مقالاتی که در روزهای منتشر شد اشاره کردم که مذاکراتی که در ژنو در آذر ماه سال 1392 آغاز گردید کابوسی سخت را برای مجاهدین به ارمغان آورده بود و تلاشهای مستقیم حداقل 3-4 سال گذشته مجاهدین برای رویارویی غرب با ایران و آغاز جنگی دیگر با شکست تمامعیار روبرو کرد ، از آن سو نطفه تغییراتی شگرف درست همزمان با این مذاکرات ژنو در جغرافیایی سیاسی جهان در نوامبر 2013 در کشور اوکراین رقم میخورد به فاصله تنها 2 ماه با شروع تظاهرات مسالمت آمیز برای پیوستن اوکراین به اروپا که بواسطه رئیس جمهور این کشور به خون کشیده شد دولت تغییر و رییس جمهور اوکراین از این کشور گریخت و در روسیه پناه گرفت. به فاصله مدتی کم شبه جزیره کریمه با حمایت روسیه بنای مخالفت با دولت مرکزی را برداشت و با رفراندمی بسرعت به روسیه پیوست این موضوع آغاز گر جدالی سخت ولی دیپلماتیک بین روسیه از یک سو و آمریکا و اروپا از سویی دیگر را پدید اورد .
محاسبات اروپاییها برای ضمیمه کردن اوکراین به اروپا با شکست مواجعه شد و همزمان خطر قطع گاز روسیه به اروپا که از خاک کشور اوکراین میگذشت بسا جدی شد.
پوتین قیمت گاز را به یکباره به میزان 40% افزایش داد و شرایط جدیدی را پیش روی اروپا که با گاز روسیه وابسته است قرار داد و دقیقاً در چنین شرایطی است که مذاکرات ژنو سخت ، ، کند و نفس گیر پیش میرود به نظر میرسد اروپا در کشاکش این بحران قصد نزدیکی بیشتر بسوی ایران را دارد و شاید هم چارهای جز این ندارد.
نتیجه آنکه : بحران اوکراین شرایط سیاسی جدیدی را برای جهان رقم زده است قطب بندی جهان رویارویی جدیدی را تجربه میکند در این میان مجاهدین که سخت چشم به تحولات خارج از ایران و تحرکات اروپا و آمریکا دوخته است ناباورانه و با چشمانی از حدقه درآمده آنچه را که میگذرد نمیتواند باور کند از این بدتر نمیتوانست برای مسعود رجوی رقم بخورد . انتحاب مجدد مالکی خواهی نخواهی مجاهدین را وارد سراشیب سقوطی دیگر میکند .
ادامه مطلب را در روزهای آینده پی میگیریم
______________________________________________________________
توافق ژنو و شکست تحلیلهای مسعود
رجوی
___________________________________________________________________ توافق ژنو و شکست تحلیلهای مسعود رجوی ( قسمت اول )
__________________________________________________________________
پرتاب آخرین ماهواره جاسوسی اسراییل
18.04.2014 میلاد آریایی
____________________________________________________________________ درخواست پارلمان اروپا برای ایجاد دفتر رسمی در تهران 04.04.2014 میلاد آریایی
_________________________________________ میرسد نسیم باد نوروزی
21.03.2014 میلاد آریایی سالیان از پی هم می گذرند و هر بهار نشانه دوباره ای از زندگی است زندگی که چون آبشار پر خروش شروع میشود و اهسته آهسته در مسیر خود آرامی میپذیرد و به دریای تجربه و تلخ کامی ها و تجربه های شیرین میپیوندد این زمان که پرندگان چهچه زنان و شکوفه ها خنده کنان بهار زندگی و طبیعت را فریاد میزنند کسانی اما هستند که به هیچ امیدی زندگی شان پر پر شده تجربه های تلخ است ، پر پر شده تجربه هایی برای رسیدن به قدرت ویا شاید بهتر بتوان گفت شهوت قدرت . در این مسیر دیگران بودند که عمر شان ملعبه دست بازیگران دنیای سیاست شد بازیگرانی که خود بازیجه دست دیگران بودند در همین نزدیکی هستند بیشمار پدران و مادرانی که شب و روز ربایندگان ذهن و فکر فرزندانشان را نفرین میکنند وبرای آنانی که هستی شان را به یغما بردند بر سر نماز و یا در هر نیاز خواستار عقوبتی سخت برای آنان هستند . در این زمانه پر نیرنگ رهبران خود شیفته و در عین مال باخته سیاست چون «مسعود رجوی» اما بسا تجربه آموز نسلی شده است که نه تنها زندگی خود بلکه زندگی پدر و مادر خود را نیز هزینه هوس رانی هایی چنین تلخ کردند ما نجات یافتگان خیلی خوش شانس بودیم که از دام آنان پریدیم و زندگی خود را به نوعی از آب گرفتیم اکنون در چهر فرزندان خود شادی و محبت و سرزندگی و شهامت را تجربه میکنیم ولی دل ام نیامد در این بهار سر سبز طبیعت یادی از اسیران فراموش شده کمپ لیبرتی نکنم که همه چیز را یک جا