_________ استفاده از مطالب اين سايت با ذکر منبع بلامانع است _________

کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت نهم

02.12.2008

سایت مجاهدین

در بخش دوم مقاله به مرور اظهارات لطف الله میثمی یکی از نزدیکان محمد حنیف نژاد درباره ماهیت روابط و مناسبات رجوی در زندان و همچنین انگیزه توجه حنیف نژاد به رجوی پرداختیم. بخش پایانی را با مرور اظهارات ابریشم چی درباره رجوی و همچنین به اظهارات یکی از اعضای سابق مجاهدین در خصوص سوء استفاده های رجوی و نزدیکان اش از تاریخچه و بنیانگذاران سازمان خواهیم پرداخت. این اظهارات در مقایسه با خاطره سازان جعلی فعلی حداقل حکایت از چندپاره گی و تناقضات غیر قابل حل در رابطه با نقش و موقعیت رجوی در میان زندانیان و بنیانگذاران اولیه و به خصوص حنیف نژاد می کند. در اینجا توجه شما را به پاره ای از اظهارات پروپاگاند ابریشم چی در خصوص موقعیت و نقش رجوی در سازمان مجاهدین و به خصوص تبلیغات جهت دار و جانبدارانه او در موضوع تثبیت رجوی در موقعیت رهبری ایدئولوژیک سازمان پس از اعلام انقلاب ایدئولوژیک جلب می نماییم. ابریشم چی در جایی و طی جمله ای همه منظور مورد نظر ما را در بازیچه گرفتن و سوء استفاده از تاریخچه و بنیانگذاران سازمان بیان می کند. او همه زنده ها و مرده های سازمان را یکجا هزینه رجوی می کند و می گوید:

"وقتی مسعود حرف می زند به عنوان نماینده تمام زنده ها و مرده های سازمان حرف می زند؟" (1)

و در جایی دیگر برای بالا بردن مسعود، روح حنیف نژاد را هم به ستایش مسعود ناگزیر می کند و می گوید:

"بدون شک هیچ کس به اندازه خود مسعود قدر و منزلت مسعود را نمی شناسد، بگذریم از اینکه مسعود آن چنان قله های تازه و رفیع را در تداوم این راه فتح کرده است و امر انقلاب و این اندیشه و این سازمان را چنان ارتقاء داده است که یقیناً روح پرفتوح حنیف، سرشار از تحسین و سرور عقیدتی است." (2)

فرهنگ مجاهدین که ظاهرا به لحاظ محتوای ایدئولوژیک و ساختار جمعی اش مخالف شخصیت پرستی است، رجوی را معادل تمام سرمایه و تاریخچه سازمان معرفی و مدعی می شوند:

"درودها و سرودهای ما، فریادها و شعارهای ما، عشق و عاطفه ما و عزم و اراده ما و شعرها و نوشته های ما، همه و همه می خواهند این واقعیت را بیان کنند که اگر مجاهدین در این نقطه هستند و اگر انقلاب را با خودشان به اینجا رسانده اند و اگر توانسته اند این چنین به خلق خدمت کنند و اگر در فداکاری چنین افتخاراتی به دست آورده اند؛ همه و همه را قبل از هر چیز مرهون رهبری ایدئولوژیکی مسعود بوده اند و هستند. کما اینکه جهش عظیم عقیدتی اخیر را هم مدیون مریم و مسعود هستیم." (3)

تزریق روحیه شخصیت پرستی و هزینه کردن از گذشته سازمان و قربانیان آن از سوی رجوی و کاتالیزورهایش، در عین حال در پاره ای مواقع به گونه ای دافعه برانگیز و مشمئزکننده است که اعضای سازمان او را در سوء استفاده ها و تحمیق کردن هواداران این گونه تشبیه می کنند:

"رجوی در از جیب دیگران خرج کردن، و به خصوص در استفاده از کشته شدن پیروانش، خیلی استاد بود." (4)

همین عضو جداشده در جای دیگری اذعان می کند رجوی برای کسب قدرت حاضر است همه آن سرمایه های تاریخی و خون بار مجاهدین را نیز وجه المصالحه قرار بدهد.