از دست داده اند و بر این همه هیچ کس چون رجوی مسئول اول و آخر همه این نابسامانی ها نبوده و نیست مسئول خون هایی که ریخته شد . امید هایی که پرپر شد و هم سنگ آن خیانت هایی که به مام میهن شد در بغل صدام حسین و امروز در بغل آمریکایی ها بدنبال لقمه ای حرام سگ دو زدن و بها و هزینه آن را از جیب فریب خوردگان فراموش شده دنیای سیاست پرداختن . این است مرام و رمز زندگی انگل وار آنان . اما مثل همیشه بهار نغمه خوان زندگی است آنچه میماند رو سیاهی های به ذغال مانده در زمستان است دلپذیر تر از گذشته و رو به آینده گرمای زندگی همراه با طراوت و تازگی جوانه شاد می خندند و شکوفه ها در نسیم باد نوروزی میرقصد دم را غنمیت و خدای زندگانی را شکرکه نگذاشت در جهل و ناآگاهی باقی بمانیم و حنای گندم نمایان جو فروش چون رجوی را برایمان نمایان کرد در این بهار برای همه اسیران در بند افکار رجوی آرزوی سلامتی و آگاهی میکنم و در پناه خداوند برایشان شهامت و شجاعتی در خور یک آزاده دارم باشد که زندگی به کام همگان گردد نوروز برهمگان مبارک
__________________________________________________________ مشکلات حقوقی و حقیقی مجاهدین در حذف فیزیکی منتقدان خود
میلاد آریایی 05.03.2014 دردنیای امروز که معادلات اجتماعی وسیاسی بشدت به هم گره خورده اند و حضور در دنیای واقعی به هر صورت مطالبات عینی خود را میطلبد نمیتوان با دروغ و فریب معادلات معین سیاسی را دور زد و از سویی دیگر مطالبات ساده اجتماعی را رد کرد. این موضوع بویژه در مورد سازمان هایی که برای رسیدن به قدرت خیز برداشته اند ضریب میخورد و هر حرکت ریز و درشت انان بسادگی مورد ارزیابی هزاران چشم بینا قرار میگیرد. مسعود رجوی در همین ماه فوریه 2014مجدداً جداشدگان از سازمان اش را بشدت مورد تهدید قرار داد و برای چندمین بار حذف فیزیکی آنان را تکرار و خواستار اجرای آن شد. سؤال این است در وضعیت نامتعادل مجاهدین در اروپا بویژه که پرونده جنایی این سازمان در فرانسه میرود که بازگشایی شود مجاهدین مجدداً مرتکب این اشتباه خواهند شد؟ پرونده ای که از قضا حذف جداشدگان را در خاک اروپا و آمریکا در سال 2003 میلادی هدف شماره یک آن بود و با حمله گارد امنیتی فرانسه به طور همزمان به پایگاه های این سازمان منجر به دستگیری همزمان مریم رجوی و 160 تن از کادر های این سازمان شد. از سویی دیگر میدانیم که خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریستی آمریکا و اروپا مشروط بوده و اگر مجاهدین بخواهند مرتکب چنین جنایاتی بدست عوامل شناخته شده و یا غیر شناخته خود شوند از آنجایی که این منتقدان از جانب پلیس کشورهای مورد اقامت شان شناخته شده و بعضا مورد حفاظت هستند بسرعت انگشت ها به سمت سازمان مجاهدین نشانه رفته و پرونده بزرگ حقوقی باارتکاب اعمال تروریستی در خاک اروپا برایشان باز میشود. من شخصاً تجربه این را دارم که با مورد محافظت قرار گرفتن از جانب پلیس آلمان و مراجع حقوقی این کشور شخصاً این جمله را شنیدهام که مراجع امنیتی آلمان منتظر یک اشتباه کوچک و خطای سازمان یافته این تشکیلات هستند تا بتوانند راحتتر بیش از گذشته تحرکات آنان را محدود و محدود تر کنند بویژه اینکه تمامی هواداران فالانژو چماقداران سازماندهی شده این جریان ازطرف پلیس تحت کنترل دقیق هستند. از سوی دیگر با مراجعه به پلیس این کشور آنان خواستار اطلاعات دقیق از تحرکات آنان بوده و درج چنین مطالب رو باز و آشکاری آن هم از جانب رهبران این سازمان بویژه مسعود رجوی و همچنین مریم رجوی در اروپا ضربات جبران ناپذیری به آنان وارد کرده و راه شناخت از عملکرد و اهداف تروریستی آنان را برای مراجع حقوقی باز کرده است. نتیجه اینکه سازمان مجاهدین خودش خوب میداند خاک اروپا صحنه کارهای تروریستی و عملیات ترورو حذف مخالفین نیست و این موارد کاملاً مصرف داخلی دارد ولی به نظر میرسد محاصره این سازمان توسط مشکلات لاعلاج و همچنین فشار شرایط سیاسی راه میانبر دیگری برایشان باقی نگذاشته است. بار دیگر تأکید میکنم مراجع حقوقی و پلیسی کشور آلمان بشدت تحرکات و برنامهریزی های این سازمان را زیر نظر دارند و با خواستن همین هواداران به مراجع پلیس و نشان دادن عکسهای آنان در حمله به سفارت خانههای ایران در اروپا در سالیان گذشته بویژه در زمان خاتمی ...حسابی گوش آنان را کشیده و خیلی واضح و مشخص به آنان گوشزد کردهاند که اگر یکبار دیگر اقدام به اعمال خلاف قانون در خاک اروپا کنند نه تنها پناهندگی آنان پس گرفته خواهد شد بلکه برای سازمان مطبوع شان که برنامه ریز و سازمان دهنده این اعمال است مشکلات لاینحل حقوقی وسیاسی در خاک اروپا پدید خواهد آمد. حال این گوی و این میدان اگر سازمان مجاهدین راه خروج از بنبست خود را با خروج از لیست گروههای تروریستی آنچنان که خود عنوان میکرد به عنوان راه بند پیروزی اش باز نکرد وپیشرفتی حاصل ننمود قطعاً حذف فیزیکی منتقدان شرایط را برایش سخت و بسا بازگشت ناپذیر خواهد کرد و شک ندارم که با اولین اقدام مصایب و مشکلات دو چندان را برایش به لحاظ سیاسی و حقوقی پدید خواهد آورد.
_____________________________________________________ آقای رجوی ! خود شکن ، آیینه شکستن خطاست رجوی اعتراف می کند که در خاک زانو زده است
میلاد آریایی 20.02.2014 بعضی از اخباری که از قلعه اوورسورواز به بیرون درز کرده ، حاکیست که پیامی را از مسعود رجوی نقل می کنند که برای افراد مستقر در لیبرتی هم پخش شده است . مضمون پیان این است که مسعود رجوی تصویر دو کشتی گیر را برای افراد حاضر مجسم کرده و گفته است آن که در رو قرار گرفته دشمن است و آن که در زیر است من هستم و دوباره طبق معمول " هل من ناصر ینصرنی " طلبیده و گفته کیست که من را یاری کند. جالب اینکه رجوی مثل ترفند های همیشگی خود بطور سمبلیک فردی که بر روی وی خیمه زده است را رژیم و حکومت اسلامی قلمداد کرده است . غافل از اینکه بر طبق گفته خود مسعود رجوی حکومت اسلامی که از سی سال قبل دشمن مجاهدین بوده اند. پس آنکس که رجوی را در یک دهه اخیر به زانو در آورده است در یک کلام اعضای جداشده از مجاهدین خلق و سایر منتقدین این فرقه تروریستی می باشند. اتفاقا به همین دلیل است که رجوی شب و روز و وقت و بی وقت قتل و ترور فیزیکی و شخصیتی اعضای جداشده را فریاد می کند . اما خطاب این نوشته تنها مسعود رجوی نیست که پیام قتل منتقدان خود را شبانهروز فریاد میکند، بلکه وجدان های بیداری است که سالیان است با سکوت خود راه را برای رهبران خود شیفته هموار کرده ا ند. در شرایطی که دنیای مسعود رجوی رو به نیستی مطلق سیر کرده و کوچک، کوچکتر میشود و حباب توهمات یکی پس از دیگری با صدایی وحشتناک میترکد، شما و دستگاه رهبری خود ساخته و خود شیفته تان نیاز به هوش سرشاری ندارید. با بررسی شرایط دنیای امروزجایگاه خودرا بسنجید بخصوص شمایی که سند جایگاه تاریخی در نوک پیکان تکامل را یک جا در ملک طلق خود دارید راحتتر میتوانید به بررسی امور بنشنید و بدانید که آخرین شانس خود را نیز مدت هاست پس از سرنگونی صدام حسین از دست داده اید. البته من شک ندارم شما با هوش تر از آن هستیدکه اینها را نفهمید و مشکل از آنجا شروع میشود که شما موضوع شکست خودتان را سالهاست مزمزه میکنید ولی لجبازی که فقط برای شما مثال زدنی است اجازه این را نمیدهد که زبان به همین شکست باز کنید و دکان دونبش قدرت در تهران را بسته و به شغل شریف دیگری رو آورید و به همین دلیل ساده است که نه چندان ماهرانه سعی در توجیه آن دارید. این وسط سرنوشت بخت برگشتگانی است که زندگانی شان بازیچه افکار پریشان شما شده است و چشمشان به دروغهای شماست و انقدر مغز شویی شدهاند و در محیطی درب بسته آنقدر در قرنطینه فکری و جسمی نگاه داشته شدهاند که قادر به درک سادهترین وقایع خارج از دنیای محصور ساخته شده توسط شما نیستند ولی این مسیر برای شما نان خودش را به همراه آورده واز این رهگذر شما ماهیهای خودتان را میگیرید. شما هم به مانند تمامی حکومت های دیکتاتور به دنبال دشمن خارجی میگردید تا برای شکست ها مرهمی و برای تلخی های بازگشت ناپذیر مقصری دست و پا کنید. یک زمان درسال 1360 عامل پیروز نشدن در ایران و جلوس بر قدرت را شقاوت بی حد و حصر حکومت ایران قلمداد کردید. چند صباح دیگر درسال 1362-1363عامل پیروز نشدن را کمک غرب و اروپا به حکومت ایران تلقی کردید. چند صباح بعدتر درسال 1366عامل پیروز نشدن را آتش بس ایران و عراق و هوشیاری حکومت ایران عنوان کردید. چندی گذشت درسال 1370عامل پیروز نشدن را حمله صدام حسین به کویت !!! اعلام کردید و در تمام مناسبات «خورد به کویت ! » جوک شده بود. چندی بعد درسال 1380حضور در لیست گروههای تروریستی و راه بند مجاهدین!! عامل پیروز نشدن معرفی نمودید. چندی بعد درسال 1385 حمله آمریکا به عراق را.....