"رجوی به طور شفاف خواهان قدرت بود و آماده بود کل سازمان و همه اعضایش را برای رسیدن به این هدف فدا کند." (5)

جالب اینجا است تمام ادعای رجوی و واسطه های او در اثبات این مهم است که رجوی میراث دار همه مبانی و ارزش های ایدئولوژیک و تاریخچه سازمان است. اما واقعیت امر نشان می دهد تمام این دستاوردها توسط رجوی و به بهانه ای مختلف گاه از تاریخچه سازمان حذف، گاه تحریف و بعضا به بایگانی سپرده شده است. اظهارات زیر یک نمونه از تمسک گرایی رجوی برای مطامع شخصی اش را نشان می دهد:

"بد نیست به انگیزه دیگر رجوی برای برداشتن و سوزاندن همه کتاب ها از کتابخانه های اردوگاه و انبارهای خارج اشاره کنیم، علت این بود که این کتاب ها و اسناد در تناقض با داشتن رهبر ایدئولوژیک بودند. حتی سخنرانی خود رجوی در دانشگاه تهران در فاز سیاسی قبل از 30 خرداد از بین رفت. این سخنان در آن زمان منتشر شده و بسیار مشتاقانه خوانده شده بودند. اصل آنها از مارکس و مائو گرفته شده بود و تکامل بشر را با تکامل جامعه مقایسه می کرد، و البته آن را اسلامی می کرد. دلیل دیگر این بود که این کتاب ها و اسناد در تناقض با سرمایه داری بودند و به رویکرد جدید رجوی به اربابان غربی اش آسیب می رساندند. تا الان، کل ایدئولوژی و فعالیت مجاهدین، از جمله کشتن آمریکائی ها، تمام سرودهایشان، ...، بر اساس مائویسم و جنگ با غرب و امپریالیسم بنا شده بود." (6)

و یا تغییر محتوای ایدئولوژیکی سازمان را که در راستای ابزاری کردن ایدئولوژی محقق شده که یک عضو جداشده آن را به تحریف، تعبیر می کند:

"رجوی ایدئولوژی مجاهدین را از مفهوم اصلی اش به چیزی تحریف کرد، که به او اجازه می داد بر تمام زوایای مختلف سازمان، از جمله زندگی فردی اعضایش کنترل کامل داشته باشد. به موازات تغییر درونی، سازمان سمت و سوی خود در صحنه سیاسی را نیز از دست داد." (7)

واقعیت این است که در حال حاضر برای رجوی نه تاریخچه سازمان و نه منابع ایدئولوژیک آن و نه بنیانگذاران و ... محلی از اعراب ندارند. ارزش وجودی این پدیده ها قائم به ذات نیست، بلکه معطوف به این است که او تا چه میزان می تواند با دستاویز قرار دادن آنها هم به تثبیت موقعیت اش بر تشکیلات ادامه بدهد و هم در عین حال بتواند با دستکاری منابع اولیه، خاطره سازی و جعل در تاریخ، خودش را تنها میراث دار ارزش هایی بداند که عملا هیچ تعهد و التزامی به آنها ندارد. او در شرایط موجود از آن همه اعتبار و اندوخته سیاسی و ... تنها برای تامین خواست ها و تمنیات شخصی اش سوء استفاده می کند. در این میان متاسفانه هستند واسطه هایی که بنا به دلایل معلوم و نامعلوم چاره ای جز مدیحه سرایی و خاطره سازی در این راستا ندارند. پایان

منابع

1- سخنرانی مهدی ابریشم چی درباره انقلاب ایدئولوژیک. نشریه مجاهد شماره 255. همچنین سخنرانی مهدی ابریشمچی درباره انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان مجاهدین خلق ایران. تاریخ انتشار آبان 1364. انتشارات طالقانی خارج کشور.

2- همان.

3- همان.

4- ارتش خصوصی صدام. نوشته آن سینگلتون. انتشارات خارج کشور. ص 73

5- همان.

6- همان.

لینک به مطالب قبلی مقاله بالا:

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت هشتم

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت ششم و هفتم

ــ کالبد شکافی رهبران فرقه ای ـ قسمت چهارم و پنجم

مطالبی در ارتباط:

ــ مجاهدین در آلمان «ببینید ما ایرانیهای خوب هستیم » ( فایننشیال تایمز )

ــ نامه سرگشاده به فرانک اشتاین مایر وزیر خارجه آلمان ( محمد حسین سبحانی )