عامل پیروز نشدن برشمردید. چندی بعدتر درسال 1390 حکومت قانونی عراق و نخست وزیرش مالکی را ….عامل پیروز نشدن برشمردید. …..و همینطور سالیان است که میگویید و میگویید و مسئولیت هیچکدام را هم نمی پذیرید و ... حالا درسال 1392این جداشدگان از شما که حداقل این هوشیاری را داشته که مثل دیگران فریب دروغهای بیشمار شمار را نخورند و با کمی فکر و فقط کمی فکر متوجه شوند که چه کلاه بزرگی را طی این سالیان هر سال به رنگی برسرشان گذاشته اید عامل پیروز نشدن خویش معرفی میکنید . اشکالی ندارد شما میتوانید هر خوراکی را به این بخت برگشتگان بخورانید ولی خودتان بهتر میدانید اینها مصرف داخلی دارد با دنیای هوشمند و هدفمند خارج چه میکنید، چند صباحی را نیز چون سالیان گذشته بگذرانید بعد چه ؟؟ به هر صورت اینها از درد های بی درمان شما کم نمیکند بلکه بر جرم تان بیشتر و بیشتر می افزاید پس به همان ضربالمثل قدیمی ولی پر محتوا میرسیم که در بررسی واقعبینانه مشکلات لاعلاج : باید گفت. خود شکن آیننه شکستن خطاست....
_______________________________________________________________________ پناهگاه 28.01.2014 میلاد آریایی همچنان اخبار مربوط به مخفی شدن مسعود رجوی و همچنین عدم ظهور این نابغه بعد از 11 سال در سایتهای اینترنتی منتشر میشود و به همراه خود سؤالاتی را هم برای مخاطب مطرح می کنند. اما کجاست گوش شنوا یا زبان پاسخگ؟ اما واقعیت این است که تصاویری تکان دهنده و درس آموز از محل زندگی کسانی که از آینده میترسند و تنها در پناه افکار گذشته و پریشان خود دنیا را به تصویر کشیدهاند. این افرادهرگز جهان را آنگونه که هست نمی بینند بلکه جهان آنگونه که میخواهند میبینند تصاویری هر چند ناقص از پناهگاه مسعودرجوی در پادگان اشرف که اهدایی صاحب خانه صدام حسین به وی بود حکایتی ازاین گونه افراد است که هرگز قادر نبوده و نیستند که با مردم زندگی کنند. آنها در زیر زمین بدور از همه چیز تنها کسانی را میبینند که بله قربان گوی دستورات انان باشند و تنها برای کسانی سخن میگویند که فقط برایشان کف بزنند. اینگونه افراد هرگز انتقادی نشنیده و همیشه خوب وخوبی هایشان را شنیده اند، آنان انحصارگر و قدرت طلب در همیشه زندگی ، طلبی از خدا و تاریخ و مردم داشتهاند که چرا در قدرت نیستند و زمین و زمان را تا زمانی که زندهاند به آتش میکشند تا به همین خواسته برسند و چون نمیرسند دیگران و خدا و تاریخ و مردم را مقصر جلوه میدهند. سرگذشت و سرنوشت مسعود رجوی نیز دقیقاً همین سطور را نمایندگی میکند او به دنبال جان شیرین خود جان های بسیاری را گرفته است. او که برای رسیدن به مقصود همه چیز را یک جا باخته است و راه نجاتی جز به قربانی دادن و هدر جان دیگران برای اینکه نگوید تمام زندگیاش خیانت به مردم ایران بوده به یغما میبرد به هیچکس هم پاسخگو نیست نه دیروز ، نه امروز و نه فردا . او اینگونه با مردم ایران و روشنفکران و حتی اعضای سازمان و منتقدان و جدا شدگان از این جریان برخورد کرده است با این امید که همه چیز به فراموشی سپرده شده و هیچکس بالاتر از گل به او نگوید . این بیمار روانی پریشان حال باقی عمر را نیز همین گونه به اتمام خواهد رساند. اما تجربه بسیار گران قیمتی که برای تاریخ ایران و ایرانی باقی میماند همین است که نمیتوان تا به پایان دروغ گفت ، فریب داد ، تهمت زد ، اسیر و زندان ساخت و باز هم در اوج ماند. پناهگاه جایی است که قلب ها باید تسخیر کرد و هرگز نمیتوان برای دوره ای طولانی تاریخ را به سخره گرفت ، جوانان پر شور را به گمراهی رهنمون ساخت و باز طلبکار مردم و تاریخ ایران زمین باقی ماند . زمان میگذرد و رو سیاهی بر چهره کسانی باقی خواهد ماند که آبرویی برای خود و سازمان خود باقی نگذاشته اند.
______________________________________________________ اطلاعیه در مورد تلاش فرقه مجاهدین خلق (فرقه رجوی) برای هک کردن سایت کانون ایران قلم تحریریه ایران قلم، 25.01.2014
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ادامه دخالت های مجاهدین در امور داخلی عراق 07.01.2014 شهروز تاج بخش ایران قلم
چندی پیش ، شورای دست ساز رجوی در اطلاعیه ای با محکوم کردن دستگيری آقای احمد العلوانی نماينده پارلمان عراق و با اشاره به اینکه ایشان ـ از رهبران تظاهرات و تحصن مردم الانبار است ـ خاطرنشان می کند که : " دستگيري دكتر العلوانی و كشتار اعضای خانواده و محافظان او همچنانكه حمله به تحصن رمادی، آن روي سكه حمله موشكی به ليبرتی و قتل عام و اعدام جمعی مجاهدان در اشرف و به گرو گان گرفتن ۷ تن از آنها است. " این که فرقه مجاهدین همچنان حق اظهار نظر در مورد مسائل داخلی عراق را برای خود محفوظ داشته اند ، مصداق عینی دخالت در امورداخلی این کشور است. تلاش برای دامن زدن به بحران های سیاسی عراق توسط مجاهدین سابقه ای طولانی دارد .متاسفانه رهبران سازمان مجاهدین خلق طی ده سال گذشته و پس از سقوط صدام حسین، بجای یافتن راه حل عقلانی برای اعضای خود،با سازماندهی و پشتیبانی مالی و لجستیکی از گروه های بازمانده حزب بعث صدام حسین که با القاعده عراق فعالیت مشترک دارند، دخالت در امور مردم عراق و مردم سوریه را پیش گرفته اند که هیچ سودی برای آنان ندارد. مجاهدین که از هر گونه پایگاه قانونی بی بهره می باشد یکی از مخالفان سرسخت دولت نوری المالکی بشمار می روند.فرماندهان مجاهدین طی سال های گذشته برای مخالفت با اخراج شان از عراق،تظاهرات سنی های طرفدار حزب بعث بر علیه دولت نوری المالکی را سازماندهی و پشتیبانی نموده اند.این مسئله زیر نظر گروه های عراقی قرار داشته و دخالت نامربوط مجاهدین در اوضاع عراق،عملا آنان را در بازی خونین بین شیعه،سنی و القاعده گرفتار نموده است.از طرفی مسعود رجوی رهبر غائب و فراری مجاهدین نیز با سخنرانی های مداخله جویانه و تحریک کننده بیش از هر زمانی اعضای مجاهدین را زیر خطرات مختلف قرار داده است. چندی پیش بود که باز هم کمپ موقت لیبرتی هدف حملات موشکی قرار گرفت . بر خلاف رهبران مجاهدین که از آشوب و کشتار در عراق نفع می برند،ضمن محکوم نمودن عمل موشک اندازی به کمپ لیبرتی باید تاکید کرد که راه حل اعضای محصور سازمان مجاهدین خلق در عراق کشتار نیست.از چند سال پیش همه طرف ها به راه حل سازمان ملل گردن نهاده و مسائل آنان باید از همان طریق دنبال و حل و فصل گردد که البته مجاهدین با سنگ اندازی در روند انتقال اعضا به کشور ثالث به اندازه عاملان حملات تروریستی برعلیه ساکنان لیبرتی ، در این گونه تلفات مقصرند نگاهی به ماهیت عملکرد مجاهدین نشان می دهد که پس از شکست سنگین این گروه در عرصه نظامی گری و خشونت ( که از سی خرداد آغاز و با تروریسم شهری ، بمب گذاری و با نبرد جبهه ای تا سال ۱۳۶۷ ادامه یافت ) آنها یکسره به وادی هرج و مرج طلبی در غلتیده اند. طبیعی نیز هست که منطقی که در پی کودتا و شورش گری و سوار شدن بر امواج بوجود آمده بر خشونت بود ، نمی توانست و نمی تواند در شرایط ثبات و آرامش حرفی برای گفتن داشته باشد و اهدافش را پیش ببرد. پس از پایان جنگ صدام بر علیه ایران ،استراتژی مجاهدین را "آنارشیسم " و منطق حاکم بر تا کتیک های آنان را "ایجاد بحرانهای بین المللی و منطقه ای " حول مسئله ایران تشکیل داده است. در زمینه بین المللی مجاهدین با در پیش گرفتن تاکتیکهای آنارشیستی جهت تاثیر گذاری بر سه محور مورد حسایت جامعه جهانی کوشیدند تا انتقادات به ایران را به سمت نوعی سیاست رادیکال و نامعقول جهت دهی کنند ، این سه محور عبارت بود از: ۱ـ تبلیغات منفی بر علیه فعالیتهای هسته ای ایران و نمایش آن به عنوان یک تهدید جدی بر علیه جهان ۲ـ مخالفت ایران با اسرائیل و معرفی ایران به عنوان اصلی ترین مانع ثبات اسرائیل ۳ـ ایجاد حساسیت بر روی پیوندهای مذهبی مسلمانان و بخصوص شیعیان عراق با ایران. بهترین فرصت برای ایجاد هرج و مرج منطقه ای از نظر رهبری این گروه " صدام " بود که به دلیل پتانسیل بالای ضد ایرانی و ادعاهای جاهلی بر سر رهبری اعراب می توانست تحریکات آنان را تبدیل به آغاز جنگ مجدد بر علیه ایران کند ، تحریکاتی که در کمال ناباوری بسیاری از هم پیمانان صدام ، تبدیل به حمله به کویت و آغاز جنگ آمریکا بر علیه وی شد. این وضعیت باعث گردید که فریاد مردم سرکوب شده عراق در انتفاضه سال ۱۹۹۱ متجلی شده و بر خلاف خواست صدام و مجاهدین ، آتش زیر خاکستر مردم عراق شعله ور شده و دامان آنها را بگیرد. گرچه صدام ۷۵% مردم این کشور را با فاشیستی ترین روشها سرکوب کرد ، اما هیچگاه قادر به خشکاندن ریشه های پایدار و اصیل آنان نگردید. پس از این وقایع برای مجاهدین مسجل گردید که اکراد و شیعیان ، عومل بی ثباتی صدام می باشند و وجود صدام و ماندن وی در راس حاکمیت عراق ، یگانه امید برای بقای تشکیلاتی آنان می باشد. سقوط صدام بمثابه کابوس دهشتناکی برای مجاهدین بود که موجد بحرانهای متعددی برای این گروه شد و رهبری مجاهدین بر آن شدند تا به هر نحو ممکن این خلاء استراتژیک را پر نمایند. نزدیک شدن و پناهندگی خواستن از اشغالگران غریزی ترین رفتاری بود که بلافاصله پس از سقوط صدام به آن تن دادند و با استمالت از ژنرالهای آمریکایی ، سعی نمودند تا چتر حمایتی اشغالگران، ولو در قالب بازداشت شدگان و تحت حفاظت را برای خود داشته باشند. اکنون مردم عراق و اپوزیسیون صدام ، تهدید درجه یک مجاهدین به حساب می آمدند و بحرانی را که تلاش داشتند به وسیله صدام به مرزهای ایران صادر کنند ، گریبان آنها را در اردوگاه اشرف گرفته بود. موضعگیری دولتمردان جدید عراق بر علیه این گروه ، خصومت دیرینه مجاهدین نسبت به عقاید و احساسات شیعیان عراق که بیش از ۶۰% جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و همچنین چشم انداز تشکیل یک دولت عراقی ، مجاهدین را بر آن داشت که مصرانه در فکر دخالت در اوضاع داخلی عراق و ایجاد نآمنی و آشوب در این کشور باشند . اما عراق کشور مجاهدین خلق نیست.سرکشی رهبران مجاهدین و دخالت آنان در امور عراق،حضور آنان را پیچیده و بغرنج نموده است. مجاهدین می بایست دست از تهدید های تحریک کننده و دخالت در امور عراق بردارند.از مسیر اعضای محصور در کمپ لیبرتی کنار بروند و اجازه دهند آنها خود سرنوشت شان را به دست گیرند شهروز تاج بخش آلمان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صلح و جنگ در استراتژی مجاهدین 18.11.2013 شهروز تاج بخش ایران قلم
در حالی که
مذاکرات هستهای ایران با گروه ۱+۵ سوژه ی روز مطبوعات و محافل سیاسی است ،
شورای ملی مقاومت که ویترین تبلیغاتی مجاهدین است از افشای یک سایت جدید
هسته ای خبر داده است .بدون تردید پی آمدهای شکست این مذاکرات بر مردم بر
بخشی از اپوزیسیون برانداز جمهوری اسلامی پوشیده نیست. بخشی از این گروهها
فن آوری هسته ای و استفاده صلح آمیز از این امکان را حق مسلم و قانونی
ایران می دانند. گروهی دیگر علیرغم مخالفت با آن ، اما در برابر واکنش
محافل بین المللی و پی آمدهای اقتصادی و نظامی آن موضع دارند، آنها بر این
معنی اصرار دارند که پیامدهای اتخاذ تصمیماتی که شامل تحریم اقتصادی و
احیانا بمباران پایگاههای هسته ای ایران خواهد بود قبل از هر چیز مردم
ایران را در معرض خسارتها و عواقب آن قرار خواهد داد. آنها پی آمدهای
ناگوار دیگر این اقدام را در تشدید خشونت در منطقه و در نهایت رشد دوباره
تروریسم ارزیابی می کنند. این گروه حتی از منظر منافع امریکا این اقدام را
بحران مضاعفی برای ایالات متحده ارزیابی می کنند .در این میان آنچه حائز
اهمیت به نظر می رسد اصرار بی وقفه سازمان مجاهدین خلق به برهم زدن میز
مذاکرات هستهای است . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نامه سرگشاده به مسعود رجوی رهبری مادام العمرتان رو به زوال ا ست 14.08.2013 شهروز تاج بخش ایران قلم
قبل از هر سخنی باید بدانید که من و دیگر جداشدگان ازسازمانی که شما آن را به یک فرقه مذهبی مافیایی تبدیل کرده اید به روشنی شرایط شما را از منظر آسیب های روانی که با آن دست به گریبانید درک می کنیم .ذهن بیمار و متوهم شما در تعارض آشکار با واقعیت های سرسخت بیرونی قرار گرفته است و برآیند آن که تهاجم پرخاشگونه و با ادبیاتی لمپنی و سخیف به منتقدان و حتی اعضای اسیر در تشکیلات فرقه خودتان است ، نه با هیچ منطق اخلاقی همخوانی دارد و نه با ادعای کسی که خود را رهبرعقیدتی و منزه از آلایش ها میداند . گویا در نشستی که اخیرا برای اعضای کمپ موقت لیبرتی برگزار کرده اید با ابراز نارضایتی از نیروهایی که به آلبانی و آلمان رفته اند و دیگر خط تشکیلات شما را نمی خوانند گفته اید : "هر کس میخواهد برود میتواند گورش را گم کند ". آیا شما التفات دارید که مخاطب شما انقلابیونی هستند که بهترین سالهای عمر خود را به صورت شبانه روزی به امید بهروزی ملت ایران در اختیار شما و فرقه متبوعتان قرار داده اند و از هست و نیست خود گذشته و در مقابل خانواده های خود ایستاده اند و حداکثر فداکاری را انجام داده و هیچ برای خود نخواسته اند ؟ واکنون که به دلیل خیانت ها و خط مشی کاملا غیراصولی شخص شما که تنها تصمیم گیرنده بوده اید فرقه تان در بن بست مرگبار قرار گرفته این افراد نه تنها حق هیچگونه سؤال و بازخواستی ندارند بلکه باید گورشان را گم کنند ؟ آری شما در شرایط بسیار وخیمی گرفتار شده اید و قبل از هر چیز آنچه آزارتان میدهد رو به زوال رفتن رهبری مادام العمرتان است ؛ قدرتی پوشالی که برای حفظ آن و ادامه حیات خفیف خائنانه خود از هیچ چیز فروگذار نکردید ، به هیچ کدام از اصولی که از آن دم میزدید پایبند نبودید و هیچ حریم و حرمتی را پاس نداشتید . این که دیگر نیاز به یاد آوری ندارد که در کشورهای پیشرفته که توانایی اجرای دمکراسی را دارند رهبری هر حزب و جریان سیاسی هر چند سال یکبار به رای گذاشته شده و عوض می شود و هر گاه که اشتباهی صورت گیرد ، این رهبر آن جریان و حزب است که پاسخگواست و عذر خواهی می کند وا در صورت لزوم استعفا می کند . آیا این بدیهیات را نمی دانید ؟!! البته که خوب می دانید در جهان امروز چه خبر است و این همه سانسور اخبار و ایزوله کردن اعضای اسیر در تشکیلات فرقه نیز به همین دلیل است .و اگر تشکیلات شما را فرقه خطاب می کنم دقیقا تعریفی علمی و نتیجه همین نمودهای فرقه گرایانه است . در دنیای امروز رهبری مادام العمر مساوی دیکتاتوری است و نتیجه ای جز اضمحلال نخواهد داشت . این منطق تاریخ است ، منطق علم است و منطق تکامل . گرچه به شخصه شما را در منجلاب غرور و خودبینی غرق تر از آن می بینم که امیدی به نجاتتان باشد اما شرط بلاغی است رو به شما و افکار عمومی که البته همیشه درست قضاوت می کنند . اگر به اشتباهات شما و انتقاداتی که وارد است بپردازم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود اما در همین کوتاه مجال اشاره ای مختصر می کنم به نکاتی اخیر و نه خیلی دور،شعارهائی نظیر : مبارزه با امپریالسیت جهانخوار؛ سلاح ناموس مجاهد خلق هست ؛ پیش به سوی جامعه بی طبقه توحیدی؛ اشرف شهر شرف؛ رهایی زن و آزادی و بلاخره این بهانه جوئی های اخیرتان که باعث توقف روند جابجائی و انتقال نیروها به کمپ موقت لیبرتی شده است که با شعار های پوشالی تحت عنوان حمایت از بیماران اشرف و اموال آنها و خواستار شدن امکانات رفاهی برای آنان در کمپ ترانزیت لیبرتی صورت گرفته است . واقعیت این است که اولاً همه این عوام فریبها همگی پوچ و بی اساس بوده و فقط برای بقای خودت و ارضای قدرت طلبی ها و هوس رانی هایت بوده وهست و همین و بس . در زمان سرنگونی صدام حسین پدر خوانده خودتان تعدادی از نیروها را به کشتن دادید تا راحتر بتوانید مریم عضدانلو را فراری دهید و خودتان را از دیده ها پنهان و در سوراخ موش قایم شوید . وبعد از سقوط صدام هم تعدادی را به بهانه حفظ اشرف به کشتن دادید . و مهمتر از همه این مواردی که برشمردیم بهترین سرمایه افراد که عمرشان هست و بهترین دوران عمرشان هم که دوران جوانی شان هست را از آنان گرفتید و اکنون تعدادی پیر و سالخورده شده اند که با راه اندازی خیمه شب بازی انقلاب مریم و راه اندازی نشستهای عملیات جاری و غسل هفتگی حسابی مورد مغز شوئی قرار دادهاید و با راه اندازی طلاق های اجباری آنان را از حق داشتن زن و فرزند محروم کرده اید و حتی آنها را از ملاقات با خانواد ها ی شان محروم کرده و خانواده های ایشان را با بی شرمی و وقاحت خاص خودتان مزدور خطاب می کنید این در حالی است که خودتان تاکنون سه بار ازدواج کرده و بیش از صدها زن را در تشکیلات جهنمی تان به عقد شخصی خود درآورده و بعضا با آنان هم بستر شدهاید اینها تنها گوشهای از هزاران جنایت شما به عنوان خود ساخته رهبر انقلاب !! و تنها آلترناتیو !! است. شما در مورد رابطه جنسی با زنان نگون بخت مردان مجاهدین چه توضیحی دارید؟
اساسا چه توضیحی می توانید داشته باشید؟
يكبار در نشست گفتيد اگر قبول كنيم كه آمدن به عراق اشتباه بوده است پس بايستي جنگ مسلحانه را هم رد كنيم، بايستي سي خرداد را هم رد كنيم و پس فاز سياسي را هم بايستي رد كنيم. اكنون گام به گام به اين اشتباهات مي رسيد. آمدن به عراق اشتباه بود را قبول كرديد. جنگ مسلحانه را هم قبول كرديد كه اشتباه بود. پس به اين نتيجه مي رسيم كه سي خرداد هم اشتباه بوده است. اكنون پس اين سئوال پيش مي آيد كه كاركرد مجاهدين طي سي سال گذشته چه بوده است؟ به كشتن دادن بيش از صدهزار نفر انسان؟ آواره كردن هزاران نفر؟ بي خانمان كردن هزاران نفر؟ متلاشي كردن هزاران خانواده در ايران؟ مسئول اين همه جنايت با كيست؟ خودتان هم شجاعت پذیرش خطا های خود را نداشته وهمواره نه تنها از پذیرش مسئولیت این اعمالی که مرتکب شده اید سر باز زده و طفره رفته اید بلکه با شیادی و رندی و دجالیت خاص الخاص آنها را به گردن نیروهای اسیر و بخت برگشته انداختهاید و همیشه در نشستها می گفتید که بخاطر کم کاری و نکرده های نیروها بوده که چنین! و چنان !شده است راه چارهای ندارید که دست ازخشونت طلبی و حادثه آفرینی برداشته و برای بقای عمر ننگین و ذلیلانه بیش از این تلاش نکنید . تا چند صباحی دیگر دادگاه عادلانه در انتظار شماست و دور نیست که خود را پشت میز محاکمه همان خلق قهرمان یافته و پاسخگوی هزاران جنایت و خیانت خواهید بود .
آلمان شهروز تاج بخش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نگاهی به افشاگری های آقای قصیم 05.08.2013 شهروز تاج بخش ایران قلم
” ما نمی توانیم با این کارها
و رویکردها موافق باشیم. می رویم ، چون دیگر نارضایتی و ندای اعتراضِ شأن و
وجدانمان بر سکوت و صبرمان چیره شده. نمی توانیم در پیشگاه ملت ایران و
افکار عمومی و تاریخ به عبارت دیگر نزد وجدان خویش پاسخگوی سیاستها،
رویکردها، کنش و واکنشهایی باشیم که در بحث، تصمیم و اجرای آنها مشارکتی
نداشته ایم.”
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سایت ایران قلم از انتشار مطالب و مقالاتی که در آن کلمات توهین آمیز استفاده شده، معذور است مسئولیت مطالب درج شده بر عهده نویسندگان آن می باشد |